با خـــــــدایت حـرف بزن
بخنـد
درد و دل کن
اشک بریز
برایش ناز کن
خــــــــدا، خریدار بنده اش هســـــت
هر جـور کـــه بیــــایی دوستــــــــــت دارد...
http://upload7.ir/imgs/2014-02/74993428086197927613.jpg
نمایش نسخه قابل چاپ
با خـــــــدایت حـرف بزن
بخنـد
درد و دل کن
اشک بریز
برایش ناز کن
خــــــــدا، خریدار بنده اش هســـــت
هر جـور کـــه بیــــایی دوستــــــــــت دارد...
http://upload7.ir/imgs/2014-02/74993428086197927613.jpg
سلام خدا
الان از حال و روز من خبر داری
ازت گلایه دارم
من همیشه از می خواستم که هوامو داشته باشی و توکلم به تو بود ، همیشه می دونستم خودت بهترین هات رو سر راه من قرار می دی
الان چطوری می تونم مجدد بهت توکل کنم ؟ تو از اعتماد من سو استفاده کردی اگه می دونستم هوامو نداری خودم یه راهی پیدا می کردم
فکر هم نکن راضی هستم به رضایت
چون امیدم به تو بود و نا امیدم کردی خودت باید جورش رو بکش و مجدد منو خوشحال و خوشبخت کنی
الان مسئولیت خودت بیشتر شده به من هم ربطی نداره
خودت که بهتر منو می شناسی
یه بنده پرتوقع هستم ، می خواستی منو پرتوقع نیافرینی ، یا اینکه صفت کرم و کرامت و کریم رو به خودت انتصاب ندی
دیگه حرفی ندارم بزنم
دیگه همه چی با تو
دوستدارت ساناز.
چه بخشنده خــ♥ـــدای عاشقی دارم
که میخواند مرا، با آنکه میداند گنه کارم . . .
http://upload7.ir/imgs/2014-02/39504674650423905004.jpg
خدايا کفر نميگويم،
پريشانم،
چه ميخواهي تو از جانم؟!
مرا بي آنکه خود خواهم اسير زندگي کردي.
خداوندا!
اگر روزي ز عرش خود به زير آيي
لباس فقر پوشي
غرورت را براي تکه ناني
به زير پاي نامردان بياندازي
و شب آهسته و خسته
تهي دست و زبان بسته
به سوي خانه باز آيي
زمين و آسمان را کفر ميگويي
نميگويي؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خيز تابستان
تنت بر سايه ي ديوار بگشايي
لبت بر کاسه ي مسي قير اندود بگذاري
و قدري آن طرفتر
عمارتهاي مرمرين بيني
و اعصابت براي سکه اي اين سو و آن سو در روان باشد
زمين و آسمان را کفر ميگويي
نميگويي؟!
خداوندا!
اگر روزي بشر گردي
ز حال بندگانت با خبر گردي
پشيمان ميشوي از قصه خلقت، از اين بودن، از اين بدعت.
خداوندا تو مسئولي.
خداوندا تو ميداني که انسان بودن و ماندن
در اين دنيا چه دشوار است،
چه رنجي ميکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…
- - - Updated - - -
:47::47::47::47:
سلام خدای خوبم .
معذرت می خوام منو ببخش قول دادم و عمل نکردم .
داری نشونه های این بدقولی رو نشونم می دی .
می دونم به همه چی قادری .بهم یه فرصت دیگه بده .جبران می کنم .از همین الان .منو ببخش و دوباره لطف و کرمت رو به من هدیه بده .مرسی خداجونم.
سلام
تقريبا يك سالي ميشه كه سايت رو باز نكرده بودم.داشتم بيغام هام رو ميخوندم و ديدم جه دوست ها و همدرد هاي مهربوني رو از دست داده بودم. جقدر دلم واسه اينجا تنك شده بود.
و اما درد و دلم با خدا:
خدايا، ديكه خوبي رو از بدي نمي تونم تشخيص بدم. خستم از اين ادم هاي به ظاهر مهربون. راستش از اين كه اينقدر دارم به همه احترام ميذارم خستم. از خوب و مهربون بودن خستم، از اين كه در حاليكه تو يك جمعيم ولي احساس تنهايي تو اون جمع ميكنم خستم.
بدم مياد از خودم كه هنوز همسرم رو نميشناسم، بدم مياد كه نميدونم اون اصلا از من خوشش مياد يا نه، بدم مياد از اينكه من احساس نميكنم بهش علاقه دارم.
خدايا ايد مثل قديما هميشه يادت نني كنم ولي هم جنان دوست دارم .
دلم گرفته خدايا...
خدایا تویی تکیه گاه من در هر گرفتاری، و تویی امید من در هر سختی، وتو برای من در هر پیشامدی تکیه گاه و ذخیره ام هستی ،چه
بسیار گرفتاری که ناتوان شود از آن دل ، وکم شود در آن چاره ، و یاری ندهد درآن خویش و بیگانه ، و شماتت کند بدان دشمن ، و
خسته ام کند درآن کارها ، ومن آنرا به در گاه تو آوردم و شکوه اش به تو کردم ، و به جز تو از دیگران روگرداندم ، و تو بگشودی و
برطرف کردی ، پس تویی سرپرست هر نعمت ،و صاحب هر حاجت و سرحد نهایی هر شوق ، پس تورا است ستایش بسیار و تو را
است منت فزون.
خدايا !
درد دل و روح و جسم و جانم را در اين شبها به تو مي سپارم...........
با اين همه درد اميد به درمان تو دارم .... اميد به رحمت و بزرگي ات دارم و آنچه در قدرت و كرم تو است .........
سلام یگانه معبود من
امشب کلی بنده رو به درگاهت میارن.میدونم با وجود این همه آدم خوب وجود منه گناهکار وصله ناجوره.
خدایا دوست دارم.دوست دارم چون به من نالایق خیلییی نعمت دادی.
اما من ناامیدی ندارم از رو به درگاه آوردنت
خدایا امشب شب قدره و من کنار بقیه بنده های خوبت دستامو بالا میبرم.خودت میدونی که تو قلبم چی هست.خودت میدونی گناه میکنم.اما ازت بخشش میخوام.
خدایا مگه نمیگن از مادر مهربونتری؟ منم خودم با بند بند وجودم اینو احساس کردم.ای مهربانترین مهربانان رو گردان نشو از من که دوری از درگاهت برام عذاب آورترین حالاتو رقم میزنه.
خدایا نزار ازت دور شم
خدا دلم گرفته امروز از یه اداره دولتی بهم بر کار زنگ زدن تورشتم تخصصیه باورم نمیشه گفت شنبه زنگ بزن تامراحلشوبگیم
خدا چه فایده تنهام دلم میخواس شریکم همسرم بود
بانوی مهر ما شوهر نداریم تو از خدا بچه میخوای؟هاااا بزار خدا سرش شلوغ نشه خخخخ
واستون دعامیکنم مشکل همه حل شه خصوصا مامان اعجازعشق بابا باغبان ابجی بانوی مهر و ...
خدایا شب نمیتونم بیام روز اومدم تا حرفهای دیشبمو بگم..
خدایا خودت میدونی از آیندم هیچی معلوم نیست...نمیدونم چجوری به همسرم کمک کنم ...
دلم خیلی گرفته دیشب شب قدر بود دلم میخواست با صدای بلند گریه کنم ولی جلو بقیه روم نشد داد بزنم
آروم گفتم بهت نمیدونم صدامو شنیدی؟؟!!
خداجونم میدونم من گناهکارم ولی خودت حال و روزمو میدونی ناامیدم نکن از درگاهت..
خیلی بهت احتیاج دارم چرا سر قضیه کارم اینقد طولش میدی تو اگه بخوای دو روزه همه چی حل میشه مگه نه؟؟
مگه اینکه صلاح ندونی حل شه:( که اگه صلاح ندونی پس چجوری زندگیمون روبه راه شه ؟چجوری به آرزوهای کوچیکمون برسیم؟
خدایا سپردمش به خودت ....خودت تو این ماه عزیز کمکمون کن باور کن بهت احتیاج دارم :203:
مدتهاست صدات میکنم.
سالهاست منتظرتم.
هر شب از تو یک چیز میخوام .
هر صبح از تو یک چیز میخوام.
هر لحظه .... فقط یک خواسته دارم ازت.
نه سلامتی نه طول عمر نه پول و ثروت نه نفس نه تپش قلب هیچیه هیچی .
هر بار که کتاب قرآن رو باز میکنم تا یه هویی حرفاتو بخونم مدام از امید حرف میزنی. از تلاش از زندگی و از تفکر.
خدایا من صبر ندارم. تو که میدونی؟
نکنه من رو یادت رفته؟ نکنه نمیدونی مشکلم چیه؟
با من این کار رو نکن خدا.
با من این کارو نکن.
خدایا من رو به خودم واگذار نکن.
یک بار اینکارو کردی دیدی چی شد؟ تو نمیترسی؟ من میترسم خدا. دوباره دستمو ول نکنی. من هنوزم از ترس اینکه نکنه ببینم کنارم نیستی محکم پلکامو بستمااااا. چهار ساله....
بهم دست و پا و قدرت و سلامتی دادی ولی ولم کردی به حال خودم.
خدایا چی فکر کردی در مورد من؟
آره خدا تو به من چشم دادی ولی به همون خدایی خودت من نمی تونم چشمامو باز کنم. میترسم چشمامو باز کنم و ببینم تنهام گذاشتی و رفتی. میترسم گم شده باشم.
خدایا حتی نمیتونم تکون بخورم!!! دست و پا دارم اما به همون خدایی خودت به همون بزرگی خودت نمیتونم .... نمیتونم میفهمی؟
مدتهاست دلم خالی شده از امید،پر شده از ترس.
خدایا بهم سخت گذشته. یخ زدم خدا.... یخ
گرمای دستتو حس نمیکنم.
این ترسمو بیشتر میکنه.
خدا امروزم دارم صدات میکنم که یک چیز ازت بخوام. هر روز ازت میخوام اما امروز واقعا دیگه جونم به لبم رسیده.
خدایا ازت یک دنیا شجاعت میخوام، خدایا ازت یک دنیا قدرت میخوام، خدایا ازت دلی میخوام اندازه ی دریا فقط و فقط برای یک چیز:
بخشش ....خدایا کمکم کن.... میخوام امروز خودمو ببخشم. میخوام ببخشم خودمو ، میخوام ببخشم خدا.
میدونی که به خاطر گناه نکرده خودمو مجازات کردم. سالهاست خودمو مجازات کردم. هم خودم میدونم هم تو. شاهدی و ناظر بر بیگناهی من و شکنجه های سختی که شدم.
حالا میخوام تمومش کنم. میخوام این محکومیت رو به انتها برسونم. خدایا ته دلم رو به قدرت بی پایانت وصل کن. به دریای بزرگیت راه بده و به من اجازه بده تفکر کنم.
میشه امروز روز آزادی من از اسارت خودم باشه؟ میشه؟
خدایا خودمو چشم به راه خودم نذار. دلم برای خودم تنگ شده. برای خودم +خدا.
خدايا همدردي مي كنيم و پاك مي كنند.
كاش درد دلم را لااقل پاك نكنند كه درد را از دلم پاك كني.
خدايا خواستم همدرد باشم ....... كمي از درد او بر دل گذارم ......... بدانم حال و احوالش چگونه است ........... كه تسكين دل پر درد باشم ........... به جايش درد را چند درد كردم .............. به جاي مرحمش او درد گشتم.
در اينجا باني تحقير شدم من .............. واسه آزادي هم زنجير شدم من .
خدايا كاش تو اينجا بنويسي .............. به كار ما آدمها راضي نيستي.
همان كه جز به تو اميد ندارد چه راحت دل به اينجا مي سپارد.
سلام خانم اعجار عشق
از شما یاد گرفتن، برای من ، افتخاریست.
........................
من از تو رسیدم ، به باورِ تو
........................
در ضمن عید بر شما مبارک .
انشا الله حضور شما را در همدردی پر رنگ تر ! ببنیم
و از شما استفاده کنیم
ممنون.
:72:
- - - Updated - - -
خدایا درددل منو توخیلی قدیمیه
خدایا دیگه دستاتو نمیکشی روی صورتم...دیگه اشکامو پاک نمیکنی
آخه چرا؟
چرادیگه آرومم نمیکنی
خدایا من بی توخیلی بیچاره ام...منوتنهانزار
من که همیشه توروصدا میزنم
من که به هیچکی جزتوغصه هامونمیگم
خدای خوبم
خدای مهربونم درددل منو بشنو...به هرچیزوهرکسی که واست عزیزه منو دریاب
من به تونیازدارم
خدایا این بی طاقتی روازم بگیر
خدایا دیگه کی نوبت من میشه؟؟؟؟؟منم بنده خودتم به خودت قسم
خدای من....
خدايا دلم گرفته ......... دلم شكسته
اين همه به آخر مي رسيم ولي چرا دنيا به اخر نمي رسه
آدمي را آدميت لازم بود اما ديگه حتي ادميت به باور ما آدمها نمرسه.
خدايا از همجنسانم از تكنولوژي از همه چيز دلگيرم
خدايا محبت ميان زن و مرد قرار دادي تا خانواده گرم و پابرجا بماند اما براي ما كه نمي فهميم سلاحي است براي از كشتن محبتها و فرو پاشيدن زندگيها.....
خدايا بگذار فاصله هاي بزرگ انقدر كوتاه نشوند وقتي نمي فهميم برنامه هاي چت و وايبر و .......... براي تسكين دوري عزيزان است يا چت كردن با دختران آويزان ........
خدايا زن در كنار همسرش براي محبت او له له مي زند و مرد نوازشها و محبتهايش را نثار غريبه ها مي كند . خدايا كمكمون كن ..... كمكشون كن.
منو به حال من رها نکن
تو که برای من همه کسی
اگه هنوزم عاشق منی
چرا به داد من نمیرسی
من از تصور نبودنت
رو شونه ی تو گریه میکنم
منی که دل بریدم از همه
ببین برای تو چه میکنم
تمام عمر رد شدم ازت
ببین کجا شدم اسیر تو
به پشت سر نگاه نمیکنم
که برنگردم از مسیر تو
به حد مرگ میپرستمت
ولی برای عشق تو کمه
خودت به من بگو بهشت تو
کجای این همه جهنمه
خدایا مهربانترینم
گوشه چشمی به من این بنده سراپا گناه و پرمدعایت داشته باش.
