RE: چرا بی اعتماد شدیم و ادامه زندگی ناممکن به نظر می رسد
گفتار نیک عزیز آیا شما تا بحال با همین لحنی که در این تالار صحبت کرده اید با همسرتان به گفتگو نشسته اید و درد دل دوستانه کرده اید بنده به عنوان یک مرد که خوشبختانه زندگی خوبی دارم بارها پیش آمده با یک اشتباه که از سر بی توجهی و بی فکری انجام داده ام همسرم را که بسیار کم گله گذاری می کند رنجانده ام و متاسفانه به علت خجالت از کارم و با این که می دانم مقصرم جرئت باز کردن مسئله را پیدا نکرده ام ولی هر لحظه آرزو می کنم که همسرم ناراحتی خود را عنوان کند تا بتوانم عذر خواهی کنم و هر بار که وی با " آرامش " عنوان می کند که چقدر از این کار من رنجیده عذر خواهی و قبول اشتباه از طرف من بسیار راحت تر صورت می گیرد البته بنده به شدت روی این ضعفم کار می کنم ولی باز مواقعی از دستم در می رود . ممکن است شرایط همسر شما با بنده فرق داشته باشد ولی این تجربه شخصی را عنوان کردم شاید به کار شما هم بیایید در کل هم حرفم این بود که بسیاری از مردها به دلایل مختلف از قبیل غرور , خجالت از جایگاه توقعی که به عنوان یک مرد از ایشان می رود و..... قدرت پذیرش اشتباه خود را ندارند و این مهارت همسر ایشان است که آنها را به این باور برساند که با عذر خواهی و قبول اشتباه چیزی از مردانگی و جایگاه آنها نزد همسرشان کاسته نخواهد شد