سلام موعود عزیز:72:
سلام عزیزم
منم سوال دارم:
در خدمتم
1) شما چرا یه مدت توی تالار نبودی؟ اون مدت دلت برای تالار تنگ نشده بود؟
به تالار وابسته شده بودم میخواستم ترک وابستگی کنم! میخواستم ببینم میتونم یا نه که خدا رو شکر اگه اراده کنم میتونم.حالا هم معلوم نیست موندنی باشم یا رفتنی.
چرا دلم تنگ میشد اما نه انقدر که از تصمیم برگردم.
2) به نظرت این که آقای baby تا حالا نیومدن جواب بقیه سوالا رو بدن، نشونه ی چیه؟
اون آقای baby که من میشناسم اهل فرار نیست و محاله میدان رو خالی کنه!
ایشون به یکی از این دلایل نیومدن:1- اینترنت ندارند 2-به اینترنت دسترسی ندارن 3- سوالاها رو ندیدن 4- منتظر بودن کسی همینو بهشون بگه(خودشیرینی) 5- دارن به جوابشون فکر میکنن 6- و در نهایت به خاطر لجبازی با سارابانو!
2.5) امروز دیدم که در سال 88 شما امروز رو به نام روز آقا پسرا نام گذاری کردی! چرا واقعاً؟ اینهمه خوش به حالشونه شما هم هوای اونا رو داری باز؟
تو همون تاپیک عرض کردم که به خاطر مساوات و رعایت اصلی به نام عدالت! دیدم روز دختر داریم اما روز پسر نه فکر کردم خب چه اشکالی داره دلشون رو شاد کنیم؟بندگان خدا چیکار کردن مگه خوشبحالشون باشه؟!! اتفاقا آقایون خیلی هم مظلومن!(جهت دلخوشی آقایون محترم!)
(من هنوز از جو نفر قبلی خارج نشدم:311: )
3) یکی میگفت "من توی زندگیم یه قانون کلی دارم و به این قانونم هم پایبندم. هر کس به من احترام بذاره، از من احترام میبینه و کسی که به من بی احترامی کنه، نباید ازم انتظار احترام داشته باشه."
به نظرت حرفش درسته؟ به نظرت میشه جوری زندگی کرد که به همه احترام بذاریم (حتی اونی که بی احترامی کرده) و صدمه نبینیم؟ یه کمی برام توضیح بده لطفاً.
به نظرم این قانون، قانون درستی نیست!
مسلمه که باید احترام دیگران رو با احترام متقابل پاسخ بدیم یا حتی بهتر(طبق نصّ صریح قرآن که با لفظ تحیت بیان کرده و نیز روایات معصومین(ع) که نمونه هاش تو سیره ایشون هست)اما اگر کسی بی احترامی کرد تا جایی که امکان داره باید بدی و بی احترامی رو با خوبی و احترام پاسخ بدیم نه اینکه ما هم بی احترامی کنیم که در اینصورت با اون شخص تفاوتی نداریم. یا حداقل سکوت کنیم که بعضی وقتها سکوت بلندترین فریاد هست و اگر کسی اندک فهمی داشته باشه متوجه میشه منظور ما چیه؟
در جواب قسمت دوم سوالتون باید بگم گاهی واقعاً نمیشه! و ممکنه طرف فکر کنه یا خوشمون میاد بهمون بی احترامی بشه یا نمیتونیم مثل خودش جواب بدیم نه اینکه نمی خوایم و ممکنه کارشو مدام تکرار کنه بنابراین اینجور وقتها بازهم سکوت فکر میکنم بهتر باشه یا اینکه طوری بهش بفهمونیم که بی احترامی کار درستی نیست نه برای خودمون نه دیگران.
4) شده بعضی وقتا یه چیزی رو خیلی از خدا بخوای ولی خدا همش در جوابت، سکوت کنه؟ حتی دریغ از یه نشونه ی کوچیک که برات بفرسته؟
شده در ظاهر جواب نگیرم اما این به معنی سکوت خدا نیست.طبق آیه قرآن و روایات دعایی نیست که به اجابت نرسه!
خواسته ما اگر به صلاحمون باشه دقیقا مستجاب میشه واز اونجایی که خداوند برای بنده هاش بد نیمخواد اگر صلاح نباشه اجابت نمیکنه اما در عوض اون چیزی به ما میده که نیازمون هست (حالا یا ما متوجه میشیم یا نه!) یا اینکه در عوضش تو کارنامه اعمالمون حسنه(اگه اشتباه نکنم) اضافه میشه.
پس در کل ما ضرر نمیکنیم و خداوند هم سکوت نمیکنه چرا که خودش دعوت به دعا کرده
5) تا به حال توی مسئله ای خسته نشدی از این همه سکوت خدا؟
خسته ؟! نـــــه اصلاً
من به خد اعتماد دارم اما اعتراف میکنم که گاهی هم دلتنگ میشم
6) اصلاً به نظرت چرا خدا با همه ی آدما مستقیم حرف نمیزنه؟ به نظرت چی میشد اگه این اتفاق میفتاد؟ این اتفاق، با کدوم یکی از قوانین خدا در تناقضه؟
خدا با همه بنده هاش صحبت میکنه عزیزم!
روایت داریم که : اگر میخواهید با خدا سخن بگویید نماز بخوانید و اگر میخواهید خدا با شما سخن بگوید قرآن بخوانید.
اگر غیر از این منظورته باید بگم این اتفاق نمی افته و نباید بیوفته چون لازمه اش اینه که خدا نعوذبالله جسم باشه چون نیازمند زمان و مکان هست در حالیکه نیست .مثلا یه زمان پیش تو باشه و یه زمان پیش من !.پس اگر این اتفاق بیوفته با خدایی خدا تناقض داره نه با قوانینش.
7) اگه تالار گفتگوی همدردی رو نداشتی، این مدت ِ
3 هفته, 1 روز, 16 ساعت, 55 دقیقه, 18 ثانیه رو کجا میگذروندی؟
تو دنیای واقعی و مشغول مطالعه(البته ساعتهای کم کاریم تو اداره )نمیگم با دوستان واقعی و خانواده چون تو خونه کامپیوتر ندارم بنابراین از این لحاظ فرقی نمیکرد.
8) من قبلاً هر کسی که میومد تالار و سنش کم بود و میخواست ازدواج کنه یا با جنس مخالف دوست بشه، بهش میگفتم زوده. به نظرت کار درستیه که اونا رو منع کنیم؟ (حالا منع از دوستی که درسته. منع از ازدواج چطور؟)
منع از دوستی که 100% درسته اما منع ازدواج تو سن پایین 100% نه، چون بعضیها تو سن پایین شخصیت پخته و شکل گرفته ای دارند و شغل هم دارن و میتونن یه زندگی رو اداره کنن بنابراین بدون دلیل موجه به تاخیر انداختن ازدواج درست نیست.بعضیها هم هستند که تو سن 30 یا بالاتر هنوز هم فکر میکنن نوجوان هستن و اصلا نمیشه بعنوان زن یا شوهر روشون حساب کرد.گاهی هم تو مناطقی رسم اینه که پسر و دختر زود ازدواج کنن(لابد طبق همون رسم تو تمام زمینه ها زود به بلوغ میرسند)
9) به نظرت روشهایی که پدر مادرای ما در اون زمان به کار گرفتن برای اینکه اعتقادات و باورهای خودشون رو به ما انتقال بدن، در زمان فرزندای ما هم قابل استفاده هست؟ اگه نه پس چیکار کنیم؟
ارزشها چیزی نیست که مختص زمان یا مکان خاصی باشند بلکه هر زمان وهر مکان در صورتی که والدین که اولین کسانی هستند که بچه ها باهاشون برخورد و تعامل دارند عامل و حافظ ارزشها باشن میشه امیدوار بود به اینکه فرزندان هم همینطور باشند.در ضمن بچه ها فقط تا وقتی که به بلوغ نرسیدن میتونن از روش والدین شون پیروی کنن اما وقتی به سن بلوغ برسن دیگه وظیفه خودشونه که راه درست رو انتخاب کنند چون تمام پدر و مادرها که راهشون 100% درست نیست. پس در زمان فرزندان من و شما د ردرجه اول اگر خودمون راه رو درست بریم اونها هم از ما الگو میگیرند و اگر رفتار و اعمال ما با دیگران تناقض داشته باشه و به اصطلاح بچه مون بین دوراهی قرار بگیره باز هم وظیفه ماست که اگر راهمون درسته اینو با استدلال بهش تعلیم بدیم ته به بیراهه نره.
فعلاً همینا باشه تا بعد:72:
با تشکر از حامد عزیز و محمد ابراهیمی عزیز.
این مدت آقای محمد ابراهیمی خیلی برای صندلی داغ زحمت کشیدن.
ازتون ممنونم:72: