-
سللام خدمت همه دوستان عزیز
من تو پست قبليم هم يه اشاره اى به دليل غرور شما داشتم منتهى تو اين پست دليل استنباطم براى اين ذهنيت نسبت به شما رو يه مقدار باز ميكنم
شما با توجه به روحياتتون دوست داشتيد كه شوهرتون زياد به شما سر بزنه بعد اون شور و اشتياق رو در ايشون نديديد (به هر دليلى ،كه بيشتر برميكرده به عدم داشتن مهارت ارتباط با هم)
خب چيكار كرديد؟
كفتيد خب يه توافق باهاش ميكنم كه طى هفته چند بار بايد همو ببينيم .
يعنى اين ملاقات ها رو برديد تو چارچوب قرارداد كه اكه نيومد بهش بگيد چرا نيومدى ؟ چرا به توافقى كه كرديم عمل نكردى؟ تو تعهد سرت نميشه ؟
ديگه نميگيد كه چرا نيومدى ؟ تو نميگى من يه روز نميبينت چه قدر حالم بد ميشه
منظور ابراز نياز خودتون رو برديد تو چارچوب توافق كه مستقيم نياز خودتون رو مطرح نكنيد و غرورتون حفظ بشه.
باز ميريم مرسيم به يه مناسبتی مثلا عيدي... الان نياز خودتون رو چطور مطرح ميكنيد ؟ميگيد خب اون قانون قبل كه سر جاش ،الان بهش ميكم طبق عرف و سنت ( و نه نياز من )تو اين مناسبت ها مرد مياد به زنش سر میزنه ، به استناد اين قانون پاشو بيا خونه ما ،
اگه نيومد ميگم تو اصلا به اين سنت .. پايبند نيستى
منظور شما داريد باهاش قراردادى برخورد ميكنى اونم طبق توافق مياد ساعتشو ميزنه و ميره يه سر مياد يه چرت ميزنه و چاييشو ميخوره به سلامت
و اما مهمترين دليلى كه من استنباط كردم كه شما شخصيت مغرورى داريد همين نامه و صحبتى كه داشتيد
شما داريد به شوهرتون ميگيد ببين من يه خانواده دارم كه هميشه پشتيبان من بودن و هستن پس من حامى دارم من تكيه گاه دارم
حالا ميتونم اگه توانشو دارى تو رو انتخاب كنم اين ديگه به تو برميگرده كه من بيامو تو رو انتخاب كنم وگرنه من كه بابام مثل كوه پشت من هست نيازى ندارم به تو و امثال تو ...
تازه با رفتارتون بهش گفتيد كه بابام از تو هم خيلى سرتره من دارم اينجا كوتاه ميام و منت سرت گذاشتمو به خاطر تو اين فرصت رو در اختيارت گذاشتم حالا ديگه خودت ميدونى
اين حرفا اگه هم بخاد مطرح بشه مال دوره قبل از عقد نه الان ، شما وقتى عقد كرديد داريد ميگيد كه از اين به بعد مرد زندگى من ، تكيه گاه من ..، تويى کاری داشتم به تو میگم نه اينكه برگرديد با رفتارتون بگيد كه من نيازى به تو ندارم تو نباشى بابام كه هست .
به قول دكتر عراقچى هر چند به وضوح تو پستاى شما اشاره اى به غرور نشده ولى در روح حاكم بر اون غرور رو ميتونيم ميبينيم
اين تحليل و استنباط من از صحبت هاى شما بود كه ممكنه اشتباه باشه
موضوع بعدى در خصوص صحبت نكردن از مشكلات
من تو پست قبليم فقط به تفاوت نگاه زن و مرد اشاره كردم و نكفتم كه كدوم نكاه درسته و كدوم غلط
من عرض كردم از ديد خود من ، صحبت كردن از مشكلات يه ضعف براى مرد به حساب مياد ،
اينكه مثلا شب بياد خونه بگه نميدونم امروز يه تصادف كردم ماشينم داغون شد ... اين نشونه ضعف اون مرده ولى از ديد شما اينه كه شوهرم نميخاد منو به حساب بياره منو محرم نميدونه ...
من فقط تفاوت ديدگاه رو عرض كردم.
من اون شب كه اون پست رو گذاشتم، گذرا همه نظرات رو خوندم ولى صحبتى از خودكشى ... اين موضوعات نديدم
اين كه شوهر شما اومده همچين حرفى زده كه اصلا نقض استدلال من تو اون پست بود
ايشون بر عكس اومده داره ضعف خودش ،اون هم تو اين حد كه بره خودكشى كنه رو مطرح ميكنه و اين اصلا نشونه خوبى نيست .
شما مشكل به اين بزرگى رو ول كرديداومدید تاپیک زدید که نمیدونم شوهرم عید غدیر نیومد بریم خونه خالم!!!
البته بايد ديد اين حرف رو چقدر جدى زده
مثلا اين نباشه كه تو بحث و غر زدن ها با شما بگه من آخرش خودمو از دست تو ميكشم .
اگه كه مورد بالاس كه اصلا مهم نيست اين رو اكثر اقايون به خانماشون ميگن این از تبعات زن گرفتن به حساب مياد.
بعد يه زمان هست بازم ميبينيم طرف حرفش رو ميزنه شوخى هم نميكنه ولى فقط در حد حرفه، خودشم اعتقاد به عملياتى كردن اون نداره
اين مورد دوم رو از كنارش به راحتى گذر نكنيد چون اصلا معنا و نشونه خوبى نداره بايد ديد چرا اين بچه بازيا رو در مياره
و اگه كه جدى ميگه و ممكنه اين كارو بكنه كه بايد با يه روانشناش خيلى زود صحبت كنيد
موضوع اخر هم ضعف در تصميم گيرى شماست
اين موضوع دلایل مختلفی میتونه داشته باشه میتونه برگرده به
شخصيت وابسته شما
نداشتن اطلاعات ومهارت زندگى...
يا شخصيت كمالگراى شما كه ميخايد بهترين عملكرد رو داشته باشيد و ميريد مشكلات و موضوعات رو به شور ميزاريد كه بتونيد بهترين تصميم و عملكرد رو داشته باشيد...
و دلايل ... كه بايد ريشه يابى كنيد و خودتون رو اصلاح كنيد
تصور و ذهنيتى كه شوهرتون از شما پيدا كرده اينه كه هر چيزى رو پا ميشيد ميريد به ديگران ميگيد و حريم خصوصى این وسط تعریف نشده.
مثل اينه كه بخايد بريد تو خونه اى زندگى كنيد كه دوربين داره و شنود ميشه . كى تو همچين فضايى احساس آرامش ميكنه ؟؟
كار سختيه كه بخايد اين تصور و ذهنيت رو از ذهن شوهرتون پاك كنيد.
حرف اخر
شكايت شما و درخواست طلاق ... اون هم زمانى كه خودتون مردد هستید که آیا مسیر درستی رو انتخاب کردید یا نه و خيلى از مسير ها رو برای اصلاح و حفظ این زندگی نرفتيد ، ...يه تصميم هيجانى و اشتباهى بوده
تا همين جاشم اشتباه كرديد تا بيشتر از اين دير نشده برگرديد از این مسیر
حضور شما تو جلسه دادگاه يعنى شروع عبور از حريم ها
كه حتى اگه منجر به طلاق هم نشه تبعات منفى زيادى تو طول زندكى شما در پى خواهد داشت
و اكه كه منجر به طلاق بشه پشيمونى و افسوس كه چرا همه سعى و تلاش خودمو براى حفظ زندگى نكردم
من نميكم كه اين زندكى رو ادامه بديد قطعا شوهر شما داراى يك سرى ضعف هايى بوده كه اين زندگى به مشكل خورده ولى حداقل مطمئن شيد كه مناسب هم نيستيد
اينقدر هيجانى و تحت تأثير حرف ديگران حتی پدر بزرگوارتون تصميم نگيريد.
موفق باشيد
-
سلام
واقعا از توصیه و تحلیلهای اقای امیر مسعود لذت بردم
خیلی دقیق و واضح توضیح دادن
کاش یه همچین راهکارایی هم یکی به همسر من توصیه میکرد چون خیلی از موارد بالا رو تجربه کردم تو زندگیم..
درباره موردی که توضیح دادن و گفتن شما با اجبار همسرتون به انجام درخواستهاتون و وضع قرارداد بین خودتون ایشون رو ناراحت میکنید اینکار واقعا عذاب اوره
همسر من هم به اجبار هرشب میخاست بریم باهم توی شهر بگردیم و اصلا شرایط و خستگی من که ناشی از کارم یود رو درک نمیکرد و شاید من علیرغم میلم میرفتم اما قلبا راضی نبودم و خیلی تحریک پذیر و عصبی میشدم
مورد دیگه اگر هنوز دادگاه نرفتید به این توصیه که کردن دقت کنید
شروع دادگاه یعنی عبور از خیلی حریم ها
خوووووب فکر کنید
برای طلاق همیشه وقت هست.
موفق باشید...
-
به نظر میاد برای تصمیم گیری و نتیجه و عیب یابی حضور همسرتون در مشاوره ضروری باشه. اینجا هم همسر شما نیست که بشه نظری قطعی ارائه داد. فعلا پیگیر حضور ایشون برای مشاوره باشید و از اختیارتون بعنوان یک زن استفاده کنید و لزوم حضور ایشون رو برای مشاوره گوشزد کنید بهشون.
الان هم برای هر نوع طلاق در دادگاه ارجاع به مراکز مشاوره میدن و نظر مشاوره ضروریه.
عدم حضور ایشون هم قابل پیگیری قانونی هست.
آقای بهزاد شما چرا فکر میکنید هرکی هرچیزی میگه در مورد زندگی و شخص شما داره میگه؟ نظرم کلی بود و اصلا ربطی به شما نداشت. اگرم خواستید به خودتون بگیرید شیوه های بهتری برای پاسخ دادن هم وجود داره ها
امیدوارم مشکل شما هم هرچی که هست حل بشه.
-
با سلام
این تاپیک از ظرفیت مجاز عبور کرده .... شما نیاز به مشاوره حضوری به اتفاق همسر دارید .... عنوان تاپیک شما هم گویای مشکلتان نبود لطفاً اگر بعد از این تاپیکی خواستید باز کنید عنوانش را طوری تنظیم کنید که گویای مشکل اصلی باشد
با تشکر