زنم خیلی تنبله

خانم ای تک عزیز.از نظر من خیانت به هر دلیلی پست بودن ادمو میرسونه تا وقتی که زن و شوهر کنار همند باید مسایلشونو حل کنن گفتگو کنن.نه خیانت.خیانت کار ادمای پسته با عرض معذرت.اصلا بحث ای مسایل نیست که شما پیش کشیدید.خانم این اقا کوتاهی میکنه.ولی راحش خیانته!!!!نمیدونم والا.ایشون حتما خوبیهایی دارن و این اقا هم حتما معایبی دارن مگه میشه یک نفر خوب مطلق باشه.مطمین باشید اگه پای حرفای خانم ایشونم بشینید حرفایی واس گفتن داره.با عرض معذرت از اقای میل.ولی این یک واقعیته.مطلبی که شما مینویسید ذهن ایشونو منحرف میکنه.ویه چیز دیگه اینکه مطلبی که شما نوشتید باید به همسر ایشون گفته بشه نه ایشون یکم دقت کنید.

جستو گریخته بعضی پاسخای دوستانو خوندم
لازم دونستم این نکته رو هم اضافه کنم ؛ شنیدم بعضی از دخترا بعد ازدواج دچار افسردگی میشن نظرتون در این مورد برای خانمتون چیه ؟
بعد یه سوال دیگه ؛ مراسم عروسی کارای خیلی زیادی داره مقدمات عروسی بیشترش به عهده کی بود ؟ چقدر وقت میزاشت برای
انتخاب اهنگ و نوع لباسشو ایا ایده خاصی برای جالب تر کردن مراسمش داشت ؟

متاسفانه بعضی از دخترا حتی چه بسا پسرا هستن وقتی ازدواج میکنن فک میکنن همچی تمام شده و تمام ذوقو شوقشونو از دست میدن
والا من که دختر خونم همیشه در حال یادگیری انواع شیرینیو کیکم :18:

من فک میکنم روش غیر مستقیم اگه قرار بود جواب بده تا الان جواب میداد ، خوبه یه وقتی که خوب و سرحالین بگین
من یه مسئله مهمی هست مدتی ازارم میده و دوس دارم مطرح کنم بهش با روی خوش و بدون اینکه مقصر جلوش کنید

بگید چی فکر میکنید و بی توجهیش به زندگیتون ازارتون میده ، بهش بگین شاداب بودنش باعث پیشرفت دوتاتون میشه
یا از این که بچه دوست داره بگین بچه داری سخته ما باید خیلی مهارتا یاد بگیریم خلاصه تشویقش به بعضی کارا کنید

یه نظر دیگه هم دارم نمیدونم تا چه اندازه درسته این راه کار ، نمیشه یه جوری احساس رقابت ( از نوع مفیدش ) ایجاد کرد مثلا
با یکی از دوستانش یا خواهرش ؟ ( میگم بازم فقط از این بابت اینو گفتم که انگیزه ای پیدا کنه من خودم که اینجوریم , مثلا اگه دوستم یه
کیک خوشگل درست کرد علاوه بر این که تلاش میکنم اونو یاد بگیرم سعی میکنم یه خوراکی جدید یاد بگیرم :227:( مدیونید اگه فک کنید شکمواما :very_drunk: )

ببخشید دیر جواب میدم.این محدودیت انجمن برای اعضای رایگان نمیذاره بیشتر از 3 تا پست در روز بدم مجبور میشم یک روز کامل صبر کنم تا دوباره جواب بدم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آی تک

من تاپیک شمارو خوندم و سوالی واسم پیش اومد یعنی واقعا همسر شما با این بی توجهی ها و تنبلیاش فکر نمیکنه ممکنه شمارو از دست بده و خدای نکرده شما برید سمت روابط دیگه؟
من برعکس اکثر دوستان که بیشتر تقصیرارو گردن شما انداختن به نظرم مشکل از همسر شماست ایشون با 26 سال سن اصلا آداب همسرداری رو بلد نیستن واقعا عجیبه.اونم یه دختر خونه دار که هیچ مشغله ذهنی دیگه ای نداره چرا باید انقد سهل انگار باشه نسبت به مسایل زناشوییش.
به گفته بعضی از دوستان اگه دلیل این رفتاراشون ته تغاری بودن باشه من خودم تک دختر و ته تغاری هستم ولی انقد لوس نیستم با اینکه شاغل هستم ولی همیشه چه تو خونه و چه بیرون مرتبم حتی با اینکه مجرد هستم.
یعنی چی یه خانم دیر به دیر بره حموم یا شبا مسواک نزنه من همیشه فکر میکردم آقایون نسبت به این جور مسایل بی توجهن ولی می بینم بین خانم ها هم میتونه وجود داشته باشه.
خودمو که جای شما میذازم واقعا حرصم میگیره
یه بار دیگه خیلی منطقی باهاشون حرف بزنید بگید من مرد هستم و یه سری نیازها دارم دوس دارم همسرم تمیز باشه بوی خوب بده شبا مسواک بزنه لباسای خوب بپوشه وگرنه ممکنه علاقم بهت کم بشه و خدای نکرده دلسرد بشم نسبت بهت و حتی مثلا بگید یه دوستی داشتم که همسرش به نیازهاش توجه نمیکرد اونم رفت سمت روابط نامشروع.اینارو بگین یه ذره بترسه.

---

بله منم موندم چرا اینقد سهل انگاره نسبت به زندگیش اصلا از کاراش خوشم نمیاد خیلی تنبل و سهل انگاره.من دیگه تحمله کاراشو ندارم.تا 12 ظهر میخوابه بعدش که من عصر میام خونه میبینم داغون و شلخته ظرفای توی ظرفشویی نشسته مونده ، از شام خبری نیست هر روز غذای حاضری،حموم نرفته،لباساشو عوض نکرده،خسته و کسل...فقط از من انتظار داره که کار کنم و انتظاراتشو برآورده کنم. منو اصلا راضی نمیکنه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آی تک

والا من اگه خونه دار بودم و جای همسر شما بودم بهترین لباسا و آرایشارو واسم همسرم انجام میدم، واسش غذا درست میکردم،واسش دلبری میکردم و....آخه یه خانم خونه دار چه کاری غیر از اینا داره؟

---

واقعا همینطوره ،یه خانمه بیکار توی خونه چه کاری غیر از این کارا میتونه داشته باشه که همین کارهارو هم انجام نمیده.حتی به نیازهای جنسی شوهرش هم زیاد پاسخگو نیست...خوب اگر زنی میخواستم که اینقد سهل انگار باشه و بی خیال نسبت به زندگیش و شوهرش اصلا چرا زن گرفتم ؟ واقعا اشتباه کردم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آی تک

یه سوال از رو کنجکاوی دارم: ظاهر همسر شما خیلی زیباست؟ یا امتیاز خیلی خاصی دارن؟آخه من شنیدم خانم هایی که خوش قیافه باشن همسراشون این رفتاراشونو تحمل میکنند البته باز اینم دلیل نمیشه من خودم با اینکه خوش قیافه هستم ولی همچین سهل انگاری ای در آینده نسبت به همسرم نخواهم داشت چون صبر هر کسی هم حدی داره و ممکنه کاسه صبر شما هم لبریز بشه.پس قاطعانه باهاشون برخورد کنید.

---

خیر معمولیه، خیلی خوشگل و سک*سی هم نیست.معمولیه
امتیاز خاصی هم نداره (شاید بهم بگید واقعا احمقی که همچین زنی رو انتخاب کردی خواهشا اینو نگید که خودم میدونم اشتباه بزرگی مرتکب شدم)

در جواب سنجاب :
ایشون تا دلتون بخواد عاشق این مسخره بازیاس. زیاد دنباله لباس عروسو و مقدمات عروسی بودش گفتم واسه این چیزا زیاد انرژی و وقت میذاره.بله به قول شما روش غیر مستقیم دیگه جواب نمیده و بنظرم فقط پروتر و تنبل ترش میکنه و بدعادت میشه.باید مستقیم بهش بگم تا الان هم فهمیده که روی بعضی مسایل حساس شدم ولی بازم خودشو اصلاح نمیکنه.

