RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
ترانه عزیز
تا شوهرم نخواد من در زمینه رابطه زناشویی کاری از دستم بر نمیاد.چون شوهرم اصلا دوست نداره که من حتی در این مورد باهاش حرف بزنم .ازش درخواست کنم و...چه برسه به اینکه بخوام شروع کننده باشم.همه این موارد رو قبلا تجربه کردم و می دونم نتیجه معکوس داره.خیلی بدش میاد.شوهر من ادم خارق العاده ایه.با همه فرق داره.
قبلا هم حتی الامکان مرتب بودم و آرایش داشتم ولی همونطور که در تصمیماتم بود الان سعی می کنم بیشتر به خودم برسم و....اگه اتری داشته باشه...
دوستان عزیز
یه مورد مهم دیگه
خانواده شوهر من در شهردیگری زندگی می کنند و برنامه زندگی ما از اول ازدواجمون به تنظیم و خواست شوهرم جوری بوده که ما حداقل 3 روز هر هفته رو آنجا میریم.و تمام تلاش من برای کم کردن این مسافرت های هر هفته بی نتیجه بوده .آخرش میگه تو نیا من تنها میرم!
و مساله مهمتر اینه که اون خانم در اون شهر یعنی در شهر محل زندگی خانواده شوهرم سکونت داره.شوهرم ما رو 3 روز در هفته به اونجا میبره و در این مدت شاید باورتون نشه ولی تقزیبا فقط موقع ناهار و شام میبینمش .بلافاصله بعدش میره بیرون و تا نصف شب بیرونه.بیرون که چه عرض کنم پیش اون زن.به اینی که میگم کاملا یقین دارم.مساله شک و احتمال نیست.
و از این چند ماهی که این مساله رو فهمیدم از وقتی که اونجا میرم عذاب میکشم تا وقتی برگردیم.من اگه بخوام بینشون فاصله بندازم باید سعی کنم این سفر ها به حداقل برسه.کاری که تو این چند سال نتونستم انجام بدم.از طرفی اونجا اصلا نمیتونم متلا وقتش رو پر کنم .چون اولا کاری ندارم که باهاش انجام بدم .بعدشم میگه من کار دارم خودت تنهایی برو.تنهایی انجام بده و...
ما در شهر محل زندگیمون غریبیم و کسی نیست که در صورت مسافرت تنهایی شوهرم پیشم بیاد با این حال تصمیم گرفتم که تا جای ممکن حتی اگه شده تنها بخوابم اونجا نرم شاید مانعی برای رفتنش باشه.شاید هم وقتی ببینه یه شب تنها خوابیدم خوشحال بشه و خودش تنها هر هفته بره.تازه نمی دونم میتونم تنها بخوابم یا نه چون تا حالا تنها نخوابیدم و می ترسم.
برای نرفتنم هم باید بهونه بیارم که هوا سرده .بچه کوچیکه و نمی دونم غیر اینا چی بگم.این برای 2 هفته.می خوام بعدش بهش بگم من اصلا اونجا نمیام چون اونجا عذاب می کشم.نمی دونم درسته یا نه؟همین نرفتن من چیزیه که شاید مانعی برای شوهرم باشه ولی از طرفی شوهرم رو حسابی عصبانی می کنه چون فکر می کنه من به خاطر خانوادش نمی خوام باهاش برم واین دلخوری ممکنه خودش باعث فاصله بیشتر بینمون بشه .
لطفا هر کدوم دوستان در این مورد راهی یا نظری دارید بفرمایید
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
شما باید جدی تر مشکل تان را بررسی کنید
من فکر می کنم باید رفتن تان را به شهر محل سکونت خانواده همسرتان کم کنید البته کم کم
مثلا یه هفته نرید یه هفته برید بعد سعی کنید برای اون هفته ای که در منزل خودتان هستید برنامه ای بریزید تا شوهرتان هم پیش شما بمانند مثلا مهمان دعوت کنید
البته باید به نحوی باشه که همسرت متوجه نشه یعنی اگه احساس می کنی همسرت نمی مونه شما هم اصلا بیان نکن که او بماند مثلا می تونی بگی من این هفته مریضم
دنبال این نباش که مثلا رخت خوابت را کنار همسرت بندازی باید شرایط رو در نظر بگیری اگه بتونی یک هفته از رفتن به اون شهر جلوگیری کنی می تونی با ارایش و دلبری اون رو به سمت خودت جذب کنی
ولی خونسردی ات را حفظ کن حل این مشکل یک شبه امکان پذیر نیست هر چی تو بیشتر شاد باشی و خودت را دوست داشته باشی مشکل ت سریع تر حل می شه
:323:
راستی دلیل مراجعه هر هفته همسرت به اون شهر چیه کارش ایجاب می کنه یا برای سر زدن به خانواده اش
می ره
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
گرداب عزیز
به بهونه سر زدن به خانوادش میره ولی دلیل اصلیش دیدن اون خانمه.همش بیرون خونه است.
وای من اصلا نمی تونم دیگه انجا برم.دیوونه میشم وقتی میدونم شوهرم الان پیش اون زنه.حالا یه هفته مهمون بیاد.هفته بعد بگم مریضم.بعدش چی؟نهایتا می فهمه که من اصلا نمی خوام انجا برم و این حسابی عصبانیش میکنه.ولی من چاره ای ندارم.لطفا اگه راهی به نظرتون میاد بگید
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
عزیزم شما نمی تونی یه دفعه شوهرت را اصلاح کنی قدم اول اینه که رفتن به اون شهر رو کم کنی
مثلا در قدم اول در ماه یه هفته حداقل نره
باید آرام و خونسرد باشی و به همسرت بگی من شیرازه زندگی ام از دستم خارج می شه که هرهفته بیام مسافرت - مسافرت هم حد و اندازه ای داره من می خوام به بچه ها و زندگی ام بیشتر رسیدگی کنم
عزیزم دلیلی نداره تو هر هفته همراه همسرت بروی قدری به خودت و بجه هایت رسیدگی کن
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
تا شوهرم نخواد من در زمینه رابطه زناشویی کاری از دستم بر نمیاد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
وای من اصلا نمی تونم .حالا یه هفته مهمون بیاد.هفته بعد بگم مریضم.بعدش چی؟نهایتا می فهمه که من اصلا نمی خوام انجا برم و این حسابی عصبانیش میکنه.ولی من چاره ای ندارم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
خانم آنی من فکر نمی کنم بتونم بازی عزیزم رو برای مدت طولانی بازی کنم و بعد سراغ بازی حالا گیرت آوردم پدر سگ برم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
شما به من میگید : در روابط زناشوییتون تنوع ایجاد کنید و تا جایی که می تونید این روابط را زیاد کنید تا همسرتون کمتر پیش این خانوم برن.
حرفتون کاملا درسته ولی متاسفانه من در این زمینه هیچ کاری نمی تونم بکنم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
من در این شرایط با 1 بچه نوزاد نمی تونم سر کار برم.اصلا در شهری که زندگی می کنم موقعیت کار ندارم که بتونم سر کار برم و وضعیت زندگیم رو بهبود بدم.
ارزو خانم اینجا کلکسیونی از من نمی تونم های شما را جمع کردم تا خودتون مطالعه کنید.
اخه عزیز من اینجا که کسی نمی تونه معجزه کنه تا زمانی که خودتون کاری در جهت تغییر شرایط انجام ندین راهنمایی دوستان کمکی نمی کنه و از ما کاری جز دعا کردن براتون بر نمی یاد.
من هرگز موافق کار شوهرتون نیستم و نمی خوام ایشون را توجیه کنم ولی عزیز من شما توی زندگی به ایشون ثابت کردین نمی تونید کاری در جهت تغییر انجام بدین و حاضرید هر شرایطی را تحمل کنید.
آرزو نگو من نمی تونم. سعی کن اگه نشد راه دیگه ای را امتحان کن نه اینکه با نمی تونم همه راه حل ها را رد کنی.
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
آفرین ترانه :104::104::104:
بله آرزو
دقت کنید ما در مسیر زندگی همیشه در شرایط مختلف قرار می گیریم و نسبت به شرایط باید راهی را برویم و قدرت انتخاب داریم . شما هم باید یک راه را انتخاب کنی و بروی .شرط عقل و سعی بر این است که بهترین و کم هزینه ترین راه را انتخاب کنیم . با توجه به شرایط زندگی و توانایی های زندگی تان یک راه را انتخاب کنید و اگر امکان داشت روی توانایی های خود کار کنید تا راه های بیشتر و بهتری جلوی روی شما قرار گیرد و قدرت انتخاب بهترین ها را داشته باشید. موفق می شوید . منفی بافی را کنار بگذارید و مثبت اندیش باشید .
یادتان باشد شعار هفته من خوبم و تو خوبی را تمرین کنی . اوضاع کودک درونت خیلی خراب است . برای او کاری کن بگذار از وضعیت من نمی توانم خارج شود .
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
آنی و ترانه و گرداب عزیزاز راهنماییتون خیلی ممنونم
من همچنان به همه تصمیماتم پایبندم.همه سعیمو می کنم که اوضاع بهتر بشه.ولی همه آنچه که گفتم به خاطر شرایط سختیه که در اون قرار دارم.تا جایی که بتونم تلاش می کنم.
شوهر من ادم خیلی متفاوتیه.ببخشید که اینو میگم ولی از اون ادماست که میگن شیطون رو درس میده.حالا میفهمم که در زندگیم با سادگیم تا حالا خیلی اشتباه کردم.اصلا کاری به بحت خیانتش ندارم کلا در خیلی موارد من با محبت زیاد و لطف بی مورد بد عادتش کردم.و حالا که اینو فهمیدم میخوام اشتباهاتم رو جبران کنم.اما با این ادمی که بد عادت شده امیدوارم بشه تغییرش داد.
از این مشکلم جز شما دوستان عزیز هیچکس اطلاع نداره و به هر حال صحبتهای من در اینجا هم جنبه درددل کردن داره و هم راهنمایی خواستن.
ترانه عزیز من دارم سعی می کنم که شرایط رو بهتر کنم.امیدوارم خدا کمکم کنه.
از توجهتون ممنونم.
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
به همسرت کاری نداشته باش . تو نسبت به آگاهی و شناخت خودت اقدام کن کم کم می بینی که چقدر خودت تغییر می کنی و بعد از تغییرات ایجاد شده در تو حاج آقا هم طبیعتا تغییر خواهد کرد . تو در این مرحله به فکر خودت و بچه ها باش .
در ضمن در مورد محبتهایی که کرده ای توصیه می کنم این تاپیک را بخوانی بعد هم خود کتا ب را حتما تهیه کن و بخوان
http://www.hamdardi.net/thread-9866-post-95387.html#pid95387
زمانی که انسانی خودش به فکر خودش نباشه چطور می تواند از دیگران انتظار داشته باشه که به فکر او باشند ؟!
ولی و اما و شاید و.....( کلا کلمات شرطی ) را کنار بگذار .
شعار هفته ی تو این است
من می توانم ،شما می توانید :72::227:
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
دوستان عزیز
.یه مورد از تصمیماتم اینه که سعی کنم روابط بینمون رو بهتر کنم و یه مورد دیگه اینکه تلاش کنم که مسافرتهای شوهرم به اون شهر و در نتیجه ملاقاتش با اون زن به حداقل برسه.همونطور که قبلا گفتم این دو مورد با هم در تضاده.چون وقتی من به هر شکل مانع رفتن شوهرم بشم یا چند بار همراهش نرم میدونم خیلی عصبانی میشه و ناراحتیش به حدیه که روابط بینمون رو حسابی خراب می کنه.ممکنه قهر طولانی بکنه.
من این هفته مانع رفتنش به اونجا شدم.اما خوب معلومه که از دست من ناراحته و بعدشم این که اصلا سر حال نیست و حرف نمی زنه و همش تو خودشه.
یعنی من از یک طرف شاید بتونم ملاقاتهاشون رو کم کنم اما از طرف دیگه این رابطه بینمون رو حسابی خراب می کنه.
به نظرتون من در این مورد باید چه کنم؟
یه مورد دیگه اینکه من تا حالا خیلی سعی کردم که زن ایده الش باشم.تا حد ممکن هر چی می گفت و می خواست رو انجام میدادم.اینه که گفتم بد عادتش کردم.تا حالا که من همه کار براش می کردم بهم خیانت کرده و میدونم ازم اصلا راضی نیشت.جالبه نه؟
حالا که من فهمیدم اشتباه کردم و خیلی بد عادتش کردم تغییر رفتار من هر چند تدریجی هم باشه بازم روی رابطمون اتر خوبی نداره.در این مورد هم اگه نظری دارید بفرمایید. ممنون
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
یکی از نکاتی که شما در خودتون لازمه بهش توجه کنید و روی اون کار کنید و به تقویتش بپردازید " اعتماد به نفس " شماست .
آرزو جان !
در اغلب موارد این خود ما هستیم که نگرشمون در مورد خود را با امواج به دیگری منتقل می کنیم .
شما روی خودباوری و اعتماد به نفستون کار کرده و در تمام رفتار و زندگیتون با اعتماد به نفس بالا و خود باوری عمل کنید ، مطمئناً اثر بخشه .
یکی از نکاتی که تخریبگر اعتماد به نفس است ، ترسه که من در اغلب کلام شما این ترس رو مشاهده کردم ، ترس از واکنشهای همسرتون ... ترس از ترد شدن ، و حتی علت ناراحتیتون از خیانت همسرتون نه اینه که اساساً خیانت بده و این را شایسته همسرت نمی دونی بلکه از این که شما نادیده گرفته شدی و زنی دیگر مقبول تر از شما واقع شده ناراحتید .
شما سعی کن با مشورت و سنجیده تصمیماتی رو بگیری و بعد محکم به اون عمل کنی و مهم برایت این باشه که کارت و تصمیمت درسته (البته به درستی اون لازمه ایمان و باور داشته باشی )
مثلاً همین که مانع رفتن شوهرت به این مسافرت شدی ، اگر این تصمیم را درست دیدی و اقدام کردی ، دیگه نباید این همه ناراحتی از این که همسرت ناراحته ، نشون بدی ، وقتی به نظرت کار درستی کردی همین باید به شما آرامش بده و اجازه بدی همسرت ناراحت باشه و با خودش درگیر بشه و مواجه بشه و. شما هم آرام و بدون اضطراب به زندگی و روند عادی ارتباطت با همسرت بپرداز .
ضمناً سعی کنید از نرفتن همسرت به این مسافرت و در کنار شما بودنش به خوبی یاد کنی و نشون بدی خیلی از وجودش و با هم بودنتون تو خونه به جای رفتن به اون مسافرت خوشحالی .
شما هم لازمه اعتماد به نفس خودت رو بالا ببری هم به همسرت به عنوان مرد زندگی و تکیه گاه اعتما به نفس بدهی .