باجی من تورچم
بولمویدون؟
نمایش نسخه قابل چاپ
باجی من تورچم
بولمویدون؟
به به میبینم که آقای بی بی اومده :227::227:،
چه عجب ،خانمتون اجازه داد که بیاین:311:
بابا شما که انقد ادعا داشتین ،نمی تونستین زود تر خودتونو خلاص کنین بیاین تالار؟
اینجا میای واسه ما تریپ ضد زن می یای ،ولی تو خونه خدا داند...............:311:
چند روز نبودم ببین چی به سر تالار اومده ؟؟ اومدیم ببینیم حال و احوال دل یاران چطوریه ، هیچی عایدمون نشد :302:
بابا منیم ترچی بیلمیرم ، نوار نه یوخ؟
مث اینکه قوانین و اینا رفته زیر تریلی !، قدیما یه تابلوئی بود ، تا یه بدبخت فلک زده میومد مشکلشو فینگلیش می نوشت همه می ریختن سرش که یا فارسی بنویس یا ...!
حالا که ترکا همه سایت رو گرفتن ،
یه روز یکی میره مهمونی ، شب میشه موقع خواب میگه من شبا تشنم میشه بایست آب بخورم.
صابخونه میره یه پارچ آب میاره یه لیوان پر می کنه میزاره بالا سرش.
اون میگه یه لیوان خالی هم بیار.
صابخونه میگه : لیوان خالی میخوای واسه چی؟
میگه : خب اومدیم و من پا نشدم !!!!!!!!!!!:311:
بی بی جان بگو کدوما رو میخوای برات بگم؟ خودم مترجم در خدمتتون هستم
اینا هم فینگیلیش نبود که ،ترکیلیف بود:311:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rsrs1380
[color]باور می کنم (از اون ور) بجای ناراحتی و تریپ غم و ... ، برو اجازت رو بگیر بیا فقط دور هم باشیم ، آب خالی هم پیشکش !! دیگه ما اینجوریش رو ندیده بودیم ، بابا دستت رو وا کن بزار حداقل یه قطره عرق دستت بچیکه رو زمین !!!!!
ولی کارت دعوت عروسی دادم... برا چسب زدن ... بله البته ! نذاشت حداقل آدرسشو نیگا کنیم ببینیم جشن تو کدوم شهره
دوست دارم یه کاری بکنم ولی هیچی به ذهنم نمی رسه که بتونم پاسخ محبت دوستانم رو بدم... تو تصمیم بگیر ، اینجا بچه ها بجاتون فکر هم میکنن ، اجرا هم میکنن ، نشناختی مگه بچه های تالارو ؟
دست رو دلم نذار به خدا......
کیوان راست می گن دوستان بابا یک زن خوب بگیر ما هم دلمون خوشحال شه داداشی گل!!:323:
[color]کیوان هم میخواد یه زن خوب بگیره ، ولی مگه پیدا میشه ؟؟؟
زن خوب = یه موجود افسانه ای[/color]
گل مریم عزیز
من خدمت همه آذری زبونا ارادت دارم اونم از نوع "دیرینه"
گمونم اون دو صفحه آخر رو باید زحمت ترجمشو بکشین ، برا همین هم بود رفتم از اون صفحات قبل تر یه دونه کشیدم بیرون و جواب دادم ، شانس دکتره دیگه ! یه شانسش دلبند خوبی بود که نصیبش شد ( فک کنم تا حالا دو سوم جونشو برا دلبندش داده باشه :311:) یکی دیگه آشنا شدنش با من بود :311:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
به ،سلام مهتاب خانوم ،چی شده آبجی؟
آی...امان از جدایی،امان ،امان ،امان[img]]
نبینم آبجی مهتاب ناراحت بشه ،آبجی به من بگو چی شده؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط gole maryam
عکس بده ،جنازه تحویل بگیر[img]]
ممنون ،آی آبجی تو هم؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط lvlahtab
کجایی هستی؟ چطوری ترکی یاد گرفتی؟ قربونت[img]]
ابجی من ترکم ،نمی دونستی؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط gole maryam
-------------------------------------------
تا من باشم دیگه ترکی ننویسم:311: ولی هر کی هم خواست به زبون دیگه هم بنویسه ،حواسش باشه ترجمه اش رو حتما بیاره ،تا دل بچه ها نسوزه که متوجه نمی شن:311::311:
بابا آقای بی بی ما که گفته بودیم ترک به این راحتی ها نیست:311: میدونستم خماری امانتو میبره، همدردی خونت همچین میاد پایین که دیگه در و دیوار رو تالار میبینی! حالا اومدی تفریحی بزنی؟:311::311:
نه دوستان! زی زی بودن یه چیزه! خماری کشیدنم از اون بدتر!:302:
.......................
