خیانت در توافقات و کارهای بدتر از خیانت جنسی!!

کجای دنیا اگر خانمی مهرش رو اجرا بگذاره میشه خیانت اونم خیانت بدتر ازخیانت جنسی؟؟؟ کجای دنیا اگر کسی خونه ای که به نامش هست رو بخواد میشه خائن؟؟!!! اصلا تعریف شما

از خیانت چی هست؟

خوب برادر من هزارتا سکه به نامش نمیزدی که حالا بیای بگی خائنه و بهم خیانت کرده...مگه اون موقع کسی زورت کرده بود؟؟

چرا کاری میکنی که نتونی از پسش بربیای حالا هم که نتونستی باید به خانومت برچسب بزنی؟

ما میفهمیم شما تو شرایط واقعا بدی قرار گرفتید و مسلما فکر نمیکردید که کار شما و همسرتون به اینجا کشیده بشه وگرنه هزار سکه مهرش نمیکردید ولی قبول کنید که اتفاقیست که

افتاده و همسر شما فقط داره از حقش استفاده میکنه...

به هر حال تو دعوا و اختلاف حلوا خیرات نمیکنن یه چیز شما میگی یه چیز همسرت تا اینکه کار برسه به اینجا...

ایشالله هرچی به صلاحتونه براتون پیش بیاد:72:

سلام اقای بهراد نمیدونم چرا این قدر پیگیر هستید در این تاپیک خداییش داداش واسه اینه که میخوای ایراد خودتو پیدا کنی یااینکه خودتو تبریه کنی هرچند من میگم خانوم شما تواین دعوا 80نه 90درصد
مقصره اخه اون طفلی تو ی یک خانواده بی فرهنگ بزرگ شده فقط زدن فحاشی یاد گرفته به قول خودت تواون موضوع که کتک خورد اینوحق خودش می دونست وطرفداری کرد از خانواده خودش +یک ادم ساده است صددر صد +بعداز 6سال زندگی کردن حرف زدن یاد نگرفت نتونست بهتون بگه اچار رو نذار داخل کشو من نفهمید قبل از اینا باید میگفت ممنون که شیر دستشویی درست کردی ممنون که دوری منو تحمل کردی ممنون که گذاشتی من برم خونه مامانم حالم خیلی بهتر شد دلم باز شده بعد مطمینا اگه بعداز گفتن این جملات در مورد کشو اعتراض میکرد شما حتما ببخشید به اون میگفتید کشو رو تمیز میکردید ایشون داد بیداد کرد چون همینطوری یاد گرفته بود در مورد بقیه اتفاقات هم همینه

اما داداش ده درصد شما مقصری دلم نمیاد شاید کمتر اما گاهی که منم مثل خانوم شما دادمیزدم یا قهر میکردم فقط دلم میخواست بگه که خیلی دوستم داره بهم محبت کنه مثل اون ماجرا کشوشاید توهم به جای زدن میدونم خیلی کفریت کرد میدونم مردها گاهی خیلی زن هاشون خستهشون میکنند اما شاید اگه میگفتی این روزها که نبودی دلم برات تنگ شده شاید یک جوور دیگه میشد اخرش به دعوا ختم نمیشد گاهی دا دها وغر زدن های یک زن معنیش اینه که من محبت میخوام من میخوام بغلم کنی میخوام سلطان قلب تو باشم حتی اگه به دروغ گاهی به من بگو تومهم ترینی برای من تو سلطان قلب من هستی

واما گاهی عصبانیت( وکتک زدنش) یک مرد یعنی ببین من خسته ام من از تمام تلاش های که میکنم اماتو نمی بینی خسته ام از تمام سپاس های که از زحمات من نشده است خسته ام

خیلی مغروری نگو نه چون اگه نبودی روز اول خودتو عاقل تر از بابات نمیدونستی اگر نبودی الان حرف گوش میکردی وکمی در مورد خودت تجدید نظر میکردی به خانمت اس بده بیاد این تاپیک بخونه میدونم طلافش بده اما بذار تمام حر ف های نگفته ات رو بهش بگی این حق تو میدونم حالت خوبه شاید اونقدر مردی که نباید حالت بد

