-
برین با یه وکیل مشورت کنین قبل از هر اقدامی. دقیقا ببینین چی ها دارین و ندارین. حتی عواقب اینکه شرکت رو کنسل کنین (منحل؟؟) چی هست رو از وکیل بپرسین.
اون نوشته ها و نامه های پر از فحش این همسر رو هم نگه دارین.
هر چیزی که ممکنه بهتون کمک کنه رو نگه دارین
زبانتون رو کاملا کنترل کنین. اصلا به هیچ وجه باهاش بحث نکنین اصلا نگین چی می کنین و نمی کنین. بی اینکه اون بدونه با دو سه وکیل مشورت کنین. نمی دونم اصلا از این چیزا هیچی نمی دونم اما شاید یه بار رفتن پیش وکیل هزینه ای نداشته باشه.
مهربه رو هم که می گین قبلا دادین به این اقا
جلوی همسرتون اصلا نگین از جدایی و این چیزا. باهاش هم بجث نکنین. داد می خواد بزنه ولش کنین. اعصاب اضافی براش خرج نکنین. اصلا هم بهش نگین که می رین وکیل و این چیزا. اما حتما حتما مشورت از متخصص و وکیل بگیرین ببینی چی هست حقوق و راهکارهای قانونی تون. شاید مورد نیازتون باشه بدونین. شایدم نیاز نشه و اصلا کار به جدایی نرسه. اما برین بپرسین از وکیل. هیچی هم در این مورد به همسرتون نگین.
اروم باشین. خیلی سخته اما خواهش می کنم تا حدی که در توانتون هست اروم باشین تا بتونین راهی پیدا کنین.
-
آخه الان وضعیت اون از من بهتره از نظر مالی
اما حتی تو این چند وقته قهر یه 1000تومنی خونه نذاشته
بهش امروز گفتم من باید اینقدر تا آخر اسفند بدم گفت به من چه
گفت مشکل خودته
اون حتی بهم وقت نمیده به خدا حاضرم بدهی ها رو بدم بعد کنسلش کنم اما اون لج کرده می گه همین الان
-
یه مروری در تاپیکت انداختم و بسیار بسیار ناراحت شدم
نمی دونم واقعلاً مشکل شما از کجا شروع شده و چطوری پیش رفته که الان به اینجا رسیده اما فقط می دونم که شرایط خیلی سخت و پیچیده ای شده و البته باید اینو در نظر داشته باشی که برای زندگی خوب و عاشقانه نباید بعضی پرده ها دریده بشه و بعد دریده شدن دیگه خیلی سخت هست به حالت اولش برگردوند و زندگی یه جاده دو طرفه هست و به قول معروف باید برا کسی بمیری که برات تب کنه.
من هیچ وقت سعی در پاشوندن زندگی کسی نکردم و هیچ وقت هم چنین راهی رو انتخاب نمی کنم چون از قدیم می گفتن زن و شوهر دعوا کنن ابلهان باور کنن. و درباره این اصرار شما به زندگی با این آقا هم باید بگم که مطمئناً اخلاق و خصوصیاتی داشتن و یا شاید الانشم دارن که شما اینقدر اصرار بر با ایشون موندن می کنید اما باید واقع بین هم بود و بعضی وقتا پافشاری برای نگه داشتن چیزی علاوه بر اینکه باعث نمی شه اون چیز برا مون بمونه بلکه ضمن از دست دادنش خیلی چیزا رو هم باهاش از دست می دیم و شاید اون چیزا خیلی با ارزش از اون کس باشه.
در باره مهریه که فرمودید بخشیدید رو اصلاً عمل درستی نمی دونم همون دین و مذهبی که میگه زن بدون اجازه شوهر نباید از خونه بره بیرون مهریه رو حق زن دونسته و n تا چیز دیگه هم گفته
مثلاً زن وظیفش نیست پخت و پز کنه (خانم خونه هست نه آشپز)
زن وظیفش نیست بچه رو شیر بده (خانم خونه هست نه دایه و پرستار بچه ها)
زن وظیفش نیست .....
(اینایی که گفتم رو خانوم ها جدی نگیرن هرچند از نظر قانونی و شرعی این طوره اما باید مراعات کرد)
خلاصه اینکه در این شرایط می تونم بهتون بگم که به هر قیمت هر کاری رو نکنید چون هر کسی اندازه و ارزشی داره که بیش از اون اندازه خرج کردن براش ضرره.
و من با این مخالفم که تمام مشکل همسر شما کار شما باشه چون اگه اینطور بود منطقی می گفت من دوست ندارم تو کار کنی و تمام سعیت رو بکن در اولین فرصت حساب کتابت رو صاف کنی و برگردی سر خون و زندگیت و .... اما اینکه میگن همین الان باید بی خیال کارت بشی و ... این نشون میده مشکل، کار شما نیست چون هر فرد عاقلی می دونه شما اگه کارمند جزء یه شرکت هم باشی چند روز طول میکشه تا کارتون رو تحویل بدید چه برسه به شرایطی که دارید.
علارغم میل باطنیم میگم که با یه وکیل در این باره مشورت کن.
امید وارم هرچی به خیر و صلاحتونه اتفاق بیفته.
-
به نظر من قبل از هر اقدام دیگه ای حتما وضعیت خودتون رو در این زندگی از نظر قانونی بپرسین از یه وکیل. و سریع تر هم این کارو بکنین.
اشتراک ازاد هم بگیرین همین امروز از کارشناسا راهنمایی بخواین.
-
اگه میخواد وابسته باشم چرا تو اوننه ناهی که خونه بودم خرجی نمی کرد یادمه فقط یه بار 200 تومن داد یه بار هم 50 تومن اونم تو نهماه باورتون میشه
خودش هم می رفت مسافرت ویلا می گرفت و ...
به خانوادم که گفتم اونا هم تقریبا با من هم نظرن که می خواد دستمو از همه جا ببره بعد طلاق
ولی نمیدونم این همه ضربه برای چیه
من چه دشمنی باهاش داشتم
-
تو زن باهوشی هستی
اگر در آرامش باشی می تونی چراهاش را پیدا کنی.
شاید لازمه چند ماه از هم دور باشید و خوب فکر کنید.
تا حالا نگفتی همسرت خسیسه.
ولی بارها گفتی شما را در تنگنای مالی می ذاره. شما را از شرکت اخراج کرد و حق و حقوقت را نداد و الان هم اصرار به انحلال شرکت داره. مهریه ات را ازت گرفت و ...
یه دلیلی پشت این کارها هست.
چرا همسرت اینقدر در مسائل مالی بینتون ترس و خشم داره؟
توانایی خودش را کم می دونه؟ نگران قدرت و برتری خودش هست؟
شما را جایی محک زده و به نظرش موفق نبودی و احساس کرده زرنگی کردی یا رو راست نبودی یا ...
یه چیزی پشت این رفتارهای شوهرت هست
خساست که نیست؟
این لجبازی از کجا می آد؟
-
من هم مطمئنم کار فقط بهانه هست
خودش بارها از پیشرفتی که داشتیم خوشحال بود چون من تمام پولی که در میاوردم رو صرف خونه و ماشین و ... زندگیمون می کردم نه چیز دیگه و
نمیدونم چی تو سرشه اما اگه جواب همه محبتها و فداکاری ها و عشق من بعد از 7 سال اینه حاضرم به حرفش گوش بدم و برم از زندگیش اگر هم دخترم رو نداد می رم با دخترم میرم جایی که کسی دستش به من نرسه
خودش بمونه با دوست دختراش
- - - Updated - - -
نمی دونم حتی بارها گذشت مالیه من رو دیده اما نمی دونم چشه
- - - Updated - - -
همسرم بچگیه خیلی سختی داشته و حسرت خیلی چیزا تو دلش بوده اینو همیشه به من میگفت اوایل ازدواج و همیشه میگفت تنها کابوس زندگیش بی پولیه .
اون فوق العاده پول براش مهمه به خاطر همین خیلی سعی کردم از لحاظ مالی بهش کمک کنم
کمکهایی که هیچ وقت ندید
- - - Updated - - -
میگه من ایده آل گرا هستم و تو هیچ ایرادی نباید داشته باشی
اما پیش اومده ظرفی بشکنم لباسی رو رنگی کنم و ...مخصوصا اوایل
الان خب با وجود شاغل بودنم خونه همیشه تمیزه و سعی می کنم تو کارهام اشتیاهنکنم اما خدا نیستم که
- - - Updated - - -
تو یکی از تاپیکها خودنم آقای کامران نظر گذاشته بودن که آقایون از احساس شروع رابطه خوششون می یاد و به خاطر همین بعضی از افراد متاهل هی تموم می کنن و هی دوباره دوست دختر جدید
متاسفانه احساس می کنم در مورد همسرم این قضیه صدق می کنه
قرارهای اول همیشه دخترخانمها در نهایت آراستگی و ....
من همیشه هم پیشش مرتب باشم باز جذابیت اونا رو ندارم
دخترخانمهای دانشجو که با همسرم دوست میشن و همه جوره براش مایه می ذارن
متاسفانه عادت کرده
هر از گاهی هم عذاب وجدان می گیره با من بهتر میشه اما با کوچکترین اشتباهی دوباره روز از نو روزی از نو
- - - Updated - - -
چه طوری به خودم مسلط باشم از این همه اضطراب خوشم نمی یاد
هی میرم تو فکر و ماتم می بره
خدایا کمکم کن
-
سلام
حالا که همسرتون اینطور شمشیر رو از رو بسته، و از هر سلاحی که براش فراهمه برای ضربه زدن به شما حتی بعد از جدایی استفاده میکنه حداقل شما سلاح دیگه ای به دستش ندید، منظورم همین وابستگیتون به بچه است، وقتی که از بی پولی و مقروض شدن خطرناک فعلیتون هیچ غمی نداره فکر نمی کنید با مشاهده این شدت ابراز بیتابیتون به خاطر دوری بچه، وسوسه بشه که با همین سلاح بیشتر زجرتون بده؟ به نظر من هر طور که شده این بیتابی رو در جلوی روی همسرتون نشون ندید چون نه تنها اثری در نرم کردن دلشون نخواهد گذاشت بلکه به احتمال قوی همونطور که گفتم دنبال نقشه ای برای سوء استفاده از این موضوع هم خواهد افتاد.
پس لطفا افکاری مثل اینکه به همراه بچه فرار کنید را از سر بیرون کنید که عواقب خطرناک چنین کارهایی مشخص است.
اگر این ماجرا زبانم لال به طلاق هم ختم شود به هر حال قانون تا یک سال دیگه بچه رو به شما خواهد داد و بعد از اون هم تا 9 سالگیش حق ملاقات مرتب را خواهید داشت و از 9 سالگی هم بچه مختار خواهد بود و قطعا زندگی با شما رو انتخاب خواهد کرد.
پس لطفا در این باره خواهشی از همسرتون نکنید و فقط در مورد حق و حقوق مادیتون بحث کنید که به نظر من با شناختی که از پول دوستی همسرتون داده اید اثر بهتری در ایجاد تردید در تصمیمشون داره. چیزهایی مثل اینکه "مقدار پول پیش خونه کمتر از اون مقداریه که حق من از این زندگیه" یا "قبل از جدایی باید این 30 میلیونی که تا بحال بهت دادم رو هم علاوه بر حق و حقوق مسلم دیگرم بهم پس بدی" و ....
-
اگر واقعا طلاق نمی خوای، وقتی میری دادگاه بگو من راضی نیستم، برای طلاق توافقی هر دو نفر باید راضی باشند، زوری که نمیشه، حداقل یه مدت بره تو دادگاهها بدوه بعد طلاق بده نه مثل آب خوردن بدون هیچ حق وحقوقی، بدون هیچ مهریه ای بدون اینکه ذره ای به کارش فکر کنه و بهش فشار بیاد.
-
زندگی موفق عزیز
از ماجرایی که براتون پیش اومده خیلی ناراحت وغمگین شدم ایشالا مشکلاتت حل بشه
پیش همسرت ضعف نشون نده سواستفاده میکنه
واسه خودت وقت بخر ببین همسرت با کسی رابطه داره؟
با یه وککیل خبره هم صحبت کن
بهترین حربه واسه همسرتون پوله اصلا رازی به طلاق توافقی نباش
موفق باشی