مهتاب جان بابا خداییش این عکسه واسه ما گذاشتی؟!!! آخه این آقای سبیل کجاش به من میخوره؟http://www.hamdardi.net/imgup/21505/...5726d13d21.gif
ولی جان تو حال کردم از اون عکس آقای مدیر! آدمو یاد فراعنه مصر مینداخت:311:
مال بی بی هم که دیگه اساسی زدی تو خال:104:
بقیه هم همینطور. واقعا دستت درد نکنه وقت گذاشته بودی و با تفکر عکسها را انتخاب کرده بودی. عکسهای آنی رو هم به خصوص دومی :104:
اجـــــــــــــــــــــاز ه خانم گل مریم.:72:
میشه یه تاپیک تو بخش تفریح و سرگرمی ایجاد کنید به اسم "آموزش زبان ترکی" و آموزش هاتون رو آنجا ادامه بدید.
متون پیشنهادی رو هم ترجمه بفرمایید.
دوستان دیگه هم که به زبان دیگه ای صحبت مکنند (داخلی) و مسلط هم هستند بیان اونجا آموزش بدن.
با تشکر.:72:
انجمن فقط فارسی دانان همدردی :122:
بی دلی
ترکی (به ضم ت ) به این راحتیا نیست یا ترک اعتیاد ؟؟
بحث آموزش زبان شیرین ترکی بود. یه دفعه شما زدی تو کار ترک و مواد و ذغال خوب و رفیق خوب ؟؟؟
آره قصه اعتیاد و ترک من بر میگرده به دو سه هفته پیش ، که این رفیق خوب ما (داش ابول و میگم) ، دوباره ما رو شارژید !!
هی گفتم بیا یه لطفی در حقم بکن دیگه نشارژونم ، گفت جون تو نمیشه ..... گفتم من زن و بچه دارم بایست به فکر آینده شون باشم ...... گفت را نداره .
خلاصه این شد که دوباره اومدم تو جمع خمارا !!!
تازه بابا چیزی نشده که هف هش روز نبودم ، مگه بیشتر شده؟؟
اما قبلا گفته بودم فعالیتم رو کم کردم.
به به
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته...
سلام داداش BABY
خوبین؟خوشین؟سلامتین؟
بابا اساسی هم نگران شدم هم عذاب وجدان گرفتم بدجوری
یه خبری بدین.ان شاا... که خیره.چرا نبودین؟
گفتم شاید بابت قضاوت عجولانه من دلخورین که فعالیتتونو کم کردین
بابا معذرت
آه،ببین...
گردنم از مو باریک تره.خدمت شما
تالار بدون شما صفایی نداره
ان شاا... که همیشه شاد و سرحال باشین:72:
راستی تو تاپیک صندلی داغ عکستونو دیدین؟
یه سری بزنین
در خدمتم
هرچی بپرسین جواب میدم
بچه ها با همتونم
داره وقتش تموم میشه
همونطور که دوست دارم دیگرانو سین جین کنم.خوشم میاد از خودمم سوال بپرسن جواب بدم
بشتابید:46:
بی دل جان راس میگی
پدرم دراومد پشت کامپیوتر تا اون عکسا رو پیدا کردم
وسواس هم که دارم...
اما خداییش عکس تو رو.اون سیبیلو رو قبلا داشتم
هر بار میبینمش یاد تو میفتم
مرامت عین همین لوتیاس.خوشم میاد:43:
نقاب سلام
جایت توی تالار خیلی خالیه
جای نقاب نه راهگشا و یا حسین پور
دوباره با نقاب بیا
نقابی که با وجود سن کمش سعی در کمک و دادن مشاوره به مراجعه کنندگان داشت
خیلی از تاپیک هابا پستهای مفید شما به سرانجام رسیده
اینجا ما همه مثل یه خانواده ایم و باور نمی کنم اختلاف عقیده باعث بشه یکی از اعضای فعال و موثر دست از فعالیت های سازنده اش برداره
منتظر بازگشتت هستیم
:104::104::104:نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
بالهای صداقت عزیز واقعا ممنونم از این پستی که زدین
شاید کم کاری از ما هم بوده که تا حالا سعی نکردیم نقاب رو برگردونیم
داداش نقاب گل بدون که همه بچه های تالار به راهنمایی های شما احتیاج دارن ،پس ما رو بی نصیب نذارین
ما منتظرت هستیما
امیدوارم به زود شیرینی بازگشتت رو بخوریم ،به قول بالهای صداقت با نقاب بیا ،نه راهگشا یا حسین پور
داداش نقاب دوست داریم:72:
سلام به همگی
امیدوارم حال همه خوب باشه
من که خیلی دلم براتون تنگ شده بود واسه همتون
دوستتون دارم
:72::72:
سلام به همه دوستان گلم
سلام مامفرد عزیز بابا کجا بودی تو اون روزهای سخت انتخابات
خوش اومدی خانمی:46:
سلام باران جان
یه مسافرت کوتاه داشتم
سلام آني كجاست؟؟؟؟
آنی خوبه :227:
سلام میرسونه ،جای نگرانی نیست ،فقط سرش شلوغه
من که خیلی دلم براش تنگ شده:316:
بشه ها!!!!!!
چون نمیخواستم انحراف تاپیک ایجاد کنم، بهتره اینجا دعوای عروس خواهر شوهری بکنیم
بابا گل مریم جان
گلی دلخور نشو.من محض پیشگیری گفتم
greenهم حرفی رو زده بود که من میخواستم بگم
عزیز شما و باران عروس بالقوه ای.بی دل عروس بالفعل
باور کنید درسته که مرغ همسایه غازه
عروسی کنی میبینی خواهر-مادر شوهرت نظرشون چیه
کوچکترین کاری شوهرت بکنه به اسم تو مینویسن پای حسابت.بموقع دق دلیشونو خالی میکنن
نمیگم شما هم اینطوری هستی ها.منظورم هم این نیست عروسا همشون به به ان،خواهر و مادر شوهرا اخ اخ
هرکدوم از آدما یه جورن.
ولی اینو قبول کنین که اکثرا" زبون طایفه شوهر درازتره و زورشون بیشتر
شوشوی بنده خوب میگه:خانواده مرد از موضع قدرت نیگا میکنن.
هر قدر هم مظلوم باشه کسی،جلو عروس شیر میشه.مثالش مادرشوهر مظلوم خودم.بمیرم براش!!!!!!!!!:72::72::72:
آبجیای گلم
قصد جسارت ندارم ها.تو اون تاپیک هم که گفتم خواستم شوخی دروکنم،مزه بپرونم.نمیخوام بحث کنیم.میخواستم بحثی هم اگه شد به شوخی باشه:316:
فکر کنم من و گل مریم عزیز و کیوان گرامی تصمیم گرفتیم تا اولین سحری ماه رمصون بیدار باشیم نه؟:311:
گل مریم جان تو چرا تا این موقع شب پای همدردی موندی حالا من بعد یه مدت طولانی اومدم شما چی گلم؟؟؟
آها ببین هر دوتاشون فرار کردن منم برم :300:
سلام بر همه ی دوستان
حال من کاملا و خیلی خیلی خیلی خوب است .از محبت همگی تشکر می کنم .
واقعا که زندگی کردن و نفس کشیدن و دیدن و شنیدن و لمس کردن و درک کردن و ....چقدر لذت بخش است .
این روزها درست مثل گذشته بر کف آسفالت خیابان که پا می گذارم عشق ریخته است و من دامن خودم را پر می کنم از این عشق و به رسم کودکی که زیر درخت میوه می رفتم و میوه می چیدم و ......مدام در حال جمع کردن میوه ی عشق و دوستی به نفع خودم و دیگران هستم و متقابلا در حال بذل آن .
بده - بستان قشنگی در جریان است .
خدا را شکر
و مهم تر از همه اینکه آدم های دور و برم فوق العاده هستند . همه انتخاب شده و دستچین .درست مثل شما که همگی فوق العاده هستید و دوست داشتنی .
همه ی شما را دوست دارم که لحظه لحظه زندگی ام را با شما شریک شده ام و شما نیز .
سلام آنی جون
دلمون برات تنگ شده بود:46::46::46:
دوستت دارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
سلامی دوباره
آقا نقاب رسیدن به خیر
بالاخره اومدی ها
خواست بچه ها رو قبول کن:72:
سلام
خبر دارم آی خبر
ببینم کدام یک از شماها میتونید حدس بزنید؟
اول يه سوال :::
درباره ي خودته؟؟اگه اره...من ميدونم:227::310:
خبر خوش اينه كه نقاب دوباره مدير ميشه؟
کیوان خان نشد دیگه بیست سوالیه ؟
یه راهنمایی کن یه چیزی بگو راجع به اعضا است راجع به تالار و این تغیرات اخیره
موضوعیت رو بگو بقیش رو من میگم .
از آقای بی بی خبری نیست کجاست؟
نقاب گرامی هم که اومدن
آنی جان خوشحالم اومدی. :46:
صبا کجاست؟
مهتاب کجاست؟
نکنه جناب نقاب دیگه میخوان با همون نقاب سابق بیان؟
نه مثل اینکه واقعا خبرای خوبی تو راهه
آقای نقاب بیا بگو چه خبرا.منتظریم
یه بار راهگشا یه بار حسین پور اما بلاخره بازم شدین همون نقاب همیشگی تالار
تبریک میگم بازگشتتون رو:72:
سلام اقاي نقاب رسيدن به خير به تالار خوش امديد دلم برايتان تنگ شده بود:72::72::72:
صابر عزيز خوش اومدي...http://www.postsmile.com/img/emotions/202.gif
حالا چي شد ماه رمضوني برگشتي؟
جات خيلي خالي بود...http://www.postsmile.com/img/emotions/222.gif
سلام دوستان،
خبر خوب اينه كه ؛ نقاب برگشته همان نقاب قبلي كه همه ما ميشناختيم؛ همان نقابي كه بالهاي صداقت براي حضورش دلتنگ بود؛ همه ما دلتنگش بوديم،
نقاب عزيز خوش آمدي
و اما gh.sana نشد ديگه؟
اما شايد از خودم هم خبري در آينده داشته باشم؛ شايد....:323:
تو پست قبلی هم به نقاب گرامی بازگشتشون رو تبریک گفتم اما دوست دارم دوباره تبریک بگم.
خوشحالیم که دوباره برگشتین
خوش اومدین
آقا کیوان انشالله که هرچه زودتر شما هم خبرهای خوب از خودتون بدین . ما منتظریم ها :323:
امیدوارم که همه دوستان و اعضاء خوب تالار همدردی خبرهای خوب داشته باشن که ما از شادیشون شاد بشیم. :323:
سلام اعضا خوب تالار من يك خبر خوبي دارم:72::72:
سلام. خسته نباشید همگی
ممنون از نظر لطفتون شرمنده کردید :72:
یک خسته نباشید هم به کیوان عزیز بگویم که همواره مدیر لایق و توانایی بوده.
دلیل برگشتنم را پرسیدید (البته بودیم ولی با نام دیگر):
""خوابیدم و خواب دیدم زندگانی جمال و زیبایی است.
بیدار شدم و فهمیدم زندگی عبارت از وظیفه شناسی است.""
اما شاید دلیل اصلی دریافت پیغامی از سوی دوستی بود (که در همین جا ازش تشکر می کنم) که می گفت اعضاء سراغت را می گیرند.... من هم آمدم یک مقاله ای بزنم و ماه مبارک رمضان را به شما عزیزان تبریک بگم و از کسانی که حالمان را پرسیدند تشکر کنم تا اینکه به درخواست شما حالا این گونه درخدمتیم... هرکی مخالفه دستاشو ببره بالا(خوبه اینجا شکلک دست نداریم :311: )
من مدتی که غایب بودم فضای تالار بسیار تغییر کرده...چون وقتی برگشتم و یه دوری زدم صمیمیت...پویایی...نواندیشی... انعطاف رو در تمامی اعضاء و مدیران و در تک تک پست ها مشاهده کردم. ماشاالله اعضاء پابه پای نگرش و هدف تالار همدردی چنان رشدی در نظردهی و انعطاف داشته اند که من خودم وقتی پست های زیبای شما رو می خونم فکر می کنم رفتم پیش یک روان شناس و مشاورماهر.
واقعا تبریک میگم بهتون.......من هم قطعا بعد از این از نظریات خوب شما برای پیشرفت استفاده می کنم.
بدرود :72:
منم به همگی تبریک میگم
حیف اومدن نقاب با رفتن مهتاب همزمان شد:72:
مهتاب جان میشه لطف کنی کد دار و تلگرافی حرف نزنی؟
رفتن؟!!!
برای چی؟ مشکلی پیش اومده؟
بگو شاید بتونیم کمکی کنیم.:43:
.................
آ نگاب! خوش جلدز:)
بابا من حالا حالا ها دست از سر این تالار و شماها برنمیدارم
تازه پیداتون کردم
منظورم اینه که مهتاب کمرنگ میشه
از جمع خودمونیمون میره.
شایدم اینبار خودم خودمو پررنگ کردم.الله اعلم.ببینم چی میشه
راستی بی دل!
گشه باشاریسان تورکی.دوزون د گوروم، سن ده؟؟؟؟؟؟؟؟
به به بببین کی اینجاست ! آقا صابر گل . صابر جان خیلی خوشحالم که دوباره فعالیتت رو از سر گرفتی و بقولی !! پر رنگ شدی .
خوش بر گشتی http://www.pic4ever.com/images/cancan.gif http://www.pic4ever.com/images/cancan.gif http://www.pic4ever.com/images/cancan.gif
سلام بر نقاب عزیز
خوش آمد میگویم آمدنت را برادرم:104::104::104:
همین جمع بودن ها و صفا و صمیمیت هاست که خود عشق است ،:43::43:
امیدوارم به برکت ماه مبارک رمضان خدا این عشق را همیشه مستدام بداند:323: ،هر چند همیشه کسایی باشند که باعث تفرقه هستند ،خدا به راه راست هدایتشان کند
نقاب جان ما تو را همینطوری قبول داریم ،با همین دانسته هایتان ، که همین دانسته ها نیز بر ما که هیچ نمی دانیم غنیمت هست :104::104::104:
به هر حال بازگشتتان را به خانه خودت ،تبریک عرض میکنم برادر عزیزم ،نقاب جان
سلام به همه دوستان گلم..... آني جان چه خوبه كه مثل هميشه پر از انرژي هستي و سلامت....:46:
نقاب عزيز سلام ..... منم خيلي خيلي خوشحالم كه نقاب رو دوباره با نقاب ميبينم.....:104:
خسته نباشين و رسيدن بخير ....:82:
منتظر نوشته ها و اظهار نظرهاي جالبتونيم جناب مدير شماره .....؟؟
نماز و روزه هاتونم قبول و بازم خوش اومدين .... :72::72:
دوستان كسي ميدونه جناب baby كجان؟؟؟
نقاب !!!
