RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
آقای مدیر هم دیشب خودشون به وبگردی در نصف شب مبتلا شده بودند! :311: بنده زرنگی کردم و قبل از دریافت error زدم بیرون. اما آقای مدیر انصافا فکر نکردین وقتی به یه جماعت معتاد اونم تو چرت یه هو اخطار میدین پاتوق بسته شده تا اومده بقیه مطلب رو بخونند پس افتادن؟ شما هر چی نباشه روانشناسین:305:
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
سلام.. اومدم حالی ازتون بپرسم چون دلم خیلی براتون تنگ شده بود، امیدوارم تک تک لحظاتتون سرشار از عشق شادی باشه.
دوست داشتم برای همچین لحظه ای با دست پر میومدم توی جمع دوست داشتنی شما برای همین تنها چیزی که برام ارزش داشت و باعث شد کمی به خودم بیام رو براتون می نویسم نمیدونم این جمله ها در لحظه ای به چشم من خورد که واقعا بهشون احتیاج داشتم...
ناتانائیل، اکنون کتابم را دور بینداز. خود را از قید آن برهان. ترکم کن. ترکم کن؛ اکنون دیگر دردسرم میدهی، از کار بازم می داری، عشقی که به خاطر تو پربهاتر از آنچه بود پنداشتمش بیش از اندازه به خود مشغولم می دارد. از تظاهر به اینکه به کسی چیزی می آموزم بیزارم. کی گفته ام که می خواهم همانند من باشی؟ تو را برای اینکه چون من نیستی دوست دارم. در تو تنها چیزهایی را دوست دارم که با من هماهنگی ندارد. آموختن! - مگر جز به خود به کسی دیگر خواهم توانست چیزی بیاموزم؟ ناتانائیل، جای آن دارد که به تو بگویم من خود را بی نهایت آموخته ام و بدان ادامه می دهم. هر گز ارزشی برای خود قائل نیستم مگر در حیطه آنچه می توانم انجام دهم.
ناتانائیل، کتابم را به دور افکن، هرگز بدان خرسند مباش. گمان مبر که کسی دیگر بتواند بر حقیقت «تو» دست یابد، بیش از هر چیز، از چنین پنداری شرمسار باش. اگر خوراک تو را من می جستم، اشتهای خوردنش را نداشتی و اگر من بسترت را آماده می کردم، دیگر برای خفتن در آن خوابت نمی آمد.
کتابم را به دور افکن، به خود بگو که این تنها یکی از هزاران نگرش ممکن در رویارویی با زندگی است. نگرش خود را بجوی. آنچه را دیگری نیز میتواند به خوبی تو انجام دهد، انجام مده. آنچه را دیگری نیز میتواند به خوبی تو بگوید و بنویسد، مگو و منویس. در درون خویش تنها به چیزی دل ببند که احساس می کنی در هیچ جا جز در تو نیست و از خویشتن، با شکیبایی یا ناشکیبایی، آه! موجودی بیافرین که جانشینی برایش متصور نباشد.
(مائده های زمینی، آندره ژید)
:72:
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
سلام shad
خوش آمدی، چقدر خرسندم شدم.
همین امروز به یادت افتاده بودم و در صدد بودم ازتون خبری بگیرم.
خوشحالم که دوباره پستهای شما را می بینم.
مثل همیشه بهروز و پاینده باشید. :72:
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
شادي جان خوش امدي.اميدوارم دوباره قصد رفتن نداشته باشي:46:.....منظورم قصد رفتن به مرخصي مجدد است!!
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
سلام بر شاد ی جون نازنین و عزیز:43:
عزیزم خوش آمدی به خانه .:72::72:
امیدوارم خوب و سرحال باشی . :72:
روزن و نی نی کوچولو چه خبر ؟:46::227:
آقای همسر حالشان خوب است ؟:72:
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
سلام:72::
وای عجب خبر خوبی؟شاد عزیزم ..واقعا دل تک تک ما برای شما تنگ شده بود....:43:
واقعا هنوز پست های زیبایت را که سرشار از نکته های اموزنده است دوست دارم...
شاد عزیز دیگه مرخصی نروید لطفا..:302:
بعد مدت ها داره جمع تالاری ها جمع میشه..صبا و فیلو سارا هم که آمدند و داره دوباره تالار بیش از پیش رونق می گیره...:310:
آقای کامران هم که اومدند و.....:227:
خدایا خیلی خوشحالم..خیلی...:311:
چقدر این روزها همه چیز زیباست..:104::104:
راستی شاد عزیزم عروسی منم دعوت هستید ها...عید همه باید بیان خوزستان ..شما هم همین طور........:227:
( لطفا مدیران خط آخر پست مرا نبینند...:316:)
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
دوستان خبر رسيد كه شادي جان قصد موندن ندارن و دوباره ميخوان برن!!!:325:
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
سلام shad خیلی خیلی خوش آمدی،
همه ما دلمان برایت تنگ شده؛بود؛ بسیار خوشحال شدم؛:72:
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