RE: خونه نمیاد و مي گه بايد از هم جدا شيم (لطفا راهنماييم كن
دوستاي خوبم ممنونم . ولي مشاوره بهم گفت كمكم مي كنه كه فراموشش كنم گفت اگه لازم داشتي فلان روزا هميشه اينجاام . ولي گفت سعي كنم فراموش كنم .
ديگه هيچي راهي ندارم همونطور كه همه دوستان و مشاوره و فرشته مهربون گفتن بي خيال شم و صبر كنم و به زندگيم ادامه بدم .
نمي دونين چقدر دوره بديه . دلم يه دنيا گرفته . اگه خدا مي دونه كه چه بلاهايي سرمون مي ياد و هر چي صلاحه جلوي پامون مي ذاره چرا اصلا اونو سر راه من قرار داد كه انقدر عذاب بكشم . مي دونم حتما مي خوايد بگين مي خواد امتحانمون كنه يا تحملمونو در مقابل سختيها بيشتر كنيم ولي اخه مگه خودش نمي دونه ظرفيت و تحمل هر كدوم از بنده هاش چقدره كه انقدر اذيتمون مي كنه . آخه چه لدتي داره براش .
ديگه دارم ديوونه مي شم . همه چي برام بي معني شده هيچ چيز نمي تونه خوشحال يا مشغولم كنه . چقدر به پايان نامم برسم و حواسمو پرت كنم . تا كي تحمل كنم . يه ساعت دو ساعت چقدر حواسمو پرت كنم و به هيچ چي فكر نكنم .
كم آوردم ديگه . نفس آدم بند مي ياد ديگه . چرا خدا ما رو به امتحانا و آزمايشايي وادار مي كنه كه قدرت تحملشو نداريم . چجوري اگه نمي تونيم به خدا بايد بگيم دست از سرمون برداره كم آورديم . :302:
من خيلي خيلي ضعيف و بدبختم واسه اين امتحان . خودمو بدجوري باختم . ديگه رو هيچ چي كنترل ندارم . هيچي .
RE: خونه نمیاد و مي گه بايد از هم جدا شيم (لطفا راهنماييم كن
همه ی ما و همه ی آدمها روزهای سخت داشتند و دارند. زندګی که بدون سختی نمی شه.
حکمت این ماجرای تو را هم خدا می دونه.
خدا ګر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت ګشاید در دیګری
نا امید نباش.
باور کن خیلی خیلی بهتر از قبل می نویسی. من مطمعنم که داری بهتر می شی. تو اګه باز هم تلاش کنی و صبر کنی بهتر هم خواهی شد و بعد با آرامش و منطق بهترین تصمیم را می ګیری.
تو اولین کسی نیستی که از کسی که دوستش داری جدا می شی. آخریش هم نیستی. تازه هنوز که جدا نشدین. شاید خدا خواست و اصلا جدا نشدید.
من بعضی وقتها که از کار پایان نامه ام خسته می شم و فکر می کنم که این دیګه به هیچ سرانجامی نمی رسه و من نمی تونم تمومش کنم و توش ګم شدم و ... با دوستای دیګه ام که روی تزشون کار می کنند یه قرار می ذارم و می شینیم راجع به پایان نامه و بدبختی هاش حرف می زنیم. بعد می بینم اونها هم از همین مشکلات دارند. هر کس یه جایی ګیر کرده و همه مایوس و درمونده ... بعد از اون جلسه حس خیلی خوبی دارم. حس می کنم که خب این مسیر طبیعیشه. همه همین مشکلات را دارند. من دارم راه معمول را میرم و ... یه انرژی دوباره می ګیرم و شروع می کنم.
نمی خوام بګم که از مشکلات دیګران شاد می شم. نه. اشتباه برداشت نکن. می خوام بګم وقتی می بینم برای رسیدن به پایان کار همه دارند این راه را می رن و مسیرم اشتباه نیست و همه این مشکلات را دارند، امیدوار می شم و انرژی می ګیرم که ادامه بدم.
خیلی ها این روزهایی را که تو می ګذرونی ګذروندن و خیلی ها ازش موفق بیرون اومدن. نمی ګم طلاق بګیر یا نګیر. می ګم صبر کن و با درایت و عقل تصمیم بګیر.
موفق باشی.:72:
RE: خونه نمیاد و مي گه بايد از هم جدا شيم (لطفا راهنماييم كن
همه اينجا سرك كار تو فكر عيدن و تعطيلات . همش دارن در اين مورد حرف مي زنن . همش فكر ميكنم عيد امسال من عزاست با اين وضعيتم . چقدر سخته تازه مي فهمم اونايي كه طلاق گرفتن و عاشق شوهرشون بودن چي مي كشيدن اون موقع . خدا هيچكس رو به اين درد مبتلا نكنه . :323:
RE: خونه نمیاد و مي گه بايد از هم جدا شيم (لطفا راهنماييم كن
سبکتکین عزیز؛ میشه یه سری به تاپیک چکامه بزنی! حتما نکات مفیدی داره که می تونه آرومت کنه!:72:
RE: خونه نمیاد و مي گه بايد از هم جدا شيم (لطفا راهنماييم كن
این تاپیک به دلیل اینکه بسیار طولانی شده ، قفل می گردد
سبکتکین عزیز !
لطفاً تاپیک جدیدی باز کن و در پست اول لینک این تاپیک را هم قرار بده .
انتظار دارم که در تاپیک جدید ، فقط روی خودت و تقویت روحیه و آرامش و تغییر رفتار و افکارت زوم کنی و از دوستان هم می خواهم فقط در این زمینه سبکتکین را راهنمایی و یاری برسانند .
پاورقی
=====
* تأکید می کنم از حرفهای تکراری ، یاس آلود ، متمرکز بر رفتار همسرت و سرزنش وی ، و سرزنش خود ، بپرهیزی .
* با احساس مظلومیت ، یاقربانی بودن ، بیچارگی و درماندگی و وابستگی ، مبارزه کن و در همین راستا هم راهنمایی بخواه .
* مراجعه حضوری به مشاور را از نظر دور نداری ها! ....
.