RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
من نمی خوام به قول کارشناس ها تاپیک رو منحرف کنم، حرفی هم ندارم بهت بزنم به جز اینکه می بینم که جدا عصبانی و کلافه هستی، فقط ازت دوستانه خواهش می کنم به نمایندگی یه بچه به دنیا نیومده که فعلا فکر بچه داشتن رو بیخیال شو، بچه ای که توی جو متشنج بزرگ بشه خوب معلومه که خیلی در عذاب خواهد بود، یک مقدار هم به خودت آرامش بده و فکرت رو از شوهر و مادرشوهرت منحرف کن به مسائل دیگه، یعنی به قول یکی از همتالاری ها بدون هیچ اقدامی و فکری فقط صبر کن
من نمی گم اونها بی تقصیرن و درکت می کنم ولی الان به قدری روی کارهای اونها زوم کردی که اختیار درست فکر کردن و دور اندیشی رو ازت گرفته، یک مقدار اروم باش و بعد از مدتی استراحت فکری یک بار دیگه از دور به زندگیت نگاه کن، اونموقع بهتر میتونی تصمیم بگیری، از ته دل برات دعا می کنم:72:
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
ممنون سابینا
منم با داشتن بچه موافق نیستم ولی همونطور که روح بچه نیاز به محیط مساعد برای رشد داره، جسمش هم داره. من و شوهرم هردو سنمون بالاست.
یه مطلب دیگه هم هست و اون اینکه مادرشوهرم خیلی چند وقته مدام بچه بچه می کنه. شوهر من هم که قدرت تصمیم گیری نداره، خرش می کنن که بره از دهاتشون یه دختر بگیره که براش بچه بیاره!
ببینید من مدتها از شوهرم و خانوادش فاصله گرفتم و بهشون کاری نداشتم، ولی هیچ فایده ای نداشت!
بعدشم الان اونا دست از سرم برنمی دارند. مدام برای زندگیم تعیین تکلیف می کنند! هرچی دلاتر می شم بیشتر سواری می خوان!
دیروز که بعد یکسال خانواده ام اومده بودن خونمون، اینکارا چی بود می کرد؟!
اونقدر رو اعصابم راه رفت تا بالاخره صدام رو در اورد! هم خودش رو خراب کرد و هم منو!
چقدر حرص خوردم که بابا مرد باش. اینقدر نشین کنار دل زنا و حرفای خاله زنکی بزن و گوش کن. برو دنبال کار دوم، ادامه تحصیل یا هرچیز دیگه. اینقدر پای غیبت مادر و خواهرت نشین. تو الان سنی ازت گذشته و هیچی نداری.
بخدا دارایی شوهر من تو این دو سه سال زندگی مشترک بیشتر از تمام دارایی اش تو دوران طولانی مجردی اش بوده.
بابا جان اگه یه مقدار فکرشو بده به کار و تلاش بیشتر و زندگی مرفه تر، شاید خیلی از مشکلاتمون حل بشه!
فقط و فقط داره منو تحقیر می کنه و نمی دونه که خودش هم متعاقبا تحقیر می شه!
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
دیروز با مادرم هم دعوام شد. خیلی خسته شدم از همه.
مادرم تزش اینه که دختر رو هرکاریش کنی بالاخره دخترمونه و محبت داره بهمون و باید داماد و عروس رو جذب کرد!
حالا چون می دونن من و شوهرم اختلاف داریم، گاهی اونا هم رفتار نامناسبی با من می کنند که شوهرم خوشش بیاد!!!!!!!!!!!
البته اعتراف می کنم که خانواده قوی ای ندارم. اونها هم خیلی اشتباه کردن و خیلی هم حرف مردم براشون مهمه.
دیروز تو حرفاش می گفت یه جوری رفتار کن که وقتی واقعیت رو فهمیدی، شرمنده نشی!
می گم خوب واقعیت رو به منم بگین که منم همراهتون باشم. از من بعنوان یه وسیله استفاده نکنید. من بچه نیستم و اجتماع دیده هم هستم. مسلما اگه واقعیت رو بدونم، می تونم کمک فکری باشم ولی از وسیله بودن بدم میاد.
منتها مادرم هم عصبانی بود و اصلا گوش نمی کرد من چی می گم و آخرش من گوشی رو قطع کردم.
راستی چه واقعیتیه که من نمی دونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شوهرم هم قهر کرده و دوباره از صبح پا می شه می ره بیرون! انگار از خداش بود که همچین حالتی درست شه!
راستی یه چیز رو هم بد نیست تعریف کنم:
شوهرم دوران مجردی با یه خانواده ای رفت و آمد داشت و طبق تعریف خودش ارادت خاصی به پدر خانواده داشت و برای من هم ندیده محترم شده بودند!
بعد از عقد رسمی شوهرم گفت من می خوام اسم تو را بزارم "س". گفتم چرا و گفت من این اسم رو دوست و البته اسم دختر اون خانواده هم هست ولی بخاطر اون نیست.
بعدها فهمیدم شوهرم خواستگار اون دختر خانم هم بوده و ایشون جواب رد دادند.
اولین بار که رفتم خونشون خوب برعکس تعاریف شوهرم اصلا حجاب مناسبی نداشتن و اون دختر خانم یه شیطتنی کرد و حرفی زد که احساس کردم روابط صمیمی با شوهرم داشته و اون حرف رو جلوی نامزد شوهرم می زد. بعدها هم یه نامه سراسر عاشقانه بین وسایل شوهرم پیدا کردم که آخرش اسم اون خانم بود.
مسائل دیگه ای پیش اومد که منجر به اختلاف و قهر ما شد و به دلایلی من این موضوع رو به کسانیکه برای وساطتت اومده بودم گفتم و همگی و حتی مشاورها حق رو به من دادند.
از اون روز احساس کردم شوهرم برای اینکه اون دختر خانم تبرئه بشه می خواد بین دیگران اینطور وانمود کنه که من کلا به شوهرم حساسم. اینرو همون اوایل به مادرم گفتم و واقعا هم سعی می کردم نسبت به کاراش بی تفاوت باشم. ولی اونقدر زیاده روی کرد و داره می کنه که متاسفانه حساسم کرده و به تقریبا به هدفش رسیده!!!
چند روز پیش می گفت تو ایام عید بریم اونجا وگرنه تنها می رم!
این حرف رو که زد یاد اون عکس افتادم. من چهره اون خانم رو تشخیص ندادم. فقط یه لحظه که دیدم مینیاتوری نبود و زن داداش قبلی شوهرم به گفته خودش ظاهر مینیاتوری داشت.
این خانم "س" هم دقیق یادم نمی یاد چه شکلی بود ولی بنظرم بی شباهت به اون عکس هم نبود.
و می دونم که شوهرم با اون خانواده شما هم رفته!
از اون روز می گم شاید اصلا عکس "س" بوده!
نظر شما چیه؟
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
سلام خانمي حالت چه طوره؟ سال نوت مبارك :72::72:
اين داستانو واست اينجا نوشتم تا با شرايط خودت مقايسه اش كني:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آرمان 26
هیزم شکن صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده. شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.
متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد مثل یک دزد راه می رود مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ میکند. آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد قاضی برود.
اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد. زنش آن را جابه جا کرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه را زیر نظر گرفت: و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود حرف می زند و رفتار می کند
منظورمو فهميدي مگه نه؟ به جمله هات نگاه كن:
دیروز با مادرم هم دعوام شد. خیلی خسته شدم از همه. حالا چون می دونن من و شوهرم اختلاف داریم، گاهی اونا هم رفتار نامناسبی با من می کنند که شوهرم خوشش بیاد!!!!!!!!!!!
نگاه می کرد به زن داداشم. واقعا نمی دونستم این حرکت یعنی چی؟ ...
پیش هر جمعی از دوستاش یا اقوامش که می ریم اونقدر بد رفتار می کنن که من اصلا نمی دونم چرا؟ ...
فقط به دهنم می رسه که قبلا حسابی غیبت من رو کرده پیششون.
خوب منم براشون یه عروسم دیگه. صددرصد پشت سر من هم همین رفتار رو می کنن.
ایندفعه هم لابد داره به اعصابم فشار میاره که دعوا راه بیفته و بازم بره راننده شخصی اونها بشه تا پول کرایه ماشین ندن!!!!!!
گاهی فکر می کنم که مادرشوهرم از خداشه که شوهرم طلاقم بده و ...
خانمي حالا واقعا خودت بگو! مگه ميشه شوهرت اينقدر باهات بد باشه و متنفر. مامانت ازت متنفر مادرشوهرت متنفر خانوادشون متنفر جاريت همين طور كل فاميل هم هميشه غيبتتو بكن؟ واقعا ميشه؟
حالا تو اينا رو ميگي. شايدم داري درست فكر ميكني اما بذار منم فكرمو بهت بگم:
مامانت دوستت داره :43: اما نميدونه چرا اينقدر كله شقي؟!! شوهرت دوستت داره :43: اما خسته شده از اينكه تو اصلا حاضر نيستي ببخشيش و باور كني كه اشتباهش زيادم بزرگ نبوده شرع و مرعو هم بهونه ميكنه چون ميدونه مؤمني كه بهت بگه اشتباهش قابل بخششه و يكبارم كه شده بهش بگي اصلا ديگه واسم مهم نيست اون عكس "س" بوده يا "م" بوده يا "ر" بوده يا هر ... ديگه اي! مادرشوهرت زياد از تو بدش نمياد اما تو اينقدر موج منفي به سمتش ميفرستي كه اونم همه رو دريافت ميكنه و ...
فيلم پايتخت رو ديشب ديدي؟ ديدي خانمه چه خوشگل جواب شوهرش رو آخر فيلم داد و شوهره با چه ذوقي گفت مهم اينه كه من حالا نوكرتم!
به خدا نميخوام از شوهرت دفاع كنم اما ميتوني اينقدر آسمون ريسمون ببافي كه يعني اون عكسه س بوده بچه ها يا نبوده و ...
يا ميتوني براي هميشه فراموش كني و به شوهرت هم بگي كه اصلا برات مهم نيست و آرامش واقعي رو بدست بياري! حالا بشين خودت فكركن. خيلي خوب و منطقي! ميدونم كه ميتوني و اين قدرت و بزرگواري رو داري... :46::46:
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
سلام:72:
سال نو مبارک خاموش جان.:46:
یاسا باور کن می خواستم بعد از خوندن پست خاموش تکه اخر فیلم پایتخت رو بنویسم که دیدم تو نوشتی . .:311::46:
اما خاموش عزیز منم با یاسا موافقم. مگه می شه همه با ادم بد باشن؟
من فکر می کنم تو زیادی داری زندگی و سخت می گیری.
البته می شه یه جور دیگه هم فکر کرد. همه اینایی که می گی راسته. خانم س و عکس و شکایی که داری رفتار خانواده خودت و شوهرت جاریت و .......
اما متاسفانه یا خوشبختانه تو نتونستی هیچ کدوم و ثابت کنی و فقط داری خودت و اذیت میکنی و از بین می بری.
نمی دونم حرفم درسته یا نه اما تو 4 تا موضوع و به هم ربط می دی بعد فکر می کنی از همه بشتر می دونی و این دیگرانند که سرشون و کردن زیر برف و نمی بینن.
به خاطر اعصاب و ارامش خودت یه کم بیخیال شو.:82:
بی خیال این باش که همسرت قبل ازدواج چه بوده و چه کرده.
و البته سعی کن الانم مثبت ببینی.
عزیز من اخرش اینه که مثلا با فرض حرفای خودت تو مچ همسرت و در حین خیانت بگیری! خب میخوای متهمش کنی به همه بگی دیدید من راست می گفتم و اخرش طلاق بگیری بعد چی می شه؟ فکر می کنی از اینی که الان هستی ارامش بیشتری داری؟
پس فعلا خوب و مثبت ببین مگر خلافش ثابت شه.
متاسفانه من یه بار دیگه هم این حرف و بهت گفتم و شما در جوابم گفتی یعنی چشمام و ببیندم سرم و بکنم زیر برف تا خطاهای همسرم و نبینم و او هر کاری دلش می خواد بکنه؟
نه عزیزم نبین تا اعصابت ارام باشه مگه خلافش بهت ثابت شد.
مطمئن باش وقتی تو صادقانه با همسرت زندگی کنی اگه همسرت اهل زیر و رو کشیدن برات باشه خدا یه جایی یه جوری دستش و واست رو می کنه که خودشم نفهمه چی شد.
پس به خدا بسپار و دست از پلیس بازی بر دار.
در ضمن می دونی اول از همه خودت باید ارامش داشته باشی تا یه بچه سالم و در خودت بپرورونی بعد ادامای بیرون و از جمله شوهرت رو بچه تاثیر مثبت یا منفی دارن. پس به خاطر خودت و بچت ارام باش.
موفق باشی:72:
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
ببینید تا زمانی که شما حرفهای من رو قبول نکنید، و ته حرفهاتون این باشه که فکر می کنید و بنظرت میاد، خوب مسلما نه همدردی تون ارومم می کنه و نه مشاوره هاتون.
البته قدر حرف حرفی رو که برام تایپ می کنید و رو می دونم و ازتون و وقتی که برام می ذارید ممنوم.
راستی سال نو همگی هم مبارک:72:
ببین یاسا جان من متوهم شدم که شوهرم و مادرشوهرم و خانوادش بد من رو می خوان! اما کتکهایی که از شوهرم خوردم هم توهم بوده؟
اونقدر بالش رو می ذاشت رو صورتم که واقعا به حال مرگ می افتادم. من مغرور، می گفتم تو رو خدا بردار. الانم احساس می کنم ریه هام مشکل پیدا کرده!
موهام رو دسته ای می گرفت و از یه اتاق به اتاق دیگه می کشید. (هنور دو هفته از عروسی مون نگذشته بود!)
من کار می کردم با یه موقعیت اجتماعی خوب. از دست رفتار شوهرم کارم رو ول کردم. البته الان چون خرجم می کنه بیشتر قدرم رو می دونه. اما پس پیشرفت خودم چی؟
من دارم همه چیم رو از دست می دم و تبدیل می شم به یه زن ساده و عقب مونده که مدام بگه چرا برای جاری ام فلان کردید و برای من نکردید تا بتونم بین خانواده شوهرم زندگی کنم.
من قبل ازدواج خونه داشتم. یه روز خواهر شوهرم برگشت گفت خونه رو بکن به اسم اون (یعنی شوهرم) تا همه چی درست شه!!!!!!!!!!!
سیسیلی جانم چرا فکر می کنی کن باید اثبات کنم چیزی رو به دیگران؟ اگه دنبال این بودم، برام سخت بود که یواشکی همه اون عکسها رو پنهان می کردم، خوب یه عکس دهن پرکن هم بینشون بود دیگه!
من می خوان شوهرم رو بشتاسم. بدونم کجای زندگیم. من می خوام پیشرفت اجتماعی ام رو داشته باشم. نمی خوام بشم مثل "دقایق زندگی" که آخرش بفهمم هوو دارم!
یه بار شوهرم داشت به یکی اس ام اس می داد رفتم کنارش نشستم، عین این جمله رو دیدم " تو رو فقط باید kard" (ببخشید تو شان سایت نبود) خیلی خودم رو نگه داشتم ولی آخرش خواستم توضیح بده. فقط به طرف اس ام اس زد زنم اینجاست و دیگه اس ام اس نده!!!!!!!!
وا... من هروقت به شوهرم شک کردم و دنبالش رو گرفتم، دیدم درسته!
دیشب چرا باهام اونطوری رفتار می کرد؟ چرا چاقوها لک داره؟ چرا مخلفات سفره کمه؟ چایی رو بهم بزن؟ ........ (بلند بلند جلوی جمع)
ببینید برای زندگی با انسانها دوست داشتن کافی نیست. دوستی خاله خرسه رو شنیدید؟
خانواده من دوستی شون از نوع خاله خرسه ست.
گاهی فکر می کنم اگه حقوقم و منزلم نبود شوهرم باهام ازدواج می کرد؟ شاید دلش پیش کس دیگه ای بود و موقعیت من وسوسه ش کرد!
کاش می تونستم یکی از اعضای همدردی رو به نمایندگی یه هفته بطور ناشناس همراهم کنم. اونوقت اون بیاد و اینجا تعریف کنه که چی دیده!!!!!
(ای خدا تو که هستی و می بینی. من دارم همه چیزم و حتی ایمانم رو از دست می دم. اگه واقعا هستی نذار یه بنده ات که یه عمر عبادتت رو کرده، از درگاهت رونده بشه :323:)
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
خاموش جان چي دوست داري بشنوي كه تا حالا نشنيدي و فكر ميكني اگر بشنوي آروم ميشي؟
اينكه بهت بگم الهي واست بميرم. :302: تو در اين زندگي نكبت قرباني شدي و اين تقصير تو نيست تقدير توئه پس باهاش مبارزه نكن. همينه كه هست و كاريش نميشه كرد و ... بعد هم بگم غصه نخور عزيزم! خدا ان شاءالله جوابتو ميده كه داري اين وضعيت اسفناكو تحمل ميكني؟
خوب حالا اين حرفا رو زدم ! آروم شدي؟ خوشت اومد؟
آخه اين قضيه ي كتك زدن همسرت چه ربطي به اين تاپيك داره ؟ گفتم كه من در مورد اون قضيه نظر نميدم :160: چرا وقتي من يا هر كس ديگه ميگيم بيا از قضيه ي اون عكس هرچي بوده بگذر و فراموشش كن ميگي آخه شما كه نميدونيد آخه شوهر من منو كتك ميزنه آخه اينجوري آخه اونجوري ! بابا اين دوتا قضيه با هم فرق ميكنه باهم قاطيشون نكن.اين تاپيك اسمش اينه "عكس شوهرم رو با يه زن ديدم!! چي كار بايد بكنم؟"
خاموش جان تو همسرت رو بهتر از ما ميشناسي درسته اما اينجا دادگاه نيست كه ما بيايم حرفاي تو رو بشنويم و بعد در مورد شما و شوهرت حكم كنيم كه كدوم مقصرترين. سعي كن اينو بفهمي. اينجا يك سايت مشاوره است شما خانم محترمي هستيد با خيلي صفتهاي خوب و كلا شايد 85 از صد درست؟ و شوهر شما هم يك مرديه كه خوبيهايي داره بديهايي هم داره كلا ميشه مثلا 65 از صد خوبه؟ اما كسي نميتونه شوهر شما رو تغيير بده يا بهش تلنگري بزنه ايشون كه اينجا نيست. اما شما هستين .
چرا شما دلتون نميخواد صد باشيد؟ چراكه نه؟ شما به شدت احساس ميكنيد اگر خودتونو تا صد بالا بكشين ضرر كردين. من دقيقا شما رو درك ميكنم با خودت ميگي پس اون چي؟ من هي رو خودم كار كنم و روز به روز سعي كنم بهتر رفتار كنم و آروم باشم و اين باشم و ... اما اون مثل يك حيوون با من برخورد كنه؟ ميدونم كه دقيقا اينا رو باخودت ميگي. پس مدام فكر نكن هيچ كس تو رو درك نميكنه. ما تو رو درك ميكنيم.
اما اطمينان داشته باش كه اگر شما صد شدي شوهرت 65 باقي نميمونه :305: اونم ميشه 80 ميشه نود يا حتي صد!!
وقتي ببينه شما تغيير كردي اونم عوض ميشه اونم بهت پيشنهاد ميده بري سركار يا ديگه جلوي مهمونا سرت داد نميزنه يا شايد اون وقته كه ميفهمي خود شما هم داشتي داد ميزدي :311:
به قول بالهاي صداقت عزيز وقتي قفلي عوض بشه كليد اون قفل هم تغيير ميكنه!
فقط كافيه بخواي زندگيتو متحول بكني كه متاسفانه نميخواي!
تا صد صفحه ي ديگه هم تاپيكت جلو بره هيچي تغيير نميكنه. چون تو دوست نداري صد باشي. چون باور نداري اگر صد شدي حتي اگر شوهرت نفهمه و نبينه خدا تو رو ميبينه! آره عزيزم متاسفم كه باور نداري!
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
خاموش جان عیدت مبارک.
من تمام حرفاتو قبول دارم و اصلا فکر نمیکنم بدبین یا زیادی حساسی تا اینجا قبول؟ اما حالا بیا ببین چه راه حلی داری واسه مشکلت؟
میتونی به شوهرت گیر بدی زیر ذره بین بذاریش تا نکنه دست از پا خطا کنه ،اگه کرد که هیچی زندگیتو بذاری و بری چون نمیتونی طاقت بیاری،تازه خونوادتم که خودت برخوردشونو میدونی چطوریه(نمیگم رفتار خونوادت اشتباهه ها) و اگه نکرد همین طور بهش گیر بدی و بدی تا آخرش اون ازت خسته بشه و از کوره دربیاد یا اینکه سر به راه بشه!!!.اما فکر نمیکنی اگه زیاد پاپیچش بشی بالاخره یه روزی پرده های حرمت بینتون ریخته مشه، اصلا جلو خودت میره با یه خانوم دیگه، بهت میگه به تو هیچ ربطی نداره؟ فکر نمیکنی ؟ جوابمو بده خواهشا
اون وقت میخوای چی کار کنی؟
میتونی بی خیال اون عکس لعنتی بشی و تمام سعیتو بکنی تا کاری نکنی بهونه و دلیل بدی دستش واسه توجیه کارهای بد اون.
با کدوم موافقی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه راه دوم جوابته من فکر میکنم که باید
نیازهاشو برآورده کنی، و سعی کنی قبل از اینکه با هم زن و شوهر باشین باهم یه دوست صمیمی باشین.اینو به خودشم بگو تا اونم تلاش کنه باهم صمیمی باشین.اصلا خواسته هاتونو واسه هم بنویسین.
البته منظورم این نیست بیش از حد و یه دفه خیلی بیشتر از قبل تحویلش بگیری:305: که آتو دستش بدی که خوب حالا این دیگه از من میترسه بذار تهدیدش کنم،نه هم نیازهای خودتو بهش بگو و ازش بخواه و هم در مقابل خواسته های اونو برآورده کن یعنی تعادلو حفظ کن.
با مهربونی واسه تداوم یه زندگی شیرین باهاش حرف بزن و خواسته های منطقیتو ازش بخواه و واسه اونم یه خانوم به تمام معنی باش.
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
البته بنظر من خیلی مهمه که اون عکس متعلق به کی بوده! از این حیث که باید بدونم ردپای اون خانم الان هم تو زندگی من هست یا تو همین گذشته تموم شده!
بهترین حالتش همونه که زن قبلیه برادرشوهرم بوده باشه که با عقلم اصلا جور نمیاد ولی خوب به شوهرم گفتم تو درست می گی و عکس زن برادرت بوده!
اما اگه فرضا "س" بوده باشه، ردپاش کاملا تو زندگیمه. شوهرم اونو می خواسته و اون دخترخانم هم شوهرم رو می خواسته منتها ناز کرده گفته نه و فکر نمی کرده شوهرم بره زن بگیره.
پس خواهش می کنم اینقدر نگید که مهم نیست اون عکس کی بوده، چون مهمه.
=================================================
چند روز پیش یه ادکلن تو ماشینش پیدا کردم. می گم این چیه، میگه داداشم داده و خوش بو کننده ماشینه. میگم روش نوشته deodorant perfume، اینکه مال ماشین نیست. می خنده میگه همه چی مشکوکه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
انگار لذت می بره از اینکه داره عذاب روحیم می ده!
================================================
بخدا جلوی چشمم به زنا نگاه می کنه و شروع می کنه به نفس نفس زدن یا صداش می لرزه.
سیسیلی جان اینجا یه سایت مشاوره روانشناسیه و من دنبال پیدا کردن راه اثبات جمله فوقم اینجا نیستم.
ولی چشمم می بینه و دلم ازش منزجز میشه. وقتی این چیزا رو ازش می بینم، نمی تونم دوستش داشته باشم.
==============================================
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
خب خاموش گلم ، کار اساسی ما با هم شروع شد ، همین اول میخوام بهت بگم گاهی با نیشتری برای بیرون کشیدن کیستهایی از عادات و رفتارهایی که آرامشت رو به هم زده و خوشبختیت رو به مخاطره انداخته مواجه خواهی شد ، این دردیه که برای بهبود و سلامتی باید تحملش کنی . منظورم گاه رک و صریح گویی هاییه که ناچارم برای آنالیز بهتر و روند عملیاتی داشته باشم :46:.
مشکلی نیست :43:؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خاموش
نمی دونم چرا یه حسی بهم می گه شوهرم ذاتا آدم بدی نبوده و دنبال این مسائل هم نبوده است.
حسهای مثبت رو تقویت کن
نقل قول:
اما همون حس داره بهم میگه داره منحرف می شه.
این وسواس فکریه ، شما نه اطمینان داری و نه تا این حد مسئولی ، این دقیقاً از مواردیه که در زندگی شما مشکل ساز میشه ، یعنی یکی از مسایل درون شما که نیازه روش کار کنی و حتی در این مورد مشاوره حضوری داشته باشی ، وسواس فکری هست .
نقل قول:
نمی دونم چقدر می تونم به این حسم اعتماد کنم
اصلاً اعتماد نکن ،
کاملاً واقع بین باش و از ذهنیت بپرهیز
نقل قول:
ولی در صورت درست بودنش، نباید ازش غافل بشم که سر لجاجت یا هر دلیل نادرست دیگه ای به راه غلط بیفته!
ویزگی دیگر شما کنترل گری است ، لازمه این ویزگی را هم در خود از بین ببرید
نقل قول:
بقول آقای بیبی شاید یه جورایی روحش بیمار شده باشه!
آقای بی بی یا هر کس دیگه هم چنین حرفی بزنه ، قطعیت نداره چون شما که نزدیکترین هستی نمیتونی چنین قطعیتی داشته باشی چه رسد به ماها . پس روی حرفهایی که منفی نگری و وسواس فکریت را بیشتر میکنه زوم نکن .
نقل قول:
درسته همسرم عشقش رو تو وجودم کشت. اما اگه تو این راه بیفته هم خودش رو هم من رو و هم زندگیمون رو نابود می کنه!
شما دوستش نداری مگر نه ؟!!!
یکی دیگه از کارهایی که رو خودت لازمه انجام بدی اینه : دیگری را برای خودت نخواهی برای خودش بخواهی .
نقل قول:
اگه شوهر من بد بوده باشه و خودش رو به دروغ بهم شناسونده باشه، اگر آگاهانه داره بهم خیانت می کنه و دلش پیش کس دیگس، واگذارش می کنم به خدا! از خدا می خوام عدالتش رو تو همین دنیا بهم نشون بده!
این روحیه خشن را می رساند ، عواطف را در خودت تقویت کن ، زنانگی را بیشتر کن و از مردانه بودن دور شو .
نقل قول:
اما اگه روحا بیمار شده باشه و ناآگاهانه در آستانه ورود به راه نادرست باشه، باید یه جوری بیدارش کرد، درمانش کرد، به راه آوردش!
فرض اگر این باشد ، خفته را خفته کی کند بیدار .
عزیز دلم ، نازنین من ، اول در مقابل خودت مسولی ، تا خودت را بهبود نبخشیدی دغدغه سلامت شوهرت را نداشته باش .
اگر فلان ، نکنه بهمان، شاید این ، فکر کنم آن و ..... همه یعنی وسواس فکری ، خودت رو دریاب و از وسواس فکری رها کن . یادت باشه ریشه وسواس اضظرابه و ریشه اضطراب ترسه . و مشکل اغلب خانمهایی که در زندگی با خود و همسر مشکل دارند همین ترسه .
عزیزم نترس ، نازنینم نترس ، گل بانو ، خانمی ، عزیز جان ، نترس ، نترس ،نترس:46:
آرام باش و ریلکس :310::310:
.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خاموش
فرشته جان،
ممنون که برام وقت می ذاری!
دلم می خواد که به خودشناسی بپردازم و به خاطر خودم و نه بخاطر شوهرم یا هرکس دیگه ای، به اشتباهاتم پی ببرم و اصلاحشون کنم!
ممنون می شم که کمکم کنی تا بتونم خودم رو تحلیل کنم!
هنوز هم همین خواسته رو داری ؟
خانمی قرار ما این بود که از تمرکز بر شوهرت دست برداری و اونو همونطوری که هست ، فعلاً بپذیری و رو خودت زوم کنی ، چی شد ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
خاموش جان از شما هم تقاضا دارم پستهایی که شما را متمرکز بر همسرت میکنه را نخوان و از تمرکز بر همسرت جداً پرهیز کن .
.
خاموش عزیزم
سال نو مبارک ، آرزو می کنم سالی پر از آرامش و شادکامی برات باشه
با توجه به ، به حاشیه رفتن تاپیک ، این تاپیک قفل میشه ، فعلاً هم سعی کن جدی فکر کنی به اینکه میخواهی از تمرکز بر شوهر و هر کس دیگه خارج شده و رو خودت کار کنی یا نه ؟ هر وقت جدی تصمیم گرفتی بیا تاپیکی در همین راستا ( خودشناسی و تغییر خودت ) باز کن تا در خدمت باشیم .
موفق باشی عزیزم