دوستان خوبم از راهنمایی همتون واقعا ممنونم امیدوارم خدا همرو به آرزو های قشنگشون برسونه هنوز اتفاق خاصیی نیافتاده حتما بهتون اطلاع میدم.
نمایش نسخه قابل چاپ
دوستان خوبم از راهنمایی همتون واقعا ممنونم امیدوارم خدا همرو به آرزو های قشنگشون برسونه هنوز اتفاق خاصیی نیافتاده حتما بهتون اطلاع میدم.
سلام nafas
بابت تاخیرم عذر می خواهم، اگرچه به درخواست شما اینجا پست می زنم ، ولی وقتی این 61 پست را مرور كردم كه از تاپیك های بسیار مفید این تالار دیدم،نحوه بازخورد دوستان و بحث و بررسی ها و پیگیرها بدور از هر گونه قضاوت و احساسی گری مسیر را كاملا منطقی به پیش برده است.
از اولین پست شما مشخص بود كه شما فرد قوی و صاحب فكری هستید و علیرغم احساسات پاك و نابتون ، می توانید زندگی را بر اساس معیارهای منطقی هدایت كنید.
من از همه دوستانی كه در این تاپیك با تمام وجود پاسخ دادند تشكر می كنم. و اگر چنین رویه ای در همه موضوعات بیشتر از پیش شود، حتما رضایت اعضاء بیشتر خواهد شد.
نظرات دوستان كه به نكات مختلفی اشاره كردند را كافی دیدم و اینجا یك جمعیندی می كنیم:
1 - روش ازدواج شما درست بوده است، لیكن شاید به خاطر احساسات سركوب شده قبلی شما (تمایل به ازدواج با این فرد)، منجر به تعجیل شما شده است. لذا دلایل غیر موجه این آقا در طلاق قبلی را نادیده گرفته اید و از همه بدتر از خانم آن آقا تحقیقی دقیق به عمل نیاورده اید. همچنین از نظر شخصیتی این آقا وقت كافی و مشورت كافی برای شناسایی به كار نگرفته اید.(آسیب شناسی مشكل)
2 - ظاهرا اطلاعا شما ازظرافت های درون خانوادگی همسرتان كافی نیست. (توجه به بافت خانوادگی)
3 - مسئله اساسی كه دوستان هم اشاره كردند، مشخص نبودن صورت مسئله و ابهامی كه وجود دارد. لذا در این موقعیت احساسات خود را پروبال ندهید. تا دقیقا مشخص شود كه مشكل چه بوده است.(صبر و قدم های منطقی)
4 - دقت درعدم انتشار مشكل به صورت گمانه و شایعه آمیخته به احساس. هر چه این موضوع بیشتر پخش شود،كنترل آن كمتر می شود. لذا پیگیری دلایل این آقا از طریق ارتباط خصوصی شما دو نفر گزینه بهتری ارزیابی می شود.
5 - همچنین اگر به تنهایی از صحبتهای ایشون نتیجه ای نگرفتید.(منظور از نتیجه نظر مثبت ایشون نیست،بلكه نتیجه روشن شدن دلیل این عمل و موجه بودن آن است)، حتما ایشون باید به اتفاق شما به یك مشاور خانواده مراجعه كند و در آنجا ارزیابی گردد.
6 - اگر در جلسه مشاوره مشخص شد، ایشون ثبات شخصیتی یا روانی ندارد،یا دلایل تصمیم گیریهایش منطقی نبوده و لحظه ایست و اكنون تحت فشار اطرافیان و یا مهریه یا .... تن به این ارتباط مجدد داده است. شما باید به كمك مشاور ارزیابی كنید كه آیا مسئله یك بی مهارتی ساده قابل برگشت هست یا یك اختلال اساسی شخصیت.
در مورد اول به كمك مشاور و با انجام تكالیف در جهت ثبات شخصیت ایشون كار خواهید كرد،در صورت دوم به ادامه چنین زندگی بی ثباتی توصیه نمی شود.
7 - به هر حال این احتمالاتی هست كه تا اینجا مطرح بوده است. ممكن است در صحبتهایی كه خواهد شد مسائل جدیدی طرح گردد. اما همیشه گزینه مراجعه توامان شما و همسرتان به مشاور خانواده جهت واكاوی عمق این مشكل، یك پیشنهاد منطقی و اساسی خواهد بود.
بهترين جواب رو دادن آقاي مديرسايت. نفس جان فكر مي كنم تمام حرف ها و راهنمايي هايي كه بايد مي شنيدي رو شنيدي عزيزم. ما رو در جريان بذار.
سلام دوستان از همگی دوستان عزیزم وهمچینین مدیریت محترم سایت صمیمانه تشکر میکنم. فعلا که اتفاق خاصی نیافتاده منم همچنان صبر میکنم.
سلام دوستای خوبم دیشب همه چی تموم شد پدر شوهر مهربونم پیغام دادن که بیاین تفاهمی طلاق بگیرین البته با منت من نمیدونم چرا این جماعت اینقدر مغرورن گفته ما که پسرمون حالا حالاها زن نمیخاد به خاطر دختر خودشون میگیم تفاهمی که زودتر رها شه بابامم گفته ما هم هیچ عجله ای نداریم هر چی قانون بگه وکیلم برا آذر ماه از دادگاه وقت گرفته واسه مهریه اونا هم میگم حالا دو سه ماهی یه سکه میدیم میبینین چه جور با آبرو احساسات یه خونواده بازی میکنن بعدشم راحت میگن طلاق توافقی. واقعا نمیدونم چی بگم خوشحال باشم که از دست همچین خانواده مغرورو بی منطقی راحت شدم یا ناراحت باشم برا این احساسی که ناخاسته سرکوب شد. خدایا هر چی خیرو صلاحه همونو پیش بیار.
نفس جان خدا را شكر كه همه چيز همين جا تمام شد . همونطور كه اين آدما با بيرحمي كامل با سرنوشت تو بازي كرده اند . از نفقه و بقيه حق و حقوقت يك ذره هم نگذر . البته ممكن است دوباره يه پيشنهاد به ادامه زندگي بهت داده بشه .ولي اينبار تو بايد تكونشون بدي .
من واقعا متاسم
البته بیشتر برای اون آقا و خانوادشون متاسفام که گلی مثه شما رو از دست دادن
مطئن باش تو بازم یه زندگی قشنگ رو می تونی آغاز کنی ولی اون نه
فقط کاش می فهمیدی مشکل این آقا چی بود
نفس عزیز، برات آرزوی بهترین ها رو دارم، امیدوارم با تجربه ای که از این رابطه به دست آوردی بتونی در آینده زندگی شیرین و خوبی رو بسازی..
خدا خیلی دوستت داشته عزیزم گریه نکن و امیدوار باش
:72:
نفس عزيز
وقتي اين خبر آخرو ديدم واقعا متاسف شدم وبعدازمرور برخي ازنظرات قبلي واينکه من اين احتمال و داده بودم متاثر تر شدم ولي باورکن فقط مي خواستم گوشه اي از واقعيات رو بدوني ، که بتوني خودتو برا مواجه با اون بهترآماده کني ... بهرحال اميدوارم همه چي بر وفق مرادت وبه صلاحت پيش بره ، چه که خيلي از موارد هست که اول آدم فکر ميکنه به ضررشه اما با گذشت زمان مي فهمه به نفعش بوده وبالعکس.
درعين حال دليل اين تصميمو اگه ازشون مطلع بشي خيلي خوبه.
موفق باشي
سلام عزيز دلم.نفس جان کاملا ميتونم درکت کنم.عزيز دلم مهم اينه که تو هر کاري از دستت برمي اومده انجام دادي و وجدانت راحته.عزيزم ميدونم با احساساتت بازي شد.همون اتفاقي که براي منم به يه نوع ديگه افتاد.يه جورائي آدم احساس ميکنه حقير شده خورد شده.ولي چيکار ميشه کرد.خدارو شکر کن که رابطه تون خيلي طولاني نبوده.نفس مهربونم به خدا هميشه پست هاتو دنبال ميکنم ولي باور کن توان راهنمايي کردن به تو رو ندارم.چون يه کم مشکلت به من شباهت داره.تو همسرتو دوست داري و اون خيلي راحت طردت کرد.ميفهمم چي ميگي. به خدا ميفهمم.هيچوقت چيزي برات نمي نوشتم. چون نميدونستم چي بايد برات بنويسم.مينوشتم راهتو مشخص کن و ازش جدا شو؟فراموشش کن؟نه ،نميتونستم چون منم اين درد رو داشتم و تا آخرين لحظه دلم ميخواد به خودم و تو اميد بدم که همه چي درست ميشه.نميدونم شايد هم ما توي گوديم و خيلي از مسائل رو نميتونيم ببينيم.چون احساسات جلوي چشامونو گرفته.
نفس عزيزم،خواهر گلم نميدونم چي بگم، بگم خودتو ناراحت نکن؟نميشه.چون خودمم اين درد رو دارم.ديشب از فشاري که روم بود يه طرف بدنم کاملا بي حس شده بود.فکر کن يه دختر 26 ساله توي اين سن و سال بايد اينطوري بشه؟بايد دستاش بلرزه؟عزيزم فقط از خدا ميخوام بهت صبر بده و راه درستو جلوي پات بذاره.همون دعايي که هميشه براي خودم ميکنم.عزيزم خيلي دوست دارم و ميبوسمت.