RE: سردرگم موندم چی کار کنم
با سلام خدمت دوست گرامي كلبه
در ابتدا از حضور شما در اين تاپيك تشكر ميكنم در خصوص نوروز كه در متن خود اشاره كرديد ذكر كنم كه اصولا در سالهاي اخير و بعد از آمدن نسخه dsm3 , dsm 4 اصولا در دانش روانشناسي چيزي بنام نوروز وجود ندارد و ديگر در اختلال ها به نشانه ها توجه ميشود تا علت ها.
در خصوص اين دوست عزيز هم اين موضوع يك بيماري يا اختلال نيست بلكه يك سبك يا الگوي رفتاري است كه ظاهرا به دليل اينكه در گذشته اين الگو براي ايشان مثمر ثمر بوده آن را تاكنون با خود حفظ كردند. در زمينه مشكل ايشان هم اصولا نكاتي را بايد در نظر گرفت:
1- ما به همسر ايشان دسترسي نداريم و تنها شناختي كه از او داريم قضاوتهاي اين خانم در مورد همسرشان است كه به فرض درست بودن آن باز هم چون به همسر ايشان دسترسي نداريم كار زيادي نميتوان انجام داد. در ثاني مسلما اين زندگي از سوي همسر ايشان نيز داراي تنگنا هايي است كه شايد اگر ايشان حضور داشتند آنها را مطرح ميكردند.
2- بسياري از مشكلاتي كه از سوي اين خانم نقل ميشود در حوزه كار روانشناسي نيست مثلا ما نمي توانيم مشكلات بيكاري همسر ايشان را برطرف كنيم و در اين زمينه بايد از منابع حمايتي ديگري كمك بگيرند.
3- اصلي ترين و مهمترين وظيفه اي را كه ميتوانيم در اين شرايط داشته باشيم اين است كه با توجه به نوع مشكلاتي كه ايشان مطرح كردند مسايل و مشكلات ايشان را در دو بخش پيگيري نماييم اول مشكلاتي كه از سوي همسر ناشي شده و دوم مشكلات رفتاري شخص ايشان . بنده هم ترجيح ميدهم با تمركز بر موضوع در دسترس كه همان مشكلاتي رفتاري ايشان هست بخشي از فرايند بهبود را به پيش ببرم. زيرا مهمترين موضوعي كه ايشان و اصولا هر انساني به آن نياز دارد احساس آرامش و احساس رضايت از زندگي است و داشت چنين حسي مسلما بسيار مهمتر از داشتن بسياري از امكانات مورد نياز در زندگي است.ايشان با تمركز بر روي مشكلات رفتاري خود ميتوانند آرامش را به زندگي خود ارزاني كنند.
دوست عزيز مهمترين چيزي كه انسانها بايد بياموزند كنترل احساسات و افكار است و اينكه يادبگيرند كه براي داشتن احساسات و افكار مثبت نيازمند رفتارهاي مثبت از سوي ديگران نباشند چرا كه در غير اين صورت با هر ناملايمتي در زندگي اين احساس امنيت و آرامش از بين خواهد رفت. كساني در زندگي آرامش و رضايت را تجربه خواهند كرد كه آن را در درون خود جستجو نمايند.
RE: سردرگم موندم چی کار کنم
دوست خوبم اف
اف نوشی
من مشتاقانه منتظر پاسختان هستم. شاید اگر من در مرحله prevationاگاه هانه به خیلی تدابیری که در زندگی مشترک لازم است میرسیدم الان شرایط مساعد تری را تجربه میکردم. گرچه اگاهی(skill) تنها نمیتواند به تغییر رفتار(change behaivior) و تغییر عملکرد شود.
واین در خصوص من نیز صادق است.
امیدوارم پاسختان را دریافت کنم.
RE: سردرگم موندم چی کار کنم
[quote=ff_noshi]
دوست عزيز مهمترين چيزي كه انسانها بايد بياموزند كنترل احساسات و افكار است و اينكه يادبگيرند كه براي داشتن احساسات و افكار مثبت نيازمند رفتارهاي مثبت از سوي ديگران نباشند چرا كه در غير اين صورت با هر ناملايمتي در زندگي اين احساس امنيت و آرامش از بين خواهد رفت. كساني در زندگي آرامش و رضايت را تجربه خواهند كرد كه آن را در درون خود جستجو نمايند.
دوست عزیز اف اف نوشی
سلام
من در پی ایجاد همین ارامش درونی مشاوره با شما وسایر دوستان نمودم و منتظر سایر راهنمایی شما هستم . به امید ایجاد یک تغییر سلام و ثابت وپایدار
RE: سردرگم موندم چی کار کنم
سلام اریو جان
امیدوارم که هنور هم با صبر پیش بری با کنترل بر احساساتت
سعی کن برای خودت و زندگی ات ، رفتار با شوهرت ، خانواده اش و ... یک روش ثابت در پیش بگیری روشی که به نهایت خواسته ات برسی (مسئولیت پذیر شدن همسرت و تامین زندگی و در نهایت عشق بینهایت به شما)
اگر پیش خودت به این روش ثابت برسی روشی که انعطاف داشته باشه ولی از هدف اصل دور نشه مطمئن باش که نتیجه می گیری
ازم خواستی برایت دعا کنم چشم اگر پیش خدا آبرویی داشته باشم
تو هم دعا کن
زندگی ام از هم پاشیده-10سال زندگی مشترک-با یک بچه 9ساله
کاش صبر را زودتر اموخته بودم
به امید حق
RE: سردرگم موندم چی کار کنم
سلام
من با توجه به اینکه از مطالبی که عنوان کردید با توجه به اینکه من خودم مرد هستم ومسئولیتی دارم وبا اکثر مشکلات فکری یا کاری مردها تا حدودی آشنام یه چیزهایی میگم شاید براتون خوب باشه
1- شما زندگی رو زیاد سخت گرفتید
2-شما خیلی همسرتون رو تحت فشار قرار دادید
3- با توجه به اینکه ایشان هنرمند هستند و موسیقی کار میکنند یکمی از این روحیه مربوط به اونه که انگیزه ای کمی در مسایل مادی دارند طبیعیه وطبعا روحیه لطیف
4-با افکارتون خیلی خودتون رو اذیت میکنید توکل بر خدا کنید از نظر اخلاقی و فرهنگی همسر خوبی دارید بقیه مشکلات رو تا حدودی زمان حل میکنه بقیه آن به مرور زمان در طی زندگی مشترک حل میشه شما هنوز نذاشتید که همسرتون طعم درست زندگی مشترک رو درک کنه وهنوز احساسات عاطفی عمیق خودتون رو به اون نشون ندادید احتیاج به زمان داره بهش فرصت بدید
5-
زیاد دل به زندگی مادی نبندید یکمی هم به خودتون و ارتباط خودتون فکر کنید
6-سعی کنید معنویت را در زندگیتون بیشتر کنید منظورم صرف دعا کردن و....نیست بلکه همه نوعش
در ضمن خوندن هر روز سوره یس برای مشکلات خیلی خوبه وبهتون انرژی میده
منم یه سری مشکلاتی داشتم اما به لطف الهی تا حدودی حل شد دعا میکنم مشکل شما هم حل بشه
فقط ازتون میخوام زیاد فکرتون رو خسته نکنید سعی کنید در کنار همسرتون باشید وبا هم خوش باشید ودر کنار هم وبه مرور زمان مشکلاتتون رو حل کنید
هان مشو نومید چون واقف نه ای زاسرار غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخ
RE: سردرگم موندم چی کار کنم
سلام
ویه چیزی دیگه بهتون بگم
سعی کن خودتو زیاد نقد کنی چون احساس میشه بیشتر شما با افکار پراکنده مشکل درست گردید اول برای خودتون بعد برای همسرتون هستند افرادی با شرایط شما که زندگی خیلی خوبی دارند سعی کنید 20 درصد به خودتون و انتخاب همسری که کردید. حق بدید و80 درصد به همسرتون شما دارید افراط میکنید وبا توجه به اینکه شما با توجه به سن بلوغ در دختران از همسرتون5 سال بزرگتر هستید احساس میکنید بیشتر از همسرتون می فهمید واین احساس خود بزرگ بینی در شما زیاده البته حرفهای که تو تایپیک زده بودید دلالت برهمین میکنه این حس خود را شدیدا کنترل کنید به زندگی مشترکتون شدیدا آسیب می زنه تا به همین جا هم کل زندگیتون رو داغون کرده
ضمنا اصلا غرور مردتون رو خدشه دار کردید شما اگر مردی می خواهید که در جامعه سر بلند و استوار و با عزت و سربلند باشه باید اول شما اونو قبول داشته باشید و گر نه اصلا در جامعه موفق نخواهد بود و حس نخواهد کرد مرد شده
پس سعی کنیددر برابر او کمی مطیع باشید.اینقدر به اون شک و اضطراب وارد نکنید سعی کنید در کنارش باشید و اونو به عنوان مرد خودتون قبول داشته باشید
این حرفامو برادرانه و از روی محبت قبول نکنید نه چیز دیگه چون قصدم واقعا خیر است
RE: سردرگم موندم چی کار کنم
دوست خوبم ارش 11
سلام و از اشنایی شما خوشبختم
مرسی که با دقت راهنماییم کردی
بله من به یکسری از بلند پروازی و شرایط روحی خودم اعتراف کردم.و به همین دلیل با مشاوره هایی دست بسیار فهمیم و اگاه اف اف نوشی و توکل و اعتماد به خدا تغییرات عمده ای کردهام و شاید این تالار کمک شایانی به نقد خودم نمود
اما بسیار مراقبم که نقش یک قربانی را بازی نکنم. چون شخصیتا نمی توانم در طولانی مدت در قالب تصنعی فرو روم. من با همین اگاههیهایی که شما هم تالاریهای همدردم با من داشتید در روابطم استراتژی جدیدی پیش گرفتم که به حمد خدا بسیار خوب بوده اما اگر نخواهم نقش بازی کنم در ته دلم نمی توانم توقعات منطقیم را فراموش کنم و تمام تلاشم این است که ضمن رعایت حرمتها و خدشه وارد نشدن به احساس عمیق عاطفی ایشان بتوانم بک شرایط مناسبی ایجاد نمایم که ایشلن نیز در ایجاد پیشرفت و تحول اساسی زندگیمان موثر تر باشند.
از راهنماییت ممنونم. در ضمن دعای خیر شما و سایر دوستان را مشتاقانه برای حل این گره خواستارم:72:
سلام دوست عزیز
مرسی از دعا و راهنمایت
بسیار از شنیدن خبر پاشیده شدن اشیان گرم زندگیت متاثر شدم . اما در کار خداوند همیشه حامتی است که ما از ان غافلیم
برایت ارزوی ارامشی بی پایان در کنار دختر گلت میکنم. عزیزم صبورتر باش اگه شعار نداده باشم فردا هم روز خداست و تحولات جدیدی که تو از ان بی خبری به امید خداوند در راه است. پس صبورتر باش
دوست خوبم افا فاف نوشی
مشتاق راهنمایی شما در ادامه مسیرم هستم. امیدوارم زودتر بتوانم از راهنمایی شما بر اساس الگوی پیشنهادی شما جلو برویم
RE: سردرگم موندم چی کار کنم
سلام
دارم کم کم فکر می کنم باید یه تصمیم جدی واسه زندگیم بگیرم . اینطوری تو این برزخ شاید و اگر و ... نمیتونم. خسته و دلزده ام. خدا نکنه جای من باشید تا متوجه بشین چقدر سخته . میخوام از امروز فقط به خودم فکر کنم. به تواناییهام ،به زندگی شخصیم ، به ارزوهام ،به تفریحاتم و...
اینطوری که همش چشم بدوزم ایشون کی میخوان فرجی بکنند که نمیشه .....
به خودشم گفتم...:54:
RE: سردرگم موندم چی کار کنم
دوست عزیز سلام
امیدوارم که در شرایط بهتری باشی
مدتی است که از حال شما بی خبرم اما به شدت با آخرین مطالبی که نوشتید موافقم . اگر شما واقعا به این نقطه رسیدید که تصمیم گرفتید که از این پس به خودتان تمرکز کنید من به شما می گویم که گام بزرگی برداشتید و یک قدم بزرگ به هدف مان نزدیک تر شده اید. دوست گرامی من هم به شما پیشنهاد می کنم تا مدتی ب خودتان تمرکز کنید، به علایق تان ، دوستان و اقوامتان،به درس یا هنر و هرچیز دیگری که مورد علاقه شماست. من پیشنهاد می کنم از همسرتان بخواهید که به خانه برگردد من بیشتر از این ، این دوری را به صلاح شما و رابطه شما نمی دانم پس از ایشان بخواهید به خانه برگردد و ادامه سعی و تلاش خود را در کنار شما ( و بدون دخالت شما) دنبال نماید. شما هم تا می توانید وقت خود را با کارهای مورد علاقه تان پر نمایید با هنر، درس ،آَشپزی های جدید و نمیدانم هر چه که به آن علاقه مندید. من به شما پیشنهاد می کنم که اگر موافقید با هم قرار بگذاریم که شما از آلان تا 9 ماهه دیگر یعنی تقریبا خرداد ماه اصلا به موضوعات مربوط به کار و اشتغال همسرتان فکر نکنید و هر لحظه که فکری در این زمینه به ذهنتان رسید سریع محیط را ترک کنید. اگر افرادی با صحبت شان شما را به یاد این موضوعات انداختند سریعا بحث را عوض کرده یا محیط را عوض کنید. سعی کنید فارق از تمام مسائل مادی 9 ماه را فقط عاشقانه زندگی کنید .با خودتان عهد کنید که در این 9 ماه فقط عاشق باشید و عاشقانه رفتار کنید. طوری ابشید که همیشه آرزو داشتید که باشید. فکر کنید که فقط 9 ماه فرصت دارید که در کنار همسرتان باشید و این 9 ماه تنها فرصتی است که می توانید عشق و محبتتان را (نه خودخواهی و آرزوهایتان را) به ایشان نثار کنید. فکر نمی کنم که اگر شما 9 ماه توقعات خودتان را کنار بگذارید و به قول خودتان حتی نقش بازی کنید اتفاق بدی برایتان بیافتد . 9 ماه که یک عمر نیست فقط 9 ماه است پس اشکالی ندارد برای کسی که دوستش داریم 9 ماه توقعات خودتان را کنار بگذاریم و به قول خودتان حتی نقش بازی کنیم. امیدوارم اما و اگر نکنید و اهل عمل شوید یک بار دیگر هم به شما گفته بودم که تغییر کردن سخت است و کار هرکسی نیست ولی شما قاطعانه گفتید که می خواهید تغییر کنید .شما دائما از خودتان و موفقیت هایتان گفتید اگر حقیقت دارد پس چرا شما در کسب موفقیت در زندگی زناشویی( که از مهمترین مسایل است) اینقدر طفره می روید و با اما و اگر روند تغییر را به تاخیر می اندازید؟ اگر شما اهل تنبلی و بی مسئولیتی نیستید پس سهم خودتان را به عهده بگیرید و اگر در این تالار به دنبال راهی هستید از پیشنهادات استفاده کنید و آنها را سلیقه ای جدا نکنید .
با آرزوی داشتن یک عزم راسخ و برداشتن یک گام بلند :72:
RE: سردرگم موندم چی کار کنم
دوست خوبم اف اف عزیز
سلام و خوشحالحم به من سر زدی
به محض فعال شدن عضویتم، برایتان پیغام شخصی خواهم گذاشت
اما در پاسختان عرض کنم این چند روزبه دلایلی که در حوصله تالار نمی گنجد شرایط بسیار بدی را داشتم اما به این نتیجه رسیدم که با این شرایط دارم خودم را از دست میدهم. پس نتیجه گرفتم یا رومی روم یا زنگی زنگ
فکر کردم تمرکزم را رو ادامه تحصیلم،شغلم،هنر دلخواهم و.... بذارم تا احساس عاطفی من نیز از ایشان کم شود. اگر شرایط تغییر نکرد من ناچارم تنها باشم پس باید عادت کنم.
البته این یک نتیجه گیری است و هنوز تصمیم قطعی نشده . با شما و سایر دوستان نیز مشاوره میکنم. تا قطعی شود. در برزخ ماندن خیلی سخت است
نمیخواهم شعار دهم ،می دانم خیلی جاها شاید احساسات قدیم من بروز کندمثل وابستگی،افسرگی و ....اما با کمک شما میخواههم مدیریت عواطف داشته باشم.
چون میخواهم با خودم وشما رو راست باشم هنوز حال روحی من خوب نیست اما کمی نزدیک به تصمیم گیری شد هام.
شاید با این شرایط کمی به خودش بیاد.
از شما هم سپاسگذارم:72: