به نظر منم آوردن بچه توی این شرائط خیلی اشتباهه. تورو خدا تا از ترک کردنش مطمئن نشدی بچه نیار چرا یه نفره دیگه رو بیاری توی دنیا تا بخای مشکل خودتو حل کنی؟ اگه شوهرت ترک نکرد چی؟ منم با بچه آوردن توی این شرائطت کاملا مخالف:97:م.
نمایش نسخه قابل چاپ
به نظر منم آوردن بچه توی این شرائط خیلی اشتباهه. تورو خدا تا از ترک کردنش مطمئن نشدی بچه نیار چرا یه نفره دیگه رو بیاری توی دنیا تا بخای مشکل خودتو حل کنی؟ اگه شوهرت ترک نکرد چی؟ منم با بچه آوردن توی این شرائطت کاملا مخالف:97:م.
سولی جان
لحنی که با شوهرت به کار بردی ، کاملاً درسته . می دونی چرا ؟ چون به جای این که شوهرت رو سرزنش و سرکوب کنی ، بهش اهمیت دادی ، یعنی نشون دادی وجودش و سلامتیش برات مهمه ، به جای این که طوری برخورد کنی که اون این پیامو بگیره که ازش می خوای از این کار دوری کنه چون تو دوست نداری ، و آدم ضعیفیه و بی ارزشه چون تریاک می کشه ، و خجالت می کشی از بودنش با این شرایط ، و....... نشان دادی ، او را دوست داری ، برات انقدر با ارزشه که حیف می دونی که به دود و دم رو بیاره و نگران سلامتیش هستی چون سلامتیش برات مهمه و.....
پیام این رفتار شما در یک کلام این بوده :
همسر عزیزم ترا دوست دارم چون دوست داشتنی هستی ( برای خودت دوستت دارم ) ، و وجودت برام مهمه و ناراحتم که به چیزی رو آوردی که سلامتیت رو به خطر می اندازه .
و این پیام را هر کسی دوست داره دریافت کنه ، پس از این به بعد در هر موردی خواستی انتقاد کنی به همین روش پیش برو ، یعنی به شخصیتش احترام بگذار و پر ارزش بدونش ( تقویت عزت نفس) و کاری اشتباهی رو که انجام میده رو بی ارزش کن ، و اون کار رو در شأن اون ندون ( بهش نشون بده که در شأنش نیست) .
شما این روند رو ادامه بده ، خواهی دید که همسرت بیشتر وقتش رو دوست داره در کنار شما باشه .
اگه روزی عنوان کرد که نمی تونه مقدار کمش رو کنار بزاره و قطعی ترک کنه ، بگو من قبول ندارم که تو ضعیف تر از این بساط باشی ، مگه میشه؟!! یعنی تو زورت به این دود و دم نرسه ؟!! من که تو رو قوی تر از این می بینم که نشون میدی ، برای تو زشته بگی ذلیل این موادی و از پس کنار گذاشتنش بر نمیای .
بگو خواهشاً در مورد شوهر من اینجوری فکر نکن که نمیتونه ، من بهتر می شناسمش کافیه اراده کنه ....... .
خلاصه هرچه در خونه و نزد شما عزت نفسش تقویت بشه ، و فضای خونه پر از عشق و محبت صادقانه و انرژی مثبت بشه ، همسرتون رفته رفته از گذروندن وقت با دوستانش دوری می کند و از با شما بودن لذت می بره ......
امتحان کن ...... تاببینی ....
راهكارهاي فرشته كاملا درسته......ولي لازمه انجام همه اينها اينه كه تو اول آرامش خودت رو بدست بياري تا بتوني با فكر باز به تحليل مسائلت بپردازي....پس در اولين قدم آرامش از دست رفته خودت رو پيدا كن:72:
ممنون و تشکر بسیار
مهمونی برگزار شد و جالبتر اینکه چون من مخالفت کرده بودم با این موضوع ... شوهرم هم اطاعت !!!! از بخت بد ، مهمونمون مریض شد ، چون نتونسته بود خودشو بسازه و میدونست من از اینکار بدم میاد رفته بود و خورده بود !!!!! اینقدر حالش بد شده که نزدیک بود زنگ بزنیم اورژانس که اجازه نداد . ولی خوب با وجود همه این چیزها من از این خوشحالم که همسرم حتی یکبار هم به روی من نیاورد که اگه تو میذاشتی مهمونمون به خاطر رودروایسی با تو این اتفاق براش نمی افتاد .... :73:
مهمونمون خلاصه دیشب رفتن ، مریض احوال و تکیده ... بنده خدا
ولی من و همسرم بیش از پیش همدیگرو دوست داریم . اینقدر از دیشب بهش محبتم رو نثار کردم که داره ذوق مرگ میشه . همش میگه هر چی تو بگی
واقعا خوشحالم و خرسند ... ممنون :72:
سلام:72:
واقعا خوشحالم این بهترین راهه .:104::104:
همسرت اگه عشق و علاقه و محبت تو رو باور داشته باشه و بدونه که فقط به خاطر خودش دوسش داری به تو و حرفات اهمیت میده و براش با ارزش میشی .
بگذار یک مدت به همینجوری بگذره و خواسته هاتو آروم آروم مطرح کن و سعی کن روشت همینجوری معقولانه و با محبت باشه . کاری کن که مشتاق بشه تمام وقتش رو با تو بگذرونه در کنار تو باشه و تو رو به دوست یا هر کس دیگه ای ترجیح بده و رضایتت براش مهم باشه . و با وجود تو هیچ کمبود و خلایی احساس نکنه.
چه خوب كه مهموني اونجوري كه ميخواستي برگزار شد:73:
بابت مهمونتونم متاسفام اما خب....خود كرده را تدبير نيست.....خودش باعث شده كه به اين حال و روز بيفته....
راجع به همسرتم خيلي خيلي خوشحالم كه اوضاع داره اروم ميشه و تو ميتوني به ارامش برسي......:46:
خوبه كه ببينه براي كاراي مثبتش ارزش قائلي ......:72:
همين طور ادامه بده :228:
موفق باشي:203:
افرین عزیز گلم بهت افتخار می کنم که مو به مو نصیحت های بچه را انجام دادی:104::104::227::104::73:
از ته قلب برای تو و شوهرت دعا می کنم که همیشه با هم عاشقانه رفتار کنید
و دوم اینکه انشا اله هرچه زودتر شوهرت اون مواد لعنتی رو بذار کنار
و امادگی بچه دار شدن را پیدا کنید
عزیز گلم از این به بعد سعی کن با روحیه بالا ، مهربونی و صبر تمام وقت شوهرت را با پارک رفتن مهمانی های خوب رفتن سینما رفتن پر کنی و همون طور با زبان نرم کم کم بهش بگی ارزشش از استعمال این مواد بالاتر هست تا خودش با اراده خودش مواد رو ترک کنه
یه نکته هم بگم ترک مواد باید زیر نظر متخصص انجام بگیره یواش یواش بهش بگی ها با ارامی و عشق زیاد
شاید سر یک ماه بتونه تریاک رو ترک کنه ولی میل و اشتیاق به استعمال مجدد تا 6 یا 8 ماه در بدنش میمونه که اون دوران دوران صبر ایوب تو هست که محبتت اونو به سمت خودت جذب کنی و با حرفهای قشنگت و محبتت نذاری دوباره به مواد رو بیاره تا ترک کدن و دوباره شروع کردن براش عادی بشه
راستی در مورد مهمونی اون شب اگه بحثی پیش اومد بهش بگو به این اراده ی تو افتخار میکم از اینکه شوهری مثل تو دارم به خودم می نازم که اینقدر فهیم و با درک و شعور هست :D
دوستت دارم گلم
[/size]نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
:104::104::104::104::104::72::72:موفق باشي خانمي:228:
ممنون ، ممنون ، ممنون :72:
واقعا از همتون ممنون ، خدارو شکر همه چیز داره خیلی خوب پیش میره و من به رضایت نسبی دست پیدا کردم اونهم با راهنماییهای بسیار خوب و بجای شما عزیزان !!!!
ازش خواستم تا به طور قطع مصرفش رو تموم نکرده هرگز راجع به بچه با من صحبت نکنه و خدار و شکر قبول کرد و گفت از اونجایی که تو از همه چیز برام مهمتری و رضایت تو از همه چیز برام با ارزشتره
مطمئن باش کاری و میکنم که تو بخوای ... از اون روز همه جوره محبت و نثارش میکنم ؛ همه جوره !!! دیگه نذاشتم کوچکترین کمبودی احساس کنه ؛ مرتبا بهش میوه و ابمیوه میدم و تقویتش میکنم !! غذاهایی که دوست داره رو براش درست میکنم ؛ وقتش هر شب پره !!! برنامه ریزیهای من پشت سر هم داره انجام میشههههههههه
خلاصه شکر خدا همه چیز خوبه .. بازم ممنون
التماس دعا :203:
عزیزم افرین یه وقت خسته و دلسرد نشی ها اگه اون هم بعضی وقت ها بد خلقی کرد تو صبوری پیشه کن
این رشته هایی رو که بافتی پنبه نکنی ها
راستی مردها مثل فنر هستند وقتی خیلی به زنشون نزدیک می شوند احساس می کنند که فشرده شدند و ازادیشون به خطر اقتاده اون وقت هست که دلشون می خواد تنها باشند در اون لحظات یه موقع فکر نکنی زحماتت هدر رفته ها تو منطقی و نرمال باش افراطی هم محبت نکن و مهمتر اینکه روی اعصابش نری بگی رفتی کشیدی یا نه و سمج نشی ها که چی کار کردی کجا بودی
شاید رفته یه دوری بزنه ولی اگه به پرو پاش بپیچی با تو تندی کنه و دوباره سمت مواد بره
در اون دوران ارامشت را حفظ کن منطقی باش و عی کن در حد اعتدال بهش محبت کنی نه افراطی نه تفریطی
گفتم مردها مثل فنر هستند وقتی فشرده شدن یهو از جا می پرن تا ازادیشون رو بدست بیارن بعد که پریدن و از زنشون فاصله گرفتن یهو می بینن زنشون نیست و با انرژی بیشتری به سمت زنشون بر می گردند درست مثل فنر
یادت نره این توصیه ها رو جدی بگیری:43: