حال و احوال یاران همدردی (12)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gholam1234

با عرض شرمندگی از همه اساتید و انسانهای ارزشی این تالار. بنظر من این بحث تقدیر و سرنوشت و اختیار تنها یک واسطه هست تا در زمانهایی که شکست خوردیم، بتونیم دوباره سرپا وایسیم. واقعا هم جواب میده. یعنی اگه شما یه تصمیمی بگیری که به شکست منتهی بشه، میتونی به بحث جبر و اختیار ربطش بدی و ناراحتیت کمتر بشه.
من بنظرم همه انسانها تحت نظارت خداوند کاراشون رو انجام میدن، ولی به شدت روی کارهاشون اختیار دارن. ولی جالبش اینجاس که در نهایت، خداوند میدونه که قراره چه بلایی سرمون بیاد!

---

-------------------------------------------


سلام
با اجازه ات یه مطلب بگم - در راستای پست های قبلیم »
میگن وقتی آدم دنبال هدفی هست ...اگه بهش رسید بگه لطف خدا بوده ( مغرور نشه ) .....اگه بهش نرسید بگه ان شالله خیره ( ناراحت نشه )
این یه مفهوم معنوی هست به نظرم که به این انسان کمک می کنه ....
من تو این جهت با شما موافقم
بعضی موقع ها انسان یه هدفی داره بهش نمیرسه ...می بایست ازحوزه خودش وارد عمل بشه ....یعنی باید تحقیق کنه کجاها اشتباه کرده تا در آینده بهترش کنه ( بازبینی اشتباه ها )
که این بازبینی بهش کمک میکنه در آینده بهتر عمل کنه ...

بعضی چیزها اعمال و اختیار انسان مهمه و توش نقش داره ( آیه 30 سوره شوری )
بعضی چیزها هم نقشی توش نداره ( آیه 22 الحدید )




...................


جبری نیست ...همش علم خداست .
مثلا خدا کفر را دوست نداره .... ولی کفر را آفرید ،،،
در کنارش ایمان هم آفرید
این که خدا " قضا " کرده کفر باشه از علم خداست !
ولی اگه من کافر بشم از جهل من هست .
خودم اختیار کردم
پس اختیار وجود داره

مولانا میگه : اینکه گویی این کنم یا آن کنم خود دلیل اختیار هست
یه مطلب دکتر الهه قمشه ای داره خیلی قشنگه ، حتما گوش بدید :

https://www.aparat.com/v/7DE6r/%D8%A...8C%DA%A9%D8%9F

ممنونم پوه،
اول برای درمان افسردگی مقطعی و اضطراب همیشگیم مشاوره رو شروع گردم. البته قبلا دو جلسه با یه مشاور دیگه کار کردم، ولی حرفاش رو درک نمیکردم و اثرگذار نبود. اما حدود یکسال هست که به طور مداوم با یه مشاور جدید یا همون روان درمانگر کار می‌کنم. تاکید مشاورم روی ارتباط گرفتن با خودم هست. توجه به خواسته هام و تمرکز روی احساسات مثبت و منفیم. استدلال هاش برام قابل درک هست و بهم کمک میکنه که احساس بهتری نسبت به خودم داشته باشم و از طرفی هم مسئولانه تر به زندگیم نگاه کنم.
وقتی به این فکر کردم که من مسئول زندگی خودم هستم و به عنوان یه انسان باید زندگی رو بر اساس ارزش ها و انتخاب های خودم پیش ببرم، نه دیگران، اون احساس افسردگی و ناامیدی برام تبدیل به آشتیاق برای تغییر زندگیم شد. از جمله پیدا کردن یه شغل خوب متناسب با توانمندی هام. تو این مسیر یه سری اتفاقات خوب هم برام افتاد، ولی من رفتم به سمت کمال گرایی و میخواستم تو مدت کوتاهی کلی تغییرات تو زندگیم بدم. به این مورد توجه نکردم که همه چیز تحت کنترل و مطابق نظر من پیش نمیره. وقتی این جریان کرونا و یه سری مشکلات اطرافیانم پیش اومد، مثل یه ترمز محکم بود. روزهای سختی رو پشت سر گذاشتم و حالا دارم تلاش می‌کنم که به سمت ناامیدی نرم و از همین تلاشم لذت ببرم. دارم آروم آروم تغییرات رو اعمال می‌کنم و سعی می کنم دنبال یه نتیجه پرفکت نباشم.
به قول خودت همین آسمون آبی و صدای پرندگان و این طبیعت زیبا کافیه تا به زندگی ایمان بیاریم.
راستی کتاب انسان در جستجوی معنا و کتاب وقتی نیچه گریست هم تاثیر عمیق و مثبتی برای من داشت.
امیدوارم توضیحاتم برات واضح و مفید باشه،

سلام.
بهاره جان، خیلی خوشحالم که رضایتت از خودت بیشتر شده و در مسیر مثبت و‌موثر قرار گرفته ای. واقعا تبریک میگم.

امیدوارم که قویتر ازقبل پیش بری و روزهای بهتری در انتظارت باشه.

منم خیلی دارم دست و پا میزنم. اضطرابم به نسبت کمتر از مقطع ارشدمه. یک سری مباحث خودشناسی رو هم تا حدودی مطالعه کرده ام ولی نه منسجم و پیوسته. منتظرم یکم از این فشار درسا و سمینارها خلاص شم با فراغت بیشتری برسم بهش و خوندن خیلی کتابهایی که دلم میخواد بخونم.

یه دوره تخصصی کوتاه مدت غیر مرتبط با رشته ام رو هم همزمان دارم میرم. اتفاقا از مباحثش خوشم میاد و فعلا توی کلاس خودمون هم از بقیه جلوترم طوری که همه فکر میکنن من قبلا توی این زمینه فعالیت داشته ام. گاهی ناراحتم که چرا باید مجبور باشم برای کار یه تخصص بی ربط به رشته دانشگاهیم برم، ولی باز به خودم میگم عیب نداره، فعلا از هر راهی که بتونی درامد کسب کنی خوبه و به پولش نیاز داری و میتونی دنبال کار مرتبط با رشتت هم بعدا بگردی، ولی الان این فرصت رو از دست نباید بدی.

یه چند تا کار ریز مرتبط با رشته ام هم دارم انجام میدم که گرچه خروجی مالی برام نداره و با اینکه ریز هستند ولی عملا وقت زیادی ازم میگیرند، ولی باز سعی میکنم به دید حفظ ارتباط با رشته ام و کسب تجربه بهش نگاه کنم.

سعی کردم توی این زمینه ها کمالگراییم رو کنترل کنم. البته اگر به شکل دیگری درگیر کمال گرایی نشده باشم.


در اوج ناامیدی ها، یه جورایی دلم تهش روشنه که اگر تلاش کنم و کم نیارم و خدا هم رحمی کنه، امسال تغییرات مثبتی در روند عملی زندگیم ایجاد بشه.

ممنون که برام نوشتی. خوندن پستت بهم خیلی امید و انگیزه داد.
امیدوارم توی مسیرت شاد و موفق باشی.

- - - Updated - - -

سلام.
بهاره جان، خیلی خوشحالم که رضایتت از خودت بیشتر شده و در مسیر مثبت و‌موثر قرار گرفته ای. واقعا تبریک میگم.

امیدوارم که قویتر ازقبل پیش بری و روزهای بهتری در انتظارت باشه.

منم خیلی دارم دست و پا میزنم. اضطرابم به نسبت کمتر از مقطع ارشدمه. یک سری مباحث خودشناسی رو هم تا حدودی مطالعه کرده ام ولی نه منسجم و پیوسته. منتظرم یکم از این فشار درسا و سمینارها خلاص شم با فراغت بیشتری برسم بهش و خوندن خیلی کتابهایی که دلم میخواد بخونم.

یه دوره تخصصی کوتاه مدت غیر مرتبط با رشته ام رو هم همزمان دارم میرم. اتفاقا از مباحثش خوشم میاد و فعلا توی کلاس خودمون هم از بقیه جلوترم طوری که همه فکر میکنن من قبلا توی این زمینه فعالیت داشته ام. گاهی ناراحتم که چرا باید مجبور باشم برای کار یه تخصص بی ربط به رشته دانشگاهیم برم، ولی باز به خودم میگم عیب نداره، فعلا از هر راهی که بتونی درامد کسب کنی خوبه و به پولش نیاز داری و میتونی دنبال کار مرتبط با رشتت هم بعدا بگردی، ولی الان این فرصت رو از دست نباید بدی.

یه چند تا کار ریز مرتبط با رشته ام هم دارم انجام میدم که گرچه خروجی مالی برام نداره و با اینکه ریز هستند ولی عملا وقت زیادی ازم میگیرند، ولی باز سعی میکنم به دید حفظ ارتباط با رشته ام و کسب تجربه بهش نگاه کنم.

سعی کردم توی این زمینه ها کمالگراییم رو کنترل کنم. البته اگر به شکل دیگری درگیر کمال گرایی نشده باشم.


در اوج ناامیدی ها، یه جورایی دلم تهش روشنه که اگر تلاش کنم و کم نیارم و خدا هم رحمی کنه، امسال تغییرات مثبتی در روند عملی زندگیم ایجاد بشه.

ممنون که برام نوشتی. خوندن پستت بهم خیلی امید و انگیزه داد.
امیدوارم توی مسیرت شاد و موفق باشی.

سلام.

نمیدونم چرا حس میکنم اقا غلام ناراحتن.

امیدوارم حالشون خوب باشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Pooh

سلام.

نمیدونم چرا حس میکنم اقا غلام ناراحتن.

امیدوارم حالشون خوب باشه.

---

سلام Pooh خانم. تقریبا درست حدس زدین. ناراحت که نه؛ ولی دل و دماغ ندارم. خدا رو شکر حالم خوبه. امروز قسمت رفتار جرات مندانه رو خوندم. چقدر شعاری بود ... ولی زحمت کشیده بودن..
مرسی از شما که یادی از ما کردین.

- - - Updated - - -

به راستی که از اینکه حل مشکلات رو در فضای مجازی میگردم و کلا اینجا صحبت میکنم، ناراحتم. حس بدی دارم کلا، وقتی توی این فضاهای مجازی میچرخم، صحبت میکنم، طرح مشکل میکنم، وقت میگذرونم. توی دنیای واقعی فعالیتم بد نیست، نسبتا خوبه. ولی از اینکه وقتمو میذارم اینجاها، یه حس بدی میگیرم، یه حس ضعف و ناتوانی، نمیدونم چرا چنین حسی بهم دست میده.

سلام بچه های خوب همدردی ،
امیدوارم حال دلتون عالی باشه :43:
میدونید چون محدودیت پست داشتم نمیتونستم بیام اینجا جوابتون رو بدم ...ولی الآن میشه دیگه .

واقعیتش مدت ها پیش دیگه خسته شده بودم از مبحث قضا و قدر ..حس میکردم به هیچ جا نمیرسم ...ممنونم از راهنمایی های همتون ولی هر کس از دریچه ی نگاه خودش به این ماجرا نگاه میکنه و توضیح میده ...بنظرم از اون دسته بحث هایی هست (قضا و قدر ) که توی ظرفیت ذهن و عقل ما نمیگنجه ولی نباید نا امید بشیم از اینکه پاسخ این سوال رو نمیدونیم ...بنظر من بهترین راه توی لحظات زندگی دعا کردن و توکل بر خداونده و همینطور تلاش کردن ...نباید با خودمون بگیم هر چه بخواد پیش میاد و منفعل باشیم ...توکل مسئله ی مهمیه .

پوه عزیزم واقعیتش از طریق برنامه نویسی کامپیوترت زیاد سردر نیاوردم ولی ممنونم که در بحث شرکت کردی .
آقای برادر شما هم درست می فرمایید ...اگر ما جبر گرایانه به همه چیزی بنگریم پس عقل دیگه به چه کاری میاد ؟

خلاصه در این موضوع حرف زیاده ... امیدوارم بتونیم یه روزی به نتیجه برسیم .

مراقب خودتون باشید عزیزای من .

راستی توی تاپیک صندلی داغ شرکت کنید ....خیلی باحاله ها ... از ما گفتن بود ...آخرین بار 3 سال پیش بازی کردیم فکر کنم .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط « 7 »

واقعیتش مدت ها پیش دیگه خسته شده بودم از مبحث قضا و قدر ..حس میکردم به هیچ جا نمیرسم ...ممنونم از راهنمایی های همتون ولی هر کس از دریچه ی نگاه خودش به این ماجرا نگاه میکنه و توضیح میده ...بنظرم از اون دسته بحث هایی هست (قضا و قدر ) که توی ظرفیت ذهن و عقل ما نمیگنجه ولی نباید نا امید بشیم از اینکه پاسخ این سوال رو نمیدونیم ...بنظر من بهترین راه توی لحظات زندگی دعا کردن و توکل بر خداونده و همینطور تلاش کردن ...نباید با خودمون بگیم هر چه بخواد پیش میاد و منفعل باشیم ...توکل مسئله ی مهمیه .

.

---

سلام
قضا و قدر یه علم از علم خداست ،،،که انسانها ظرفیت کامل درک اون را ندارنند ،،،
من با شما موافقم ،،، نباید انسانها تو این قضیه وسواس بخرج بدند ...زیرا انسانها از حکمت خداوند آگاهی کامل ندارنند
اگه بخوام مثال در حوزه این دنیا بزنم و محدوده ما انسانها ،،، همون حکایت حضرت موسی (ع) و حضرت خضر (ع)...که حضرت موسی (ع) از حکمت کارهای حضرت خضر (ع) آگاه نبود و براش قابل هضم نبود .


این حرف شما هم درست هست که انسانها باید توکل کنند و منفعل نباشند و برا هدفشون تلاش کنند ،،،
ولی یه نکته زیر خاکی هم وجود داره اینکه ...بعضی موقع ها اگه برا هدفی تلاش کردیم + دعا کردیم + توکل کردیم و بهش نرسیدیم ،،می بایست سعی کنیم یه خورده با خودمون خلوت کنیم
شاید مسیر را داریم اشتیاه میریم ،،،در واقع چیز زورکی خواستن هم اشتباه هست
راه حلش میشه : بازبینی هدف - مشورت کردن از کارشناسان و بزرگ ترها - کاهش و بهینه کردن توقع ها - کنترل کمال گرایی - راز و نیاز با خدا ( برا آرامش و هدایت )
اعتقاد اینکه از خدا همیشه خوبی ست و ما انسانها مهمان سفره اعمال خودمون هستیم ( آیه 30 سوره شوری )
و اعتقاد اینکه بعضی اتفاق ها هم دست ما نیست ( مانند مرگ - زلزله - تاریخ عمر یه جامعه - برخی ظلم ها و ...) ( الحدید آیه 22 )



در متون تاريخى آمده است كه يزيد به اهل بيت امام حسين عليه السلام كه در دست او اسير بودند، گفت:
مصيبتى كه بر شما وارد شد بخاطر عملكرد خود شما بود و آيه 30 سوره شورى را خواند كه‌ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ‌ ....
امام سجاد عليه السلام در پاسخ فرمود:
اين آيه درباره ما نازل نشده و سپس آيه مورد بحث را قرائت فرمود. ( الحدید )
يعنى خداوند از پيش مقرّر كرده بود كه ما چنين سختى‌ها و مشكلاتى را براى حفظِ دين او تحمّل كنيم.



موفق باشید .
..................

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط C-R-Y

سلام
قضا و قدر یه علم از علم خداست ،،،که انسانها ظرفیت کامل درک اون را ندارنند ،،،
من با شما موافقم ،،، نباید انسانها تو این قضیه وسواس بخرج بدند ...زیرا انسانها از حکمت خداوند آگاهی کامل ندارنند
اگه بخوام مثال در حوزه این دنیا بزنم و محدوده ما انسانها ،،، همون حکایت حضرت موسی (ع) و حضرت خضر (ع)...که حضرت موسی (ع) از حکمت کارهای حضرت خضر (ع) آگاه نبود و براش قابل هضم نبود .


این حرف شما هم درست هست که انسانها باید توکل کنند و منفعل نباشند و برا هدفشون تلاش کنند ،،،
ولی یه نکته زیر خاکی هم وجود داره اینکه ...بعضی موقع ها اگه برا هدفی تلاش کردیم + دعا کردیم + توکل کردیم و بهش نرسیدیم ،،می بایست سعی کنیم یه خورده با خودمون خلوت کنیم
شاید مسیر را داریم اشتیاه میریم ،،،در واقع چیز زورکی خواستن هم اشتباه هست
راه حلش میشه : بازبینی هدف - مشورت کردن از کارشناسان و بزرگ ترها - کاهش و بهینه کردن توقع ها - کنترل کمال گرایی - راز و نیاز با خدا ( برا آرامش و هدایت )
اعتقاد اینکه از خدا همیشه خوبی ست و ما انسانها مهمان سفره اعمال خودمون هستیم ( آیه 30 سوره شوری )
و اعتقاد اینکه بعضی اتفاق ها هم دست ما نیست ( مانند مرگ - زلزله - تاریخ عمر یه جامعه - برخی ظلم ها و ...) ( الحدید آیه 22 )



در متون تاريخى آمده است كه يزيد به اهل بيت امام حسين عليه السلام كه در دست او اسير بودند، گفت:
مصيبتى كه بر شما وارد شد بخاطر عملكرد خود شما بود و آيه 30 سوره شورى را خواند كه‌ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ‌ ....
امام سجاد عليه السلام در پاسخ فرمود:
اين آيه درباره ما نازل نشده و سپس آيه مورد بحث را قرائت فرمود. ( الحدید )
يعنى خداوند از پيش مقرّر كرده بود كه ما چنين سختى‌ها و مشكلاتى را براى حفظِ دين او تحمّل كنيم.



موفق باشید .
..................

---

ممنونم ازتون آقای برادر :72::72::72::72::72::72::72:

خواهش می کنم خانم 7
این 5 تا پست اخیر که در صفحه قبل و این صفحه گذاشتم ،،به هم ربط داره و پیوسته وار هست ،،،
بعضی جاها تکرار زیاد کردم که تداعی بشه براتون و همین طور برا خودم .


تفسیر سوره الحدید + سوره شوری را مطالعه داشته باشید


به قول یه بزرگی ، هر چی با قرآن انس بیشتر بگیریم آزادتریم ،،آزاد از غم های دنیا
وقتی از غم های دنیا آزاد تر باشیم ، زندگی شادتری داریم
اون وقت هست که میریم ، بالای ابرها !
وقتی بریم بالای ابرها ....باد و بارون - رعد و برق - برف ، به ما اثر نداره
رفتن به بالای ابرها ، از چتر داشتن بهتره !
اون موقع حقایق بیشتر برامون روشن میشه و بهمون میرسه .
بعضی موقع هر چی تلاش می کنیم نمی تونیم مسائل را حل کنیم ....
اونجاست که باید یه خورده دور شیم ،، سپس ذهنمون را آروم کنیم ،،، انس معنوی بهتری داشته باشیم ؛ پاسخ مسئله از جایی که باید برسه ،،،میرسه .



خب مزاحم نشم
ببخشید اگه خسته کننده شد
د ر پناه خدا .

سلام آقای برادر وقتتون بخیر ؛

ممنونم از توضیحاتتون ...این چه حرفیه شما مراحمید ...

خب دیگه اومدم اعلام کنم که آقای برادر شما هم توی صندلی داغ شرکت میکنید :18:

اجباریه ...اختیاری در کار نیست :97:

شوخی کردم .....اگر شرکت کنید ممنون میشم ...


دوستان عزیز تالار با شما ها هستم .

بیاید صندلی داغ بازی کنیم ...حتی اگر تعدادمون تا 10 نفر باشه ...فعلا 7 نفری تقریبا جمع شدن
بیاید اعلام حضور کنید دوستان خوبم