سهراب" گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی.....
گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی.....
گفتی زیر باران باید رفت! رفتم ولی.....
ولی او نه چشم های خیس و شسته ام را، نه نگاه دیگرم را، هیچکدام را ندید !
فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت :
دیوانۀ باران زده[/align
موافقم . گاهی ما برای رسیدن به هدف تغییرات اساسی در خود ایجاد می کنیم حال درست و غلطش را زمان مشخص خواهد کرد و روابط متقابل .
اگر برای خودت و دل خودت تغییر کنی که مشگلی پیش نمی آید خودت تغییر را خواسته ای و جهت و سمت و سوی تغییر را هم انتخاب کرده ای . پس مسئله جبر نیست و اختیار است . پس نهایت رضایت در آن نهفته خواهد بود .
زمانی به مشگل می خوریم که در رابطه ای خاص قرار می گیریم .آن وقت لزومی ندارد که تغییرات من و شما حتما به درد کسی بخورد و اساسا آن را درک کنند و انگیزه تغییرات را بفهمند . در بهترین حالت نوع دیدگاه خود را به جهت تعامل باطرف مقابل تغییر می دهی و جور دیگر می بینی . می گویند خودت خواستی ؟!!! باز در بهترین حالت زیر باران می روی تعبیرش می شود وظیفه !
اینجاهاست که انسان به مشگل می خورد . اگر انسان اجتماعی نبود و تک و تنها بود یک درد داشت آن هم تنهایی بود .
10)چرا میگن بالا چشت ابروه نگفتن بالا دهنت دماغه؟(ضرب المثل رو میکم):D
برای اینکه چشم و ابروی شرقی ها معمولا قشنگ است اما دماغهایشان تعریف ندارد و همه عملی است
11)اسم مادر توشیشان و پدر پسر شجاع قبل از به دنیا اومدن پسر شجاع رو بگو(آنی جان این سوال نمره اش بالاست.....)
من از این امتحان نمره نمی آورم . خانم دکتر رفتی هر چی سئوال سخت است پیدا کرده ای که مرا روی این صندلی جزغاله کنی ؟!!خدا را شکر سئوالهای کنکور را تو طرح نمی کنی :302:
12)اگر یه پاک کن داشتی چه خصوصیاتی از اخلاقتو پاک میکردی؟
این سئوال جدی است یا طنز ؟! اگر جدی است پس خریت:D
13)اگر اشک بودی دوست داشتی از چشم کی بیرون میومدی؟:302:
اشک غم هیچ کس . اما اشک شوق و شادی خیلی ها . همه ی مردم روی زمین .
13)
اگر اسم آدم هارو بارز ترین صفت شون بذارن اسم منو چی میزاری؟:227:
شنگول شاید هم منگول یا حبه انگور :D
14)دوست داشتي چه سوالي ازت بپرسن كه نپرسيدن ؟
حال دلت چطوره ؟!
15)دلم می خواد بدنم اگر یک روز جای من بودی و می تونستی پزشکی کنی تو اون یک روز چه کاری دوست داشتی انجام بدی؟
اصلا نمی توانم فکر کنم . پزشکی اصلا با روحیه من سازگار نیست . واقعا روحیه خاص طلب می کند . من چنین روحیه ای ندارم .
حتی فکرش را هم نمی توانم بکنم .
یادم هست در دبیرستان ، معلم آزمایشگاه یک قورباغه بدبخت را کالبد شکافی کرد. من همان جا که بیچاره دست و پا می زد و .. . از حال رفتم و آنقدر گریه کردم و....
تا چندین سال فکر می کردم این زن چطور به خودش اجازه داد یک موجود زنده را شکمش را باز کند که ما ببینیم توی شکم قورباغه چه خبره ؟! خوب به ما چه ؟! بیچاره داشت زندگی اش را می کرد . ما چنین حقی نداشتیم ؟! حالا اگر مرده بود یک جوری می توانستم این ماجرا را هضم کنم . اما نمرده بود :302:
16) دلم می خواد یک گوشزدی به من بکنی که تا همیشه آویزه گوشم باشه ....ممنونم....
قبل از ازدواج ات حتما با آقای همسر آینده مشاور بروید و قبل از بارداری هم همین کار را بکن و زیر نظر مشاور برنامه ریزی های لازم را انجام بده .[align=center]
http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg