RE: خسته شدم ، بازم باید تحمل کنم ؟ (2)
سلام خواهرم،
پس اين موضوع رو سركوب نكنيد و صورت مساله رو پاك نكنيد... اگر تصميمتون اينه كه فعلا چيزي نگيد خيلي خوبه! بذاريد اوضاع روانيتون آروم بشه... اون وقت خيلي بهتر مي تونيد تصميم بگيريد... من مطمئن هستم كه موضوع مهمي نبوده و هر چي هست مربوط به گذشته است... رفتارهاي شوهر شما نشون دهنده خيانت نيست... پس شما هم شك نكنيد!
مثلا ايشون موبايلش همش تو دستشه!؟ داره به اون خانوم اس ام مي ده... يا مراقب گوشيشه؟ يا ايميلش رو نمي ذاره ببينيد... شك چيز بديه! وقتي مي اد همه زندگي آدم رو پر مي كنه و خواب و خوراك رو ازت مي گيره... ذهن سطحي در شك فعال نمي شه! مي شه يه بچه شيطون هايپر اكتيو كه آنچنان پر شتاب به سمت شيشه مي ره كه دلت مي ريزه... نذار اين بچه شيطنت كنه! آرومش كن و براش يه مادر خوب باش... ذهن سطحيت رو مي گم!
بذار اون حكيم دانايي كه در ذهنت هست و خيلي آروم حرف مي زنه... صحبت كنه ببين چي مي گه! ببين چه راهكارهايي مي ده... كار خوبي كردي كه پياده روي كردي... اگر روزه نيستي! حتما آب بخور... آب خيلي خوبه! اگرم روزه اي كه قبول باشه... يكم قرآن بخون بويژه ترجمه اش رو...و تمرين تنفس كن!
نترس... تنهاي نيستي!
فكر بد نكن!
RE: خسته شدم ، بازم باید تحمل کنم ؟ (2)
چشم جناب SCi
مرسی که تنهام نمیزارین
به خدا اگه این سایت نبود اگه شماها رو پیدا نکرده بودم، مطمئنم تا حالا زندگیمو خراب کرده بودم
خیلی سخته
نمیدونم چرا این چیزا تو زندگیم پیش میاد
من هرکاری میکنم که همسرم راحت باشه، برخلاف اون که تو هر چیزی راحتی خودشو در نظر میگیره بعد منو همراه میکنه، حالا اون وفاداری میبینه و من مشکوک به دیدن خیانتم
این رسم کجاست؟
باشه
من دیگه بهش فکر نمیکنم
سعی میکنم تا مطمئن نشدم دیگه این قدر به خودم فشار نیارم، البته امیدوارم موفق باشم
ولی تو رو خدا برام دعا کنین
تو این ساعتها برام دعا کنین
دعا کنین هیچی نباشه
دعا کنین تمام آدمها ، چه زن چه مرد که پاشون تو زندگی دیگران هست اونقدر بدبخت بشن که از شدت گرفتاری و بدبختی فرصت نکنن به هرزگیشون ادامه بدن
از همه چی ممنون
جناب SCi ، اقلیمای عزیزم، لیلا جان
از اینکه امروز تنهام نزاشتین واقعا ممنون
:72:
RE: خسته شدم ، بازم باید تحمل کنم ؟ (2)
عزیزم نمی دونم مظرح کردن قضیه خودم کمکت می کنه یا نه اما منم موقع نامزدیم یک خواستگاری داشتم که دائم باهام تماس میگرفت یا ایمیل می زد و مزاحمم می شد. اوایل که به همسرم گفتم عکس العملش خوب بود ولی تو دعواها یک دفعه به رخم می کشید . برای همینم دیگه بهش نمی گفتم. راستش اون اقا بعد از 5 سال از ازدواجمون باز هم با من تماس می گیره ولی من جوابش رو نمی دم.
می خوام بگم اگر اون خانم با همسرت تماس میگیره این دلیل نمی شه که همسرت هم با این خانم رابطه داره. بعضی ها ذهنشون مریضه و اصلا نمی فهمن تعهد یک مرد یا زن متاهل یعنی چی.
RE: خسته شدم ، بازم باید تحمل کنم ؟ (2)
دلجوی عزیز ممنون
میگم متأسفانه من چیزایی دیدم و خوندم که کمتر میتونم این فکرو بکنم که همسرم بهش جواب رد میده
شاید اتفاق خاصی نیفته ولی از نظر من حتی صحبت کردن و بگو بخند و سربه سر گذاشتنش با اون عوضی ، خیانته
نمیدونم
RE: خسته شدم ، بازم باید تحمل کنم ؟ (2)
سلام شمیم جان
خوبی
باهاش اصلا حرف نزدی؟
چی کار کردی؟
RE: خسته شدم ، بازم باید تحمل کنم ؟ (2)
دیشب عادی رفتار کردم، البته همسرم اومد خونه دیدم لباس هر روز تنش نیست و عوضش کرده بود
یه لحظه جا خوردم، دوباره داشتم به هم میریختم، ولی به صحبتهای شما فکر کردم و سعی کردم خودمو کنترل کنم
تو گوشیش چیز خاصی پیدا نکردم، البته امیدوارم اصلا وجود نداشته باشه تا اینکه پاک شده باشه و من ندیده باشم
خیلی حالم بده
میدونین همسرم بعضی وقتا کارایی میکنه که قضیه دلخوری پیش نمیاد، قضیه زیرسوال رفتن اساسی ترین مسائل زندگی پیش میاد
مثل همین قضیه که از یه اس ام اس یا تماس بالاتره، میتونه قضیه یه رابطه پنهانی و زیر سوال رفتن وفاداری باشه
یا بیرون رفتنمون با خواهر زادش که یه لبی با مشروب تر کرد، فقط قضیه خوردن مشروب نبود، ادعاهاش و خودداریش زیر سوال رفت، یعنی هر ادعایی بابت پاک بودنش میکنه حس میکنم دروغ میگه یا میترسم اگه هرچیزی تو جمع بهش تعارف کنن بخاطر رعایت ادب یا کم نیاوردن میپذیره
میبینین
من نمیدونم درست فکر میکنم یا نه ولی همیشه تو زندگیم اعتقاد داشتم وقتی ادم یکبار کاری رو انجام بده دیگه حق نداره ادعا کنه اون کارو قبول نداره، خود من اگه یکبار بی حجاب تو مجلسی شرکت کنم دیگه به خودم حق نمیدم بگم باحجابم،
خیلی سخت بود با وجود ضربه ای که خوردم دیشب عاشقانه رفتار کردم
نمیخوام تنفر و بی اعتمادی خونمونو پر کنه، ولی این ضربه ها اگه چند بار تکرار شه دیگه همه چیزو از دست من خارج میکنه
برام دعا کنین:72:
سلام اقلیما جان
نه صحبت نکردم
اصلی ترین دلیلش اینه که اگه صحبت کنم از این به بعد هیچ علامتی برام باقی نمیزاره و نمیخوام تو بی خبری، دل الکی خوش نصیبم بشه
میخوام این راههای پیگیری برام باز بمونه
راستش دیروز میخواستم یه چیزی رو بگم ولی اینقدر دلم پر بود که یادم میرفت
دوستان فکر میکنن گوشی همسرم زیر دست منه، در صورتیکه اینطور نیست، من فقط پسوردشو بلدم و بعضی اوقات مخصوصا تاریخهایی که میدونم قبلا توش رابطه ای بوده یا وقتی اخلاقش عوض میشه چک میکنم ببینم موضوع چیه
ولی شبا اکثرا با گوشیش بازی میکنیم ولی کنارمه و نمیتونم چیزی رو چک کنم
که البته این قضیه هم جدیده، چون گوشیش نو هست ، فعلا اینطوریه
برادرم و خانمش حتی گوشی همدیگه رو جواب میدن ، شوهرم بارها گوشیمو گرفته مثلا یه کلیپ ببینه بعد نشسته کل اس ام اسام یا لیست کانتکتهامو نگاه کرده
ولی هروقت میشینم کنارش اس ام اس بخونه ،ناراحت میشه
چند بار اومدم بگم چطور تو حق داری محتویات گوشی منو ببینی ولی من حق ندارم
بازم حرفمو خوردم و هیچی نگفتم، پیش خودم فکر کردم من که میرم میبینم ، بزار فکر کنه برام مهم نیست
ولش کن اقلیما جان
از خودت بگو
چه خبر؟
RE: خسته شدم ، بازم باید تحمل کنم ؟ (2)
شمیم لازم نیست اینقدر به خودت فشار بیاری اینطوری خودت اذیت میشی
یه طوری باید مشکلت حل شه اینطوری نمی شه شمیم عزیز
یه بار دیگه بیا اینجا راه حل هایی که به ذهنت می رسه بگو تا بچه ها نظر بدن
اگرم می خوای باهاش حرف نزنی خودتم باید بیخیال شی و فکر نکنی . به خودت فشار نیاری
RE: خسته شدم ، بازم باید تحمل کنم ؟ (2)
سلام شميم جون:43:
خوشحالم كه حالت بهتره.:46:
سعي كن با راهنمايي كارشناسان و جناب دانشمند مشكل را از ريشه حل كني و روي اون سرپوش نذاري و به جاش خودخوري كني.:305:
RE: خسته شدم ، بازم باید تحمل کنم ؟ (2)
مرسی اقلیما جان
مرسی لیلا جان، خب راه حلهایی که به ذهن شما میرسه چیه؟ میشه بگین؟
من فقط تو فکر یه وسیله کوچولو با ضبط قوی هستم، دلم میخواد تمام صحبتهاشو از صبح که میزنه بیرون تا برگرده گوش کنم، اگه یک ماه این کارو کنم و چیزی نباشه، خیالم راحت میشه و میتونم مثل شما فکر کنم
دیگه اینکه برم تعقیبش کنم که واقعا میسر نیست چون کارمندم ، فوقش بتونم دوروز مرخصی بگیرم
اگرم بخوم پیک بگیرم که میترسم برام بشه دردسر
بخوام باهاش حرف بزنم فایده نداره، چون قبلا اینکارو کردم و زیر بار نمیره، یعنی اگه بخوام بگم شک کردم و...
اگرم بخوام بگم میدونم شماره مال کیه و همه دیده ها و شنیده ها رو بگیم میترسم
1- بگه آره هست چکار میخوای بکنی؟
2- از این به بعد حواسش جمع بشه و هیچ ردی باقی نزاره که خب دلشورشم بیشتره
دیگه نمیدونم
RE: خسته شدم ، بازم باید تحمل کنم ؟ (2)
شمیم در رابطه با اینکه می خوای به حرفاش گوش بدی من واقعا نمی گم کار درستیه یا نه چون من همیشه از این کار می ترسم
ولی یه لینکی رو اینجا می ذارم اگه خواستی download کن بهش گوش بده من هیچ نظری در موردش ندارم شاید یه کم بتونه کمکت کنه شایدم......
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=73064&categoryID=11358
عنوانش هست آیا تجسس در کار همسران درسته یا نه؟