RE: من مرد اونم یا اون مرد منه؟؟؟
غزاله
این رک گویی تو ما رو کشته.کنجکاوی و سوالات بی سر و ته منم شما ها رو
خب دست خودم نیست.سوال خیلی تو ذهنم ایجاد میشه و باید حتما برم پی جواب تا اروم بگیرم
عزیزم انگار خیلی خسته شدی:302: از دستم که همه میگین کمتر بیا:311:
ممنون از این پیشنهادت.خودم هم دارم تلاش میکنم فاصله بگیرم کمی:46:
راستی دلبندم:163: اومد
خوشحالم:227:
اما بازم منتظر ارسالهام باشین.کمتر میام
اما میام.منم یه معتاد مثل شما.برای شما قاقا لی لیه به من که رسید اَخ شد؟:325:
فعلا ملالی نیست جز دوری شما
دوستتون دارم:43:
:72::72::72:
RE: من مرد اونم یا اون مرد منه؟؟؟
سلام
من خیلی دارم سعی میکنم به پیشنهادات دوستان عمل کنم
امیدوارم از این موفق تر باشم
بچه ها
اگه مطالب آرامش بخشی سراغ داشتین
میشه لینکشو بذارین
به شدت نیاز دارم
به مطالبی مثل مقالاتی که شادی عزیز گذاشته بودن
استخون درد گرفتم:311:
چقدر سخته ترک افکار منفی:302:
:82:
:72::72::72:
باران جان
شما هم پیوستی به جمع invisible ها؟:311:
خب انگار اینطوری کلاسش بیشتره:160:
به امید روزی که ما هم حق عضویت بدیم و بیایم قاطی دوستان invisible :300:
دلم واسه دیدن اسمتون تنگ شده خانمای بعضیا:324:
دوستتون دارم:72::72::72:
RE: من مرد اونم یا اون مرد منه؟؟؟
سلام دوباره
نتونستم خودمو کنترل کنم
کسی رو هم پیدا نکردم حرفامو بهش بگم
چیکار کنم؟
بعد از خدا فقط شماها همدرد منید
حالم خیلی بده.نمیدونم چرا اینقدر مسائلو واسه خودم بزرگ میکنم؟نمیتونم از جزئی ترین حرفها و رفتارهای خانواده همسرم بگذرم و از کنارش براحتی رد بشم.حتی اگه منظوری هم نداشته باشن کلی برداشت منفی از حرفاشون میکنم.همش فکر میکنم خدایا چه منظوری داشتن از این؟
حالم از خودم بهم میخوره.
خواهشا کمک کنین.من پس فردا امتحان دارم اما چند صفحه بیشتر نخوندم.
آقای سنگ تراشان یه راهنمایی بکنین
من چطور خودمو از این افکار خلاص کنم؟خیلی خنده داره نه؟اما واسه من پر از درده،گریه داره.الان کلی گریه کردم
چرا من خانواده همسرمو اینقدر واسه خودم بزرگ کردم؟چرا اونا شدن همه دنیای من؟
چرا اینقدر روم تاثیر میذارن؟من چرا اینقدر آسیب پذیر شدم؟ دیروز مادرش یه حرف کوچولو زد.الان این حال و روز منه.
اونم فقط یه درخواست عادی بود.اونم کاملا رلکس و طبیعی
اما من هزار و یک فکر کردم و الان...
از خودم بدم میاد دیگه.از این نقطه ضعفم خسته شدم
شاید از پشت نوشته حام معلوم نباشه.اما باور کنین زندگی منو بهم ریخته این روحیه م.خیلی حس بدی دارم.
میتونم بگم اورژانسیه.خوب میشه اما مثل آتش زیر خاکستر.یهو میزنه بیرون.
اگه از دوستان لطف کنین ممنون میشم از آقای مدیر بخواین راهنماییهای آرامش بخش و مفیدشونو واسه منم بذارن.
خیلی احتیاج به راهنمایی فوری دارم
ممنون:302::302::302:
با اجازه دوستان
چون این تاپیک خیلی پراکنده و نسبتا طولانی شد
و خارج از حوصله و بی فایده س خوندن تمامی مطالبش
و اینکه بحث کمی منحرف شده از تاپیک
این ارسال آخرو میذارم تو تاپیک زیر که قبلا ایجاد کرده بودم:
http://www.hamdardi.net/thread-11473.html