RE: دوستان ؛ چشم انتظار کمکتون هستم
سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه بابت پاسخ های دلسوزانه تون خیلی ممنونم:72:
نقل قول:
امیدوارم هرچه زودتر به طور صحیح و معقول از تنهایی در بیایی و حسابی دورت شلوغ بشه .هرچند الان هم دورت شلوغ هست ولی نیازت به یه همسر و یه همراه این احساس رو برات ایجا د کرده .
نقل قول:
مدیر همدردی:
حل این مشکل در مرحل اول خونسردی و صبوری هست.اگر صبوری و سعه صدر ، براتون مشکل است. بدانید که زندگی هم براتون مشکل خواهد شد.
نقل قول:
psy133نوشته:
از مهم ترين و مؤثرترين راه هاي شناخت يكديگر قبل ازدواج صحبت و گفت و گوي رو در روي دختر و پسر است. لازم و ضروري است كه دختر و پسر، " مذاكره ي مستقيم " داشته باشند و در فضايي آرام و بدون خوف و فشار از طرف ديگران، مسائل و نظرات خود را بررسي كننداين گفت و گو بايد خونسردانه و با آمادگي قبلي باشد.. بين تصميم گفت و گو و انجام آن ، بايد فاصله باشد تا طرفين بتوانند خود را آماده كنند و آنچه را مي خواهند مطرح كنند، يادداشت نمايند
setareh عزیز ممنونم که زحمت یه پاسخ کامل و بی نقص رو کشیدین:72:
میخوام موردی به جزء ، جزء پاسخ تون جواب بدم :
من خونسرد و صبورم (دیگه صبور تر از این؟:311: چشم صبورتر از این هم میشم)
من همیشه مشکلات و سوءتفاهم های زندگیم رو در این زمینه و در هر زمینه ای با گفتگو حل میکنم ؛ اما واقعاً توی این موضوع و این طرز رفتار موندم ؛ دریچه ی شناختِ من برای خودش رو به روی من بسته! و فقط گوش سپرده به حرفهای 100% نادرست اطرافیانش! قضاوتِ تا این حد سطحی ندیده بودم تا حالا!
نقل قول:
لذا عبارات زیر را می گوید که همه نشان دهنده عدم تعهد، عدم مسئولیت پذیری، نداشتن شرایط ازدواج و ... هست.
1 - به جای فاز منطقی شناخت برای ازدواج ، سراغ فاز احساسی می رود.
2 - با عبارت علاقه ، عشق و احساس شروع می کنه، اما هیچ وقت از آن خارج نمی شود تا به مسائل ازدواج برسه.
3 - از آشنایی با خانواده و والدین دختر طفره می رود و به زمان فردای نامعلوم حواله می کنه
4 - خواهان طول کشیدن آشنایی ، بدون مشخص کردن زمان پایان آشنایی و شروع ازدواج می باشد.
5 - مخفی کاری، مکانهای خاص و خلوت و ساکن را جهت لذتهای عاطفی یا احتمالا جنسی خواهان هست.
6 - معمولا این پسرها بیشتر از اینکه در عمل تعهدی به ازدواج یا مسائل زندگی داشته باشند، در کلام و حرف زدن در مسائل احساسی پیشقدم هستند.
7 - اگر دختران جهت آزمایش به اینها رابطه صمیمی ، لمس یا هم آغوشی در یک مکان خلوت بدهند، اینگونه پسرها به شدت استقبال کرده و این را نشانه عشق می دانند. در واقع این پسرها برای ازدواج و حریم خانواده حرمتی قائل نیستند. اینها کسانی هستند که برای لذت جویی مرزی را بنام عقد زناشویی قائل نیستند. این پسران در عمل می گویند که بدون تعهد همسری شما را لمس و هم آغوش می شوند. و این احتمال به شدت وجود دارد که در آینده هم ، با افراد دیگری بدون عقد و ازدواج همآغوشی کنند. و این یکی از نکات ظریفی هست که ممکن است دختران به آن توجه کافی نداشته باشند.
8- معمولا این گونه پسرها همیشه در چنته خود خروارها دلیل برای به تاخیر انداخت بحث ازدواج دارند. مثلا
- درسم تمام شود
- سربازی بروم
- شغل پیدا کن
- پس انداز داشته باشم
- شرایط خانواده را آماده کنم
- مخالفت خانواده و فامیل را کم کنم
- مسئله مسکن حل شود
- کسی در خانواده جلو من هست، صبر کن او ازدواج کنه
- امتحان یا کنکورم را بدهم
-و هزاران دلیل دیگر که همگی در یک امر مشترک هستند:
من با تو ازدواج می کنم. و فقط تو را دوست دارم، اما زمانش در آینده هست و نا مشخص هست.
این یعنی تا اطلاع ثانونی و نا مشخص تو را وابسته می کنم. تو را درگیر احساسات می کنم. و در آینده هم هیچ تضمینی برای ازدواج با تو وجود ندارد.
1 و 2 . شاید براتون جالب باشه ، برای خودم که جالب بوده و صد البته نقطه ی ضعف منه و چیزی نیست که بخوام بهش افتخار کنم ؛ من تا به حال به ایشون حتی یک جمله با مفهوم "دوستت دارم" ، "عشق" یا "علاقه" نگفتم!!!!! فکر میکنم کارم اشتباه بوده باشه اما من فقط قصدم این بوده که منطق ام به احساساتم غلبه داشته باشه اما شاید افراطی رفتار کردم:163:
من فقط به ازدواج فکر میکنم هیچ وقت رابطه ی دوستی نداشته ام ، همیشه از روابط دوستی بیزار بودم ، چون معتقدم جلوی پیشرفتم رو میگیره و کار بیهوده ایه که فکرم رو ازم میگیره و دلایل خاص دیگه . . .
3. عذر میخوام اما این یکی هم دقیقاً اشتباهه! من بارها به ایشون تأکید کرده ام که میخوام از شما و خانوادتون شناخت پیدا کنم و آشنا بشم
4. در این مورد نظری نمیتونم داشته باشم ؛ آخه هنوز هیچی نشده و آشنایی رخ نداده که بخوام طولش بدم یا موعد براش تعیین کنم!
5. درباره ی ما اشتباه ترین، همین مورد پنجمه! از این که کسی از کارم با خبر بشه ، هر کسی ، هیچ ترسی ندارم چون کارم کار درستیه و به پاکی خودم و کارم ایمان دارم
6 و 7 . این موارد رو هم قبلاً گفتم که در مورد من صدق نمیکنه!
8. من ایشون رو دوست دارم و انتخاب کردم ؛ آخه چطور بخوام ایشون رو با وعده بپیچونم!!!!:163:
من باید از ایشون و خانوادشون شناخت و اطلاعاتی داشته باشم که بعدش با مادرم و خانواده ی خودم صحبت کنم و آماده شون کنم و بعد خانواده ی من اقدامات لازم رو انجام بدن و فکر کنم تا اون موقع نزدیکای فارغ التحصیلی باشیم و زمان مناسبه - من بهونه ای نیاوردم! مشکلی ندارم!
فکر نمیکنم این وعده دادن باشه! هست؟
نقل قول:
حالا تقریباً همه از ارتباط ما دو نفر با خبرند چه اشکالی داره مگر قصد شما ازدواج نبوده ؟؟؟؟
من توی صحبت اولم با ایشون گفتم برام فهمیدن کسی مهم نیست چون به کارم ایمان دارم اما فعلاً کسی نفهمه بهتره که خود ایشون استقبال کردند و گفتند فعلاً به کسی نمیگن
جمله ی بالا رو من درباره ی شرایط خاصی که خانم " meral " و سارا خانم گفته بودن ، گفتم ؛ خانم " meral " و سارا خانم گفتند اگه اون خانم های دشمن(!) متوجه موضوع بشن شروع به خرابکاری و . . . میکنند که کردند!
