RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
[size=medium]سلام دوستان خوبم ...من هم مشکلی مشابه تارا دارم...چطوری می تونم به کسی که دل بستم فراموشش کنم...دارم داغون می شم...تو رو خدا کمکم کنید....مخصوصا آقایون نظرشون را بذارند...چون به نظرم خیلی راحت کسی را که دوست دارند فراموش م[/color]ی کنند.[/size][color=#800080]
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
سلام دوستان خوبم ...من هم مشکلی مشابه تارا دارم...چطوری می تونم به کسی که دل بستم فراموشش کنم...دارم داغون می شم...تو رو خدا کمکم کنید....مخصوصا آقایون نظرشون را بذارند...چون به نظرم خیلی راحت کسی را که دوست دارند فراموش می کنند.
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
شما مشکلاتان را شرح دهید. به روی چشم ما راهنمایتان می کنیم. البته اگه ما را قابل بدانید. موفق باشی دوست عزیز.
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
در اين حالتاست كه خدا به داد ادمها مي رسد پس از او ياري بخوايد در ضمن اگه شرايط ازدواج رو داريد حتما اين كار رو بكنيد
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
سلام من مدت 6 سال است که با آقایی دوستم....ایشان همکار من بودند...و در ظاهر بهترین پسر مجرد در محل کار من بودند که هر دختری در تب دوست شدن با ایشان می سوخت...من اما هیچ توجه ای به ایشان نداشتم جز اینکه از ایشان در مورد کار مشورت می کردم ولی احساس خاصی به ایشان نداشتم.و از انجایی که 3 سال از وی کوچکتر بودم وشوهرم هم فوت کرده بود و فرزند هم داشتم هیچگاه به هیچ مردی نه توجه نشان می دادم و نه نزدیک می شدم...تا اینکه بعد از 3 سال همکار بودن و شناخت خانوادگی(چرا که ایشان و دیگر همکار ها در مهمانی ها و جشن های خانوادگی با خانواده هایمان شرکت می کردیم) یک روز به طور غاقل گیرانه ای نسبت به من ابراز علاقه کرد و متاسفانه از همان موقع نیز رابطه صکث داشتیم...در تمام این چند سال من اصلا احساس خوبی نسبت به ایشان نداشتم..نمی دانم چرا هر چه بیشتر به هم نزدیک می شدیم من بیشتر نسبت به ایشان بی اعتماد می شدم....در این سه سال که رابطه داشتیم من بارها به هم زدم ولی هر بار وی با سماجت هر چه بیشتر و با تلفن زدنهای مکرر و آمدن به خانه مرا راضی کرد که دوست بمانیم...ولی متاسفانه هر بار که من می دیدمشان دوباره با حرفهایی که می زد خام میشدم....تا اینکه به وی گفتم که دیگر نمی خواهم با ایشان رابطه داشته باشم و ایشان پذیرفتند البته این ظاهر قضیه بود و قتی که قرار شد فقط دوست بمانیم ایشان هر روز تماس می گرفتند و هر بار بیشتر از قبل ابراز می کردند که دیدن من غیر ممکن شده است و اگر مرا ببیند چون من را خیلی دوست دارد نمی تواند تحمل کند!!!!!و این باعث شد که در مهمانی ها نیز به همین دلیل شرکت نکند.....من که این حالت ایشان را دیدم بلاخره عصبانی شدم و از ایشان خواستم که تماس های تلفنی هم قطع شود...ایشان نپذیرفتند ولی وقتی من تلفنم را قطع کردم و مصر شدم وی دیگر تماس نگرفت و گفت که من مطمئنم دوباره تو ارام می شوی و به امید ان روز منتظر می مانم..ایشان .الان چند روز است که تماس نگرفته اما من احساس می کنم دلم برایش تنگ شده...دلم می خواهد به عنوان یک دوست خوب و بدون رابطه در کنارم باشد.......و من نمی دانم چه کار کنم..این را هم بگویم که خانواده ایشان و حتی خانواده من به هیچ عنوان راضی به ازدواج ما نیستند.....خود من هم دوست ندارم با پسری ازدواج کنم که فردا نتواند پدر خوبی برای فرزندم باشد و یا خانواده ایشان نتوانند فرزند مرا به عنوان یکی از اعضای خانواده بپذیرند...اگر چه که ایشان بارها گفته اند که فرزند مرا فرزند خودش می داند اما من نمی توانم باور کنم که این احساس بهد از ازدواج هم ادامه داشته باشد..خواهش می کنم به من بگویید که چطور می توانم ایشان را کاملا کنار بگذارم در صورتی که این چند سال نسبت به ایشان علاقه شدید پیدا کرده ام..
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
خواهش می کنم به من بگویید که چطور می توانم ایشان را کاملا کنار بگذارم در صورتی که این چند سال نسبت به ایشان علاقه شدید پیدا کرده ام.. :302:
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shad
اما یه چیزی رو می دونی؟ می دونی که ما قبل از به دنیا اومدنمون با یه روح دیگه هم پیمان شدیم که همراه و همدم هم باشیم و باهم زندگی کنیم؟
درود
شاد این واقعیه؟ واقعا سوال برام پیش اومده.
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
سلام
دوست خوبم فکر نمیکنی که خوب نیست شریک زندگیت بهتره یه مرد واقعی باشه که هی مامانم مامانم نکنه. خوب مامانش هرچی میخواد بگه بگه، این باید
مقاومت کنه. اگه تو رو دوست داره که میگی داره باید جلو حرفای بیخودی مث :"اگه فلاني رو گرفتي الان اينطور بود و..." وایسه.
اگه واقعا از دخترای دیگه خوشش اومده که ولش کن. اگه اینجوری میگه که تو ازش متنفر بشی ینی حاضر شده ولت کنه چون مامانش نمیخواد که به نظر من بازم باید ولش کنی.
اما اگه عشقتو میخوای و میخوای حفظش کنی ازش بخواه که مقاومت کنه اگه جواب سربالا داد دیگه واقعا باید ولش کنی
این نظر منه شایدم اشتباه باشه
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
ببین عزیز دلم.منم یه مشکلی مثل تو داشتم.میتونی توی سایت دنبال نامه ام بگردی و بخونی.تنها راه حل تو اینه که منطقی باشی .تو برای شروع مجدد تلاش کردی ولی اون چی؟ایا برای تو تلاشی کرده که ارزشش رو داشته باشه هرکار ی براش بکنی؟منم کسی که دوستش داشتم یه مشکلاتی داشت.خیلی درکش کردم.خیلی باهاش راه اومدم و حاظر بودم به خاطرش هر کاری بکنم.البته من کارم به ابروریزی نرسید ولی خب شخصیتم پیش خودم و پیش اون داغون شد.با حرفای مختلفی سعی میکرد ازش متنفر بشم.حتی بهم گفت کس دیگه ای علاقه پیدا کرده و اون مرده.منم خواستم روحیه اش رو برگردونم و ایثار کنم اما دیدم من فقط یه کنه هستم که بهش چسبیدم.اون تا لحظه اخر میگفت دوستم داره ولی خب در عمل هیچی.اخرش ازش دل کندم و حالا دارم به کسی که خواستگارمه دل میبندم.بهش جواب مثبت دادم و تا دو ماه دیگه باهاش عقد میکنم.ادم خوبیه و مهربونه و حرفاش واقعآ میگم دلم رو میلرزونه احساس میکنم هرروز بیشتر عاشقش میشم.یادت باشه ادم اینجور نیست که فقط یک بار بتونه عاشق بشه.مهم اینه که منطقی باشه و اینده اش رو ازهرچه مهمتر بدونه.محکم باش و رااده ات رو قوی کن.به نظرم حتی اگه بهش برسی ارزشش رو نداره.باید اون برات جون بکنه نه تو.ارزش خودت رو درک کن موفق باشی:228::228: