لطفا راهنماییم کنید که باز هم به خودم و این خواستگار لازمه زمان بدم یا نه؟ (2)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Pooh

بعد از این جلسه، من بهشون پیام دادم که ک"خیلی خوش آمدید و خوشحال شدیم، ولی بعد از این لطفا اول مشاوره. چون من به هیچ وجه حاضر نیستم دیگه قبل از جلسه مشاوره، هیچ گونه ملاقاتی با شما، چه دو نفره، چه خانوادگی، چه منزل ما، چه منزل شما، چه در بیرون از منزل داشته باشم. فردا نوبت میگرم و زمانش رو بهتون اطلاع میدم. و لطفا حتما برنامتون رو با زمان مشاوره تنظیم کنید."

چ

---

این حرف من خیلی بد و خشن و ناراحت کننده بوده؟

و نشانه این بوده که من حساسم و جوش میارم و ازم بترسه و حس کنه باهام نمیتونه ارامش داشته باشه؟

نشونه بی احترامی بهشون بوده؟

------------------------------------------------------------------

من اصلا خودم قادر به ارتباط هستم؟ شاید من واقعا مشکل دارم توی ارتباطاتم.

واقعا درونگرایی یک عیبه؟

-------------------------------------------------------

در کل به نظرم اون آقا شخصیت سالمتری نسبت به من داشت. من واقعا شاید حساس و بی اعصاب و پرخاشگرم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Pooh

این حرف من خیلی بد و خشن و ناراحت کننده بوده؟

و نشانه این بوده که من حساسم و جوش میارم و ازم بترسه و حس کنه باهام نمیتونه ارامش داشته باشه؟

نشونه بی احترامی بهشون بوده؟

------------------------------------------------------------------

من اصلا خودم قادر به ارتباط هستم؟ شاید من واقعا مشکل دارم توی ارتباطاتم.

واقعا درونگرایی یک عیبه؟

-------------------------------------------------------

در کل به نظرم اون آقا شخصیت سالمتری نسبت به من داشت. من واقعا شاید حساس و بی اعصاب و پرخاشگرم.

---

حرفت بد نبود و پرخاشی هم توش نبود. خیلی منطقی شما درخواستی داشتی چون زمانت داشت هدر میرفت و باید قدری بهتر پیش میرفتین.
من فکر میکنم بعضی افراد وقتی در برابر جملاتی منطقی یا صحبت منطقی قرار میگیرن بجای پذیرش اون میندازن به گردن پرخاش یا بی احترامی ! در حالی که بسر گردوندن دیگران و وسواس به خرج دادن بیش از حد خودش یه بی احترامی بزرگ هست. بالاخره هر تصمیم و شناختی یه تایم خاصی داره برای ایشون شش ماه، دو ماه بود.

بله عزیزم میتونی ارتباط بگیری و بارها تو تاپیکت تحسین شدی، من ندیدم کم بذاری و در جایگاه یک دختر خوب عمل کردی و شاید اگر من جای شما بودم زودتر تکلیف این تصمیم رو مشخص میکردم.
اگر درون گرایی عیبه پس خیلی ها معیوبن! یا برونگراها معیوبن!
اتفاقی رو که تجربش کردین برای خیلی ها ممکنه پیش بیاد اما دو فرق اساسی بین شما و اون افراد هست. اونها میپذیرین یکسری موارد بوده و حل نشده و حالا به هر طریقی تموم شده ... شاید اویلش یکسری سؤالات به ذهنشون بیاد ولی کم کم با پاسخ هایی که بهش میدن خودشون رو قانع میکنن.
اما شما بعد از پاسخی قانع نمیشین و باز بدنبال چرا هستین ، بدنبال سؤالی جدید.. اینو باید بهش بپردازین و انقدر سؤال ایجاد نکنین.

بنظرم اون آقا رو خیلی بزرگش کردین ایشون یک فرد معمولی بودن و فشار من یکنفر رو چند بار تو این تاپیک بالا بردن(شوخی).

گاهی محیط و افراد باعث میشن ما حس کنیم اشتباه عمل کردیم یا افکار منفی به ذهنمون بیاد اما برای کسی که خارج گود هست اعمال ما منطقی و درسته.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Pooh

این حرف من خیلی بد و خشن و ناراحت کننده بوده؟

---

با توجه به شرایط و تایمی که براشون گذاشتین منطقی بوده. چه خبره 6 ماه! اصلا همون به قول خودش 2 ماه هم اگر آدم بخواد به شناخت نسبی از کسی برسه میرسه که تو این مرحله از آشنایی دیگه بیشتر از این واقعا چیزی به دست نمیاد.