برادر خوبم ایشون از شما ماهگرد میخواد . میدونید این یعنی چی ؟ یعنی ازدواج با شما برای ایشون اونقدر مهمه که میخواد ببینه شما هم حواست هست . که یک ماه از ازدواجتون گذشته ؟ ولی شما به جای توجه بیشتر از ایشون کادو میخواهید . من تا حالا دامادی رو ندیدم که از عروسش کادو بخواد ! نمیگم برای ماهگردتون هم حتما لازمه کادو بگیرید ولی وقتی اینو بهتون گفت شما به جای سرزنش ایشون باید شدت علاقه تون رو نشون میدادید و میگفتید یک ماه گذشت ؟ ! برای من مثل اینکه دیروز بود . چقدر زود گذشت . عالی ترین کادو ها برای خانم دوستت دارمه . کلمه ای که اقایون ازش فرار میکنند اگر هم بگند فقط موقع رابطه جنسیه . برادر خوبم میتونید قبول نکنید یا برای بهتر شدن زندگیتون روش فکر بکنید .میل خودتونه . ولی نظر من اینه که شما توجه و عشق کافی به همسرتون نشون نمیدید . و ایشون از این امر رنج میبره و شاید موجب افسرده شدن ایشون شده .شما در هر کاری خودتون رو با ایشون مقایسه میکنید و به ازای هر قدمی که برمیدارید انتظار یک قدم از ایشون دارید . معمولا در ازدواج سنتی طرفین از عشق و علاقه همدیگه مطمئن نیستند . من و همسرم هم ازدواج سنتی داشتیم . ولی همسرم اونقدر عاشق و مشتاق عمل میکرد و سر از پا نمیشناخت که من رو از عشق خودش مطمئن کرد برای همین منم عاشقش شدم . بعد از بیست سال هنوز همین طوریه . تنها چیزی که خوشحالش میکنه خوشحال بودن من و بچه هامونه . در مقابل چنین مرد عاشقی میشه عاشق نبود ؟ میشه که خواسته اش رو عمل نکرد ؟ وقتی اون طاقت یه لحظه ناراحتی من رو نداره من میتونم غمگین ببینمش ؟

سلام دوست عزیزم
من هم مثل شما تازه ازدواج کردم و البته فرق من با شما در اینه که خانم من بر خلاف خانم شما کاملاً پرتلاشه و شاغله و ...
اما می خوام اینو بگم که من و شمایی که تازه ازدواج کردیم و قبل از ازدواج، عضو یه خانواده ایی بودیم و توی اون خانواده ما نقش خاص خودمون رو داشتیم، برای مثال من به عنوان پسر خونه میومدم می نشستم سر سفره و غذامو می خوردم و کاری به این کار نداشتم که غذا از کی روی گاز گذاشته شده، این سالاد رو کی درست کرده ، این خیار و گوجه کاهو رو چند خریدن و کی و کجا خریده شده و.... خیلی می خواستم پسر خوبی با شم سر سفره اگه نمکی آبی چیزی جا مونده بود رو اجازه نمی دادم مادرم دوباره پاشه و اونو بیاره (ته معرفت من همین قدر بود) با همین کار هم خب مادرم ازم راضی بود و هیچ مشکلی هم نبود. چون یه جورایی انگار ما بچه ها تماشاگر فیلم زندگی هستیم و بقیه تهیه کننده و کارگردان و بازیگرشن(اینا همه مقدمه ای بود واسه اینکه بگم ما قبل ازدواج توی شرایط خانواده قبلی زندگی میکردیم) و این شرایط رو با کمی تغییرات در مسئولیت ها، شما، خانم من، خانم شما و.... داشتن (یکی بیشتر یکی کمتر) اما بعد ازدواج یه دفعه همه چیز تغییر کرده من و شمایی که تماشاگر بودیم و بعضی وقتا غذا شور می شد دیر آماده می شد و... داد هم میزدیم الان به یکباره تبدیل به کارگردان و بازیگر شدیم . خب سخته،
بازم میگم همه اینا رو گفتم تا بدونی نباید دلسرد بشی و خانومت رو با هر کس دیگه ای مقایسه کنی
خب میرسیم سر بحث شما، من به عنوان یه مرد به شما حق میدم و تمام خواسته هاتون رو کاملاً به حق میدونم، و کاملاً همه این چیزایی که گفتید باید برای شما انجام بشه و مطمئن باش انجام میشه و دلیل اینکه میگم مطمئن باش رو هم بهت میگم. اما چطور و چگونه.
با توجه به مطالب بالا گفتم ما هر کدوم قبل ازدواج توی شرایط خاصی زندگی کردیم و بعضی از خانواده ها دختران و پسرانشون رو از یه سنی به بعد آماده مدیریت زندگی می کنن و فکر نکنیم که این آماده کردنه به صورت کاملاً ملموس و رسمی شروع میشه نه مثلاً از همون بچه گی یه پسر بچه رو میفرستن یه کیلو خیار بخره و بهش سفارش می کنن مواظب باش میوه فروش جنس آشغال بهت نده، این یعنی شروع آموزش برای زندگی آینده و متاسفانه بعضی ها هم تا ازدواج بچشون حق انتخاب و تصمیم گیری توی هیچ موضوعی رو به بچشون نمیدن و حتی اجازه نمی دن بچشون دست به سیاه و سفید بزنه و این رو خدمت به فرزند می دونن (هر چند نیتشون واقعاً خیره). و متاسفانه الان برای شما این اتفاق افتاده و شما یه آدم منظم (بر اساس تعریف خودتون) و خانم تون هم یه خانم تازه وارده (نه تنبل، چون وقتی بگید تنبل بار منفی این کلمه اجازه نمی ده دید شما نسبت به ایشون خوب بشه) و برای تبدیل شدن از نقش تماشاگر به نقش بازیگر و بعداً انشاالله به کارگردان، نیاز به زمان داره و این صبر شما رو می طلبه که خسته نشید، و با دید تنبل به خانومتون نگاه نکنید، چون واقعاً تازه واردن و دلیل اینکه بهتون گفتم مطمئن باشید درست میشن مادرشون و خانوادشون بود.
یکی از عمده مشکلاتی که بین زوج ها بویژه از نوع جوانش اتفاق میفته از خانواده هاست و خوشبختانه شما در این مورد ضمن اینکه هیچ مشکلی ندارید بلکه پشتیبان هم دارید یعنی ضمن اجرای راه کار هایی که دوستان دیگه اشاره کردن و عدم ناامید شدن، به خانومتون زمان بدید و مطمئن باشید تغییر می کنه و اگر هم سرعت تغییرشون خیلی کند بود اونوقت هست که می تونید از اهرم خانوادشون استفاده کنید و باز با توجه به تعریف خودتون خانواده همسرت افرادی بی خیال و ... نیستن و برای مثال با مادرشون صحبت کنید و با توجه به تعریفی که از کدبانو بودنشون کردید ایشون مطمئناً کمکتون می کنن. فقط همه اینایی که گفتم به صبر و شکیبایی نیاز داره و البته در باره بحث کادو و... هم باید بگم که گل و کادو محبت بین زن و مرد رو زیاد میکنه و درسته اون برای شما کادو نمی خره اما شما حتماً براش کادو بخرید حتی بدون مناسبت، اونو سورپرایز کنید، و این کارا رو به کرات براش انجام بدید (باز هم میگم مطمئناً) ایشون عاشق و شیفته شما میشه و اگر اون موقع دیگه شما هم توجهتون کم بشه خودش به سمتتون میاد و کاری می کنه که باز کارای جذاب براش انجام بدید و همه اینا صبر نیاز داره.
و در ادامه در مورد بحث بعضی دوستان که توی این تاپیک هم صورت گرفته اینه که من هم نظرم اینه که ما اینجا نیومدیم تا بنزین روی شعله روشن شده مشکلات بقیه بپاشیم و شعله ور ترش کنیم و بگیم (آآآآآآآآآآآآیییی بیچاره تو که باید به پای زنت بسوزی و بسازی) با این جمله چه اتفاقی میفته؛ همون یه ذره امیدو تلاشی هم که این دوستمون برای ساختن زندگیش داره رو ازش میگیریم و نتیجش خسران خواهد بود پس فکر نکنیم که وقتی این دوستمون گفت زنم تنبله پس لاعلاجه و باید به ایشون دلداری بدیم نه ،درسته که همه میدونیم زن باید برای شوهرش و از طرف مقابل شوهر هم باید برای زنش همه کار بکنه اما این دلیل نمیشه که وقتی کسی این کار و انجام نداد بی خیاله و ... هست (یه درصد کمی احتمال داره که اینجوری باشه یعنی بی خیال باشه و ... اما اگه اونطوری بود باید خانوادش هم زیاد نظم و ترتیبی توش نمی بود وقتی ایشون از خانواده خانومشون به نیکی تعریف می کنن و خانموشون هم خب توی اون خونه تربیت شده پس احتمال بی خیال بودن و ... به صفر نزدیک میشه و نظریه تازه کار بودن قوت می گیره)
وقتی توجه ویژه به پست خانوم مجردی کردید که شروع به تعریف و تمجید از خودشون کردن و اینکه ابراز پشیمانی کردید از تصمیمتون اون هم در عرض کمتر از یک ماه این علاوه بر تازه وارد بودن خانومتون تازه وارد بودن شما رو هم نشون میده و البته در این مورد هم قبلاً گفتم به شما حق میدم و چون شرایط قبل از دواج با بعدش خیلی فرق کرده تماشاگر می خواد در نقش بازیگر وارد بشه که واقعاً سخته
باز هم به دوستانی که پست میزارن تاکید می کنم ما حق نداریم جز راهنمایی سازنده کسی رو از زندگیشون ناامید کنیم( به هر نحوی، چه با تعریف و تمجید از خودمون و چه با کوبیدن طرف مقابل و ...)
و از همینجا با اون خانم مجرد هم میگم که انشالله شما هم ازدواج می کنی و تصور کن کسی بخواد با به رخ کشیدن رفتار های خودش همسر شما رو نسبت به شما دلسرد کنه دوست داری باهاش چیکار کنی؟ (چون مطمئناً شما هم نسبت به بقیه خانم ها کم و کاستیی داری)
پس این کار رو انجام نده حتی اگه فکر می کنی که داری درست میگی چون الان با جواب این دوستمون احساس کردم بیش از اینکه به راهکار های بقیه دوستان که بسیار هم سازنه هست توجه کنن تحت تاثیر حرفای شما قرار گرفتن.

و در آخر امیدوارم هر چه زودتر شیرینی زندگی رو بچشی که واقعاً شیرینه.

سلام.من تا الان نظر بودم.....من و شیدا و انیتا و...... همه یه خصوصیات خوبی داریم اما اینجا اصلا اینکه من فلان جورم،وای تو چطور می تونی تحمل کنی نیست!!!!!!
همه همه ما یه به عنوان مرد و زن یه خصوصیات مثبت و منفی داریم......به قول مینوش همسر شما هم حتما امتیازهای لازم داره که الان یه خانوم متاهل و انتخابش کردی.

من میدونم همه ادم ها اموزش پذیر و قابل تغییرن.تا می تونی از نظرات سازنده دوستان متاهل و با تحربه استفاده کنید.

ممنون که جواب دادی
پس میشه خیلی خوشگل نبود اما دوست داشتنی بود :) روی خوشگل بودن چند وقتیه حساس شدم. همش فکر میکنم چون خیلی خوشگل نیستم تنهام :(((

آزمایش خون رو بده خانمت- ویتامین بخوره خودش رو تقویت کنه- ورزش مناسب روزانه هم بکنه. این دو تای اخر رو رو برنامه بهش بده مثل دانشگاه رفتنش که تایم داشت و رفت. خودت بهش تایم و برنامه بده. قاطع اما مهربون.

خلاصه ی چیزی که به نظرم میاد اینه که خانمی که الان می بینی تو خونه همون دختریه که قبلا نمی دیدی تو خونه چطوری بوده. یعنی تو وضع رفتار و ظاهر بیرون از خونه اشو دیدی و پسندیدی. اما توی خونه حتما همین بوده که الان هست و یه مقدار کم کار تر هم بوده. پس یه بعد دیگه اش رو دیدی. الانم یه دفعه ای که متحول نمیشه. گیج شده برنامه نمی تونه داشته باشه. اگه صبور باشی و قانون براش بذار (برنامه) کم کم درست میشه. برنامه هم از اسون اسون شروع کن و کم. از یه کار در روز. بعد یواش یواش جاهای خالی روزاشو پر می کنی.

اگه بتونی این کارو براش بکنی مطمن باش بعدها خیییییییییییییلی ازت ممنون میشه. چون تو بهش نظم و سامان دادن رو یاد می دی. بعدا می تونه با کمک تو مدیریت کنه هم کارای خونه هم کارای بیرون (اگه کار کنه) هم حتی بچه داری در زمان مناسبش.

نظم و قانون نداره زندگیش این روزا. قبلا هم احتمالا کل نظم زندگیش مدرسه و دانشگاه بوده. تو یه برنامه و قانون بهش بده.
قاطع باش اما مهربون. که هم حرفاتو گوش کنه هم دوستت داشته باشه.

موفق باشی :72:

سلام وقت همه دوستان بخیر.

این مشکلی که مطرح کردید مختص خانم شما نیست و متاسفانه اکثر دخترای امروزی نه تنها مهارت کافی در این خصوص( خانه داری) ندارن بلکه حتی در بسیاری از موارد به این موضوع با یه نگرش منفی و غیر ارزشی نگاه میکنن و انرژی و زمانی رو برای یادگیری این موضوع صرف نمیکنن.

ولی به نظر خودم این مشکل حادی نیست که حل نشدنی باشه و مستلزم اینه که کمی آستانه تحملتون رو بالا ببرید و صبر و حوصله به خرج بدید.

قدم اولی که بایستی در این خصوص برداشته بشه اینه که ایشون به موضوع کار خونه و آشپزی و کدبانو بودن.... به عنوان یه هنر ارزشمند نگاه کنه و نه دید کلفتی. به نظرم بهترین روش اینه که از مادر ایشون کمک بگیرید.
یا این که از مادر یا خواهر بزرگترشون در این خصوص تعریف کنید تا ایشون مادر و خواهرشون رو به عنوان الگو بپذرین.و سعی کنن مثل اونا بشن.

قدم دوم اینه که ببینید به چی علاقه داره( نقاشی، ورزش، درس....) و ایشون رو ترغیب کنید که توی اون کلاسا ثبت نام کنه منظور این که الان خانم شما احتیاج به اعتماد به نفس داره، شما ببینید از چه طریقی این اعتماد قوت میگیره و روی اون موضوع انرژی و زمان بزارید. یکی درسش خوبه از این راه اعتماد به نفس پیدا میکنه، یکی از راه کسب درآمد، یکی دیگه نیاز داره که زیاد دید و بازدید و مسافرت بره و....
پس یه مقدار حوصله به خرج بده، تا کم کم موضوع حل بشه.
من سوالی داشتم اگه لطف کنید جواب بدید ممنون میشم.
اگه ممکنه راجب موارد زیر یه مقدار توضیح بدید.
1 : نحوه آشنایی دو طرف
2: دوره شناخت و علایمی که از ایشون دیدید که ممکنه ایشون مهارت کافی برای خانه داری نداشته باشن
3: نظر خانواده ها، خصوصا مادر شما به عروسشون.
4: خصوصیات مثبت ومنفی هر دو طرف

موفق باشید

با درود
فکر نکنم هیچ کس مثل بنده حال و احوال myl جان رو درک کنه.
من بهت حق میدم که دل زده شده باشی.با خواندن پست برخی دوستان به این نتیجه رسیدم که بیشتر در صدد سرزنش myl هستید.ولی الان که من به عنوان یک هم جنس و همسن و همدرد سابق اینجام میفهمم که ایشون چقدر دارن عذاب میکشن و بهش حق میدم.از حرفات معلومه اینقدر پسر خوب و اهل زن و زندگی هستی که راضی نیستی دل خانومتو بشکنی و ناراحتش کنی.
من در نظر قبلیم ازت خواستم که خواسته هاتو منطقی به همسرت بگی,بهش شخصیت بدی و بجای سرزنش کردن و سرکوفت زدن با ملاطفت باهاشون برخورد کنی.بیشتر که توضیح دادی متوجه شدم که واقعا مشکل از شما نیست.شما واقعا با احترام(مث یه جنتلمن واقعی)با ایشون برخورد میکنی و ایشون اصلا قدر دان خوبی نیست.
یه موضوع کلی رو از جانب خودم و تقریبا طیف وسیعی از همسنای خودم خدمت خواهرای عزیزم میگم:ما مردا عاشق اینیم که جواب عملمونو با یه عکس العمل خوب ببینیم.ایشون به همسرش محبت میکنه,واسش کادو میخره.پس کی دیگه باید نوبت به همسرش برسه که جبران کنه؟
با امیر مسعود هم موافقم و اینم اضافه کنم که درصد زیادی از زوج های جوان حاضر(چه دختر و چه پسر)متاسفانه مهارتهای لازم برای زندگی مشترک رو ندارند.خانواده ها هم نمیتوانند کمک چندانی در این زمینه به انها بدهند.
با خودش حرف بزن و سنگاتو یه بار برا همیشه وا بکن.از مشاوره های حضوری کمک بگیر.نزار این موضوع باعث بشه بیش از پیش ازشون فاصله بگیری و سرد بشی.

کد HTML:

---

"خوب اگر زنی  میخواستم که اینقد سهل انگار باشه و بی خیال نسبت به زندگیش و شوهرش اصلا  چرا زن گرفتم ؟ واقعا اشتباه کردم"

---

ازت یه خواهشی دارم.التماست میکنم:316: دیگه این حرفو نه اینجا نه جای دیگه پیش هیچ کس تکرار نکن.به خودت و انتخابت احترام بزار.یه سر تو تاپیکای مختلف بگردی میفهمی که مشکلت در مقابل بعضی ها هیچه.

بله دوستانی که راهنمایی کردن اغلبشون منو سرزنش کردن انگار که اشتباه از منه بدبخت بوده.هر مردی جای من بود با کارایی که زنه من میکنه اصلا دیگه زنشو آدم حساب نمیکرد.دوستان طوری مینویسند که انگار من هیچکاری واسه خانومم نکردم و دائما دلشو میشکونم که باعث شده اینجوری با من رفتار کنه.منم دقیقا با شما هم عقیده ام من واسه هر کاری که برای خانومم انجام میدم انتظار دارم اون هم یه عکس العمل مناسب (هرچند کوچک) بابت زحمتایی که واسش میکشم نشون بده خوب منم آدمم وقتی ببینم اون نسبت به تلاشهای من بی تفاوت هست منم دلسرد میشم معلومه که هیچ انگیزه ای واسه تشویق کردنش ندارم.بلکه تشویق کردن و تمجید کردن ازش بابت کاری که انجام نداده تنبل تر و بی مسئولیت ترش میکنه.ای کاش یه نفری از خانوادش بود که میدونست چجوری رفتار میکنه تا نصیحتش کنه چون من بهش میگم بهش بر میخوره.
هفته ی پیش مامانم رو دعوت کرده بود خونمون با کمک های خودم واسشون نهار درست کردیم منم وقتی مامانم اینا رفتن کلی بوسش کردم و نازش کردم هی بهش میگفتم کدبانوی خودم عشقم ... خیلی خوب غذا درست کردی خیلی خوب پذیرایی کردی ...یعنی بهش فهموندم که وقتی مثل یک کدبانو عمل میکنه منم خیلی علاقم بهش بیشتر میشه و تحویلش میگیرم.اون روز رو خیلی روز خوبی واسش کردم. اما دوباره از اون روز به بعد همون آش و همون کاسه نه به خودش میرسید نه شام میذاشت و ...
خودش هم میدونه وقتی مثل یه کدبانو عمل کنه منم خیلی تحویلش میگیرم و علاقم بهش بیشتر میشه ولی اینکارو نمیکنه بعدش انتظار داره با این وضعیت شلخته گیش و تنبلیش دائما قربون صدقش برم و واسش کادو بخرم هر چند که حتی با این شرایط هم کلی نازش میکنم و بوسش میکنم ولی کافیه نیم ساعت نسبت بهش بی تفاوت باشم تا باهام بهم بزنه.