کمک کنید

سلام
با تشکر از باران و غزاله و آنی عزیز
و ممنون از کیوان گرامی
برادر گرامی با توجه به رشته ای که در آن درس خوانده اید خودتون کاملا می دونید که هیچ مشاور و یا روانشناسی به شما قطعا نمی گوید که رابطه اتان رو قطع کنید یا جدا بشید و یا ادامه بدهید
آنها فقط نکات و تذکرات و مشکلات احتمالی رو براورد می کنند و در نهایت این شمایید که تصمیم برای زندگیتان می گیرید
با توجه به گذشته این خانوم باید بگم صداقت ایشون قالب تحسینه ولی یادتون باشه صداقت و راستگویی فقط یکی از ابعاد خوبه شخصیتیه و شما برای زندگی به چیزهای دیگری هم نیاز دارینن مثل ثبات شخصیتی و محکم بودنو توانایی تشخیص خوب و بد از هم
ایشون قرار همسر و در آیند مادری برای فرزندتان باشه پس در ابتدا باید بتونه خودشو مدیریت کنه
گذشته این خانوم چیزی نیست که نگران کنند باشه اون چیزی که نگران کننده است نداشتن شخصیت ثابت و رشد و بلوغ فکریه

جالبه در این سایت همه دوستان به یکباره صحبتهایی رو میکنند و تقریبا همه مثل هم، اما ناگهان همه سکوتی سنگین به پرسشهای منتقدانت می دهند که انگار بهتون بر خورده ...

میدونم کمک به آدمیکه میدونه زمین خوردن چه دردی داره سخته اما من به هیچ عنوان از اینکه اینجا درددل کردم قصدم این نبود به دنبال جوابی که خودم بلدم برسم .... دوستان از ترک این دختر گفتند اما با توجه به توضیحات آخری که من دادم تنها محدود دوستانی بودند که بر نظر خود باقی ماندند و مابقی سکوتی سنگین داشتند ...مدیر گرامی نیز ب علت شلوغی یا موارد دیگه از جواب دادن در این پست ممانعت کرده و شاید دیگر به ادامه این تاپیک امیدی نباشد ...


یک انتقاد اگر ناراحت نمیشید
جالب اینجاست که دوستان به دردهای دیگران عادت کرده اند وشاید نسخه های آماده را به دیگران می دهند قبل از این که ریشه یابی کرده و به حل مشکل بپردازند بعضی از دوستان نه همه با توجه با محیط اینترنت پست را به جنجال کشیده و یا بگونه ای رفتار می کنند که انگار منتی را دارند اما دوستان من هم همانند شما هستم

اما همیشه این یادتان باشد اگر مسلمانیم و به پیامبرمان اعتقاد داریم این را بدانید پیامبر به دنبال بیماران می رفت قبل از اینکه آنها بیماری خود را باز گویند .....
پس اگر کاری برای کسی انجام دادید برای رضای خدا باشد ....

از همه دوستان ممنونم ولی روزهای اول مشتاقانه به این سایت می آمدم و مطالب را ریز به ریز می خواندم ...



از همه دوستان ممنونم برایم دعاکنید...

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یاریم کن ....:72:

دوست عزيز....
سكوت دوستان بدون هيچ هماهنگي و تباني بوده......بنده به شخصه به اين دليل كه احساس كردم نميتونم توي اين تاپيك موثر و مفيد باشم سكوت كردم.....احساس كردم شما به ادامه اين رابطه علي رغم هشدار ها و راهنمايي هاي دوستان اصرار داريد پس ديگه حرفي براي گفتن ندارم!!من نظرم رو گفتم اما خب.....
اين سكوت دليل كم محلي و يا خدايي نكرده توهين به شما تلقي نشه!!

برادر خوبم :72:
من احساسات شما رو کاملا درک می کنم
ولی شما مسئول اصلاح این دختر خانم نیستید ایشان در درجه اول خودشان و در درجه بعد پدر و مادرشان باید به فکر اینده دخترشان باشند و اگه مشکلی هست اون رو برطرف کنند
اگه شما سعی در اصلاح داشته باشید ناخود اگاه رابطه شما بیشتر می شه در نهایت اگر خودتون به یقین برسید که این دختر خانم مشکل اساسی دارند اون زمان دل کندن برای شما به مراتب سخت تر از حالا ست
و صد البته برای دختر خانم مورد نظر

برادر عزیز

آنچه شرط بلاغ بود دوستان به جا آوردند ، حال شما هرطور دوست دارید عمل کنید .
حرفهای تکراری به چه درد شما می خورد که دعوت به پاسخ می کنید ، شما مسئلتون رو بیان کردید و دوستان هم نظر دادند ، نه مسئله شما تغییر کرده نه حرف دوستان . اگر احساس می کنید که این پاسخ ها به دردتان نمی خورد ، بضاعت همین است ، می توانید به یک مشاور حاذق حضوراً مراجعه داشته باشید .

من اگر جای شما بودم بهتر می دیدم اول به خودم بپردازم چون قطعاً خود من اشکالاتی دارم ، یکیش همین که مایلم کسی را مطابق میل خودم تغییر بدهم و با شخصیتی که مطیع مطلق باشد احساس می کنم سازگاری دارم ، و .... موارد دیگر ...... و تا سعی نکردم اشکالات خودم را یافته و بپذیرم و در پی رفعشان بر نیامدم ، دنبال کمک کردن و اصلاح کسی که اونم از جنس متفاوت بوده و هیچ مسئولیتی در رابطه با آن ندارم ، نمی رفتم .

راستی یک سئوال :

تحصیلاتت شما در چه حد و چه رشته ای است ؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط baran.68

من همچنان بر سر حرف هایی که در پست 50 زدم هستم . اما ....

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط یاریم کن/یاریت کنم

از نظر من ایشون در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفتند و خود ایشون در همان سن

نوجوانی با همه لذت های اون دوره تصمیم گرفتند که جلوی این قضیه رو بگیرند و با فاش کردن

این رابطه خود را رها ساختند که شاید اگر من و شما هم بودیم دیرتر یا زودتر دست به این اقدام

میزدیم . اگر ایشون از همان سالها بیمار میشدن این رابطه تا همین الانم ادامه پیدا میکرد .اما با

بزرگتر شدن ایشون و تصمیم های جدی تر و عاقلانه این حس رو در خود کمرنگ تر کردند .

---

ببینید این کارها با فطرت هیچ کدوم از ما انسان ها سازگاری نداره و این کارها در ذات همه ما ناپسنده و همین امر هم باعث می شه که کسی که این کارها رو می کنه بعد از مدتی نه تنها هیچ لذتی از اون نمی بره بلکه از خودش و این کار و طرف مقابلش بدش میاد و این رابطه رو به هم میزنه تا بلکه آروم بشه و از این کار بیش تر بدش میاد . دلیل اصلی قطع این ارتباط هم همینه نه اینکه بر اساس عقل تشخیص داده باشند اگر این طور بود بعد به دنبال دوستی با کسی نمی رفتند و چه بسا باعث بدبینی ایشون نسبت به مردها میشد. و برای رهایی از همین احساس گناه ترجیح میدن که به گناهشون اقرار کنند اما این اقرار به گناه وقتی ارزش داره که ایشون به باور رسیده باشند و همچنین احساس کنند که شما رو از دست میدند اما این کار رو بکنند.

باز هم می گم به این تغییرها اعتباری نیست ، شما در فکر ایشون نیستید و از باورهاشون خبر ندارید نمی تونید طبق گفته های خودشون بگید که نه ایشون خودشون خواستند که تغییر کنند. شاید اگر بدون خواست شما و حساسیت های شما (اصلا بدون حصور شما) خودش تغییر می کرد میشد اعتماد کرد اما الان نه..

این نیازهایی هم که شما ازش حرف میزنید تحت تاثیر همون تجربه زودهنگام و بی موقع است . روابط متعدد انسان رو از لحاظ روحی پریشان می کنه و ایشون به خصوص در این مورد نیاز به مشاور دارند نه شما . برای فروکش این نیازها بعد از مشاوره ایشون نباید وارد هر نوع رابطه ای با جنس متفاوت بشند تا ازدواج چون باعث یادآوری روابط گذشته و احساس نیاز دوباره و اشتباهات بعدی میشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط یاریم کن/یاریت کنم

ایشون ذاتا این طور نیست و شاید نگرش

ایشون با پدر و مادر هم متفاوته چون بارها از رفتار آنها به من شکایت کرده است و از نوع پوشش

مادر خود نیز در کنار افراد فامیل شکایت دارد ....متاسفانه

---

هیچ وقت باور نکنید که یک نفر 180 درجه با خانوادش متفاوت باشه . شخصیت اصلی ما آدم ها در خانواده شکل می گیره وقتی به سن تشخیص می رسیم بعضی از چیزها رو تغییر میدیم چون به باورهایی رسیده ایم . اما بیشتر رفتارهای ما ریشه در تربیت ما و خانواده ما دارند که هیچ کس نمی تونه ادعا کنه که من کاملا با خانواده ام متفاوت هستم .
کاملا مشخصه و با توجه به پست های خودتون خانواده های شما از نظر فرهنگی کاملا با هم متفاوت هستند ....

ببینید در ازدواج فقط دو نفر با هم وصلت نمی کنند بلکه خانواده ها هم با هم وصلت می کنند . هیچ وقت خانواده یک نفر رو جدا از اون نبینید و این رو همیشه یادتون باشه که هر کسی شخصیتش در خانواده شکل می گیره و چه بخواد چه نخواد تحت تاثیر خانواده خود است پس همونطور که همیشه تاکید کردند باید اول خانواده رو شناخت و با تفاوت ها مخصوصا فرهنگی راحت برخورد نکرد.

ببینید اینکه ایشون اینطور بی حجاب عکس گرفتند و در کل خانواده این امر عادیست و حتی این عکسشون رو به شما هم راحت نشون دادند نشانه همین تفاوت هاست . نمی دونم چطور به این تغییر ها اعتماد می کنید تغییر اگر در باور فرد باشه به همین زودی و به همین راحتی اتفاق نمیافته . کاملا مشخصه که این تغییرها تحت تاثیر شما و به خاطر شماست . ایشون باید باورهاشون تغییر کنه. شما اطمینان دارید که اگر امروز برای همیشه رابطه خودتون رو با این دختر قطع کنید و همه چیز رو تموم کنید ایشون بعد از مدتی سراغ کس دیگه نمیرن ؟؟؟؟

از این سوال خواهید فهمید که منظورم از این که به این تغییر اعتباری نیست چیه .

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام
من پست اول و 52 شما را مطالعه کردم.
چنین مواردی از راه اینترنت جواب دقیق و تعاملی نمی تواند بگیرد چون خیلی مفصل هست و نیاز به جزئیات دارد.
اما 2 نکته:
یکم: شما علیرغم اینکه سعی کرده اید روشهای کاریتون منطقی باشه، اما اساسا هدف کلی احساسی هست. در واقع شما با توضیحاتی که از خودتون و آن خانم دادید باید بگویم مناسب هم ارزیابی نمی شوید.
دوم: اگر فرض بالا را بپذیرید باید بگویم شما هیچ سهمی در قبال اصلاح این دختر ندارید، ایشون باید خودش انگیزه داشته باشد و از طریق خانواده حضورا با مشورت با یک مشاور خانواده مسائلشون را حل کنند.

نتیجه: هر گونه پیگیری این امر روز به روز شما را بیشتر گرفتار مشکل می کند و صد البته تاثیر چندانی بر تغییر آن دختر ندارد. به تغییرات سطحی و هیجانی که اشاره کردی دلخوش نباش.

---

بچه ها می آموزند آن طوری باشند که زندگی می کنند .

بچه ها ....

وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند می آموزند بی اعتماد به خود باشند .

وقتی با خشونت زندگی می کنند می آموزند که جنگجو باشند .

وقتی با ترس زندگی می کنند می آموزند که بزدل باشند .

وقتی با ترحم زندگی می کنند می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند .

وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند .

وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که احساس گناه داشته باشند.

اما ...

اگر با شکیبایی زندگی کنند بردباری را می آموزند .

اگر با تشویق زندگی کنند اعتماد و اطمینان را می آموزند .

اگر با پاداش زندگی کنند با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند .

اگر با تصدیق شدن زندگی کنند عشق را می آموزند .

