سارا جون شاید این یه نشونست که به نقش پدر تو زندگی یه بچه بیشتر فکر کنی و اینکه نبود پدر چه قدر از اینکه باشه و خواسته های تورو درک نکنه بدتره.
یه سوال که تا حالا کسی بهش اشاره نکرده اینه که تو اصلا به این فکر کردی که یه مرد چه جوری همه مسولیتی که نسبت به بچش داره رو به گردن یکی دیگه می زاره؟ ایا برایه یه مرد عزیزتر از بچش هم وجود داره؟ ایا به این فکر کردی که شاید از زیر مسئولیتی که نسبت به تو داره هم همونجوری شونه خالی کنه؟ راستی تا حالا با زن سابقش حرف زدی که نظر اونو راجع به اقا رضا بدونی؟
یا چون اینجوری بوده خوشحال شدی که بچش مزاحمت نمیشه؟
البته شاید واسه همه اینا یه دلیل قانع کننده داشته باشه. ولی من می خواستم بدونم به این چیزا فکر کردی؟