به نظر من خشن نبود، بهتر بود شفاف سازی می کردید.
یعنی اینکه احساس خودتان را از رفتارشان در جمع بیان می کردید، دلخوری ها تون را شفاف می گفتید اما با مهارت، و بعد علت اینکه آین درخواست را دارید بیان می کردید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Pooh

این حرف من خیلی بد و خشن و ناراحت کننده بوده؟
به نظر من خیلی بد و خشن نبود ولی ناراحت کننده بود.

و نشانه این بوده که من حساسم و جوش میارم و ازم بترسه و حس کنه باهام نمیتونه ارامش داشته باشه؟

نه نشونه ترس نبوده.
نشونه بی احترامی بهشون بوده؟
نه. نشونه بی احترامی فک نمیکنم بوده باشه.
------------------------------------------------------------------

من اصلا خودم قادر به ارتباط هستم؟ شاید من واقعا مشکل دارم توی ارتباطاتم.
شما مشکل ندارید. بلکه به نظر من تیپ شخصیتتون متفاوته.
واقعا درونگرایی یک عیبه؟
به نظر من که ادم برون گرایی هستم. نه. فقط یه تیپ شخصیتیه. ولی شیوه و روش زندگی برون گرا ها با درون گرا ها فرق میکنه. یکی از ویژگی های درون گرا ها اینه همه ناراحتی رو در خودشون ذخیره می کنند و در یه لحظه و یه جایی همه این ناراحتی هایی که تو دلشون بوده رو یهو سرازیر میکنن. این برای اکثر برون گرا ها ناراحت کنندس. برون گرا ها این ویژگی رو ندارند.
-------------------------------------------------------

در کل به نظرم اون آقا شخصیت سالمتری نسبت به من داشت. من واقعا شاید حساس و بی اعصاب و پرخاشگرم.

---

نه اینطور نیست. فقط شخصیتتون متفاوته.
در ضمن اینم بگم که نظرات من ممکنه تخصصی و دقیق نباشه.

سلام. صحبت همه دوستان درسته. نكته اي هم كه خانم بي نهايت اشاره كردن كاملا درسته.

ولي من ديكه عمرا مورد سنتي بررسي كنم. جون اين بلاتكليفيا و علافي ها توش زياده.

اصلا واقعا مسخره است. به خصوص دختر خيلي تحت فشاره در اسن روش.

جون واقعا وقتي دختر نتونه بفهمه طرف اخرش ميخوادش يا هر لحظه با عر خطايي ممكنه نظرش بركرده

يكي مثل اين اقا, بعد شش ماه
بكه هنوز بايد بشناسم. من هم لابد مسخره هستم.

محيت و ابراز عواطف هم كه توش نيست, زنك زدن و تقاضاي ملاقات و شوقي نشون دادن هم كه توش نيست.

من نميدونم توي اين روش, دختر و بسر از كجا بتيد بفهمن طرفشون بهش علاقه داره يا نداره?

از كجا بايد بفهمن طرفشون اهل ابراز عواطف وعست?

و اصلا ميتونه نيازهاي عاطفي طرفش رو برلورده كنه يا نه?

تازه حتي دوره محرميت و به اصطلاح نامزديش هم, هنوز خالت شناخت داره و بازم ممكنه يك طرف به نتيجه منقي برسه.

اونوقت ؤاقعا مسخره كردن خودمون و طرف مقابل نيست?

واقعا مثل قرارداد شفلي بستن ميمونه اين روش. لطافت و عواطف كجاشه??

همون غير سنتيش بهتره. حداقل يه طرف عاشقه و اوت يكي تكبسف خودش رو ميدونه بايد به جي فكر كنه

!Stop

سلام عزیز دلم

ببین موردی هم که سنتی پیش نره از این بمراتب نابود کننده تره، تا دلت بخواد عرض چهار، پنج سال گذشته به عدد موهای سرم افرادی رو دیدم که بشدت آسیب جسمی و روانی دیدن.
معایب یک رابطه بین دو نفره بمراتب از خواستگاری سنتی بیشتره.
حالا این آقا اینطور بودن دیگران برای خودشون و طرف مقابلشون و برای وقتی که میذارن اهمیت زیادی قائلن ، وسواس ندارن... اذیت نمیکنن، سردرگم نیستن.

غیر سنتی یکی بظاهر عاشق طرف شما میاد و شیفتتون میکنه. زمانی که وابستگی و دلبستگی ایجاد شد اونوقت تازه شما به دیدن یک نمایش دعوت میشین. (اونوقته که هم زمان هدر رفته_ هم اعتماد سلب شده_ هم نمیتونین یک شبه رها کنین_ هم عاشق دلسوخته این_ هم فرصت های دیگر رو از دست دادین و ....)

امروز مصاحبه ای از خواننده معروف خوندم نوشته بود عاشق شدم و عشقم فوت کرد.
کامنت هایی که مردم نوشته بودن قابل تأمل بود؛ یکی از صدها کامنت تکراری!

« ای کاش عشق منم میمرد و ترکم نمیکرد.. من هر روز دارم میمیرم»

بهر حال اگر کسی بشما علاقه مند میشه باید با منزلتون تماس بگیره و رابطشو در چهارچوب آشنایی با یک تایم خاص زیر نظر والدین پیش ببره، اشتباهی که شما داشتین ندادن تایم خاص ، بلاتکلیفی و رجوع به واسطه بود.

عزیزم هر رابطه ای قبل ازدواج بدلیل ورود به فضای عاشقانه و قرار گرفتن در یکسری خیال ها و نپرداختن به حقایق مضره و عواقب خوبی نداره

پ.ن

منو نکشی (شوخی) شاید برداشت من اشتباه بوده که با یک گل:72:پیشاپیش از بابتش عذر میخوام .

كاش يكي منو ميبرد دكتر. خودم انكيزه از جا بلند شدن هم ندارم

سلام

منظورم از عملکرد صادقانه حتی اگرخلاف احساست باشه یعنی نمونه اش همین واکنشت بوده یاجاهایی که عقلت را محور قرار دادی اینجاها احساس وامیال یابه سوی کوتاه اومدنهای غیرقلبی میکشونه یاتنظیم رفتار باب میل طرف مقابل که هردو غیرصادقانه است وبه عبارتی بالغانه نیست.
این خواستگار شماتایید دیگران براش مهمه بخاطر وسواسش علت آوردن فامیل وآشنا به منزل شماجویا شدن نظرآنهاست که اگرهمه تایید کنند خیالش راحت بشه که البته بازهم تردیدهایی میاد سراغش.جزیی نگری های بیمورد وحتی محاسبات ریاضی وار در موضوع ازدواج برای این افراد وسواسی زیاد است.در آقایان وسواس منطق گرایانه (ریزبینیهاوتحلیل این جزییات وترس ناشی از آن)ودرخانمها اغلب ریزبینیهای احساسی وترس از تامین نشدن احساسات

پست اخری بی نهایت را هم قویاتایید میکنم البته برای زمانی که فرد را تاحدزیادی پسندیده باشی تا واکنشش دربرابر احساسی که ایجاد شده را ببینی وبیشتربشناسی

نگران نباش ودیگه بهش فکر نکن جز موقعی که دوباره بجریان بیافته از سوی ایشون آنوقت نکته هایی دارم که لحاظ کنی

سلام فرشته مهربان.

ممنونم از باسختون.

ولي يكم كيج شدم. اخرش اين واكنشم و انجايي كه عقلم رو ترجيح دادم, صادقانه بوده طبق اين تعريفتون يا نه?

جون از يه طرف به شكل مثال از صادقانه اوردينش.
و از طرف ديكه بعدش كفته ايد اينجور جاها كوتاه اومدن هاي غير قلبي بيش مياد و فير صلدقانه است.


علايم نكازشي رو هم جون نميذاريد, يكم منظور رو درست.شيرفهم نشذم

اين واكنش من يك واكنش صادقانه بوده يا نبوده? اونجاهايي كه سعي كردم با عقلم بيش برم جطور?

اين صخبت شما, به بيان ديكه همون صحبتيه كه اقا حامد در مورد ففداكاري در حق خودمون براي ملاكهاي مهمتره?



اما در مورد وسواس... خب من خودمم تا خدي تاييد طلب هستمو وقتي ديكران مخالفت كنند, خيلي اذيت ميشم.
وسواس رو منم فكر كنم دارم.

به نظرتون من توي مسايل احساسي وسواس به خرج داده ام?