اگر با توافق زندگی کنند دوست داشتن خود را می آموزند .

اگر با تایید زندگی کنند با هدف زندگی کردن را می آموزند .

اگر با صداقت زندگی کنند حقیقت را می آموزند .

اگر با انصاف زندگی کنند دفاع از حقوق را آموزند .

اگر با اطمینان زندگی کنند اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند .

اگر با دوستی و محبت زندگی کنند زندگی در دنیای امن را می آموزند.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یاریم کن ...:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط یاریم کن/یاریت کنم

بچه ها می آموزند آن طوری باشند که زندگی می کنند .

بچه ها ....

وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند می آموزند بی اعتماد به خود باشند .

وقتی با خشونت زندگی می کنند می آموزند که جنگجو باشند .

وقتی با ترس زندگی می کنند می آموزند که بزدل باشند .

وقتی با ترحم زندگی می کنند می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند .

وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند .

وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که احساس گناه داشته باشند.

اما ...

اگر با شکیبایی زندگی کنند بردباری را می آموزند .

اگر با تشویق زندگی کنند اعتماد و اطمینان را می آموزند .

اگر با پاداش زندگی کنند با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند .

اگر با تصدیق شدن زندگی کنند عشق را می آموزند .

اگر با توافق زندگی کنند دوست داشتن خود را می آموزند .

اگر با تایید زندگی کنند با هدف زندگی کردن را می آموزند .

اگر با صداقت زندگی کنند حقیقت را می آموزند .

اگر با انصاف زندگی کنند دفاع از حقوق را آموزند .

اگر با اطمینان زندگی کنند اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند .

اگر با دوستی و محبت زندگی کنند زندگی در دنیای امن را می آموزند.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یاریم کن ...:72:

---

سلام
البته بعد از اینکه بچه آموختند و کم کم بزرگ شدند، اختیار و انتخاب با خودشان هست که طبق آموزه های خود عمل کنند یا بر خلاف آنها و مسئولیت کارهایشان بیشتر متوجه شخص خودشان هست

به خاطر همین هست بابت هر کاری که کسی انجام می دهد بیشتر خودش تشویق یا تنبیه می شود نه والدینش:303::305:

[color]دوست عزیز چند نکته رو همیشه یادتون باشه که تو تصمیم گیری اشتباه نکنید:
**شما مسئول اصلاح دیگران نیستید

**به این قضیه از بیرون نگاه کنید شما الان اونقدر غرق شدید که من فکر می کنم بیشتر به دنبال یه دلیل منطقی یا یه تایید از طرف دوستان و صاحب نظران برای این انتخاب می گردید تا مشورت در مورد انتخاب یا عدم انتخاب.

**تغییراتی که شما در مورد این خانم ذکر می کنید در صورتی ارزش داره که بعد از ترک شما هم ادامه داشته باشه در غیر این صورت تنها برای اغفال شماست.

**وضعیت این دختر و سطح خانوادگی ایشون اصلا حالت عادی نداره و در واقع خیلی خطر ناکه . در صورت انتخاب ایشون باید تدابیر و اصلاحات اساسی رو مد نظر قرار بدید.

** اول از همه به فکر خودتون و زندگیتون باشید.

موفق باشید.[/color]

الان من در این پست 4 نظر متفاوت از دوستان شنیدم :

1- ترکش کن و به مشاور یا روانشناس بالینی بسپرش.

2- باهاش باش اما رفتارشو زیر نظر بگیر ببینید که ببین واقعا خودش تغییر کرده یا مصنوعیه .

3- این دختر مریضه و گذشت براش معنی نداره به حال خودش رهاش کن بذار یکی شبیه خودشو پیدا کنه .

4- اگه میتونی ببخشی ببخش و باهاش زندگی کن ...

.................................................. .................................................

در نهایت من باید تصمیم بگیرم خوب اینها تمام چیزهایی است که من خودم میدونستم و بهش شک دارم پس تکرار صورت مسئله بهم کمکی نخواهد کرد ...لطفا پاسخ خودتونو صریح بدین من کاملا آمادگی شنیدن هر حرفی رو دارم .......
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
یاریم کن .....:72: