آقا saber-g1؟
آقای sci رو توی لیستتون از قلم انداختید؟؟
نمایش نسخه قابل چاپ
آقا saber-g1؟
آقای sci رو توی لیستتون از قلم انداختید؟؟
سلام به همه دوستان بهار اندیشم
چیزی نمانده تا تحویل سال نو ... حال خوشی است.... روزهای رفته یک سال را مرور می کنم... شادی بود، تلخی هم بود ... غم بود، غمگسار هم بود ... همه آن لحظات ، آسان و سخت، گذشت .. چه روزهایی که به بن بست ترین راه ها می رسیدم و در اوج نا امیدی کورسویی از دور درخشیدن می گرفت و جانبخش پای خسته من می شد.... و چه لحظه هایی که تمام دلخوشی ها با درد کوچکی بر باد می رفت ....
اینک منم و ابتدای راهی نو که چگونه گذراندنش در دستهای خود خود من است ...
برای همه و خودم بهترین چیز ها را آرزو می کنم.... سلامتی و شادی را ... درون نگری و عمیق زیستن را ... حال خوش را ... امنیت و لحظات دلچسب را ... رسیدن به آرزو ها را ... و از هر چه که خوبی، سهم شایسته ای را .... ای کاش که سال جدید برای همه ما سرشار از روز هایی باشد بی حسرت بازگشت ...
و چه خوب قیصر خواند:
گفتم این عید به دیدار خودم هم بروم ....
سالی دیگر از عمرمان سپری شد.
بدان امید که در این سال راضی از گفتار، پندار و کردار خود بوده باشیم، آرزومند آنم که سال 1392 برای شما سالی سرشار از سلامتی، شادکامی ، بهروزی و ظفرمندی بوده، در کنار خانواده محترم خود خوش و خرم باشید....
شمع های نوروزتانهمیشه روشن.....................:72::72:
ممنونم سرفراز جان امیدوارم همیشه سرفراز باشی و سال خوبی داشته باشی.
دکتر جونم عیدت مبارک امیدوارم سالی زیبا و شاد داشته باشید دکتر جونم هنوز منتظرم باهم بریم طلوع خورشید دریای مازندران رو نگاه کنیما انشالله امسال آمدی شمال یاد ما باش و باهم بریم دوستون دارم.
و برای تمام دوستانم از جمله پاییزان خانم ویدا صنای عزیز مسافرزمان و تک تک بچه ها سالی پر از شادی و خوبی رو آرزو می کنم.
سال 92 مبارک
- - - Updated - - -
ببخشد منظورم سرافراز بود.
سرافراز جان عیدت مبارک.
- - - Updated - - -
دوست جونا بازم سوتی دادم:ambivalence:
منظورم از اینکه خانوادمون یه نفر اضافه شد یعنی شدیم 6 تا :stung: خوب چیه خودمو یادم رفت حساب کنم دیگه نکه تو نت بودم یادم رفت خودمو حساب کنم;) همیشه پای یک نت در میان است.
بابابزرگ جونم بیا برام دعا کن سال کم سوتی داشته باشم.:stung::stung:
دوست جونا خیلی دوستون دارم:16:
خدا سومی رو بخیر کنه:o
سلام به همگی عیدتون مبارک.
برای تک تک دوستان آرزو می کنم هرچی از خدا خواستین (اگه به صلاحتون هست) امسال بهتون بده.من که قبل سال تحویل آیه خوبی از قران واسم اومد که ایشال امسال واسه منم خیر باشه...
سلام آقا صابر
خیلی خوشحالم که شما رو باز اینجا می بینم.جاتون خالی(به قولا سبز) بود.
همونطور که الان جای پدربزرگ هم خالیه!که البته فکر کنم هنوز گرفتار خریدای عید با عیال هستن وسرشون حسابی شلوغه!:)
راستی نمی دونم پدربزرگ آخر برای ما دعا کرد یانه؟!:confused:
پارتی بازی نداشتیما:mad: اگه اینجوره تا ماهم یه ندا بدیم بچه های شهرمون سرازیر بشن تو تالار که جای دیگه جا نباشه!:199:نقل قول:
شیر بچه شمال کجایی بابا؟ باران بهاری دیگه سر به سرم نمی ذاری؟ کلا ارادت خاصی به بچه های شمال دارم . برای شما هم آرزوی بهترین ها دارم انشالله سال توپی رو شروع کنید.
مبارکه!البته من که باهوش نیستم و نفهمیدم قدم نورسیده بود!عروس بو داماد بود!:confused: ولی هرکی هست پاقدمش خیر باشه واستوننقل قول:
امسال به اعضای خانوادم یه نفر دیگه هم اضافه شده و خیلی خوشحالم و خیلی دوستش دارم امیدوارم امسال براش پر از خیر و برکت باشه.
- - - Updated - - -
شمال طبیعت واقعا زیبایی داره ولینقل قول:
دکتر جونم عیدت مبارک امیدوارم سالی زیبا و شاد داشته باشید دکتر جونم هنوز منتظرم باهم بریم طلوع خورشید دریای مازندران رو نگاه کنیما انشالله امسال آمدی شمال یاد ما باش و باهم بریم دوستون دارم.
هیچ جا دریای ما رو نداره!:)
دوستان سفراتون بی خطر باشه ایشالا، ولی توروخدا خودتونم خیلی احتیاط کنید.
یه چیز دیگه!اگه خودتون کسی رو تو خونه سالمندان دارین حتما برید پیشش.اگرم کسی رو می شناسید که پدر یامادرشو اونجا گذاشته،سعی کنید غیرمستقیم اونارو به یادشون بیارید.
اونا چشم انتظارن،که بچه هاشون ونوه هاشون برن پیششون.اگه بدونید چقد تو چهره هاشون غم نشسته...خیلی تنهان،خیلی حوصلشون سر میره،بعضیاشون به ملاقات واقعا احتیاج دارن،بعضیاشون شاید به یه وسیله خیلی کوچیک که تو خونه های هممون پیدا میشه نیاز دارن...
دوستان عزیز شما میدونم خیلی بهتر ازمن می دونید فقط می خواستم یادآوری کرده باشم...یادتون نره:)
سلام دوستای خوبم:)
عیدتون مبارک.امیدوارم سال خوبی داشته باشید :72:
:72:براتون آرزوی بهترین ها رو دارم
چقدر دلم تنگ شده بود برای تالار،البته بیشتر برای تالار قبلیمون
سلام دوستان عزیزم
امیدوارم حال همگی خوب خوب باشه .
سال نو رو هم به همتون تبریک میگم و امیدوارم بهترین روزها رو در این سال جدید همراه با کسب تجربه های شیرین سپری کنید .
من که خیلی ووقته اینورا آفتابی نشدم که البته اینطور نبوده که به یادتون نبوده باشم بلکه حسابی درگیر کارو زندگی بودم که امیدوارم از این پس بیشتر بتونم بیام پیشتون که البته دلم برای همتون تنگیده بود ....:friendly_wink:
توی این مدت هم ک نبودم مشخصه که مدیران عزیزمون حسابی برای تالار زحمت کشیدند و کلی تغییرات ایجاد کردند که واقعا جا داره خسته نباشید بگم بهشون برای این تغییرات ،که البته امیدوارم من هم مثل شما زودتر به این تغییرات عادت کنم .
دوستای قدیمی و دوستای جدیدی من هم اگه وقت یاری کنه زودتر بهتون می پیوندم :cool:
:cool:برای همتون آرزوی موفقیت می کنم
- - - Updated - - -
سلام دوستان عزیزم
امیدوارم حال همگی خوب خوب باشه .
سال نو رو هم به همتون تبریک میگم و امیدوارم بهترین روزها رو در این سال جدید همراه با کسب تجربه های شیرین سپری کنید .
من که خیلی ووقته اینورا آفتابی نشدم که البته اینطور نبوده که به یادتون نبوده باشم بلکه حسابی درگیر کارو زندگی بودم که امیدوارم از این پس بیشتر بتونم بیام پیشتون که البته دلم برای همتون تنگیده بود ....:friendly_wink:
توی این مدت هم ک نبودم مشخصه که مدیران عزیزمون حسابی برای تالار زحمت کشیدند و کلی تغییرات ایجاد کردند که واقعا جا داره خسته نباشید بگم بهشون برای این تغییرات ،که البته امیدوارم من هم مثل شما زودتر به این تغییرات عادت کنم .
دوستای قدیمی و دوستای جدیدی من هم اگه وقت یاری کنه زودتر بهتون می پیوندم :cool:
:cool:برای همتون آرزوی موفقیت می کنم
سلام به چشمک و آویژه و سرافراز و کیوان و ویدا و بقیه دوستانی که اومدن توی این تاپیک تبریک گفتن و زودی رفتن.
و سلام به اون دوستان نازنینی که خیلی سرگرم مهمونی های عید هستن و هنوز به انجمن سر نزدن. مثل:
4724مدیرهمدردی
4321فرشته مهربان
3507ani
2419keyvan
2066ویدا@
2040baby
1963بالهای صداقت
1921hamed65
1756نقاب
1717دانه
1699فرهنگ 27
1671maryam123
1544shad
1540گرد آفرید
1539parnian1
1482sorena_arman
1457بهار.زندگی
1318محمدابراهیمی
1260lord.hamed
1240eghlima
1227elina
1199نازنین غ
1132هستی
1128bahar.shadi
1101ليلا موفق
1098digitalman
1021گلنوش67
1013m.mouod
1002sci
1001سارا بانو
969setareh
948erfan25
948baran.68
943bloom
930deljoo_deltang
929سابینا
929رایحه عشق
891دختر مهربون
886del
792meinoush
ببخشید یه کوچولو تقلب کردم:o
سال نو همتون مبارک. یه عالمه آرزوی قشنگ برای همتون دارم.:72:
و خواستم بگم که من یک عدد دوست جدید هستم که خیلی منتظرتونم. :o
زود زود بیاید ببینم چجوری هستید.:o
سلام به همه ...
سال جدید رو به همه دوستان عزیز تبریک عرض می کنم .
امیدوارم که سال خوبی برای تک تک کاربران سبز همدردی باشد .
:d:d
سلام
دلم گرفته...از همه چيز ناراحتم...اصلا انگار نه انگار دوشنبه ديگه عروسيمه...امروز عصبي بودم...از همه چيز ناراحت
امروز رو دوست نداشتم.يك حس عصبانيت از خودم و كارام بهم دست داد.يك حس دلخوري...كه چرا جرات نمي كنم به مادر شوهرم كه مثلا خالمه چيزي بگم.كه چرا زور همه بهم ميرسه.كه چرا همه به خودشون اجازه ميدند هر چه دلشون مي خواد بهم مي گن.كه چقدر دلم واسه قر قر هاي مامانم تنگ شده.كه كاش مثل هميشه گله مي كردم از همه و به مامانم مي گفتم.كه الان هنوز نمي تونم با شوهرم درد و دل كنم ،نمي تونم بهش بگم نمي خوام پيش اون ارايشگر برم،كه من حتى مي ترسيدم به خالم بگم كفش عروسي مي خوام چون مي گه قبلا يك دونه زپرتكي اورده ولي واسه دختر ١٢سالش كفش ١٠٠هزار تومني گرفت.حسوديم شد كه چرا واسه من عروس كفش عروسي قشنگ نخريدند .كه وقتي همه مي گفتند الان از عروس قشنگتر مي شي شوهرم نگفت نه هيچكي به زنم نميرسه يا هر چيز ديگه،از اين كه مي ديدم واقعا شوهرم فكر مي كنه اون از من واقعا قشنگتره.از اين كه شوهرم من رو زيبا نمي دونه و در اخر كه چرا عاشق شوهرم نمي شم.
شايد به حرفام بخنديد و مردا هم بگن واي از دست اين زن ها.ولي هيچكي از حال دلم خبر نداره.ببيني شوهرت مي بينه تو عصبي هستي ولي باز مسخره بازي در مي ياره و با حرفاش عصبيت مي كنه.وقتي عصباني هم باشي زنگ بزني به خواهرت كه روحيت عوض شه داماد ديوانه جوابت رو با اون اخلاق گندش بده و توي اين روحيه عصبي مثل هميشه شوهرت تريپ قهربياد.هميشه تو شرايط روحي بد من اون بايد منو نا اميد كنه.كه چقدر دلم مي خواد مامانم اينجا مي بود و من بوسه بارونش مي كردم
احساس تنهايي داغونم مي كنه اين جا...
سلام
سال نو همه مبارک
خوشحالم که این انجمن رو دارم چون هر روز صبح که بیدار میشم و میام سر کار اول یه سری به اینجا میزنم بعد به کارام میرسم یه جورایی دارم معتاد همدردی میشم شاید چون عیده و سرم خلوت تره.
به هر حال خوشحالم که توی جمع شما دوستای عزیز هستم
سال خوبی با موفقیت های زیاد و روزگاری خوش و دلی خوش تر براتون آرزومندم.
سلام پرنده غریب عزیز.
در جریان زندگیت نیستم، ولی این استرس ها قبل از مراسم عروسی و شروع زندگی مشترک تا حدودی طبیعی هستن، پس خیلی خودت رو نگران نکن. به استرست دامن نزن و سعی کن از این روزها لذت ببری.
اما اصل چیزی که باعث شد برات پست بذارم این بود که گفتی چرا نمیتونی با شوهرت درددل کنی. این تمایل به درددل کردن برای شوهرت رو کنترل کن. این یه توصیه نبود، یه هشدار بود.
من منکر جلب همدلی شوهرت نیستم، اما مشکل اینجاست که در این شرایط اون نمیتونه بفهمه که تو داری درددل میکنه. اون نارضایتی و دوست نداشتن برداشت میکنه. عصبی و کلافه میشه، و تو از چیزی که دلت میخواد دور تر و دور تر میشی.
یعنی نه تنها همدلی دریافت نمیکنی، بلکه یه دفعه میبینی یه انفجار بینتون رخ میده.
پس این تمایل به درددل رو در این مقطع کنترل کن. برای آروم شدن خییلی روی شوهرت حساب نکن. سعی کن از روش های دیگه تا میتونی خودت رو آروم کنی. خودت خیییییییلی بهتر از شوهرت کلید های شادیت رو بلدی، پس روی خودت بیشتر از شوهرت حساب کن.
بعضی وقتا ما نه تنها نیمه پر لیوان رو نمی بینیم، بلکه نیمه پر لیوان رو خالی میکنیم.
و در آخر. بهت تبریک میگم. عاشقانه ترین و شاد ترین روزها رو برات آرزو میکنم.:72:
- - - Updated - - -
برای عاشق شدن هم اینقدر عجله نکن، حالا وقت زیاده.:) چه روزهای عاشقانه ای که در کنارش بگذرونی و قلبت براش تاپ تاپ کنه و خودت رو خوشبخت ترین زن دنیا ببینی. یکم صبر داشته باش، اون روزها هم میرسن.:)
سلام
آدم چی بگه به این پدرمادرا؟وقتی بچه ای دلت می خواد بری مسافرت باید التماسشون کنی تا 2روز ببرنت،یه روزی هم مثل الان که نمی خوای بری التماست میکنن که بیا!
راستی پدر بزرگ رفته بودم پیش پدربزرگم!نمی دونم چرا هردفعه که میریم اینقدر حواسمو جمع می کنم که ناراحت وعصبیش نکنیم(دیگه طاقت نداره!!:314:) ولی هربار یه سوتی میدیم(مخصوصا من) که اونو ناراحت میکنه. اون روزم عصبانی شد:mad: یه دادکوچولو زد، هرچی میگم اون پیرمرده اشکال نداره،ولی یه کم ازش دلخور میشم.البته هیچی از احترامم به او کم نمیشه ها ولی یه کوچولو ناراحتم میشم!:(
حالشم خوب نیست این روزا،میخواستم باهاش عکسم بگیرم نشد که بشه...
ولی دوستشون دارم:)
- - - Updated - - -
خواستم بگم نگاه پدربزرگای مردم چقدر مهربونن و با نوه هاشون خوبن، ولی گفتم این دفعه دیگه اگه عصبانی بشه خدای نکرده یه چیزیش میشه!
برای بابابزرگم دعاکنید...
- - - Updated - - -
پرنده غریب عزیز اگه تاحالا پیش مشاور حضوری نرفتی حتما برو،قبا از ازدواجت.
شایدلازم بود که ازدواجتون رو کمی عقب تر بندازید.شاید لازم باشه محل زندگیتون عوض یشه.
عجب تالار خلوتی.حوصله ام سررفتhttp://www.hamdardi.net/imgup/442045151b3f7d701c.gif.هر وقت میام خبری از دوستام نیست دیگه چی بشه یه نفر تو حال و احوال تبریک عید بگه!
خوبین ؟خوش میگذره؟
قصد ندارین بیاید این ورا؟؟؟
این فامیلاتون گناه که نکردن شدن فامیل شما.چه قدر میرید مهمونی؟؟؟؟نیستید؟کجایید؟؟
دقت کردید هر ساعتی که بیاید سایت و آن بشید اسم فرهنگ رو تو لیست افراد آنلاین میبیند؟.خوب این فرهنگ استعداد کارگاهی هم دارهhttp://www.hamdardi.net/imgup/442045151b3f7d77f0.gifتایپیکش هم موجوده, بذارید مامور مخفی سایت بشه.حیفه داره استعدادش حروم میشه
دیروز رسما مهمون های ما به پایان رسیدن از امروز قرار بود ما بریم مهمونی که متوجه شدیم همه سخاوتمندانه رفتن مسافرت
http://www.hamdardi.net/imgup/442045152c75a8ff77.gif]
واقعا عید دیدنی رسم عجیبیه یه دفعه تو یه شب یه خاندان با کل اهل و عیال و بچه و نبیره و نتیجه و ندیده و...میومدن خونه ی ما! دور تادور خونه مهمون نشسته بود حتی یه شب جا نبود خودم حدود 1ساعت وایساده بودم اصلا نمیفهمیدم به کی شیرینی تعارف کردم به کیا آجیل دادیم یهو یکی از اون وسط داد میزد میگفت ببخشید اینجا چای ندارین؟؟http://www.hamdardi.net/imgup/442045151b46950c15.gifحالا میدیدن دارم گیج میزنما ,خب چای نخور پاشو برو خونتون چای بخور.والا
این سریال های نوروزی هم دردسره ها هی میشنن میگن کانالو عوض کن اینو ببینیم و اونو ببینیم و وقتی هم تموم میشن میگن خب اصلا حرف نزدیم بیاید یه کم حرف بزنیمhttp://www.hamdardi.net/imgup/442045151b38364439.gif
خب میزبان که گناه نکرده فامیل شما شده.چه کاریه میاید کن فیکن میکنید
ولی همه مزه ی عید به همین چیزاشه.به من حسابی خوش گذشته.
عیدی جمع کردین؟اونقدر نیست که بتونید باهاش شارژ کنید عایا؟؟؟http://www.hamdardi.net/imgup/442045151b3f7d7f8e.gif
جای آقای ابراهیمی خالیه که بگه امشب شام همه خونه ی خانم بی دل محترم دعوتیم
جای بی دل ,ani,فائزه مهاجر,بهار زندگی وخیلی های دیگه تو تالار حسابی خالیه
.ان شاءالله امسال بهترین اتفاق ها برای هممون بیفته
بازم
http://www.hamdardi.net/imgup/442045151b46951b21.gif
سلام.اندر احوالات خودم بگم که دومین عید مزخرف زندگیمو دارم میگذرونم (البته با مثبت نگری بسسیـار شده دوتا وگرنه...)
این مدت که من نبودم دوتا اتفاق خیلی خوب افتاد،یعنی تو زمستونی که گذشت،یکی اینکه به یکی از بزرگـــــــترین آرزوهای زندگیم رسیدم،یعنی اینکه خاله شدم،بعدشم اینکه داداش جونم عروسی کرد،البته جوجوی خاله بعد از عروسی داییش به دنیا اومدا
الانم حالم شدیدا تو قوطی کبریته،چون نتونستم برم ولایت.منم که میدونید عاشششق ولایتمونم ;) البته دوست جونیای جدیدمون نمیدونن.کلا شاید کسی ندونه :unconscious:
انقده دلم واسه خونواده و دایی های جون جونیم و طبیعت سرزنده تنگ شه که نگو.عوضش الان تو این خونه ی با صفا و سرشار از مهر و محبت و سرزندگی :mad: روزمان را شب میکنیم و شب نیز...
هرچی سعی میکنم انرژی منفی نباشم نمیشه،خدایا این یه دفعه رو هم بی خیال،میدونی که چقد تحملش سخته....چی بگم...حکمتتو شکر.
ترانه جون بند و بساط و جمع کن بریم باغ،چشم فرشته مهربون و دور دیدی؟؟؟
ما که رفتیم...دوست جووونیا بریم اونجا
ترانه جان ما که به فامیل رحم نکردیم:tongue-new: تا اونا باشن هی نزنگن بیاین پیشمون بیاین پیشمون;)
البته چندتاشون قصر(درست ننوشتم نه؟!) در رفتن.یعنی من خواستم که برگردیم وگرنه رو سر اونا هم خراب میشدیم.
آخه میرفتیم خونه یه فامیل باهامون میومدن خونه بعدی!باز خونه بعدی همراهیمون میکردن تا خونه بعدی!:82:بعدش همینطور همه فامیل می خواستن مارو همراهی کنن (می دونید دیگه؟قصد همشون فقط همراهی ما بود!!!!!!!! :326:) تاخونه بعدی... یهو آخرین صاحبخونه که ناهار یا شام میخورد بهش اولش یکم استراحت میکرد تا از شوکی:surprise: که بهش وارد شده کم بشه بعدش تدارکات...;)
حالا هرجا رفتیم می گفتیم شما هم تشریف بیارید!تقریبا همشون گفتن ایشالا!!!!!!!!!!!!!!
خدا به داد برسه...
- - - Updated - - -
راستی این قدیمیا:72: کجارفتن همه باهم؟!!!که هی دل ما جدیدیا رو آب می کنید با یاد وخاطشون؟:confused:
سلام.
امروز اسم بهار.زندگی رو دیدم که اومده. خیلی خوشحال شدم دیدم تشریف آورده:)
بهار جان کوجا بودی؟!
----------------
بنده هیچ توضیحی نمیدم. فقط این لینکو میذارم کسایی که ندیدن ببینن:cool:
http://www.hamdardi.net/thread-11075.html
------------
امیدوارم بقیه هم شاد باشن. خیلیا جاشون خالیه. بخوام اسم ببرم میترسم کسی از قلم بیفته.
ولی دوستایی که بودید و الان کم پیدایید،
یه وقت فکر نکنید فراموشتون کردیم،
منتظر حضور دوباره تون هستیم:72:
سلام
خسته ام از خاله بازي هاي عيد و خسته ترم از آدم هايي كه حتي براي دعوت كردنت هم بزور متوسل ميشن:(
نياز به تمركز دارم ولي بجاش فقط استرس دارم:(
سلام صبا جان.
ایشالا که بهتر بشی.
این لینک رو دیده بودم به نظرم به دردت بخوره:
سلامت نیوز (تندرستی): آموزش:12 راه جلوگیری از افسردگی تعطیلات::.
سلام:)
دیشب که خوابم نمیبرد نشستم به رمان خوندن
خیلی کتاب قشنگی بود،قلم قوی و ترجمه عالی.اگه گفتین اسمش چی بود؟؟؟
از اون کتابایی که آدم میتونه یه کله بشینه بخونه و خسته نشه.
"بابا لنگ دراز":rolleyes-new:
حیف که میدونستم "جروی" همون بابا لنگ درازه،وگرنه هیجانش خیلی بیشتر میشد
:D
اگه نخوندین حتما بخونیدش،با کارتونش فرق داره،من که خیلی خوب میتونم با جودی همزادپنداری کنم :p
من برای دومین بار میخوندمش،کتاب دوران نوجوونیم بود آخه:303:
اینم یه پاراگراف از نامه های جروشا آبوت به آقای اسمیت :
.....زندگی با جولیا وسالی،فلسفه ی رواقی مرا تحت تاثیر قرار می دهد، آنها هردو از کودکی همه چیز داشته اند.برای همین خوشبختی را به عنوان یک چیز طبیعی پذیرفته اند.به نظرشان دنیا هرچه را که دلشان بخواهد به آنها بدهکار است.شاید هم واقعا همین جور باشد،چون دنیا هم انگار این بدهکاری را قبول دارد و دارد به آنها می پردازد.ولی این دنیا به من بدهکاری ای ندارد و از روز اول خیلی شفاف این را به من گفته.من حق ندارم بدون داشتن اعتبار،چیزی قرض کنم،چون بالاخره دنیا در جواب طلبم به من مبگوید که هیچ اعتباری ندارم...
--------------------------------------------------------------
پ.ن.ترجمه محسن سلیمانی
بعد از اینهمه کارهای سخت و گذروندن روزهای سخت یه مسافرت چندروزه واقعا دلچسبه ..که ..
جای همگیتون خالی هفته پیش تشریف فرما شدیم به اصفهان ، نصف جهان ..خیلی خوش گذشت فقط یه زاینده رود کم بود...
دیروز ظهر هم که رسیدیم باز هم انرژی کم نیاوردیم و سیزه را بدر کردیم ...
کاش زندگی همینطور بود و به هیچی فکر نمی کردیم و مسئولیتی نبود و از این مخ کارنمی کشیدیم یعنی عایا می شه؟؟؟؟؟؟!!!!
از شما چه خبر ؟ خوشید؟
از بچه های قدیم هم خبری نیست و فقط دالی کنان میان و میرن ....ااااااااا....نه بابا ...نکنه چشمک دالی می کنه ؟!!
:wink:
این روزها معتاد همدردی شدم یعنی معتاد این تالار. اگه بهش سر نزم انگار یه چیزی کم دارم
خوشحالم که گاه گاهی میام و صحبت های ارزشمند و گاهی پرمغز دوستان و می خونم
این روزها دارم سعی میکنم شاد باشم اما انگار هر چه بیشتر سعی میکنم کمتر می یابم
سلام
راحیل جان نمی دونم طبق قوانین قدیمی اینجا میشه تبریک گفت یانه!پس با اجازتون::)
من از همین جا می خواستم ترفیع رتبه دوست عزیزم"میشل" رو بهش تبریک میگم.:228:ایشون به "عضو کوشا" ارتقا پیدا کردند:310::104::104:
هرچند فکرکنم چندروزی میشه ولی من متوجه نشده بودم!
روزی بقیه اعضا
یه نفر هم دیگه سمتش عوض شده،هر چند که نباید بهتون بگم ولی چون دوستون دارم میگم!
برادر خوبم "آقاصابر" هم به سمتی جدید دست یافتن،که البته اینو خودم کفش کردم:triumphant:
ایشونم " پلیس مخفی " شدن به گمانم!:anonymous:
تازه منم خیلی باهوش بودم که فهمیدم.آخه آروم و بی سروصدا میاد و میره.منم از رد پاهایی که از خودش به جا میذاره،اینو کفش کردم.به هیچکی هم نمیگم:loyal:
راستی هنوز "پدربزرگ:305: " مهربون رو کفش نکردم!نمی دونم ایشون به گشت وگذارهای عید منتقل شدن ومیخوان همون جا بمونن یا به اصرار بچه های اینجا بر می گردن:203:
یا شایدم ایشون هم مثل آقا صابر پلیس مخفی شدن و از اون زرنگاس که تا حالا لو نرفته؟؟؟؟:confused::pirate:
ولی اینم کفش می کنم،نگران نباشید.
پایان :103:
سلام
حال دوستان و اعضاء همدردی انشاء الله خوب باشه
من هم مشکل در دسترسی به همدردی داشتم .
سلام خوشحالم که شما رو اینجا می بینم( هرچند نمی شناسم!!!!)
ولی دوستان خیلی ذکر خیرتون رو گفتن!!:)
سلام به همه دوستای خوب خودم
سال نوی همگی مبارک :D ببخشین دیر تبریک گفتم فرصت نمی شد بیام
خوب می بینم که تالار پر از عضو جدید و دوست داشتنی شده که نمی شناسم و ورودشون رو خوشامد می گم
چشمک و سرافراز و دختر مهربون و پدر بزرگ و راحیل جونم هم گوش شیطون کر شارژ کردن و به تالار افتخار دادن.
خوش تشریف آوردین :)
فقط جایبی دل و رایحه عشق و زهره و baby و ani و سارا بانو و بقیه دوستا خالیه.
همینطور فائزه خانم مهاجر و پاییزان و دستور العمل های غذایی خوبشون.
کارشناسا هم کم میان و انگار هنوز تو تعطیلات به سر می برن. انشالا که بهشون خوش گذشته باشه. همینطور مدیرای صورتی پوش و محترم زحمت کش.
انشالا که سالی باشه با مشکلات کمتر برای خانواده ها و ازدواج های خوب واسه مجردا به خصوص مجردای تالار همدردی.
خوب بریم سراغ احوالات خودم :
دیدین بالاخره دانشگاه تهرانی شدم؟ :o :p
خدا رو شکر تو آزمون تخصصی خود دانشگاه تهران شرکت کردم و بعد از چند مرحله آزمون و مصاحبه قبول شدم و شدم دانشجوی ارشد دانشگاه مورد علاقم.
اوضاع کار هم خوبه...اوضاع چیزهای دیگه هم انشالا که خوبه.
خوب خوب خیلی صحبت نمودم. راستی زهره هم حالش خوبه و سلام میرسونه.
مریم 123 عزیزم و ترانه گلم هم که همچنان دوستای زحمت کش و راهنماهای خوب تالار هستن و چشم و چراغ تالارن
موفق باشین دوستای گلم...به قول "فامیل دور" هر روزتان نوروز .. نوروزتان پیروز ;)
سلام
امروز خوشحالم . چون بعد از مدتی مدیر همدردی عزیز دارن خودشون به تالار سر میزنن و توی تاپیک ها مشاوره میدن و انصافاً مشاوره شون هم حاوی نکات مهم و پر ارزشیه. من که نوشته هاشونو دنبال میکنم و چیزهای مفید یاد میگیرم امید که دوستان هم راهنمایی های ایشون رو جدی بگیرند
شاد باشین :72:
امیدوارم هموطنای عزیزمون در شهر کاکی هر چه زودتر آرامش خونه هاشون برگرده.وامیدوارم هر چه زودتر این پس لرزه ها تموم بشه.
ما هم اینجا باهاشون همدردی می کنیم.و دعاشون می کنیم
خدا کنه دیگه تو این کشو شاهد ازدست دادن عزیزانمون در اثر زلزله نباشیم.
خدایا به مردمی که در این زمین لرزه عزیزانشون رو از دست داده صبربده و به مردم کشورم سلامتی
چهار سال كامل از اولين روزي كه اينجا عضو شدم، گذشت.
چهار سال اندازه ي دوره ي كارشناسي هست، شايد وقتش باشه از اينجا فارغ التحصيل بشم، نمي دونم مي تونم به تمام نوشته هام در اينجا خودم هم عمل كنم يا نه؟ بار عالم بي عمل بودن رو به دوش كشيدن، سخته، خيلي هم سخته.
اينجا فرصت هاي زيادي رو برام فراهم كرد:
عصاره تجربه هاي خيلي ها اينجا بهم تزريق شد، درس هايي كه اينجا ياد گرفتم، با شخصيت هايي كه اينجا آشنا شدم، آشنايي با افرادي كه فرسنگ ها از نظر مكاني و فكري ازشون دور بودم همه و همه حاصل عضويت تو يه محيط مجازي بود.
شايد با نوشته هام قلب خيلي ها رو شكوندم، شايد تونستم بار فكري يه نفر رو سبك كنم، خيلي موقع ها احساس وظيفه مي كردم و مي نوشتم و خيلي موقع ها مي نوشتم تا درد خودم رو فراموش كنم.
يه حس دروني ميگه از اينجا فاصله بگيرم و خودم و عملكرد خودم رو بسنجم نه تو حرف تو عمل.
نمي خوام خداحافظي كنم چون يادم نمياد وقتي دبيرستانم تموم شده بود يا وقتي دوره كارشناسيم تموم شد، براي هميشه خداحافظي كرده باشم، اون مدرسه، اون دانشگاه براي هميشه مدرسه و دانشگاه من باقي موندن و هميشه دلم مي خواست دينم رو بهشون ادا كنم.
اينجا تاپيك حال و احواله منم فقط حال دلم رو دلم گفتم.:18:
ايام به كام
مي دوستمتون
با سلام
حس دلبستگی به افراد، اشیاء ، موقعیت ها و .... بسیار جالب هست و به همان اندازه وابستگی و اعتیاد زیان آور و نگران کننده می باشد.
تعادل بین دوست داشتن و عدم وابستگی موجب آزادگی می شود. در این تعادل نه نیاز به اجتناب و فرار هست و نه نیاز به چسبندگی .
حالتی هست که با حریمی موجه ، هم به دیگران سود می رسانیم و هم سود می بریم.
سخنان دلنشین و با محتوای صبا_2009 در پست بالا متضمن همین دلبستگی بود.
یعنی بهره گرفتن و بهره رساندن
یعنی دوست داشتن و دوست داشته شدن
یعنی یادگیری و یاد گرفتن
یعنی نرنجیدن و نرنجاندن
یعنی دلبستگی بدون اعتیاد
یعنی همه یا هیچ نکردن
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
سلام به همه همدلان همدردی
امیدوارم حال همگی خوب باشه
گرچه تاخیر افتاد اما هنوزم دیر نشده که بگم سال نو همه شما عزیزان مبارک باد .:310:
امیدوارم که در تمام ایام سال جدید حال و احوال دل شما مهربانان از غم به دور باشه و همیشه خوش باشید و عاقبت به خیر .:323:
.
سلام
چند روز گذشته رو خیلی بد گذروندم.از نظر روحی خیلی خسته و آزرده ام.سال بدی رو شروع کردم،البته باید بگم سال رو با بدی شروع کردم.چون نمیخوام سال 92 رو بد بگذرونم.به امید خدا سال خوبی برام خواهد بود :)
احساس میکنم به مشاوره احتیاج دارم...
***************************************
یه سلام مخصوص هم به baran.68 عزیز:love_heart: باران جان نمیدونستم کارشناس افتخاری شدی.امیدوارم موفق باشی.مثل همیشه از دیدن اسمت خوشحال شدم.حالا که قهوه ای شدی بیشترتر خوشحال شدم
*******************************************
دلم برای چنتا از دوستام خیلی تنگ شده
برای z o h r e h عزیزم که واقعا جاش تو تالار خالیه
برای نادیا-7777 که بالاخره ما نفهمیدیم لباسامونو بدوزیم یا نه!
برای gole kaghazi که تو تالار هستش ولی کمرنگه و نمیدونم چرا شارژ نمیکنه :(
پدربزرگ هم که همه دوسش دارن و جای خالیشو حس میکنن.بابابزرگ پیش ما هم بیا :blush:
و دوستای دیگه ام که کاشکی زودتر ببینمشون :redface-new:
سلام خداقوت همگی
شهادت حضرت فاطمه زهرا س رو به همه تسلیت میگم امیدوارم خدای مهربون به حق این بانوی بزرگوار شادی وسلامتی وموفقیت و بهترینها رو به همه خلایق خصوصا همدردی ها عطا کنه..
بهتر است هرگز صاف و یکرنگ نباشی!
جاده صاف و بدون دست انداز باعث میشود آدمها دلشان هوای ویراژ دادن بکند آن هم روی صافی و یکرنگی دل تو!!!
این روزها این است حال و هوای دل من...
امروز نتایج کنکور دکترا اومد و من با اینکه خیلی درسم خوب بود و فکر میکردم خوب جواب دادم بازم رتبه بدی آوردم. از ناراحتی تا الان که ساعت 2 شبه خوابم نبردهhttp://www.postsmile.net/img/20/2085.gif و غصش از دلم بیرون نمیره! خوابم نمیبرهhttp://www.postsmile.net/img/20/2003.gif! یکسال دیگه را هم از دست دادمhttp://www.postsmile.net/img/20/2079.gif
چرا طلسم من نمیشکنه خدایاhttp://www.postsmile.net/img/20/2005.gif
طیبابزلدزبلدزبدزبدزبدزبد
ذتهمذتمذمذمعه
با فرمایشات شما ، همه کسانی که دکتری نگرفته اند همه عمرشون رو از دست داده اند. و حتما مرده اند:305:
غیر از دکتری ، مسئولیت و کارهای زیادی در زندگی هست.
و برای هر قله ای برای هر کسی زمان و برنامه ای نیاز هست.
به نظرم قبل از اینکه به قله ای برسی و لذت ببری، یاد بگیر به هنگام صعود در دامنه کوه هم لذت ببری. حالا به قله رسیدی، لذت اون رو هم ببر، و اگر نرسیدی ، حداقل لذت منظره دامنه کوه را از دست نداده ای.
من که خودم همه عمرم در همین دامنه سپری شده و هر روزش زیبایی خودش را داشته ، امتحان کن ، خیلی جالبه
ممنون از پاسختون اما واسه من که همیشه جزو دو سه نفر اول کلاس بوده هم کارشناسی هم ارشد و همیشه اشکالای کسایی را جواب میدادم که الان دانشجوی دکترا شدن خیلی سخته! http://www.postsmile.net/img/20/2022.gifhttp://www.postsmile.net/img/20/2018.gifhttp://www.postsmile.net/img/20/2022.gifhttp://www.postsmile.net/img/20/2013.gif
خیلی احساس شکست خوردگی میکنم. به روی خودم نمیارم که همسرم ناراحت نشه ولی تو خودم اصلا لحظات خوبی را نمیگذرونم! از اوایل لیسانس شاگرد خصوصی داشتم و درس میدادم. بزرگترین علاقم آموزش بود و اگه دکترا قبول میشدم میرفتم واسه استاد دانشگاهی که به نظرم شغلی بهترازش تو دنیا وجود نداره ولی حالا باید به پایینترش قناعت کنم! خیلی حس افسردگی عمیقی را از دیروز دارم!http://www.postsmile.net/img/20/2003.gif به محض اینکه یادم میافته انگار از درون سست میشم و یخ میکنم!http://www.postsmile.net/img/20/2032.gif