__________________________________________________ _______________
عرض سلام و خسته نباشید خدمت مدیر محترم همدردی.نت بابت پاسخ کامل و راهگشا تون ممنونم ؛ اما چرا اینقدر دیر؟؟!! یعنی هر مراجعه کننده ای باید تاپیکش اینقدر طول بکشه تا شما بهش کمک بکنین؟؟!! بعدش به طولانی شدن و سرعت تاپیک ایراد بگیرین!:72:
در هر صورت پاسخ بسیار خوبی دادین ؛ ممنونم ، ارزش انتظار چندین ماهه رو داشت! به شما هم موردی جواب میدم:
نقل قول:
ببنید با اینکه داستان عشقی پسرها و دخترها تفاوت دارد ولی بعضی چیزها در اکثر اونها مشترک هست.
عچله
احساس
رویاپردازی
تجزیه و تحلیل
لذت بردن از حرف زدن در مورد آن
طفره رفتن از راههای وصل اساسی
لذت بردن از خود رابطه به نفع خویشتن
بی توجهی به شرایط فرد مقابل
عجله / ندارم
احساس / دارم (چون دوستش دارم!)
رویاپردازی / ندارم
تجزیه و تحلیل / می کنم
لذت بردن از حرف زدن در مورد آن / به هیچ وجه! برعکس! از فکر کردن مداوم به ایشون عذاب می کشم!
طفره رفتن از راههای وصل اساسی / نمیدونم ، خودم نمیتونم قضاوت کنم ، سعی میکنم و فکر نمی کنم که اینطور نباشه
لذت بردن از خود رابطه به نفع خویشتن / به هیچ وجه!
بی توجهی به شرایط فرد مقابل / اصلاً و ابداً ، به هیچ وجه! من تا حالا هر کاری کردم فقط و فقط برای شرایط ایشون بوده ، هرکاری ، هرکاری ؛ طوری که خود ایشون هم به این موضوع اعتراف کرده اند!
نقل قول:
یکم:
اون دختر خانم منطقی عمل می کنه! چون می خواهد ببینه یه خواستگارقطعی نقد داره که می خواهد بیاید با او ازدواج کند، یا یه آقا پسری که می خواهد چند سالی او را بندازه تو یه احساس و وابستگی و آخرش هم معلوم نمیشه چی میشه؟! (نسیه بودن و چکی که معلوم نیست نقد بشه اگرچه قیمتش بالاباشه)
کاملاً قبول دارم ؛ فقط یه سوال برام به وجود اومده که جوابی براش نمیتونم پیدا کنم : من مورد بالا رو کاملاً قبول دارم ، اما ایشون چه جوری میخواد نقد یا نسیه بودن منو بفهمه؟؟؟ با دو بار درخواست کردن از من برای فراموشی موقتی موضوع؟؟؟!!! ، چون نمیخواد فعلاً به این موضوع فکر کنه؟؟؟!!!! وقتی بهش جواب دادم که شما شرایط منو درک نمیکنی من میخوام به این موضوع فکر نکنم ، اما نمیتونم و ناخواسته فکر میکنم ؛ ایشون میگه : من نمیتونم خودمو جای شما بذارم!!! اونوقت دردناک تر اینکه شما به من میگین که " لذت بردن از خود رابطه به نفع خویشتن " و " بی توجهی به شرایط فرد مقابل " !!!!
نقل قول:
دوم:
شما خودت تاپیکتو بخون و دقت کن به اون.
هر کجا حرف از صحبت کردن و ارتباط و ... خیلی قوی هستی و دوست داری همین طوری چند سالی ادامه بدهی،
اما بحث ازدواج را فقط به عنوان حرفهای قشنگ در کلام شما دیدم. یعنی می خواهی دور دخترخانم یک حصار احساسی بکشی، تا یه روزی یه طوری با او ازدواج بکنی.
نمیدونم و نمیتونم درباره ی خودم نظر بدم ، اما چون شما از بیرون درباره ی من نظر میدین پس حتماً همینطوره ؛ چَشم / (انتقادپذیریم بالاس!)
نقل قول:
سوم:
اگر همین روزها قصد ازدواج داری، به جای هر حرفی و بحثی و ...، فقط از او آدرس بگیر و با خانواده هماهنگ کن و مراحل شناخت و ازدواج را عملا شروع کن(اینکه هی شعار شناخت را برای اون خانم تکرار می کنی خودت گفتی که خسته شدی، معلومه اون خانم هم از این حرفهای بی پشتوانه خسته میشه).
اما اگر شرایط ازدواج را در حال حاضر نداری بی خیال این دختر و عشق و از این حرفها بشو. چون اون دختر خانم کاملا برای ازدواج با یک شخص مناسب آماده است. او نمی تواند منتظر چند سال دیگر بشود، چون چند سال شما هیچی که از دست نداده ای، بلکه احساسات هم آبیاری شده، درست هم خوندی، وضعیت سربازی و شغلت هم مشخص شده و اگر معیارهایت تغییر کند و یک رابطه غیر رسمی را با یک تلفن به هم بزنی هیچی از دست نمی دهی. اما اون خانم در این مدت باید بهترین خواستگارهای نقد و مناسب را جواب کند، وابسته شود و در آن وقت هم از اینجا رونده و هم از آنجا مونده می شود.
یعنی هم گندم ری را از دست می دهد (بخوانید خواستگاران نقد و مناسب)، هم خرما بغداد را از دست می دهد(منظورم شما هستید.)
چهارم:
پس اگر اون دختر چنین درکی نداشته باشد و با شما وارد رابطه بشود در واقع ریسکی می کند که ریسکی بالایی هست که زندگیش را روی آن شرط بندی کرده است. اما او خوب می داند که الان خواستگار نقد و مناسب که البته عاشقش هم باشد بسیار عالی هست.
پس اگر شما خودتون را مناسب او می دانید، و اورا مناسب خود، و عاشقش هستید، اگر نقد اقدام کنید که همه مسائل صحیح پیش می رود. اما اگر بخواهید به جای اقدام عملی، تن دادن به مسئولیت ازدواج و سختی های آن و ....، فقط یک رابطه بی تعهد را برای چند سال ادامه بدهید ، پس فقط یک راه دارید و آن اینکه بیایید در تالار هم دردی یه نامی به نام «خیلی تنها»، انتخاب کنید ودلخوش باشی به همین حرفهای خودت و حرفهای دیگران در مورد معشوقت.
به حال وصف العیش نصف العیش.
اما با حلوا حلوا دهانتان شیرین نمی شود
چیزی برای گفتن ندارم! قصد ازدواج دارم اما نه همین روزها! بلکه نزدیکای فارغ التحصیلی ، میخوام از این به بعد کارها رو به خانواده ام بسپارم ، اما اول باید آماده شون کنم ، اما چه جوری؟ اگه بپرسن : چند سالشه؟ پدرش چیکاره س؟ سطح فرهنگی ، اجتماعی ، مالی و . . . خانواده شون چه جوریه؟ و مهم تر ، اخلاقش چه جوریه؟ مهم تر از اون ، بپرسند آیا در انتخابم مطمئنم؟ اگه بگم نه که هیچی !!!!!! اگه بگم آره میگن چه جوری برای چنین تصمیم مهمی مطمئن شدی؟! با سه یا چهار بار صحبت کردن؟! اون هم درباره ی چیزی به جز خودتون؟! ضمناً این سوالا رو خودم هم از خودم می پرسم! و . . . . و . . . . و . . . . .و . . . . و . . . .
اونوقته که من در جواب این سوالها فقط باید بگم: من فقط اسم ایشونو میدونم!!!!!!!!!!!:311:
من به دنبال هیچ رابطه ای نیستم!! فقط بتونم جواب سوالهای بی شمار بالا رو بدم برام کافیه:302:
من توی مورد هشت پاسخ به "setareh" هم گفتم که :
نقل قول:
من ایشون رو دوست دارم و انتخاب کردم ؛ آخه چطور بخوام ایشون رو با وعده بپیچونم!!!!
من باید از ایشون و خانوادشون شناخت و اطلاعاتی داشته باشم که بعدش با مادرم و خانواده ی خودم صحبت کنم و آماده شون کنم و بعد خانواده ی من اقدامات لازم رو انجام بدن و فکر کنم تا اون موقع نزدیکای فارغ التحصیلی باشیم و زمان مناسبه - من بهونه ای نیاوردم! مشکلی ندارم!
فکر نمیکنم این وعده دادن باشه! هست؟
ضمناً من دوست ندارم خرما باشم از خرما بدم میاد همون گندم ری بهتره!:311:
چَشم به راه های پیش ِروم خوب فکر میکنم
باز هم بابت پاسخ خوب آقای سنگ تراشان مدیر همدردی و setareh عزیز ممنونم:72:
RE: دوستان ؛ چشم انتظار کمکتون هستم
از خانم meral و سارا خانم متشکرم ؛ جواب های خوبی دادند که حس دلسوزی رو خیلی خوب میشد توی متن شون پیدا کرد ؛ ممنون:72:
خانم meral ، جواب شما به نوعی بیانگر حقیقت بود ، من جز چند راه محدود چاره ای ندارم و جز این ها کاری از من ساخته نیست ، به قول شما هر چی تلاش و تقلا کردم برای این رابطه ، برای اثبات خودم ، برای پاکی خودم و کارم و هدفم ؛ هیچچچچچییییی!
سارا خانم ؛ به نظر شما مسکوت گذاشتن موضوع ، در حال حاضر کار درستیه؟ فکر میکنم "مسکوت" مورد نظر شما با " مسکوت " مورد نظر این خانم متفاوت باشه! ایشون میخواد به هیچ وجه فعلاً به من فکر نکنه!! و از من هم میخواد که فکر نکنم!! خب نشدنیه! اونم بعد این همه داستان! ایشون میخواد هیچگونه صحبتی نداشته باشیم ، خب همین میشه بهترین فرصت برای افراد بی ارزشی که میخوان بین ما قرار بگیرن! هر حرفی و حدیثی که پیش میاد یا اتفاقی میفته ، وقتی با من صحبت نمیکنه پس لزوماً مجبوره حرفهای نادرست رو بپذیره!(این موضوع اتفاق افتاده ها!)
بله همیشه ، همه جا آدم های بدجنس پیدا میشن ، فقط یه سوال برام مونده که جوابش خیلی خیلی برام مهمه : به من بگین که من توی این بازی به کی باختم؟؟؟؟ به اشتباهات خودم؟؟؟؟؟ یا به همین آدم های بدجنس؟؟؟؟؟ یا به چیز دیگه؟؟؟؟
هرچند شرایط تا حدودی ناامیدکننده س ؛ اما من هنوز کاملاً ناامید نشدم ، امیدم به خداست نه به این آدم های بدجنس ، مگه امضای شما "الا بذکر الله تطمئن القلوب " نیست؟
دوستان نظرتون چیه؟ یه بار دیگه با ایشون صحبت کنم و هر چی حرف ناگفته دارم ، بگم؟
__________________________________________________ _____________________
راستی چرا من نمیتونم به بخش کنترل پنل کاربری دسترسی داشته باشم؟ آواتار و امضا داشته باشم؟ حتی نمیتونم مشکلم رو توی تاپیک مشکلات تالار بذارم؟
__________________________________________________ _____________________
منتظرم
RE: دوستان ؛ چشم انتظار کمکتون هستم
سلام
نقل قول:
دوستان نظرتون چیه؟ یه بار دیگه با ایشون صحبت کنم و هر چی حرف ناگفته دارم ، بگم؟
ما میگیم نر شما میگی بدوش!
چرا دست از آبیاری احساست برنمی داری؟
http://www.hamdardi.net/imgup/12/127...af2bb602da.jpg
نقل قول:
شاید براتون جالب باشه ، برای خودم که جالب بوده و صد البته نقطه ی ضعف منه و چیزی نیست که بخوام بهش افتخار کنم ؛ من تا به حال به ایشون حتی یک جمله با مفهوم "دوستت دارم" ، "عشق" یا "علاقه" نگفتم!!!!! فکر میکنم کارم اشتباه بوده باشه اما من فقط قصدم این بوده که منطق ام به احساساتم غلبه داشته باشه اما شاید افراطی رفتار کردم
:104:اتفاقا کارت بسیار درست بوده قبل از ازدواج http://www.hamdardi.net/imgup/12/127...17c2d23838.jpg