منتظر گلی از بهشتت هستم الهی مرا بی نصیب مگذار
الهی به حق بزرگیت سلامتی دخترم و همسرم رو مستدام کن
گله از تمام نامردیها و ناحقها دارم خدای بزرگم هوایم را داشته باش
مراقب مادرم باش و به پدر عزیزم که تا ابد شرمنده اش هستم سلام برسان
الهی امید معالجه ام تنها بتوست و تو میدانی درمانم چیست
به بزرگیت ببخشا این بنده حقیرت را
هنوزم راه برگشتن به روز روشنو دارم
اگه از این شب تاریک یه جوری دست بردارم
هنوزم رد پای من تو برفای زمستونه
شاید بازم امیدی هست که بر گردم به اون خونه
دلم بی لمس عشق تو همش این گوشه بغ کرده
توی تاریکی مطلق یه روزی راهو گم کردم
کمک کن با صدای تو به دنیای تو برگردم
یه راهی پیش روم وا کن دوباره فکر آغازم
می خوام پیروز شم اینبار به این دشمن نمی بازم
از این دوری از این زندون از این زنجیر بیزارمچه کاری با خودم کردم چرا .... سر در نمیارم
خدایا من که به خاطر اشتباهم توبه کرده بودم..
نمدونم هنوزم راهی هست یا نه ولی اینکه نماز صبحم قضا شد باعث شد مطمئن بشم هنوزم پیشت گناهکارم..
بچه ها هرکی اینو خوند برا یک بنده خدایی که من باعث اذیتش چند وقت پیش شدم و امروز فهمیدم هنوزم قضیه ادامه دار بوده تو رو خدا دعا کنه و برا بخشش منم دعا کنه که خیلی پکرم..
سلام خدا
ببخشيد مزاحم شدم .
خواستم بگم اين دوستم نياز به همدردي داره:
http://www.hamdardi.net/thread39292-6.html
خدایا از هرچه وابستگی به غیر خودت منو رها کن.
خدا از خودم به خودت پناه آوردم،
خدایا کوله بار گناهم را به امید بخششت به درگاهت آوردنم
،
خدایا تمام عمرم به غفلت سپری شد ، در رحمتت رو با دست امید می کوبم ، دستمو بگیر .
خدایا :
کجایند ، آن دُردانِگان که راه هدایتن ، یکی پس از دیگر
کجایند ، آن بهترینان ، که نیکوترینن ، یکی پس از دیگر
کجایند ستارگان درخشان
کجاست !
خدایا کمکم کن
بهم آرامش عطا کن
باغبان ، چه داند از دل بهار
ای خدای ِ ، دانه های انار
سلام خداجونم دلم میخواد یبارم که شده قربون صدقه تو بشم میدونم که میدونی دوستت دارم نیاز ب گفتن نیس
هرچی ازت خواستم بهم دادی اما این مورد اخریو ...حتما یه حکمتی هست الهی قربونت بشم توقلب من جا داری
من فقط کافیه یکم بیشتر بیام سمتت میدونم ک چکارا نمیکنی برام
میدونم با تمام قلبم حس میکنم که چقد دوسم داری چقدعاشقمی اما منم یه بنده داغون من خیلی شرمندتم عذاب وجدان دارم حتی اینکه تلفنی با اون پسره حرف میزدم چرا من بایه نامحرم حرف زدم خدا منوببخش توبه میکنم من سه بار باهاش رفتم بیرون درسته که خودموحفظ کردم ولی اون انقدظاهرش خوب بود من نزدیک بود دستشوبگیرم اول ب اسمون نگا کردم بعد سرموانداختم پایین میدونم فهمیدی که چقد سخت بود امیدوارم ازم راضی باشی همیشه هرکاری کردم براین بودکه ازم راضی باشی
سلام
خدايا از گرانيها غمگين باشيم يا سوگوار اين همه ارزاني باشيم:
چه کسی می گوید که گرانی شده است؟
دوره ارزانی است
دل ربودن ارزان
دل شکستن ارزان
دوستی ارزان است
دشمنی ها ارزان
چه شرافت ارزان
تن عریان ارزان
آبرو قیمت یک تکه نان
و دروغ از همه چيز ارزان تر
قیمت عشق چقدر کم شده است
کمتر از آب روان
و چه تخفیف بزرگی خورده
قیمت هر انسان!
پس چرا امام زمان عج ظهور نمي كنند .......... يعني قراره فسادها و رنجها و دردها و ستمها از اين كه هست بيشتر بشه؟
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
:203:
خدايا بهمون رحم كن.
به لطف تو اميدواريم
خدا جونم ممنون
اعجاز عشق این جملتو دوس دارم همش تو ذهنمه که گفتی خواهش میکنم این دلتنگیو به جون بخر من بخاطر خدا ب جون میخرم ولی خییلییییییییییییییی سخته برام انقدکه حاضرم هرچی دارم بدم تحصیلاتمو شغلمو همچیو بدم فقط اون برای من باشه اینوگفتم بدونی چقد برام دلتنگی سخته ولی خدا بخاطر تو باشه :(
کمکم کن خواهش میکنم تنهام نزار
خدایا ازت ممنونم بابت وجدان بیداری که بهم دادی
ولی با این وجود در برخورد با خیلیا اذیت شدم
کمکم کن که هم وجدانو داشته باشم و
هم اینکه اذیت نشم
با خدا باید درد دل کنیم؟ چه خوب
.
.
.
.
.
خیلی نوشتم ولی دیدم اونا اضافیه و بی مورد، همین یه خط کافیه:
دلم نمی خواد لحظه ی مرگم جزء مصادیق این آیه باشم : وَ مَا يُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ
***=============***
آنان که به سر در طلب کعبه دویدند + چون عاقبت الامر به مقصود رسیدند
رفتند در آن خانه که بینند خدا را + بسیار بجستند خدا را و ندیدند
چون معتکف خانه شدند از سر تکلیف+ نا گاه خطابی هم از آن خانه شنیدند
که ای خانه پرستان چه پرستید گل و سنگ؟ + آن خانه پرستید که پاکان طلبیدند
و ....
سلام خدا جونم
خوبی؟ منم خوبم دیگه در همه حال خوبم
فقط میترسم میگم نکنه بهم خشم گرفتی؟ نکنه ناراحتی ؟ وای اگه اینطور باشه
دلم داره میترکه :((((
فقط مثل درمونده ها موندم و منتظرتم که یه راهنما بزنی اخه نمیدونم کدوم وری ام ؟ کدوم طرف باید بپیچم؟
نکنه رهام کنی خدا خواهش میکنم این کارو نکن
به حال خودم رهام نکن که بدجور گند میزنم
خدایا من در اون ماجراها تو رو در نظر گرفتم و از خیلی چیز ها گذشتم اما این بنده ات اومده دقیقا ازهمونا سو استفاده میکنه
خدایا اگه مبنا روابط بین انسانی باشه اگه مبنا خود خواهی باشه ادم باید از انسانیت خارج بشه و حداقلش بشه حیوان و نهایتش بشه ادم نه انسان ...
خدایا یکاری کن از اشتباهاتم بگذر خدایا بیشتر ازین مواخذه ام نکن که در قهر تو روزگارم رو سپری کنم
خدایا اشکمم نمیاد از بس ذهنم شلوغه از بس بیراهه ها زیاده
کمکم کن منو ببخش
خدایا در درک این موضوع کمکم کن که همه مسایل و موجودات و انسان ها جز اعتباریات هستند و هیچ جیزی نیست جز تو و همه عالم از تو و برای توست
افسوس که ما هرکدوم با امیال خود اسیریم
خدایا کمکم کن مهربانم
خدا جونم چقدر مهربونیییی..
کرم بیش از حدت باعث شده اشک تو چشمام جمع شه..
فقط به من یک جنبه ای بده که قدر بدونم..
فقط می تونم بگم بی نهایت شکرت:43::43::43::43::43::43:
خدای خوب من ازت واقعااا ممنونم که همیشه راه درست رو بهم نشون دادی و منو از اشتباهی که درش غوطه ور بودم نجات دادی.. این یعنی هنوز ددوستم داری... خدایا بهم این قدرتو بده که همیشه قدردان تو و کرم و بخششت باشم... خدایا بازم ازت میخوام هیچوقت منو به حال خودم نذاری... خدایاااا ازت ممنونم به خاطر همه چیززز... خدایاااا بارم بهم کمک کن... دوست دارم خدای خوبم... منو ببخش به خاطر تمام اشتباهاتم... منو ببخش.. دوستت دارم خدا جونم... خدای مهربونم شکررررررررر...
سلام خدای خوب و صبورم...
وقتی هنوزم دلم میخوادباهات حرف بزنم یعنی هنوز به حفام گوش میدی...
میدونم خیلی آدم بی معرفت و بدی شما همش دارم غر میزنم الهی قربونت بشم که با حوصله به حرفام گوش میدی خداجونم من عاشقتم تنهام نذار کمکم کن کنار بنده ی خوبی که بهم هدیه دادی زندگی خوب و آرومی و داشته باشیم کمک کن زندگیمون جوون یگیره و شاد بشه...خدای جونم دوست دارم من و ببخشم اشتباهاتم و به دل نگیر خودت میدونی که چقدز ضعیف و ناتوان شدم توان و انرژیم و بیشتر کن مهربونم...:43:
سلام به همه ی دوستان گل همدردی...
خانم فرشته اردیبهشت
خدمت شما هم به طور خاص عرض سلام دارم....امیدوارم این پست منو بخونید...از موقعی که اون خبر ناگوار رو ازتون خوندم بارها خواستم چند تا چیزو بگم ولی توی تاپیکایی که نظر داده بودید مجاز نبودم نظر بدم...نمی دونم این کارم اگه خلاف قوانینه این پستمو مدیران لطف کنند پاک کنند یا انتقال بدند...ولی حرفام بی ربط به تاپیک نیست...
می دونم غم از دست دادن یک عزیز اونم توی تصادف ناگهانی اونم تصادفی که خود ادم پر پر زدن عزیزترین عزیزانشو از نزدیک ببینه خیلی سخته...نمی دونم یا حتی نمی تونم بگم متاسفانه(اخه حتما همه ی کارهای خدا درش خیری هست و خدا که بد بنده هاشو نمی خواد و به نظرم چیزای بدی که ظاهرا از نظر ما به ما می رسه یا بد نیست..یا بازتاب یه عمل بد خود ماست..یا امتحان و حکمت خداست و..)...بنده هم شما فرض کنید داداش(واقعا همین طوری بود رابطمون) کوچیکمو توی تصادفی از دست دادیم...هنوز که هنوزه کل خانواده از این غم داغداریم...بعدش اون شبی که گفتید چی شده و پستتون رو خوندم که گفتید حس نمی دونم سبکی دارید یا همچین چیزی
خواستم بگم که شش ماه اول سخت ترین روزها به ادم می گزره...اتفاقا روزای اول بازمانده ها هنوز تو شوکه هستند مخصوصا در مرگ های ناگهانی...مثلا تازه ادم اون عزیزشو چند روزه ندیده و زیاد دلتنگ نیست اگه بی تابی میکنه بیش تر به این دلیل هست میدونه این جدایی ابدی شده ...اما هر چی می گزره مثلا وقتی میاد ماه اول و... کلا هی حس دلتنگی ادم بیش تر میشه و بیش تر عذاب می کشه از طرفی واقعا دل ادم تنگ میشه از طرفی پر از حس های ناراحت کننده و.....کلا در این بازه اگه فرد نتونه خودشو کنترل کنه و افسردگی بگیره خیلی کار براش سخت میشه و حساس ترین دوران همین دوران هستش پس در این شش ماه خیلی خیلی مواظب خودتون باشید منظورم روحیتون هستش...
حس هایی مثل این میاد سراغ ادم که مثلا کاش اینا خواب بود...وقتی از خواب بیدار میشی و یادت میاد دیگه نداریش دلت این قدر سنگین میشه که قلب ادم از سینه میخواد کنده بشه باز همش دوست داری بخوابی یا خودتو بزنی بخواب...البته بنده اون زمان مثل الان خدا رو نمی شناختم و پا توی یک سری مسایل نذاشته بودم مثل الان...ولی چیزایی که ارومم کرد(تقریبا حدود بیش از 5 سال از اون ماجرا می گزره و اون اتفاق هم اتفاقا توی یکی از غروبای دلگیر پاییز بود که داره دوباره هواش میاد به مشامم)..یادمه هر چی کتاب راجب قبر و روح و بعد مرگ چی میشه...مخصوصا راجب کودکان که روحشون چی میشه و جایگاهشون کجاست و.. می خوندم ...اخه اون عزیز ما تازه تولد 8 سالگیش رو پشت سر گذاشته بود...یا مثلا فکر کردن به مصیبت های امام حسین(ع) و حضرت زینب و این که بازم خدا رو شکر می کردیم و می گفتیم اتفاق خیلی خیلی بدتری می تونست بیفته و بیش از یک نفر رو از دست بدیم و به خدا گله نکردیم و... خدا لطف کرد و صبرش رو هم بهمون داد...من خودم فکر می کنم قدر اون غنچه نو شکفته رو ندونستیم و خدا ازمون گرفتش..یادمه اون اوایل فقط بدی هایی(البته سخت گیری تربیتی بود شاید ولی همش من به بدی تصور می کردم)که در حقش کرده بودم یادم می اومد..چرا بهش سخت گرفتم..چرا و چرا و چرااااا و کلی چراهای بی جواب...
مطمئنم شما در یکی از سخت ترین گردن گاه های زندگیتون هستید و ازمون های خدا...مخصوصا یادمه تاپیکاتونو یک زمان خونده بودم راجب مسایل خاصی داشتید پیش می رفتید و...
راستش شنیده بودم خیلی سخته بالا رفتن توی این چیزا ولی مهم یک شبه و زود بالا رفتن نیست بلکه کیفت مهمه ..و اگه کسی خوب جای پاشو محکم نکرده باشه قبل ترش ..مثل این کوه نورد هایی که دیدید اصلا صخره نوردی می رند از کوهی بالا اونایی که هی اون طنابشون رو وسط راه سفت می کنند درسته دیر تر اوج می گیرند ولی اگه جایی پاشون بلغزه نمی افتند پایین نهایتا جز یکی دو متر و دوبراه اوج می گیرند...ولی اونایی که سریع و یک کله می رند بالا درسته ظاهراا زود می رند بالا ولی خدا نکنه جایی پاشون در این مسیر بلغزه چنان با سر میان پایین که به درک واصل می شند...البته می دونم شما جز کسانی هستید که پیروز از این ازمون ها میاید بیرون و استه استه رفتید بالا پس این شرایطی که دارید طبیعی هستش و ان شالله دوباره اوج می گیرید...
می دونم شاید خیلی این چیزا رو بدونید...ببخشید اگه جسارت کردم..
فقط خواستم باهاتون همدردی کرده باشم...
امیدوارم با پشت سر گذاشتن این گردنه ی حساس زندگیتون اوج بیش تری نسبت به قبل بگیرید.. و برای بنده هم دعا بفرمایید.التماس دعا.
از خدا می خوام امشب که قدر زنده هامونو تا وقتی هست خوب بدونیم....من این درسو گرفتم از خدا... چون می دونم روزی دوباره عزیزانمو از دست خواهم داد(تا وقتی که خودم هم برم)...وای خیلی عذاب اوره عزیزت بره یاد کارایی بیفتی که براش نکردی..دیگه بدی ها و... بماند...ولی وقتی ادم تا می تونه خوب باشه و خوبی کنه...موقع از دست دادن عزیزانش تسلیم رضای خدا میشه... و به این امید نفس می کشه که روزی دوباره در جهانی دیگر به ملاقاتشون خواهد رفت.
امیدوارم این دیدار مجدد قسمت همه بشه.دیدار مجدد عزیزان.
- - - Updated - - -
.
.
.
ضمنا نمی دونم مثلا شما فسلفه ی رنچ از اقای پناهیان رو گوش کردید یا نه...اگه گوش نکردید به نظرم گوش بدید...یا رشد در سایه سختی ها از استاد شجاعی که اقای محمد 93 (همیشه خودمو به ایشون مدیون می دونم از این که ایشون بنده رو با استاد شجاعی اشنا کردند به لطف خدا) این جا هم لینکاشو گذاشتند....
لطفا به خدا بدبین نباشید(البته می دونم نیتسید بحث یاداوری گفتم) خدا لزوما وقتی مصیبتی میده می دونم می دونید لزوما دلیل بر بد بودن و خطا کار بودن نیست... مطمئنم الان چون شرایط جسمی و روحیتون مساعد نیست این حس ها رو دارید و ان شالله خبرای خوبی در اینده از شما خواهیم شنید.
بهتون تسلیت عرض می کنم و از خدا می خوام بهتون صبر بده و صبر...روح اون عزیز از دست رفته هم قرین ارامش باشه.امین.
سلام فدایی جان :72::72:
اوووه چقدر برام نوشتی ممنون ولی من ندیده بودم شیدا جان بهم گفت
خدا رو شکر مشکل فلسفی با مشکل ندارم :)و مهم هم همینه حکمتش هم که در توان من نیست درک کنم پس اینجاست که باید توکل کرد و سپس صبر .
فکر کنم حقم همینه چون من وقتی چالشی در زندگی ندارم خودم پیش میرم حالا هم خدا یه داستانی برام بوجود اورده که حالا حالاها سرم گرمشه
باور کنید همش فیلمه اتفاقات از دست دادن ها به دست اوردن ها اعتباری ان ... من تنها از عمل خودم میترسم میترسم اشتباه کنم که باز لطف خدا ترس رو از بین میبره
ترس مقابل ایمانه بلخره یکی رو باید انتخاب کرد و من مشتاقانه طالب ایمانم ایمان امنیت ارامش در هر لحظه ای
خدایی که این همه نعمت بهم داده و من لذت بردم حالا هم میخواد یکی دوتاشو بگیره
و خودش گفته نه برای به دست اوردن چیزی خیلی خوشحالی کن نه برای از دست دادن چیزی خیلی ناراحتی کن
بلخره نگرانم نباشید اقای فدایی یار ماهم فدایی یارمون هستیم :)))) کلی ناز داره کرشمه داره, نازها زان نرگش مستانه اش باید کشید
خوشبختم اگر خدا بهم نظر داشته باشه و خدا هم رحمان و رحیمه و من بخاطر داشتن او خودم رو سازگار میکنم با حوادث زمان .
حالا هم کلی ماجرا دارم زندگیم کله پا شده :18: سرو تهش معلوم نیست ... دعا کنید خوب خودی نشون بدم .
مرسی
سلام بچه ها. متاسفانه مدتیه ی بیماری خونه نشینم کرده، از همه شما ملتمسانه میخام دعام کنید.
با آرزوی شفای همه بیماران :323:
من دل به غم تو بسته دارم ای دوست
درد تو به جان خسته دارم ای دوست
گفتی که به دل شکستگان نزدیکم
من نیز دلی شکسته دارم ای دوست
راه تو به هر قدم که پویند خوش است
وصل تو به هر سبب که جویند خوش است
روی تو به هر دیده که بینند نکوست
نام تو به هر زبان که گویند خوش است
مجنون و پریشان تو ام دستم گیر
چون دانی کز آن تو ام دستم گیر
هر بی سر و پایی دستگیری دارد
من بی سرو سامان تو ام دستم گیر
*********************
http://www.hamdardi.net/imgup/6178555f4a8449e9a2.jpg
خواستم تاپیک جدید بزنم ، ولی همه نوشته هامو پاک کردم ، آخه همه چیز دست خود آدمه فکر نکنم چیز جدیدی برام بنویسن همه رو میدونم ، مساله اجرا کردنشه، فقط خواستم درد دل کنم خوب فکر کنم اینجا بهتر باشه
دیشب با خدا حرف زدم آخه 1سالیه که خیلی کم باهاش حرف میزنم خیلی کم گریه میکنم حتی توی خودمم نمیریزم فقط رد میشم از کنار شکستن از کنار غصه از کنار دلتنگی فقط رد شدم نه اشک ریختم که سبک شم نه توی خودم ریختم که با خودم و حرفای دلم تنها باشم سکوت واقعی
حالا فهمیدم چرا گریه نمیکنم آخه دیشب تا اولین قطره اومد، بقیه اشکام انگار تازه مجال پیدا کرده باشن انقدر ریختنو ریختن تا صبح شد ولی من خالی نشدم اگه وقت بود اگه صبح نبود اگه خونه خالی بود فکر نمیکنم بازم میتونستم جلوی خودمو بگیرم
آخه قبلا خیلی با خدا دوست بودم هرشب گله هامو میگفتم ، هرشب غصه هامو میگفتم هرشب میگفتم خدایا فکر نکن نفهمیدم فلانجا نجاتم دادی اگه تو نبودی کلاهم پس معرکه بود،
خدایا قربون اونهمه مهربونیت بشم ، متوجه شدم داشتی منو میدیدی و کمکم کردی ،
خدایا چرا فلانجا کمکم نکردی ؟ خواستی بزرگ شم باشه بیشتر فکر میکنم ، خدا فهمیدم خدا بزرگتر شدم ....
دیشب گفتم خدایا سلام ، بعد مدتها سلام فقط همین ، بزار سرمو بزارم روی سجاده گریه کنم بزار فقط بهت گوش کنم ، ایندفعه نیومدم حرف بزنم اومدم فقط بهت گوش کنم ،
آخ که چقدر دلم برات تنگ شده، حرف بزن باهام ، خودت گفتی اگه خواستین باهاتون حرف بزنم قرآن بخونین باشه قرآن میخونم ، خودت گفتی من از رگ گردن بهت نزدیکترم(نحن اقرب الیه من حبل الورید)
گفتی من به بنده هام خیلی مهربونم (ان الله رئوف بالعباد)، گفتی من بنده هامو میبینم و صبر میکنم (ان الله بصیر بالعباد والله حلیم)، گفتی بعد از هر سختی آسونیه (ان مع العسر یسرا)،
آخرشم گفتی همه تون میایید پیش من (انالیه راجعون).
این آخریه بدجوری حالمو عوض کرد یادم رفته بود همه مون باهم میاییم پیشت . خدایا میخواستم این آخرین جمله رو یه بار دیگه بهم بگی تا آروم شم
خیلی ازت ممنونم که مارو میبری پیش خودت
من فقط به خاطر اون روز صبر میکنم باشه خدا؟ ، به حرفات گوش میدم، خودت گفتی خدا خلف وعده نمیکنه (انالله لایخلف المیعاد)، چون میدونم تو ام به قولت عمل میکنی و منو میبری پیشت
منو با همه هست و نیستم میبری
فقط قبلش یه چیزی مگه نگفتی من بنده هامو میبخشم ، اگه کارخوب کنن میبخشم ، خدایا من گاهی کار خوب میکنم ولی گاهی که گمت میکنم میزنم همه چیزو داغون میکنم
توی این مدت که ازت دور بودم خیلی حالم بده ، مگه نگفتی خدا بهترین یاری دهنده است(انالله خیرالناصرین) ، تو رو قسم به قدرتت خدا، به منم یاری برسون آخه خیلی بد شدم به همه چی گیر میدم
به سعیدمم گیر میدم خیلی دارم اذیت میشم ، بهش میگم برو راحتم بزار ولی میدونم تحمل دوریشو ندارم ،
بهش میگم تو بدی مهربون نیستی ولی میدونم از همه مردهایی که تا حالا دیدم مهربونتره آخه چرا اینقدر بهش گیر میدم چرا اینقدر تنهام
چون نیومدم باهام حرف بزنی؟ چون باهات حرف نزدم ؟ قول میدم هرشب بیام بهت بگم از همه ، وایسم تو ام با من حرف بزنی فقط قسمت میدم به همون جملت که گفتی خدا بهترین یاری کنندست کمکم کن
خدا دارم میمیرم از دست خودم از دلتنگی خدااااااااا بزار پشت در خونت گریه کنم خودت گفتی در خونت به روی همه بازه من در نمیزنم ، فقط گاهی میام بهت گوش میدم
خودت گفتی شما همه چیزو نمدونید و من به همه چیز آگاهم(انی اعلم مالاتعلمون)
زودتر همه مونو ببر پیش خودت هم منو هم سعیدمو ، دعوام کن ، ولی بگو که دست خودم نبود بگو که من نمیخواستم اینطوری بشه خدایا منو ببخش از طرف همه هم خودت هم سعید هم خودم اخه من با خودمم بدم
یعنی دوری تو این بلا رو سرم آورده ؟ خدا ببخشید
ولی یادت باشه خودت گفتی من خدای همه ام (الله رب العالمین) یعنی خدای مجرما گناهکارا خوبا بدا همه
خدای منم هستی پس.
بازم منو ببر بنشون روبروتو باهام حرف بزن خودت که میدونی من پای رفتن ندارم مثل همون که پای موندم ندارم من هیچی ندارم جز تو آخه خیلی وقته خالی شدم ، منو ببر خواهش میکنم .
خداجونی دیگه نه...
مراقبم باش نگذار دوباره داغون بشم
خواهش می کنم ازت رهام نکن:72: