روزن جان عزیزم
اون پدرته غریبه که نیست. خودش هم از دوری تو ناراحت بوده که منتظر بهونه برای دیدارت بوده. به نظر من واسه زندگیتون خیلی خوبه ولی اگه آمادگیشو نداری یه مدت دیگه برو. فقط ببین نظ امید چیه و غرورش نشکنه
نمایش نسخه قابل چاپ
روزن جان عزیزم
اون پدرته غریبه که نیست. خودش هم از دوری تو ناراحت بوده که منتظر بهونه برای دیدارت بوده. به نظر من واسه زندگیتون خیلی خوبه ولی اگه آمادگیشو نداری یه مدت دیگه برو. فقط ببین نظ امید چیه و غرورش نشکنه
روزن عزیز منکه تمام مسئولیت هام پای خودمه و همسرم هنوز هیچ نقشی نداره مادرشم چشمشو می بنده و دهانش رو باز می کنه و می گه : ما توی جیبتون پول می ذاریم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
پدر تو که جای خود داره. یعنی اگر هم حرفی بزنه نباید به دل بگیری. البته بعید می دونم دیگه الان چیزی بگه.
خودتو بزاری جای پدرت میبینی که این حرفو نمیزنی گلم. راستی امید با پدرو مادرش آشتی نمیکنه؟ اگه میبینی که واستون بهتره حتما برو، ظاهرا که امید رضایت داره اما باز هم ازش بپرس که یه موقع به خاطر تو این کارو نکنه و غرور مردونش نشکنه.
دوران سخت تو داره به پایان میرسه خانمی.
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط روزن
من درست نفهمیدم چی به چی هست. یه حدسی زدم، اما اگر میشه کامل بگو.
پیروز باشید
دوست عزیز sedmammad،خوب تاپیکو از اول بخون میفهمی چی شده!!!
روزن عزیز سلام
به نظر من باید به پدرت یه فرصت دیگه بدی چون اون میخواد جبران کنه . مطمئن باش پدرت هم تغییر کرده مطمئن باش اون فهمیده که شما روی پاهای خودتون ایستادین و زندگیتون رو خودتون ساختین . به این فکر کن که پدرت میخواد کمکتون کنه کمکی که باید سالها پیش میکرد به هرحال اون درصدد جبران گذشته هستش . دلشو نشکن و از کمکش با روی باز استقبال کن و اینو بدون اگه به کمکش جواب مثبت بدین نه تو ونه امید هیچکدومتون غرورتون خرد نمیشه . به پدرت اجازه بده که جبران کنه .
سلام بچه ها، واقعا موندم، از امید هم نمی تونم بفهمم که به خاطر من میگه بریم اونجا یا واقعا نظرش اینه.
بهش گفتم که یه روز پدر و مادرش و دعوت کنیم، اما هی طفره رفت تا فهمیدم که یه دعوای حسابی با پدر مادرش کرده، پدرش هم از خونه انداختش بیرون. خیلی ناراحت شدم، نمی دونم چرا این مدلی میشه.
:302:
فعلا صبر کنید تا اوضاع آروم بشه بعد کم کم و با حوصله با پدر و مادرش آشتی کنید. خودتو اذیت نکن مطمئن باش درست میشه. راستی کی دعوا کرده؟
بابا ها هیچوقت از این حرف ها نمی زنند و از این فکرها هم نمی کنند. بابا سعادت تو را می خواهد و شاید در یک زمانی یک پافشاری هایی داشته اند که قطعا مطمئن باش بی علت نبوده ولی امروز که شرایط تو و امید را می بینند دلشان می خواهد از یک سری از مسائل چشم پوشی کنند و از پافشاری هایشان هم کم کنند وبه شما کمک کنند تا زندگی راحتی داشته باشید . عزیزم سخت نگیر به پدرت اعتماد کن . چه کسی بهتر از والدین دوست و یاور شماهستند ؟!
من به جای تو بودم با این پیشنهاد عالی که بابا بهت داده ، می پریدم بغلش و کلی هم بوسش می کردم و تشکر می کردم و بهش می گفتم که بهترین بابای دنیاست که به وجودش افتخار می کنم .بابا و مامان ها همه شان ماه ماه ماه هستند و اگر یک وقتهایی یک سری سختگیری و پافشاری دارند باز هم به نفع ماست ولی شاید در آن شرایط برای ما قابل درک نیست وبا بدبینی به کارهایشان نگاه می کنیم . مگر می شود پدر و مادری بد بچه اش را بخواهد .
نه نمی شود پدر و مادری بد بچه اش را بخواهد اما می شود پدر و مادری نتواند خیر فرزندش رو به درستی تشخیص دهد. امید به نظر من به خاطر شما این کار رو انجام می ده. کمتر مردی زیر بار این منت بعد از این همه مدت تحقیر شدن می ره!