RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
محبت افراطی نتیجه معکوس میده یعنی طرف مقابل خسته و زده میشه چون جایی برای محبت اون باقی نمیمونه .
همچنین محبت های افراطی اثری رو که باید نمیگذارند یعنی طرف مقابل احساس نمیکنه که خیلی دوستش دارید برعکس محبت شما رو باور نمیکنه چون همیشه و در همه شرایط هست پس عادی شده و دیگه تاثیرگذار نخواهد بود .
آزاده تعجب نکن . حساسیت به همسرت و اینکه خواهان تعهد اون باشی بهش احساس لذت میده اما اگر همیشه باهاش موافق باشی ، طبق خواستش باشی ، و خلاصه از همه چی بگذری به خاطر اون . گرچه از نظر خودت داری محبت میکنی اما اون این محبتو نمیفهمه و باورش نداره و حتی گاهی حس میکنه بی تفاوتی و حتی ممکنه محبت هات رو نبینه و تشنه محبت بشه و برای جلب توجه تو هرکاری بکنه حتی اینکه یه دعوا راه بندازه یا از زنای دیگه حرف بزنه و............
هیچ مردی از داشتن یک همسر کاملا مطیع لذت نخواهد برد.
دقت کن عزیزم برای اینکه همسرت به اوج بره و بدون شما نتونه زندگی کنه بایدبه اون احساس مردانگی بدی و اینکه بدونه مهم ترین فرد زندگی تو هست .
احساس مردانگی یعنی : اقتدار،عزت نفس،احترام،ارزش،احساس مهم بودن،احساس مسئولیت،تامین خواسته های همسر و فرزندان
اصلی ترین مورد یعنی احساس مسئولیت در برابر شما و زندگیش رو ازش گرفتید در صورتی که یک مرد به چنین چیزی نیاز داره و باید اون رو داشته باشه . بنابراین خواسته هاتون رو مطرح کنید .
نگران نباش آزاده جان همسرت بی احساس نیست . الان بهترین کار اینه که احساساتت رو کنترل کنی . نباید بهش زنگ بزنی .
توی خونه نشین و مدام به همسرت فکر کن تا انقدر آزرده نشی . کارهای مختلف انجام بده و خودت رو مشغول کن . کتاب بخون ،بیرون برو و.........
بیشتر از نوع ارتباطت با همسرت وقتی ایران هستین بگو . ارتباط کلامی شما باهم چطوره
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
blu sky چشم دیگه تهدید نمیکنم:((
باران به خدا این چند روز هم که بهش زنگ نزدم همین کار رو کردم.همش رفتم اینور و انور که روزا بگذره.دیروز تو خونه بودم که اونم شب دوستم زنگ زدن که بریم بیرون.منم رفتم، هرجا میرم فکر و ذهنم پیشش هست.بخاطر همین ناراحتم،اینقدر که من میمیرم برای یک لحظه صداشو بشنوم اون حتاا بخودش زحمت نمید یه زنگ بهم بزنه.
وقتی ایران هستم.تا وقتی که پیش هم هستیم خوب،هیچ مشکلی نداریم، مثل همهٔ زن و شوهرهی آدی برخورد میکنیم.اما کافیه یه فاصلهٔ یکساعت بینمون بیفته،داغونم میکنه با کارش.
وقتی جای دعوت هستیم (خونه برادرش یا مامانش) همیشه میاد پیش من میشینه غذا میخوره.همیشه حواسش به بشقاب من هست که چیزی کم نداشته باشم،در صورتی که من اصلا پیش خوانوادش کم رو نیستم . البته بعضی وقتا هم لجبازی میکنه.اما نه در این حد که وقتی دوریم اذیتم کنه.
یه روز میگه دوست دارم، یه روز میگه ندارم، یه روز ایمیل میده میگه دوست دارم، یه روز ایمیل میده میگه من مسولیت بچه نمیپذیرم. به خدا کلاف شدم
باران چطوری زنگ نزنم بهش؟؟ من اخلاقم خیلی مسخرست،وقتی که باهم خوب صحبت میکنه و مهربون،۳-۴ روز بهش زنگ نمیزنم، اما کافیه این مدلی بکنه (رجکت کنه یا قهر کنه) دم به دقیقه باید زنگ بزنم حتا اگر تلفنش خامش باشه
میبینید چه اخلاق مسخره دارم
خدایا شکرت، بالاخره خبر در شدم ازش
اومد آنلاین شد تو یاهو خودش بهم پام داد. گفت خوبی؟ گفتم مرسی ،گفتم گوشیت مشغوله دوباره، چیزی نگفت. پرسیدم قهری؟ گفت نه، فقط حوصله ندارم،میخوام برم بیرون یه سر. گفتم باشه. بد گفتم بیا یکاری کنیم، گفت بگو.گفتم من ۱بر که بهت زنگ میزنم اگر گوشی جواب ندادی، تا ۳ بر میزنگم. اگر جواب دادی که هیچی، اگر جواب ندادی دیگه بهت زنگ نمیزنم چون ممکن که کار داشته باشی. هر وقتی تک زنگ زادی بهم بهت زنگ میزنم.
گفت اوکی. گفتم پس دیگه من زنگ نمیزنم و منتظر تک زنگت میمونم، گفت باشه.
دیگه خداحافظی کردیم.
از صبح آنلاین بود.ولی جواب نمیداد. بد آیدیش خامش شد و رفت. بد از ۱-۲ ساعت دوباره اومد و خودش ایندفعه پام داد.
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
نقل قول:
اومد آنلاین شد تو یاهو خودش بهم پام داد. گفت خوبی؟ گفتم مرسی ،گفتم گوشیت مشغوله دوباره، چیزی نگفت. پرسیدم قهری؟ گفت نه، فقط حوصله ندارم،میخوام برم بیرون یه سر. گفتم باشه. بد گفتم بیا یکاری کنیم، گفت بگو.گفتم من ۱بر که بهت زنگ میزنم اگر گوشی جواب ندادی، تا ۳ بر میزنگم. اگر جواب دادی که هیچی، اگر جواب ندادی دیگه بهت زنگ نمیزنم چون ممکن که کار داشته باشی. هر وقتی تک زنگ زادی بهم بهت زنگ میزنم.
گفت اوکی. گفتم پس دیگه من زنگ نمیزنم و منتظر تک زنگت میمونم، گفت باشه.
دیگه خداحافظی کردیم.
سلام ازاده عزیز
من در حدی نیستم که بخوام حرفی بزنم اما به نظرم شما نباید بگید هر وقت تک زنگ زدی من زنگ میزنم!!!!!!!!!!!
چرا باید ایشون تک بزنه تا شما زنگ بزنید بد عادتش نکنید. یه جایی تو همین تالار خوندم مردا زود به یک روند عادت میکنن .من نظرم اینه شما یه کم بیشتر نازکنید تا ایشون نیاز پیداکنن الان بر عکس شده ایشون ناز میکنن شما ناز میخرید!!!1
عزیزم عزت نفستو تقویت کن یه کم بیشتر توی تالار بگرد لابلای راهنمایی ها خیلی چیزا دستگیرت میشه .من به شخصه از تاپیک چکامه( به نتیجه رسیده ها) خیلی استفاده کردم توصیه میکنم حتما تک تک پست هاشو بخونی:72:
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
وای خدای من...دیگه حالم از این زندگی و این دنیا داره بهم میخوره. دیگه دلم نمیخواد یک لحظه زنده بمونم
دوباره ایمیل داد که برو بچهرو سقط کن. آخه برم به کی بگم،مگه من بدون اجازه یا ناخواسته حامله شدم که اینو از من میخواد. چرا اینقدر نامرد.، چراااااااااااااااااااا:302:: 302::302::302::302::302::302::302::302::30
یکی بگه چیکار کنم، یکی بگه باهاش چجوری برخورد کنم.دق کردم تو این کشور، نه دسترسی بهش دارم نه تلفنمو جواب میده،نفرینش کنم؟؟؟؟؟مگه میگیره؟؟؟؟؟؟؟
زود بگید به ایمیلش چی جواب بدم؟؟؟؟؟؟؟؟ چی بگم که واقعا تکونش بده؟ ؟ ؟ ؟ تورو خدا کمکم کنید.
واقعا نمیدونم چی جواب این ایمیل بدم؟؟؟؟ زنگ بزنم بهش؟ الان یه زنگ زدم، اما رجکت بودم. خیلی دلم میخواد از صمیم قلبم نفرینش کنم،اما.....
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
آزاده جان! به نظرم خیلی به شوهرت پیله کردی!
چرا باید 3 بار زنگ بزنی بعد ایشون تک زنگ و... ؟!!! این چه روشیه؟
ضمنا ایشون تا اومده رو یاهو فوری بهش گوشزد کردی که تلفنت باز مشغوله! این گیر دادنها و سریش بازیها هر کسی رو خسته میکنه. این کارها یعنی آویزون بودن! یعنی فراری دادن! یعنی ریجکت تلفن و ...
شما تکلیفت با خودت معلوم نیست! از اونور شوهرت رو ول کردی رفتی اونور دنیا، از اینطرف هی از صبح تا شب با تلفنهات کفرش رو در میاری!
راهش این نیست! زنگ زدن پشت سر هم وظیفه شما نیست! یک زن حامله، خیلی خانوم میشینه تو خونه اش و ناز و نوز میکنه، و شوهر محترم دم و دقیقه نگران میشه و حالش رو می پرسه.
بریم چند ماه قبل تر! ...اینجا را خودم پاک کردم که تضعیف روحیه نکرده باشم! گذشته ها گذشته دیگه!
اشتباه کردی حامله شدی اونهم عینا زمانی که مشکل داشتی! خواستی عین زنای سنتی پابندش کنی؟
خوب حالا هم خودت بشین با خودت سنگهاتو وابکن. اینجا توی این تاپیک یکی میاد میگه بچه رو بنداز! یکی دیگه هم میگه نه حفظش کن. خوب این شما هستی که بودن یا نبودن اون بچه رو باید تصمیم بگیری. عوض روزی سی بار زنگ زدن به شوهرت، بشین یه کاغذ بذار جلوت و معایب و محاسن زندگی با این آقا را بررسی کن. معایب و محاسن نگهداشتن بچه رو هم بر همون اساس بنویس. فکر کن! فکر! و تصمیم بگیر. ببین برای آزاده چی مهمه؟ ببین آزاده چه امکانات و پتانسیلهایی داره که میتونه از اون طریق شوهرش رو دوباره بدست بیاره. ببین توقعات آزاده از زندگی و چشم اندازهای زندگی آزاده در چند سال آینده چیه؟ ببین واقعا اگر توان اصلاح این زندگی را در خودت می بینی، که هیچ اگر نه که یک فکری به حال اون بنده معصوم خدا بکن که وسط گرفتاریهای شما قربونی نشه!
به نظر من! شما با این روند فعلی و با این ضعف و شل بازی فعلی حالا میخواهی اسمش رو نجابت متانت یا هر چیز محترمانه دیگری بگذارم که جنبه روانشناسانه پیدا کنه، اما عزیزم با این روش تا حالا نتیجه نداده و بعد از این هم نخواهد داد. اینطور که پیداست شوهرت خیلی خیلی خیلی برات مهمه. پس الان با پدرت صحبت کن و ازش راهکار بخواه! میگی نه؟ میترسی از بابات ؟ خودت از عهده اش بر میای ؟ بسم الله. اما این راهش نیست ها!
.......................................
فکر نمیکنی خیلی به این تاپیک هم وابسته شدی؟ به جای اینکه از راهنمایی های کارشناسانه (برخی از راهنمایی ها کارشناسانه نیستند!) و بر اساس اطلاعاتی که خودت از زندگیت داری که ما نداریم و تواناییهایی که از خودت سراغ داری که ما دقیقا نمیدونیم، یک سیاست و خط مشی درست تعیین کنی و بر اون اساس پیش بری، اما شما به جاش داری برای کوچکترین جزییات وابسته میشی به این تاپیک. تازه همونها رو هم رعایت نمیکنی و باز کار خودت رو انجام میدی.
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
آزاده
زن شيفته اي بد فرم .
كتاب را دانلود كن و بخون و تمرين كن و چند روزي اينجا پست نزن به جايش وقتت را صرف خواندن كتاب كن و نت برداري و نتيجه گيري و....
يادت باشه
زن آويزون = مرد گريزون
مرد آويزون = زن گريزون
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
تازه همونها رو هم رعایت نمیکنی و باز کار خودت رو انجام میدی.
سلام آزاده دقیقا این همون چیزی است که منم میخواستم بگم . ما میگیم به همسرت زنگ نزن بذار دلتنگ شه و خودش زنگ بزنه اما تو باهاش قرار میذاری که 3بار زنگ میزنم بعد دیگه نمیزنم تا تک بزنی بعد زنگ بزنم .
میدونم برات سخته نیاز داری به بودن همسرت اما تمام این چند سال رفتارت همین بوده و دیدی که نتیجش عکس بوده . حالا اگر میخوای به جایگاه اصلیت تو زندگی برگردی باید مقاوم باشی و خسته نشی و با اراده جلوبری .
به اینجا هم وابسته نشو سعی کن جاهایی فکر کنی بعد خودت تصمیم درست بگیری و حرف درست رو بزنی و احساسی برخورد نکن .
در رابطه با بچه هم باید فکراتو بکنی و ببینی که تصمیمت چیه و واقعا چیکار میتونی بکنی برای زندگیت و اون بچه .همونطور که بی دل گفتند . اما چرا با هرکلمه شوهرت از این رو به اون رو میشی .مگه قرار نشد احساساتت تحت تاثیر حرفای شوهرت بهم نریزه .
باید محکم تر از این حرفا باشی تا بتونی زندگیت رو تغییر بدی .اگر نه بازم همون آش و همون کاسه
با خودت خوب فکر کن تو پست اولم هم گفتم باید تصمیم بگیری و فکر کنی . وقتی تصمیم گرفتی باید با اراده باشی و عمل کنی .
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
بی دل عزیز ممنون از پستی که زدین. تصمیم گرفتم زنگ نزنم ، بقول شما (یه زن حامل خیلی خانم میشینه تو خونه و ناز و نعوظ میکنه) نه اینکه من ناز شوهرمو بخرم.
به این تایپک وابسته شدم، اما نه به عنوانه سرگرمی.وابستگیم به این هست که واقعا بتونم مثل خیلی از بچهای دیگه (چکامه) زندگیمو درست کنم. من میخوام این تیپکی که زدم رو به نتیجه برسونم و میرسونم به امید خدا.
انی عزیزم آره خودم هم میگم که ۱۰۰% شیفته هستم. دارم اون کتاب رو میخونم. (سعی میکنم پست نزنم) بیشتر به خودم و کارم فکر کنم ببینم اینه عمیً راهو که اشتباه رفتم حالا چطور میتونم درستش کنم.
باران ممنونم که تایپکم رو دنبال میکنی عزیزم
امروز باهم صحبت کردیم.گفت خودت کافی هستی.بچه نمیخوام.منم گفتم من۳ سال هست زنت هستم و بدون اجازهٔ تو آب نخوردم،میتونستم همون ساله اول حامله بشم و بگم ناخواسته بوده.اما همیشه منتظر بودم که خودت بخوای، و خواستی حتا از خبر حامله بودنم هم خوشحال شدی حالا چی شده که میگی نمیخوام بچه موندم توش. گفتم به هیچ عنوان نمیشه سقطش کرد. گفت مسئولیت میپذیری؟ گفتم مسٔولیت چی؟ میخوای چیکار کنی مگه. اگر میخوای جدا بشی یا زن بگیری خوب بگو که الان تکلیفمو معین کنم. گفت نه!
دیگه گفت من میخوام آزاد باشم، کسی کاری به کارم نداشته باشه. گفت منم گیر بهت ندادم تاحالا که اینجوری شده..
دیگه چیزی نگفت
( دیگه من بهش زنگ نمیزنم، تا خودش زنگ بزنه)
حالا هم تصمیمم رو گرفتم. بچمو نگاه میدارم. ۱ ماه دیگه دورهٔ اول بارداریم تموم میشه ایشالا، سعی میکنم دیگه استرس نداشته باشم. ۱ماه دیگه هم انشاالله میم ایران و به امید خدا که همه چیز درست بشه.
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
خانم آزاده عزیز از ته دل برات آرزوی خوشبختی میکنم. مدتی هست مطالب این تاپیک رو دنبال میکنم. امیدوارم مقتدرانه در زندگی ات گام برداری و پیروز باشی . همواره سرزنده و شاد باشی
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
خانم ازاده
اعتماد به نفس و عزت نفسی که دوستان 6 ماهه شمارو به تقویت اون ترغیب میکنن همینه :104:
شما به تنهایی حتی بدون حضور و وجود شوهرتون معنا دارین
خدا شما رو یک انسان کامل افریده و شما رو تکریم کرده هیچ کس حتی خود شما حق توهین وبی احترامی به شمارو نداره :72:
این قضیه در مورد اون انسانی که خداوند اون رو به وسیله شما وهمسرتون به کره خاکی دعوت کرده هم صدق میکنه
مادر عزیز هدیه خداوند رو بپذیر و ارتباطت رو باهاش قطع نکن:323:
خدای شما خدای شوهرتون وخدای تمام کائناته بدون اذن اون هیچ اتفاقی نمیفته
خدا شما وشوهرتون رو لایق تربیت یک انسان قرار داده حتی اگه خدای نکرده شوهرتون از زیر مسئولیت شونه خالی کرد
اگه خودتو وتوانایی هاتو باور کنی جای ویژه ای پیش خدا داری باور کن باور کن
الان که دارم مینویسم اشک تو چشام حلقه زده انگار حضور خدارو بیشتر احساس میکنم
وقتی دلت میگیره با اون هدیه الهی اروم حرف بزن خدا خیلی نزیکه:72::72::72::72: