خیلی محترمانه بگو من این وسط بی تقصیرم هر کسی که کارا رو خراب کرده خودشم باید درست کنه بگو من همه ی سعیم رو کردم که کار به اینجا نکشه ولی خودش خواست اینطور بشه
نمایش نسخه قابل چاپ
خیلی محترمانه بگو من این وسط بی تقصیرم هر کسی که کارا رو خراب کرده خودشم باید درست کنه بگو من همه ی سعیم رو کردم که کار به اینجا نکشه ولی خودش خواست اینطور بشه
منم با نظر نازنين موافقم. خيلي رسمي و خشك. بذار بفهمه كه خانواده اش چه اشتباهي رو مرتكب شده اند. موفق باشي عزيزم.
سلام دوستای گلم
دادگاه واسه آخر این ماه وقت رسیدگی داد.
ولی یه مشکله دیگه داره کلافم میکنه . سرکارم همکارام خیلی سراغ شوهرمو میگیرن . یکی از همکارام که متاهله شوهرش مرتب میاد شرکت .
حالا به من میگن چرا شوهرات نمیاد اینجا ؟کی عروسی میکنین؟ بهشون گفتم واسه عید عروسی میکنیم البته قرادادم تا آخره امساله که مدیر شرکت گفته حقوقتو اضافه میکنم ولی بمون .خسته شدم از سوالاشون از بی جوابی. بخشه ما همش خانمن میدونین که چقدر فضولی میکنن. بهشون گفتم بعد از عروسی دیگه نمیام سرکار . ولی میدونم تو خونه بمونم بیشتر داغون میشم کارم که به این راحتیا پیدا نمیشه. خیلی درمونده شدم.
خدایا این چه بدبختی بود ........شکرت
دوست عزیز
واسه چی ناراحتی؟ از چی خجالت میکشی . تو که کوتاهی در این زندگی نداشتی. خیلی از آدمها جدا شدند پس باید آنها هم کنج خانه زانوی غم بغل میگرفتند؟
سرتو بالا نگه دار و به خودت افتخار کن. خانه نشینی جز افسردگی پیامدی نخواهد داشت.
سلام
یكم: من شاهد بودم همانطور كه بعضی وقتها یك بیمار در اورژانس بیمارستان با یك شوك بر می گرده، گاهی در لحظاتی كه امیدی به یك زندگی نیست و مسئله طلاق حتمی هست ،لحطه آخر یك شوك موجب تغییر فرایند كار می شود.
دوم: همانطور كه ادامه هر زندگی زناشویی احتیاج به هزینه كردن، مقاومت و سختی كشیدن دارد، جدا شدن و طلاق هم نیاز به پرداخت هزینه و مقاومت دارد شاید هم بیشتر از ادامه زندگی
لذا به نظرم شما نیاز به مهارتهای زیادی دارید تا بتوانید با تغییراتی كه در زندگیتون در حال ایجاد هست سازگار شوید.
مخفی كردن، احساس گناه كردن، نگرانی، خشم، بدبینی به جنس مخالف، نا امیدی، تنهایی،افسردگی و ... گوشه ای از مسائل هست كه ممكن است با آنها روبرو شوی. پس نیاز است كه خود را آماده كنی و با مهارتها هركدام از این تهدیدهای احتمالی را به فرصتی قشنگ در زندگیت تبدیل كنی.
توصیه می كنم مشاوره حضوری در محل سكونت خود داشته باش، تا بتوانی بر اساس جزئیات روانی كه در خود حس می كنی، مهارتهای لازم جهت تطابق و سازگاری وضعیت خود را تمرین كنی.
فراموش نكنیم همیشه امید وجود دارد،چون همه متغیرها در دستان ما نیست.
امروز يك ساعت و نيم فقط تاپيك تو رو مي خوندم از اول تا آخر واقعاَ لذت بردم از اين همه شعور و منطق از اينكه چه زيبا به حرف هاي و راه كارهاي دوستان گوش مي دادي و اول هر كار عقل و درايتت رو به كار مي بردي
عزيزم از اين كه زندگي ات به اين سو كشيده شد متأسفم ، تأسفي از بن دل اما از اينكه اين همه آدم باشعور توي اين سرزمين مجازي هست به خود باليدم كه عضو چنين سايتي شده ام
برايت بهترين روزها رو آرزو دارم . موفق و مؤيد در پناه حق
مدیر همدردی و دلناز عزیز بی نهایت از لطف شما سپاسگزارم
آقای مدیر باور کنین من با تمام پیامدهای این موضوع میتونم کنار بیام بجز مخفی سازی . اینکه مرتب دوستامو تو خیابون میبینم و تازه دارن بهم تبریک میگن .اینکه همسایه ها ازم تاریخه عروسی میپرسن و محله کارمم که...
اخه با شناختی که همه ازم دارن اصلا براشون قابل باور نیست که همچین اتفاقی تو زندگیه من بیافته . خودم میدونم که کاملا طبیعیه و بازیه سرنوشته .به توصیه شما حتما عمل کرده و در اسرع وقت به مشاور مراجعه میکنم.
دلناز عزیز و با تجربه از اینکه وقت میزاری واقعا ازت ممنونم . من همیشه سعی میکردم با وجود احساساتی بودنم تو زندگی براساس عقل و منطق تصمیم بگیرم و به همین خاطر هم خداروشکر مشکلی نداشتم به همین دلیل این مورد واسه خودم و اطرافیان اینقدر سنگینه ولی خب باید کنار اومد .ولی الان یه جورایی موندم که راحت بگذرمو تفاهمی همه چیزو تمومش کنم که میترسم بگن دیدین دختره خودش مشکل داشت چون ازشون برمیاد که این حرفو بزنن یا اینکه بمونم ببینم دادگاه چه تصمیمی میگیره اگه واسش زندان بزارن . یعنی من باعث و بانی زندان رفتنه یه جوون بشم
دیشب مامانم میگفت اگه این دفعه هم دادگاه نیومد باید حکم بگیریم برن از محله کارش ببرنش ولی من گفتم مامان اونم یه جوونه با هزار تا اشتباه درسته که ما قسمته هم نشدیم ولی بالاخره اون میخاد به زندگیش ادامه بده درست نیست که همه جا خراب بشه . بیشتر از خودم دلم واسه اون میسوزه با اینکه میدونم لیاقتشو نداره چون خیلی مغروره وبی منطق.
ببخشید پر گویی کردم خیلی دلم پره خیلی . نمیدونم چرا این گذشت زمان منو آروم نمیکنه . واسم دعا کن عزیزم دعا کن مهرش از دلم بره .
سلام خانومی
خانوادهی همسرت دیگه پیغامی چیزی ندادن ؟؟
همسرت باهات تماس نگرفته؟؟
هرچی صلاح باشه همون میشه غصه نخور خدا خودش همه چیزو درست می کنه
سلام عزیزم :
صبور بودن تو تو زندگی باعث افتخاره . امیدوارم که خدا هرچه که به صلاحته رو زودتر مشخص کنه
من برات دعا مي كنم كه خدا به حق اين روزها تو رو از بلاتكليفي در بياره. اميدوارم هر چي خيره برات پيش بياد. الهي آمين.
از همه دوستای گلم ممنونم
نه بلوم جان بعد از اون بحثی که بیان تفاهمی جدا بشن داداش بزرگم با رابطشون صحبت کرد که ما راضی نمیشیم چون نهایت نامردیرو ازشون دیدیم
فکر کنم اونا هم منتظره دادگاهن.
بال تکین و حرف دل عزیزم واقعا به دعاتون محتاجم .
هر چقدر فکر کردم چی بهت بگم هیچی به ذهنم نرسید!
الان من هم مثل شما سرنوشت ازدواجم دست نامزدمه که هیچ تلاشی برای حفظ این زندگی نمی کنه!
سلام دوست عزیز . چه خبر ؟ دادگاهت به کجا کشید؟ بی خیرمون نذار
مردمک جان چی شد؟ هنوز بلاتکلیفی؟
سلام دوستای گلم ببخشید این چند وقت چیزی ننوشتم . یه کم افسرده بودم که با اصرار خواهرم داریم میریم کلاس رانندگی یه کم روحیه ام عوض شه . و اما این مدت : شوهرم وکیل گرفته و به نفقه اعتراض زده که با این حقوق و قسطی که ماهانه پرداخت میکنم نمیتونم نفقه بدم و گفته که این خانم با هیچ شرایطی راضی به ادامه زندگی نمیشه . باورتون میشه یه دروغه کاملا محض . همه فامیل منو خودش میدونن که اون حرف جدایی رو زد. امروز وقت رسیدگی به پرونده بود که وکیلم یک ساعت پیش بهم خبر داد که رفته با قاضی صحبت کرده و طی نامه ای اعتراض اونارو رد کرده وگفته ایشان زمان عقد قسطی نداشتند و این خانم نیز حاضر به ادامه زندگی میباشد ولی جهت امنیت مالی مهریه و نفقه خود را میخاهد . حالا باید منتظر باشیم قاضی چه رایی میدهد شاید بگه هردوشون بیان حضوری دادگاه شایدم خودش طبق اظهارات رایشو اعلام کنه .
این از مراحل قانونی ولی مسائل خانوادگی اینکه روز عاشورا شوهرم پدر و مادرش رو میبره شهرستان سر مزار رفتگانشون . هر سال این کارو میکنه عموی مامانم تو اون شهرستان ساکنه که هر سال خانواده شوهرم به اونا هم سر میزنن و واسه ناهار اونجا هستن خوب عموی مادر شوهرمم میشه دیگه . امسال که میرن اونجا هیچ کس تحویلشون نمیگیره (اینارو پسر عموی مامانم واسه داداشم تعریف کرده که با هم همکارن ) میگه بابام کلی حرف بهشون زده که شما آبرویه طایفرو بردین . مادر شوهر گفته حالا شما طرف غریبه هارو گرفتین آخه بابایه من غریبس. عمو هم بهش گفته غریبه کدومه دختره ماله خودمونه ماا از این خانواده بیشتر از فامیله خودمون احترام دیدیم و اصلا ما خودمون گفتیم که برن مهریه رو بزارن اجرا . خلاصه کلی بحثشون میشه اصلا تعارف غذا هم بهشون نمیدن و بلد میشن میرن. وقتی شنیدم کلی ناراحت شدم من که میدونم دیگه این زندگی فایده نداره ولی اونا هم از بس مغرورن یه بار نرفتن بگن بیان واسه آشتی واسطه بشین همه جا میگن تو رو خدا برین بگین رضایت بدن نفاهمی جدا شن . بخدا اگه 10 سالم پایه این قضیه بشینم نمیزارم راحت تموم شه باید تاوانه این سنگدلیشونو پس بدن. همه میگن خودتو راحت کن موقعیتارو از دست نده ولی خودم که میدونم حداقل تا دو ساله دیگه عمرن نمیتونم به رابطه دیگه ای فکر کنم تو این مدت واسه ارشد میخونم شاید قبول شم کلاسای عقب موندمو میرم مثله الان که دارم میرم رانندگی تو این مدت هم مراحل قانونی به یه جایی میرسه بالاخره.
اتفاقی که نباید میافتاد افتاد چه میشه کرد تا ابد قصه خوردن که نشد زندگی .
اگه دوستای گلمم پیشنهادی دارن به روی چشم انجام میدم . بفرمایید دوستان........
هرچی که خیرو صلاح هست همون کاررو انجام بده . شاید این موضوع یه تجربه ای باشه برات ولی یه تجربه خیلی سخت . ولی تو میتونی جبرانش کنی فقط سعی کن نیروت رو از دست ندی و جلوی اونا کم نیاری . من برات دعا میکنم که هرچی خیر و صلاح هست همون پیش بیاد.
آفرین مردمک عزیز. خوشحالم خودتو پیدا کردی. نه اصلا کوتاه نیا خانمی .
فقط میتونم از خدا بخوام که بهت توانایی پیدا کردن قدرت درونی خودت رو نمایان کنه.......امیدوارم سربلند از این بحران بیرون بیای!!!!
مردمک جان
خوشحالم که میخوای پای حرفت بایستی و خودتو پیدا کنی.
امیدوارم به اوج موفقیت برسی عزیزم
دوستای خوبم ممنون از لطف همگی شما
دوستون دارم...........
نمی دونم چی بگم
خدا خیرشون نده اون کسایی رو که با زندگی دیگرون بازی می کنن و براشون مهم نیست که عاقبت این برخورداشون چیه
کار خوبی می کنی که خودت رو سرگرم می کنی به زندگیت برس و اون قسمتایی که مربوط به نامزدت میشه رو زود از کنارش رد شو
یه فیلمی بود که مرده زندگیش مثل یه فیلم میشه که کنترلی داره و هر قسمتی رو که دوست داره نگاه میکنه و هر جایی که بدش میاد رو میزنه میره جلو اسم فیلمه یادم رفته ولی اگه یادم اومد برات مینویسم تا نگاش کنی خیلی روت اثر خواهد گذاشت اثر مثبت
ممنون وهم عزیز
خیلی دوست دارم با این قضیه کنار بیام حتی دارم از قانون تلقین استفاده میکنم مرتب به خودم میگم خوب سرنوشته باید ساخت ولی در عمل کم میارم خیلی سخته تو بیداری بخوام بی خیال شم تو خواب دست بردار نیست همش خوابه خودشو خوانوادشو میبینمم مخصوصا این چند روز نمیدونم چه بلایی سرش اومده نمیدونم شایدم چون اولین رابطم بوده اینقدر اذیت میشم مخصوصا روابط خصوصی که داشتیم یاد آوریشون خیلی عذابم میده . باورت نمیشه این روزا اینقدر ذهنم درگیره اینقدر حرف و صحنه تو ذهنم میچرخه که اصلا نمیتونم تصمیمی بگیرم یا نظری بدم اغلب ساکت میمونم جون وافعا حرفی واسه گفتن ندارم خیلی نگرانم تو خونه هیچی حرفی نمیزنم وقتی میگن از وکیلت چه خبر دوست دارم خفشون کنم . خلاصه خیلی وضعم خرابه . ساعته 5 هم که میرسم خونه اصلا حال ندارم بیرون برم واسه مشاوره . حتی چند وقته آرایشگاه هم نرفتم . تصور روز طلاق و صیغه جدایی داره دیوونم میکنه. خیلی روزایه بدیه خدایا کمکم کن
دوست عزیزم من امروز تمام مطالبت رو خوندم حق داری واقعا شرایط سختیه ولی سعی کن با نزدیک شدن به خدا این روزهای سخت رو پشت سر بذاری از خداوند بخواه هر چی صلاحه اتفاق بیفته ، خدا رو شکر کن که زود شناختیش چون اگر قرار بود بعدها این اتفاق برات بیفته ضربش به مراتب مشکلتر بود می دونم روزهای سختی رو پشت سر میذاری ولی عزیزم اآرامشت رو با سرگرم کردن خودت به تفریحات سالم به دست بیار و سعی کن خودت رو نبازی مطمئن باش پایان شب سیه سپید است
با سلام مردمک
به علت طولانی شدن تاپیك و اینكه دارای بیش از 270 پست بوده و در حوصله اعضاء مخصوصا تازه واردین نیست كه با دقت همه آن را بخوانند، بنده این موضوع را می بندم.
پیشنهاد می دهم اگر مشكل یا مسئله جدیدی دارید به طور جداگانه در تاپیك جدیدی ایجاد كنید. اگر هم در همین رابطه هنوز مشكل دارید.
یك تاپیك جدید ایجاد كنید و سعی كنید با توجه به 270 پستی كه ارسال شده است به طور خلاصه در چند خط مشكلتون را بنویسید و در چند خط نتیجه ای را كه گرفتید بنویسید و بعد منتظر بمانید بنده و سایر اعضاء پاسخ بدهیم. اینطوری فكر كنم همه افراد با توجه به خلاصه شما بیشتر بتوانند كمك كنند.
یك توصیه عمومی به همه دوستان:
سعی كنید وقتی مشكلی طرح می كنید به راهكارها و روشهای حل مشكل توجه كنید. اینطوری با یاد گرفتن روش می توانید مشكلات و مسائل مختلف را حل كنید.
اما اگر بخواهید برای هر مشكلی جداگانه منتظر پاسخ و راه حل بگردید، همیشه محتاج و وابسته به نظرات دیگران خواهید ماند.
لذا سعی كنید با خواندن مقالات تالار این روشها را خوب بیاموزید و بعد با چند مورد از مشكلات خود تمرین كنید.
اینطوری نیاز نیست كه موضوعی با صدها پست داشته باشید و هر روز با نوشتن یك مسئله و نظرخواهی مسائل را حل كنید.
استقلال و خودبسندگی در حل مشكلات هدف نهایی همه ماست.