من منتظر هستم که همسرم برای دفترخانه اقدام کنه نمی دانم چرا داره ظولش می ده از آَشنایان خبردار شدم که همسرم حالش خوب نیست .
نمایش نسخه قابل چاپ
من منتظر هستم که همسرم برای دفترخانه اقدام کنه نمی دانم چرا داره ظولش می ده از آَشنایان خبردار شدم که همسرم حالش خوب نیست .
بهتره عکس العملی به این خبر نشون ندی...صبر داشته باش عزیزم...
ستاره عزیز:72:
چرا اینقدر عجله؟؟؟ فرض کنیم تو بهترین حالت مورد شما بعد از یکسال به انتها برسه :
دو حالت متصوره:
1- اون داره به مرور کارهای دادگاه رو انجام میده و شما تمام توجهتون و زندگی تون رو گذاشتید رو این سوال ها که امروز چی شد ، فردا چی میشه و.... (در پایان ممکنه همسرتون به این نتیجه هم برسه که با شما ادامه بده)
2- به اندازه خودش به این اقدامات ارزش قائل بشید و فکر نکنید که همه زندگی شما در این رابطه خلاصه شده ، ستاره بی همسر و یا با همسر هدفهای بزرگتری در زندگی داره و باید در این فرصت محدود جوانی و سرزندگی به اونها برسه ، بنابراین در پی تعریف اون هدفها و رسیدن به اونها سرمایه گذاری می کنه.
خودتان انتخاب کنید 1 یا 2 !!!!
من دومین مورد را انتخاب می کنم و عجله ای ندارم ولی فکر می کنم چون من اون آقا همسر خودم می دانم کارهایی که می کنه برای من اهمیت داره و اگر زودتر کارها تمام بشه فکر کنم زودتر بتونم اون آقا رو فراموش کنم.
ستاره جان آرام باش و انتظار نکش .
سرت به کارهای خوب و مفید گرم کن و از تمرکز بر روی این آقا خودداری کن .
غصه نخور . صبور باش و هر زمان ذهنت به هم گره خورد برو دوش آب سرد بگیر و نفسهای عمیق بکش و تا ده بشمار و به افکار پریشان بگو همه ی شما را دیدم بروید و یک موسیقی خوب آرامش بخش بگذار و حواست را بده به موسیقی و روی نتهای آن شناور شو . می بینی که آرامش به درون تو نفوذ خواهد کرد و حال بهتری پیدا می کنی و در نتیجه مثبت تر فکر - عمل و احساس خواهی کرد.
من فردا میرم محضر و طلاق می گیرم . حس می کنم که دارم از دست این زندگی راحت می شم و دیگه انتظار نمی کشم که همسرم برگرده و از طرقی نگران آینده هستم. دلشوره و استرس رهایم نمی کنند
ستاره عزیزم
میدونم سخته ،ولی به این فکر کن که خدا انقدری دوست داشت که اجازه نداد بیش از این عمرت رو به پای کسی که ارزشت رو نداره ،بریزی
زندگی زیباست ، این همیشه یادت باشه ، به جنبه های مثبت قضیه فکر کن
از کجا میدونی خدا چه سرنوشتی رو برات رقم زده:305: ؟شاید یکی تو راهه که............
تو باید به خودت ثابت کنی که میتونی:300: و مطمئنا میتونی ،اگر بخوای:72:
منم انرژِی های مثبتم رو برات ارسال میکنم ،:46::46:
ستاره جان برو تو تاپیک دعای خیر برای نفر بعد
من بالاخره رفتم محضر و طلاقم را گرفتم خیلی سخت بود ولی تموم شد شب قبل از طلاق بعد از 5 ماه بی خبری ازمن، sms فرستاد و گفت که بیا همدیگر را ببینیم من هم اشتباهی که کردم این بود که قبول کردم و کلی بی احترامی شنیدم اون گفت که باید با خانواده ام و خودم کنار می اومدی تو به خانواده ام بی احترامی کردی من در حد خانواده تان به شما احترام گذاشتم گفت که تو اهل زندگی نیستی وگرنه با خانواده ام کنار می اومدی
ديگه هيچي مهم نيست ستاره جان...همه چي تموم شد...مهم اينه كه تو راحت شدي...از دست مرد خودخواهي كه جز خودش و خانوادش به كسي اهميت نميده خلاص شدي...
خانمي ديگه لازم نيست به حرفهاي اون روزش فكر كني...مسلما براي تخليه احساسات منفي اش اين حرف هارو زده...مهم نيست كي چي گفته...
ستاره عزیز:72:
حالا که خدود دوماهی از متارکه تون گذشته ، اوضاع و احوالتون چطوره ، با زندگی جدیدتون کنار اومدی؟
از تجربیات دادگاهتون برامون می نویسی؟ حکم دادگاه؟ مهریه تون و...؟