RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سابینا
سحر چرا تاپیک سبکتکین رو نمی خونی؟ اسمش واسه سبکتکین هست ... خیلی میتونه بهت کمک کنه ها
سابینا جان زمانی که سبکتکین به تالار اومد زمانی بود که همسر من خیلی جدی ارتباطش رو دیگه با من قطع کرد و اونموقع من خواننده خاموش سایت بودم و واقعا اون تاپیک و توصیه های بالهای صداقت عزیز و کارشناسان تالار به من هم خیلی کمک کرد....
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
[align=justify]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahar_1987
الان زنگ زد میگفت تنها عاملی که نمیذاره بیام باهات زندگی کنم اینه که حس میکنم تمام علاقه و عشقی که ازش حرف میزدی الکی بوده چون اگه دوستم داشتی انقدر تجسس نمیکردی اگه رفتار بدی داشتم چشم پوشی میکردی تا ادم بشم ولی تو همش دنبال حرف این و اون بودی و... الانم برو به همون ادما بگو اگه یکشیون گردن گرفتن... منم گفتم خودم میدونم اشتباه کردم ولی بعدش سعی کردم یاد بگیرم... گفت امیدوارم به درد بعدهات بخوره.. بهت گفتم برو اقدام کن نرفتی حالا خودم پس فردا میرم دیگه تموم میشه... گفتم باشه منم به تصمیمت احترام میذارم...:302:
تبریک می گم سحر جان:72:
داره باهات درددل می کنه...این یعنی دلش به جدایی رضایت نداده و دنبال راه بازگشته...می خواد بدون اینکه غرورش آسیب ببینه برگرده و دنبال یه راه منطقی و قابل توجیهه.
نیاز داره همسر مهربونش با تدبیر از غرور مردونه ش محافظت کنه.
رفتار تو هم سنجیده بوده...خوبه که محکم و جدی ازش دلجویی می کنی، و بدون درگیر کردن احساسات.
صبر داشته باش، زمان قلب های عاشقتون رو دوباره به هم پیوند می ده، و با تجربه ای که کسب کردید، خانواده گرم و مستحکمی چشم به راهتونه.:72:[/align]
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
دیگه نه تماس گرفته نه اسمس داده، طبق گفته خودش قراره امروز بره اقدام کنه...:302:
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
sahar_1987 عزیز
مشکل اصلی شوهرت ، مشکل با خودشه ، او از گذشته خودش ناراحته ، دوست داره این گذشته را نمی داشت ، همون که گفتم خودش رو نبخشیده ، اینکه خیلی براش سنگینه که شما فهمیدی برای همینه که برای خودش اون گذشته قابل بخشش نیست .
لازمه در اولین صحبت که پیش میاد بهش بگی ، وقتی تو مایل به ادامه زندگی نیستی پس خودت هم اقدام کن و از من انتظار نداشته باش .
بگو تجسس من از روی علاقه اما اشتباه بود ، چون دوستت داشتم و دلم نمیخواست رقیب داشته باشم .
و سعی کن خیلی ظریف بهش بگی ، مشکل تو فهمیدن گذشته ات از سوی من نیست ، مشکلت اینه که خودت با گذشته خودت کنار نمیایی ، و البته این برای من از طرفی خوشاینده و نشونه اینه که ذاتت درسته و حالا از روی غفلت اشتباهاتی کردی که ممکنه خیلیها این اشتباه رو داشته باشند ، اما مشکلت اینه که برای من اون گذشته تو حل شده ، اما برای خودت حل نشده ، تو خودت رو نبخشیدی ، و همیشه عذاب این گذشته را با خودت داری ، تو فکر می کردی با پنهان داشتنش میتونی آرامش داشته باشی ، اما بهتره بدونی که حتی اگر من هم نمی فهمیدم باز تو راحت نبودی و عذاب وجدان همیشه همراهت می بود چون خودت هم اون روابطتت رو نمی پسندیدی .
بگو ازت تقاضا دارم که با خودت روبرو بشی ، و خودت رو ببخشی و از خدا که تواب و رحیمه هم طلب بخشش کن تا آرام بشی .
و آخر کلامت بگو ، من قلباً تو رو دوست دارم و آرامشت برام مهمه ، اگر جدایی بهت آرامش میده ، من حرفی ندارم ، اما اقدام باید از طرف خودت باشه ، من هرگز نمیخوام پیشقدم جدایی بشم و یه عمر عذاب این پیشقدمی رو بکشم ، پس شما اقدام کن و منم به احترام و خواست تو از خواست و میل خودم که ادامه زندگی هست می گذرم .
باید صبور باشی و کمکش کنی ، خودش رو بپذیره و ببخشه و از این عذاب درونی از دست خودش بیرون بیاد .
موفق باشی
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
احتمال اینکه اقدام کنه خیلی ضعیفه.آرامشتو حفظ کن دیگه هیچ خبری ازش نگیر
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
الان به برادر شوهرم زنگ زدم ببینم شوهرم اومده یا نه نیومده گفت نه نیومده و امتحان داره و تا ماه بعد نمیاد و گفت اتفاقا دیشب دوباره باهاش صحبت کردم درباره همون پولی که خواسته بود :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahar_1987
بعد از این تلفن به برادر شوهرم زنگ زدم، آخه موقع مرخصی همسرم هست.. ازش پرسیدم شوهرم اونجاست؟ گفت نه امروز زنگ زده و گفته امتحانام داره شروع میشه تا ماه بعد نمیام و از برادرش پول قرض گرفته، گفت میخواد ماشین بخره یکم پولش کم بوده (ماه قبل که ماشینش رو فروخت گفت طلاق خرج داره و ماشینم رو فروختم خرج طلاقت کنم آخه غیر از اون ماشین سرمایه دیگه ای هم نداره)..
چیزی که الان مطمئن شدم اینه که همسرم نیومده و خودم هم توی سایت دانشگاهش دیدم که امتحاناش یک هفته دیگه شروع میشه، بنابراین فعلا نمیاد.
پس چرا توی آخرین تماسش میگفت امروز حتما میاد؟
هدفش چیه؟ چون میگفت بهت گفتم برو اقدام کن نرفتی حالا خودم پس فردا (امروز) میام میرم اقدام میکنم، اینطوری که اگه دلش میخواست من برم اقدام کنم الان با این حرفش میدونه من دیگه نمیرم.. یعنی دنبال چی بود؟
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
عزيزم
شوهرت با خودش مشكل دارد و هيجانات دروني خودش را اينگونه تخليه مي كند و در ضمن اعلام مي كند كه من هستم! بيش از آنكه تصميم به طلاق داشته باشد حرفش را مي زند . بازي راه انداخته .
تو زندگي خودت را بكن . فعال و اكتيو باش . براي خودت برنامه هاي سازنده داشته باش . هر از گاهي هم يك اس ام اس حال و احوال بده و يا به قول فرشته اس ام اس با بار معنايي كه در خاتمه يك اسمي از او بياري و حالي ازش پرسيده باشي . همين نه بيش از اين .
او هم هر از گاهي يك اس ام اسي مي دهد و تلفني مي كند و داد و بيداد راه مي اندازد و حرفهايي از طلاق مي زند . اين داستان تا مدتي ادامه خواهدداشت . تا به مرور انشالله تغيير وضعيت بدهد
زمان .......زمان . . بسپار به زمان . گذر زمان معجزه ها مي كند .
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندار)
سلام سحر عزیز و بزگوار و بخشنده
امروز در پی خوندن تاپیک ابوذر ( می خواهم از نامزدم جدا بشم ) و دیدن راهکارهایی که اونجا داده بودی یه حس کنجکاوی در وجودم شکل گرفت ببینم سحر کیه که اینقدر پخته راهکار میده و مشکلش چی بوده و به کجا رسیده
هردوتا تاپیک طولانی ات رو خوندم و پست های خودم رو هم خوندم
قبلا خیلی سعی کردم بتونم راهکاری ارائه بدهم که کمکت کنه ، ولی نمی دونم چرا نمی تونستم
مدت یک ماهی هست که تغییرات زیادی در من درحال شکل گرفتن هست
تغییراتی خیلی سنگین ، فراز و نشیب های زیادی رو در زندگیم دارم تجریه می کنم که هنوز نمی دونم چه سرانجامی دارد ، همانند جنینی می مانم که در رحم مادر هست و از دنیای بیرون ناآگاه
=================
امیدوارم این چند خط نوشته برایت نکات مفیدی در بر داشته باشه و امیدوارم این نوشته ها رو بخونی ( آخرین بازدیدت از تالار 24خرداد بوده )
=================
رابطه تو و همسرت از یه عشق خانوادگی شروع شد
یه عشق حساس و لطیف
که اگر سحر آگاهی امروز رو داشت زیباتر اون عشق رو به ثمر می رسوند
چیزی که من از خوندن پست هایت در هردو تاپیکت متوجه شدم
این هست که تو مرتبا همسرت را به محکمه می بری
البته منکر تمام راه های درست و قدم های موثری که برداشتی نیستم الان تنها روی سخنم بر گام های اشتباه هست
محکمه که اعضایش افراد هر دو خانواده هست :305:
شما هنگامی که از همسرت خبری نمیشه ، و جوابت رو نمیده به نادرست از طریق افراد دیگری ازش خبر می گیری
البته این کار رو برای این انجام می دهی که متهم به بی توجهی و بی علاقه ای نسبت به همسرت نشی
غافل از اینکه ناخودآگاه دیگران رو هم داری در این قضیه دخیل می کنی
من در نوشته هایت متوجه روند آرام و تدریجی خراب شدن رابطه و زندگیتون شدم
اون اوایل همسرت یه عشق و علاقه ای نسبت به تو داشته و تو رو دست نیافتی میدیده
تو خیلی نجیب و پاک هستی ، و شوهرت بر این مسئله کاملا واقف هست ( در حالیکه خودش با توجه به گذشته اش اینگونه نیست ) به همین خاطر تو رو فرشته پاکی و منجی خودش می دونسته و قصد داشته که با کمک تو خودش رو از اون رابطه های نادرست قبلی نجات بده
حال شما از روی ناآگاهی و علاقه زیادی که به همسرت داشتی این گذشته ناخوشایند رو علنی کردی
جوری که همه افراد دو خانواده از این مساله آگاه شدند
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندار)
اشتباه دیگرت اقدام به خودکشی بوده که خودت برآن واقفی و مجالی نمی بینم که بیشتر عنوان کنم و تو هم بیشتر عذاب وجدان بگیری
خودت الان بر آن اشتباه آگاهی حتی مرتب خودت رو داری سرزنش می کنی که اون اقدام غلط زندگی ات رو به ابنجا کشونده
اما من حقیقت دیگری رو در این خصوص می بینم
خیلی از دخترها و پسره به خاطر عشق و علاقه دست به خودکشی می زنند و بعد هم وقتی از اون قضیه حرفی میاد ، اون شخص می گه اونقدر دوست داشتم که واسه خاطرت خودم رو کشتم ! یا طرف مقابل میگه خیلی عاشقم هست اونقدر که خودش را واسه من کشت !
هرچند این طرز فکر اشتباه هست ولی هست ... مطرحش کردم که ببینی دیدگاه های متفاوت تر هم هرچند غلط و بی اساس وجود داره ... اینکه خودت نیز درک کرده ای اقدام به خودکشی تو باعث شد به عقد همدیگر در بیایید از نظر من دال بر این نکته هست که
وقتی شما خودکشی کردی و نجات پیدا کردی و خانواده ها تون در جریان قرار گرفتند
اگر عمقی نگاه کنی هرچند شما همدیگر رو می خواستید ولی قضیه جوری شکل گرفت و جلو رفت که انگار شما به همسرت تحمیل شدی
میدونم که الان خوب میدانی که یکی از بارزترین نیازها و خواست مردان "آزادی" هست
آزادی در هرکاری برای مرد یه شرط بزرگ هست ( مسلما کسی آزادی نادرست رو تایید نمی کنه)
اکثرا هر مردی وقتی با اراده و خواست خودش تصمیم به کاری می گیره ولو غلط چون خودش رو مختار می بینه ، تحت هر شرایطی پای اون تصمیمش می مونه و همه مسئولیتش رو بر عهده می گیره ( می بینی که در تاپیک ابوذر، به بهانه ی اینکه خودش تصمیم گیرنده نبوده و خانواده بهش تحمیل کردند - صد البته کلی ضعف نیز در همین زمینه داره- مسئولیتش رو نیز برعهده نمی گیره )
حال بعد از گذشت همه ی این بحرانها هنوز هم شما داری به ایشون تحمیل می شی
هرچند که همسرت دوستت داره و در تعارض بین زندگی با شما و جدایی با شما مونده و همچنین اذعان می کنه که اگر ازت جدا بشه پشیمون میشه
همسرت مرتب می گه تو چیزی رو که نباید بدانی ، فهمیدی و دیگران هم می دونند و نمی تونه فراموش کنه
میدونی چرا نمی تونه فراموش کنه؟
چون تو نجابت داری و عفیف هستی و در مقابل همسرت در این زمینه ضعف داره و هر مردی ذاتا حس برتری طلبی نسبت به زنش داره ، وقتی این ضعف علنی شده ، خودش رو خیلی فنا شده دیده ....
می دونم الان فراگرفته ای که زن می بایست محرم اسرار همسرش باشه و کمکش کنه که ضعف هایش رو بر طرف کنه
با توجه به نکاتی که به نظرم رسید و عنوان کردم چند راهکار که خودم تجربه اش کردم رو در پست بعدی برایت می گذارم
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندار)
سحر عزیز اول از همه خیلی خوب و دقیق توجه کن
اگر تصمیم به ادامه زندگی با همسرت داری
بدان که راه خیلی طولانی و سختی رو در بازسازی زندگی ات پیش رو داری ... راهی که فقط سحر هست و خدا ....
یه موقع هایی رنجور می شی و دلتنگ
یه موقع هایی خسته می شی و دلزده
یه موقع هایی نسبت به تلاشی که داری نتیجه نمی گیری و مایوس و ناامید می شوی
و یه موقع هم میرسی به جایی که می بینی هرچقدر تو درست و منطقی رفتار می کنی هیچ بازخوردی نمی گیری و مشکل حل نمی شود ... به ظاهر همه چیز خوب هست اما تو احساس رضایت نداری ... و درونمای زندگیت را نمی خواهی و مردد می شوی که آیا قدم گذاشتن در این راه اصلا صلاح بوده یا نه
همه اون مراحل بالا رو بخون و روشون عمقی فکر کن
ببین وقتی به هریک از اون مراحل برسی آیا توان این رو داری که بازهم ادامه بدهی یا نه
اگر تصمیم گرفتی که ان راه رو ادامه بدهی بدان که " طلاق هم راهی هست که همیشه بوده و هست " و این تصمیم به معنای ندیدن این نیست که تو و همسرت همیشه باهم خواهی بود
الف) توی یه محیط آرام و خلوت و بدون اینکه کسی مزاحمت بشه
با خودت فکر کن
روی تمام کارهایی که خودت انجام داده ای
روی تمام اشتباهاتت
روی تمام حرفها و رفتارهای خودت که نادرست بوده و همسرت رو رنجونده
تک تک خطاهایت رو بیاد بیار روشون فکر کن و درنهایت خودت رو ببخش ... به خودت بگو که بر همه خطاهایت واقفی و برای رفع اونها تلاشت رو کرده ای و اکنون مستحق این هستی که بخشیده بشوی و خودت رو ببخش
ب) این کار رو برای خطاهای همسرت نیز انجام بده و او را نیز ببخش
این بخشیدن یعنی واقعا و از ته دل خودت و همسرت رو ببخشی ، جوری که دیگه از یاد آوری اونها احساس ناخوشایندی بهت دست نده و مثل همه واقعیت های تلخ زندگی که قبولشون کردیم و بر احساساتمون تاثیری نمی گذاره باشی
ج) به همسرت هم فرصت بده
خیلی محترمانه و قاطعانه باهاش صحبت کن و بگو
اگرچه الان زندگیمون به طلاق رسیده ... منتها این من و تو بودیم که اون عشق زیبا رو به اینجا رسوندیم ... و تنها من و تو هستیم که می تونیم از هم جدا بشیم و یا زندگیمون رو بسازیم
بگو می دونم که نباید تجسس می کردم و از این قضیه هم تو آزرده شدی و هم الان خودم ناراحتم
بگو می دونم که خودکشی که کردم خیلی وضع رو خراب کرد
بگو من مسئولیت رفتارهای اشتباه خودم رو پذیرفته و درصدد رفع ضعف هایم براومده ام حال چه از تو جدا بشم و چه با تو این زندگی رو ادامه بدهم
تو هم مسئول رفتارها و اشتباهات خودت هستی و پاسخگو به خودت ، و آینده ات رو نیز خودت خواهی ساخت چه با من و چه بی من
ادامه این زندگی منوط به این هست که هردوتاییمون بخواهیم
بخواهییم که یک بار دیگه و با نگاهی باز زندگیمون رو ، ادامه ارتباطمون رو را بررسی کنیم و ببینیم
آیا ارزشش رو داره که برای زندگی تلاش کنیم
آیا زندگی و رابطمون شایسته این هست که بازسازی بشه
آیا همه راه های درست رو رفته ایم
آیا ادامه زندگی به صلاحمون هست؟
بخواهییم که بر اشتباهات همدیگه چشم پوشی کنیم و یکبار دیگه با دید باز و بدون هیچ فشاری همدیگر را انتخاب کنیم و مسئولیت انتخابمون رو هم برعهده بگیریم
و بدون دخیل کردن شخص ثالثی با هم تصمیم بگیریم
یه فرصت زمانی برای همدیگه تعیین کنید و بعد از اون به تصمیمی که باهم می گیرید احترام بگذارید و شجاعانه آن را دنبال کنید و دیگه شوهرت را به حال خوش بگذار تا خودش تصمیم بگیره