انگار با یه پسر کوچولوی لجباز سرتق که همش دنبال تلافیه ازدواج کردم
دیگه صبرم تموم شد همونطور که مشاور گفت چند هفته صبر کردم دیگه تموم شدم دیگه نه میپرسم چی شده
چته نه مهربون و شادم نه بهش میگم بیا اینجا اونم از خدا خواسته دوروز ازش خبر نبود تا دیروز پیام دادکه
مشغولی خبری ازت نیست ؟ گفتم از توام خبری نیست
مثل همیشه جمله مزخرفشو گفت مثل همیم پس خیلی جالبه تو پیامم غلط دیکته ای داشت نوشته بجا
نیست نوشتم نس بعد نوشته نه از من خبری نس من فکر کردم شوخی داره میکنم شکل خنده فرستادم
براش نوشته چیه بدت اومد بدت میاد خودتم چرت و پرت نفرست فهمیدی ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هنگ کردم واقعا نوشتم اشتباه تایپی بود
واقعا دارم ازش سرد میشم دیگه کاری باهاش ندارم منتظرم بگه بریم طلاق بگیریم
التماسش کنم که توروخدا بیا عروسی کنیم با این اخلاقش که گند شده ؟ می خوام تا همیشه مجرد بمونم ولی با همچین ادمی نرم زیر یه سقف که به خودش داره اجازه میده چند هفته هرچی از دهنش میاد بیرون به من بگه که فقط خودش لایق اون حرفاست نه من که فقط صبوری کردم