چه نام آشنایی ! به واقع آشنا .
نقاب پسر خوب و گلم که همیشه به وجودت افتخار کرده ام و بارها و بارها این افتخار را فریاد زده ام .
امروز که به این فضا ی حال و احوال پا گذاشتم و این همه مهر را شاهد بودم به یاد نقاب یکی از اعضای خانواده ی مجازی - حقیقی - واقعی خودمان افتادم که با وجود سن کم توانایی و آگاهی بسیار خوبی دارد و راهنمایی های خوب و درستی می کرد و می کند .
به هر ترتیب این فضای حال و احوال که " استر" + " مستر سنگ تراشان" برایمان مهیا کردند و تدارک دیدند بازنوازی خاطرات خوب یک خانواده ی بزرگ است و حضور پر رنگ تو و چه سعادتمند هستیم که باز هم تو را در جمع دوستان و خانواده ی تالار داریم .
به وجود نازنین تو افتخار می کنم . با تمام وجود افتخار می کنم پسرم .
به خانه خوش آمدی
سلام بر همگی
طاعات و عبادات قبول
نقاب آمد و خوش آمد
حالا شد برادر گرامی :104: ، نقاب با حال و هوای نقابی که راهنمائیهای خوب میداد و متواضع بود را ما انس گرفته بودیم ، حالا هم ان شاء الله که همون نقاب را برگردونده باشی پیش ما :104:.
یاد سقراط و راز ندای سروش معبد دلف که سقراط باز گویش کرد افتادم .
..... وقتی دوستی نزدش آمد و گفت در معبد دلف بودم و گفتم به راستی دانا ترین فرد در آتن کیست ، ندایی می آید که هیچ کس دانا تر از سقراط نیست . سقراط مدتی به فکر فرو رفت و گفت راز پیام سروش معبد دلف را فهمیدم از او پرسیدند رازش چیست ؟ گفت : وقتی به خودم نظر کردم که داناترین نیستم و خیلی چیزهاست که من هنوز نمیدانم ، چرا سروش چنین گفته !! فهمیدم ، چون من می دانم که نمیدانم و بقیه تصور می کنند که می دانند و بنا به همین من بهره ام از دانایی به همین اندازه از اونها بیشتره چون من می دانم که نمیدانم و اونها نمیدانند که نمیدانند .
آری دوستان عزیز
ما هر چقدر هم در این تالار مفید باشیم و دانسته ها عرضه کنیم باید بدانیم باز هم خیلی چیزهاست :303: که نمیدانیم و دانستن حقیقی ، یعنی درک همین ، تا در اوج استادی هم همچنان حتی شاگرد شاگردان خود باشیم که گاه به جرقه ای راه روشنی پیش روی تفکرات ما باز می کنند ( و من بارها و بارها این را از شاگردانم تجربه کرده ام و حلاوتی دارد وقتی می بینی از شاگردت چیزی آموخته ای و مهمترین ثمره این روند تواضع است ) ،
من نقاب را اینگونه دیدم ، که در عین توانایی در مشاوره با سن کمش ،روند تعاملش با مراجعین همراه با
تواضع بود و آموختن ، لذا با جرأت میگم با این که سالها از من کوچکتره اما به شخصه همیشه از
رهنمائیهاش به مراجع بخصوص هم حسی ها ، و صبر و حوصله اش در رابطه با مراجع یاد می گرفتم
ببخشید که اینجا این حرفها را زدم نمیدونم چی شد که فی البداهه این شد .:)
در هر حال حالا که نقاب هم بازگشت بیایید دست در دست هم نهیم به مهر :43::72: تا همدردی خویش را کنیم آباد .:310:
.