نوشته اصلی توسط
Amir A
یه مسئله دیگه ای هم هست که خیلی عذر میخوام بابت مطرح کردنش ولی حقیقتا تو تنگنا گیر افتادم ممنون میشم بهم در این موردم کمک کنید.
اقوام من از ابتدای هفته اومدن تهران و کنترل همه چیزو دستشون گرفتن تازه دارن به خانمم رقص خودمون رو یاد میدن. عموهام از وقتی فهمیدن من مذهبمو تغییر دادم اصلا جواب سلامم رو هم به زور میدادن قرار بود نیان مثلا. اقوام مادریم هم بخاطر رفتارهای پدرم نمیخواستن بیان قرار بود فقط عمه هام و خانواده هاشون بیان ولی همه شون پاشدن با هم اومدن. یک مسئله ای که هست در طایفه من رسم اینه که دختر در عقد و تا شب عروسی باید باکره بمونه و خب من این قاعده رو رعایت نکردم. فکر هم نمیکردم اهمیتی داشته باشه و الان مسئله ساز بشه چون اصلا قرار نبود انقدر شلوغ بشه ولی گویا زن های فامیل من میخوان شب عروسی به سبک روستامون بیان پشت در بشینن و سر و صدا کنن و همون جریان دستمال و اینا.
من فکر کردم یکم دست یا پامو میبرم خون بیاد بهشون دستمال نشون بدیم تموم بشه بره ولی فکر میکنم رنگش یکم فرق میکنه و میترسم این خانمهای اقوامم باتجربه باشن متوجه بشن و موندم چی کار کنم.
شرمنده من کسی رو ندارم حضوری بتونم راجع به این مسئله ازش مشورت بگیرم و اصلا بود هم احتمالا من روم نمیشد بپرسم الان خانمم از منم بیشتر وحشت کرده. ترسیده سر این جریان و منم مطمئن نیستم نقشه م بگیره. اینجا هم دیدم کورد هم حضور دارن گفتم اینم از شما مشورت بگیرم چی کار کنیم نفهمن؟ جایی هم نمیتونیم فرار کنیم بریم چون فرداش پاتختیه و بلیط سفر رو هم من بتونم عوض کنم بازم چون مادرخانمم میخواد حتما پاتختی رو فرداش بگیره نمیتونیم جلوتر فرار کنیم بریم.