- - - Updated - - -

سلام اقای بهراد نمیدونم چرا این قدر پیگیر هستید در این تاپیک خداییش داداش واسه اینه که میخوای ایراد خودتو پیدا کنی یااینکه خودتو تبریه کنی هرچند من میگم خانوم شما تواین دعوا 80نه 90درصد
مقصره اخه اون طفلی تو ی یک خانواده بی فرهنگ بزرگ شده فقط زدن فحاشی یاد گرفته به قول خودت تواون موضوع که کتک خورد اینوحق خودش می دونست وطرفداری کرد از خانواده خودش +یک ادم ساده است صددر صد +بعداز 6سال زندگی کردن حرف زدن یاد نگرفت نتونست بهتون بگه اچار رو نذار داخل کشو من نفهمید قبل از اینا باید میگفت ممنون که شیر دستشویی درست کردی ممنون که دوری منو تحمل کردی ممنون که گذاشتی من برم خونه مامانم حالم خیلی بهتر شد دلم باز شده بعد مطمینا اگه بعداز گفتن این جملات در مورد کشو اعتراض میکرد شما حتما ببخشید به اون میگفتید کشو رو تمیز میکردید ایشون داد بیداد کرد چون همینطوری یاد گرفته بود در مورد بقیه اتفاقات هم همینه

اما داداش ده درصد شما مقصری دلم نمیاد شاید کمتر اما گاهی که منم مثل خانوم شما دادمیزدم یا قهر میکردم فقط دلم میخواست بگه که خیلی دوستم داره بهم محبت کنه مثل اون ماجرا کشوشاید توهم به جای زدن میدونم خیلی کفریت کرد میدونم مردها گاهی خیلی زن هاشون خستهشون میکنند اما شاید اگه میگفتی این روزها که نبودی دلم برات تنگ شده شاید یک جوور دیگه میشد اخرش به دعوا ختم نمیشد گاهی دا دها وغر زدن های یک زن معنیش اینه که من محبت میخوام من میخوام بغلم کنی میخوام سلطان قلب تو باشم حتی اگه به دروغ گاهی به من بگو تومهم ترینی برای من تو سلطان قلب من هستی

واما گاهی عصبانیت( وکتک زدنش) یک مرد یعنی ببین من خسته ام من از تمام تلاش های که میکنم اماتو نمی بینی خسته ام از تمام سپاس های که از زحمات من نشده است خسته ام

خیلی مغروری نگو نه چون اگه نبودی روز اول خودتو عاقل تر از بابات نمیدونستی اگر نبودی الان حرف گوش میکردی وکمی در مورد خودت تجدید نظر میکردی به خانمت اس بده بیاد این تاپیک بخونه میدونم طلافش بده اما بذار تمام حر ف های نگفته ات رو بهش بگی این حق تو میدونم حالت خوبه شاید اونقدر مردی که نباید حالت بد

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آنیتا123

سلام.وقتی تاپیکتون رو خوندم واقعا متاسف شدم برای اتفاقی که برای شما افتاده.هم درمورد خونه و هم مهریه.من خودم کارمندم و میدونم اینکه با زحمت پول دربیاری و وام بگیری و قسط بدی برای خونه.و بعد اینجوری بخوای همه چیز رو از دست بدی چقدر سخته.من جزییات زندگی شما رو نمیدونم ولی در هر صورت کار همسر شما و خانوادشون جوانمردانه نبوده.آدمها حتی تو بدترین شرایط هم نباید اخلاق و مرام و منش خودشون رو کنار بزارن و ناجوانمردانه رفتار کنن.
همونطور که معتقدم زدن همسرتون از طرف شما هم جوانمردانه نبوده.حتی برفرض که شما قبلش ایشون رو تحمل کرده باشین و حتی با وجود عصبانیت شدید شما.
نمیخوام مقایسه کنم ولی هر دوی شما یه سری چیزها رو زیر پا گذاشتین.
از صمیم قلب امیدوارم همسرتون قصد واقعیشون این نباشه که همچین کاری با شما بکنن.و همه چیز به منصفانه ترین شکل ممکن به خیر و خوشی تموم بشه.
ولی برادر عزیز.من یه سوال ازتون دارم که واقعا ذهن منو مشغول کرده.شما گفتین مذهبی نیستین.منم مذهبی نیستم.به خاطر همین اینو ازتون میپرسم.اینکه زن باید از شوهرش اطاعت کنه یه دستور مذهبیه.مگه نه؟در صورتی که به طور طبیعی و در کشورهای پیشرفته زن و مرد به عنوان دو انسان دارای اختیار و بالغ با هم ازدواج میکنن.در عوض چیزی به اسم مهریه هم نیست و مسوولیت مالی هم به عهده هر دو هست.
نکنه شما هم هر وقت به نفعتونه مذهبی میشین و هر وقت نیست بی مذهب؟
البته وقتی همسرتون از ابزار مهریه بر علیه شما استفاده میکنه،شما هم حق دارین از ابزارهایی که به عنوان مرد به شما داده شده صحبت کنین.بالاخره هم اختیارات شما و هم مهریه قانونیه.
مساله من اینه که شما توی زندگیتونم انتظار اطاعت از همسر رو داشتین(طبق قانون)و وقتی همسرتون
از ابزار قانونیشون استفاده میکنن این رو خیانت میدونین.
بازم میگم من کار همسرتون و به طور کلی مهریه بالا رو به هیچ وجه تایید نمیکنم.این ظلم به مرده.همینطور که در نظر گرفتن زن به عنوان موجودی فاقد اختیار ظلم به زنه.مخصوصا کاری که در مورد خونه با شما شده واقع بی انصافیه.ولی شما هم یه کم منصفانه تر با قضیه برخورد کنید.یعنی چی که میدم سنگسارش کنن؟
شما به شدت عصبانی هستین.حق دارین.بهتون ظلم شده.ولی تا وقتی آرامشتون رو به دست نیارین نمیتونین با این قضیه درست مقابله کنین.منظورم آرامش ظاهری نیست.آرامش درونیه.با نفرت نمیشه پیروز شد.
امیدوارم مشکل شما و همسرتون با یه توافق منطقی و منصفانه حل بشه.و اینطور عمر با ارزش شما و ایشون و خانواده هاتون تلف نشه.و هردوتون با اینکه در حال جدایی هستین و محبتتون از بین رفته.ولی حتی توی دعوا هم انسانیت و منش و جوانمردی رو فراموش نکنید و بدیهی ترین اصول انسانی رو زیر پا نزارین.کاش میشد به همسرتون هم این چیزها رو گفت.ولی ما اینجا فقط دستمون به شما میرسه.

---

با سلام به شما دوست عزیز

با خیلی از گفته های شما موافقم ولی روی بعضی هاش نظرم رو میزارم :

نوشتید که «از صمیم قلب امیدوارم همسرتون قصد واقعیشون این نباشه که همچین کاری با شما بکنن» . همسرم الان قدرتی نداره که بخاد کاری رو بکنه یا نکنه . الان من مقداری پول دست اون دارم ولی عمرش رو در دستم گرفتم . پس موضع ایشون ضعف هست نه قدرت ولی مطمئن باشید که قصد من اینه که طبق گفته شما «همه چیز به منصفانه ترین شکل ممکن به خیر و خوشی تموم بشه.»

راستش شما در خصوص بحث مذهب هم دچار سوء تفاهم هستید که موضع من رو درک نکردید . ببینید 2 حال بیشتر نداریم :

1) پذیرش مذهب : در اینصورت زن در هر صورت باید تابع شوهرش باشه و مهریه هم اگر بیشتر از توان مرد تعیین بشه باطل خواهد بود و کلاً مهریه کلان حرام است و مفسده خواهد آورد .
2) پذیرش تفکر غربی : در اینصورت زن مهریه ندارد ولی نیازی به تمکین هم نیست و حقوق اجتماعی زن و مرد آزادانه تر است و البته مسئولیت های اجتماعی زن هم بسیار بیشتر از ایران. همونطور که اشاره کردید زن های غربی بیشتر از خانم های ایرانی زحمت می کشن و مرداشون هم خیلی بیشتر از ما بدبخت بیچاره ها آزاد هستن و به قولی حالشو می برن

در مقابل این دو حالت یک حالت الان توی ایران داریم که من اسمش رو میزارم بی فرهنگی :

حالت سوم : زن مهریه داره ولی در ذهنش باید آزادی های زن غربی رو داشته باشه بدون مسئولیت های زن غربی و البته شوهرش هم حق نداره بره به سمت هیچ کار غیر شرعی

خوب امیدوارم کسی توی این تالار حالت سوم رو در ذهن نداشته باشه. اما در مورد کیس من :

من اصلاً مهریه بالا برام شرط نشد و من هم چنین هدیه ای نداشتم که به کسی بدم! فقط از روی بچگی گفتم روی کاغذ 1000 تا باشه تا زن من در مقایسه با دیگران تحقیر نشه (که البته و صد البته که در خصوص چنین زن خائنی خطا کردم)

اما رویکرد واقعی من چیه؟ جواب : سنت حسنه ایرانی : زن حرمت شوهرش رو داره و نمیزاره شوهرش خشمگین بشه و از شوهرش حرف شنوی داره. مهریه هم که کی داده کی گرفته! حالا هرچی نوشتیم روی کاغذ هم حتی اگه پدر دختر شرط کرده باشه در هیچ شرایطی با دادگاه کشی وصول نمیشه. زن میشه قدیسه و فداکار . مرد هم میشه حامی خانواده و پهلوان صفت .

امیدوارم جواب ابهام شما رو داده باشم. ولی توی نوشته های شما متاسفانه شما توجه نکردی که همسر من اصلاً ابزاری به نام مهریه نداشته که بخاد بره اجرائیه بگیره! این فرض شما یک فرض خائنانه هست و اون سوء استفاده از اعتماد من و احترامی هست که به اون گذاشته بودم . بله اگر مهریه در حد توان من بود و مثلاً می رفت روی 14 سکه اجرائیه می گرفت دیگه نمیشد گفت خیانتی شکل گرفته. ولی اجرائیه گرفتن روی 1000 سکه مطمئن باشید که با خشم الهی هم همراه بوده . . .

فرمودید که : «در نظر گرفتن زن به عنوان موجودی فاقد اختیار ظلم به زنه» چه کسی گفته که زن اختیار نداره؟؟؟ زن اختیار داره که برای خودش یک شوهر خوب انتخاب کنه و قلب و روح خونه بشه. میتونه مشورت بده و درخواست بکنه و از ابزارهای مشروع زنانه استفاده کنه تا دل شوهرش رو بدست بیاره : زنان مطیع فرمانروای قلب همسران شان هستند

این جمله اگه اشتباه نکنم مال یک فیلسوف غربی هست . ببینید باید بازگردیم به ذات زن و مرد تا مساله حل بشه. مرد نیاز روحی داره که شانش حفظ بشه و حرمتش حفظ بشه. زن هم نیاز روحی داره که دوست داشته بشه و محترم شمرده بشه. خوب من در همین قالب به زندگی مشترک نگاه می کنم. امیدوارم تناقض ذهنی شما رو پاسخ داده باشم.

فرمودی: «یعنی چی که میدم سنگسارش کنن؟» خوب من یک چنین تهدیدی هم دارم! اگر ایشون خدای ناکرده فعل حرامی مرتکب بشه روزگارش طبق قانون سیاه میشه. وقتی به من خیانت کرده و شبیخون زده چه انتظاری از من دارید؟ نمیتونم سخنان شیرین بگم . . .

فرمودید که : «منظورم آرامش ظاهری نیست.آرامش درونیه.با نفرت نمیشه پیروز شد.» من مثال سوار شدن به تاکسی رو زدم. امیدوارم متوجه شرایط من بشید که وقتی میگم آرام هستم یعنی چی . روی موضوع خیانت همسرم که به عمق بریم قطعاً خشمگین می شوم ولی اگه 10 دقیقه حرفش نباشه و شما من رو ببینید ، اونوقت خواهید دید که شاد هستم حتی درونی شادم . . .

این حرفتون رو قبول دارم و اجرا خواهم کرد : «حتی توی دعوا هم انسانیت و منش و جوانمردی رو فراموش نکنید»

از صحبت های خوب شما تشکر می کنم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط واحد

اقای دکتر بهزاد اگه لحنم تنده ببخشید شما با اینکه ادعای دکترا دارید ولی رفتارهاتون از یک مرد کاملا بی سواد هم بدتره . شما بدون دلیل مهریه هزار سکه ای تعیین میکنید . بعد خواستن اون رو خیانت نا بخشودنی میدونید . خونه تون رو به نام دیگری میزنید . رفتارهای شما اصلا توجیهی نداره . بهتره بدونید مهریه حق زنه و هر وقت دلش خواست میتونه اونو مطالبه کنه ولی جالبه بدونید خانمها ی ایرانی فقط زمانی اونو مطالبه میکنند که کارد به استخونشون رسیده باشه ! در حالی که از روز فردای عقد این حق رو دارند . دوما شما خونه تون رو چرا به نام برادر خانمتون زدید ؟ اگه خونه واقعا مال شما بود ه اینکارتون حماقت محض بوده . جالبه بدونید که خانم با برادر خانم خیلی فرق داره . بیشتر اقایون به خاطر علاقه و اعتمادی که به همسرشون دارند ممکنه خونه رو به نام خانمشون بزنن ولی هیچ ادم عاقلی خونه خودش رو به نام برادر خانم نمیزنه . شما میگید ادم وقتی عصبانی میشه ممکنه طرف مقابل رو کتک بزنه . خوب اونها هم از منطق خودتون استفاده کردند . متاسفانه شما مهارتهای زندگی و همسر داری رو اصلا بلد نیستید . مرد مغروری هستید که فقط به خودتون فکر میکنید و هر حرفی که مخالف نظر شما باشه غیر منطقیه . زندگی با مردی مثل شما برای هر خانمی غیر ممکن و زجر اوره . ضمنا شما نمیتونید ایشون رو برای همیشه طلاق ندید . اگر شما از ایران برید ایشون به راحتی طلاق میگیره . مگر اینکه همین جا بمونید و اقساطتون رو به موقع پرداخت کنید . من نمیگم شما صد در صد مقصر بودید و همسرتون اصلا تقصیری نداشته . نه هر دو شما مهارتهای زندگی مشترک رو بلد نیستید . شاید از شما که دکترا هم دارید انتظار بیشتری هست . شاید یادگیری مهرتهای زندگی خیلی خیلی بیشتر از دکترای دوم به شما کمک کنه . اقای دکتر برای یک زن عشق زندگیش خیلی بیشتر از خونه و سکه و مال و اموال ارزش داره . وقتی به سراغ اونها میره که احساس کنه اون عشق رو از دست داده . متاسفم که همسر شما به این احساس رسیده .

---

نه اگر برم امریکا هم نمیتونه طلاق غیابی بگیره . وکالت تام الاختیار میدم به نزدیکانم و دعوتش می کنم به زندگی در امریکا. موارد مشابه قضایی هم داشتیم که رای همین بوده. البته شما مثل اینکه دلت چیز دیگه ای میخاد ولی نه طلاق شدنی نخواهد بود. با وکلای خبره ای در تهران مشورت هم کردم. موضوع به همین صورتی بود که نوشتم . . .

اگر نوسته های من رو خوندید و دارید این حرف رو میزنید که شما هم در این خیانت شریک هستید. چون آدم هایی مثل حضرت عالی هستن که روزگار این کشور رو به گند کشیدن. همه چیز شده مادیات. اجرا گذاشتن مهریه که یک کار نادر بود جدیداً مد شده. آدم هایی مثل حضرت عالی از زن من هم خائن ترید. چون اون بدبخت به هر حال روی احساس انتقام رفته و خیانت کرده و خودش هم قطعاً در درونش آشوبه ، ولی شما که قبح عمل خائنانه رو میشکنی از هر کاری کارت زشت تره و جزای الهی خواهی دید. از کلمه حق استفاده نکن چون بویی از حق نبردی . . .

شما مشکل خانوادگی بین زن و شوهر رو مقایسه میکنی با بالا کشیدن خونه من؟؟؟؟ زد و خورد زن و شوهر رو مقایسه میکنی با شبیخون. شما فرد خائنی هستی و بدون که زندگی سالمی رو تجربه نخواهی کرد. از اعتماد من سوء استفاده شده و شما توجیهش می کنی. خود خانواده همسرم آرزو دارن که خانومم برگرده و دوباره با من زندگی کنه. اونوقت شما کارهای کثیف اونها رو منطقی جلوه می دید.

اگر هم که نوشته های من رو نخوندید و نظر دادید که کار بدتری کردید . اگر فرصت ندارید مطالعه کنید نیازی نیست نظری بدید که به شرایط ربطی نداره. فتوا دادن ونطق کردن کاری نداره. گوش همه ما از حرف های کلیشه ای پر شده . . .

به هر حال لطفاً شما در این تاپیک چیزی ننویسید . لطفاً . . .

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

با سلام و احترام خدمت جناب دکتری به توان 2 :18: (این جمله جهت نمک قضیه میگم، تا شاید کمی از عصبانیت شما بکاهم)

من واقعا شرمنده ام که باعث عصبانیت شما شدم و همچینین باعث یسری از سوتفاهمات !

این لیوان اب و از من قبول کنین تا کمی هم عصبانیت کاسته بشه! و ما هم جرات کنیم دوباره وارد تاپیک بشویم!

http://www.upload7.ir/imgs/2014-10/5...3408322397.jpg



خب اولا جناب دکتری بتوان 2!

آخه من کی گفتم با مهریه 1000 تا موافقم!
من کی گفتم با مهریه بالا موافقم!

مگه من ننوشتم بنظرم اصلا مهریه صرفا یک هدیه از جانب همسر هست، وباید قلبا داده بشه! نه زوری گرفته بشود! کسی که همچین اعتقادی داره با مهریه بالا موافقه!؟
کمی بد خوندین ! مگه نه؟ یا از روی عصبانیت خوندین!

من والا نمیدونم 1000 سکه چقدر میشه اصلا سکه چقدر میشه! فکرم نکنم در زندگیم با همچین رقمی مواجه بشوم بخوام در آینده از همسر طفلکم بخوام!

بذارین اینطوری منظورم و عرض کنم:

من گفتم بشما که مثلا این خانوم گفتن 14 سکه ، شما در اون لحظه توانایی پرداخت 14 تا رو داشتین؟ خب قبول میکردین! مهریه صرفا فقط یک هدیه است!

مثلا شما اگه جای برادر من بودین و همچین کاری میخواستین بکنین، من بشما میگفتم برادر من ، ببین ایشون میگن 14 سکه ؛ شما میگین نه 1000 تا !

خب شما میتونین همین الان یا اصلا نه تا 1 سال بعد از عقدتون به ایشون یک سکه هدیه بدین! و بعد بنظر خودتون تا 14 سال آینده میتونین 14 سکه به ایشون هدیه بدین!
اگه آره خب قبول کنین! ولی نه 1000 تا 14 سکه رو!

حالا نه ممکنه شما بگین خیر من همین الان میتونم 100 سکه پرداخت کنم توانایی پرداختشم دارم!
هر سال هم میتونم 100 تا سکه پرداخت کنم ، خب با این اوصاف شما تا 9 سال اینده زندگیتون میتوینن 1000 تا سکه و پرداخت کنین! خب پس اگه اینطوره خب قبول کنین!

نسبت به وسعتون باید مهریه و قبول کنین ! نه بیشتر نه کمتر!
وقتی تواناییشو نداشتین چرا قبول کردین؟ خب واقعا قبول ندارین اینجا شما اشتباه کردین؟؟



اگه فکر میکنین نه هرچیم کار کنین در آینده نمیتونین همچین هدیه ای بدین خب پس قبولش نکنین ، هرچقدر میتونین هدیه تون و قبول کنین!و قولشو بدین!

من همچین نظریه درمورد مهریه دارم! بنظرم اصلا هدیه است، ذکر هم نشه بهتره! مرذ خودش هدیه رو قلبا تقدیم همسرشون کنن بهتره! اما خب یک چیزایی در جامعه هست که عرفه! دیگه نمیشه کاریش کرد!

حالا چون یسری تهمت ها به بنده زدین ، لازمه حتی ذکر کنم، بنده از سکه بیشتر عاشق گل رز هستم، اگه به من باشه فارغ از تجملات و نظر خانواده ها دوست دارم همون ده تا 20 تا گل رز هم اگه گفته میشه همسرم خودش هرمقدار که دوست دارند بعد از عقد به من بعنوان هدیه قلبا نه زوری تقدیم کنند. مثلا ماهی یک شاخه گل رز هم به من بدن من راضیم!ولی قلبی باشه نه زوری بخوام خودم برم ازشون بگیرم!
هدیه رو که زوری نمیگیرن!


اینو بخونین لیوان آبتان هم نوش حان بفرمایین تا کمی از عصبانیتتون کاسته بشه بنده بتونم در مورد باقی بنده ها صحبت کنم.:18:


فقط اعلام کردم ، شما وقتی مینویسین 1000 تا ! یعنی تواناییشو دارین، خب وقتی ندارین ننویسین آقا چه لزومی داره! آخه !!! حتی اگه خانوم هم گفتن شما نباید همچین قولی بدین!

من یک عقیده دیگه ای که دارم ، اینه که مرده و قولش ! مرد قول بده زیر قولش بزنه اصلا حسم کلا روشون تغییر میکنه! بنظرم یک مرد زمانی باید قول بده که توانایی انجام اونکارو داشته باشه!

حتی فرداروز من خواسته غیر منطقی از همسرم داشتم و ایشون بدون فکر بمن قول داد و انجام نداد ! نظرم درمورد مردانگیشون واقعا تغییر میکنه و اصلا نظر خوبی نمیشه!

وقتی همسر خواسته غیر منطقی داره، بهتره باهاش منطقی صحبت کرد و گفت من توانایی برآورده کردن همچین خواسته ای وندارم پس نمیتونم به همسر عزیزم قولی بدهم و نمیخواهمم قولی بدهم که از پسش برنمیام ! بنظرم این بهترین روشیست که یک مرد میتونه انجام بده!

---

ممنون از لیوان آب خنک!

ولی شما حرف خودت رو میزنی. عیبی نداره! حرف من و نظر من با این پست شما تغییری نکرد. به نظرم همون پست قبلی که برای شما نوشتم به اندازه کافی گویا و روشن بود . . .

موفق باشید و شاد

آقای بهزاد
یعنی چی مهریه ی روی کاغذ؟یعنی مهریه ای که درسندازدواج ثبت نشده باشدکه قابلیت پیگیری ندارد؟درضمن به اعصابتان مسلط باشیدوبه کاربرهاپرخاش نکنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سرگشته دوست

آقای بهزاد
یعنی چی مهریه ی روی کاغذ؟یعنی مهریه ای که درسندازدواج ثبت نشده باشدکه قابلیت پیگیری ندارد؟درضمن به اعصابتان مسلط باشیدوبه کاربرهاپرخاش نکنید.

---

باشه! شما درست میگید! مهریه هم روی کاغذ 1000 سکه هست و هم توافق اخلاقی ما همین بوده. باشه من دیگه روی این موضوع با شما حرفی نمی زنم. خوبه!

بسیار خوب. ولی من به کسی توهین نکردم و اگر در پاسخ به یکی از دوستان به ایشون گفتم که در خیانت شریک هست ، حرف درستی بود! ولی به هر حال من اون زمانی که گفتم مهریه 1000 سکه نوشته بشه نمی ترسیدم که همسرم بره بعداً اجرائیه بگیره! وقتی هم که دادخواست مهریه اومد خیلی راحت برخورد کردم. گفته بودم که! ترسی ندارم از این مسائل و فرد ضعیفی نبودم. امروز هم که تقسیط شده و مشکلی ندارم.

به هر حال کار حضرتعالی هم زیبا نیست که از خیانت طرفداری می کنی. بترس! عاقبت همسرم برای شما عبرت نشده؟

من نه شما رو میشناسم و نه اون دوست قبلیمون رو. ولی از همین اظهار نظر شما مشخصه که . . .

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط رزا

کجای دنیا اگر خانمی مهرش رو اجرا بگذاره میشه خیانت اونم خیانت بدتر ازخیانت جنسی؟؟؟ کجای دنیا اگر کسی خونه ای که به نامش هست رو بخواد میشه خائن؟؟!!! اصلا تعریف شما

از خیانت چی هست؟

خوب برادر من هزارتا سکه به نامش نمیزدی که حالا بیای بگی خائنه و بهم خیانت کرده...مگه اون موقع کسی زورت کرده بود؟؟

چرا کاری میکنی که نتونی از پسش بربیای حالا هم که نتونستی باید به خانومت برچسب بزنی؟

ما میفهمیم شما تو شرایط واقعا بدی قرار گرفتید و مسلما فکر نمیکردید که کار شما و همسرتون به اینجا کشیده بشه وگرنه هزار سکه مهرش نمیکردید ولی قبول کنید که اتفاقیست که

افتاده و همسر شما فقط داره از حقش استفاده میکنه...

به هر حال تو دعوا و اختلاف حلوا خیرات نمیکنن یه چیز شما میگی یه چیز همسرت تا اینکه کار برسه به اینجا...

ایشالله هرچی به صلاحتونه براتون پیش بیاد:72:

---

خوب ظاهراً خیلی از دوستان اعتقاد دارن که خیانتی در کار نیست. باشه! اگه میشد عنوان تاپیک رو عوض می کردم مثلاً میزاشتم رفتار کاملاً طبیعی همسرم و استفاده از حق و حقوق مسلمش . . .

باشه ایرادی نداره نیازی به بحث و جدل هم نیست. حالا که نظرتون اینه دیگه بحثی نمی کنم. از این به بعد فقط با مرور زمان شرح ما وقع رو خواهم نوشت . بهتره اقدامات با ما صحبت کنن چون صدای «عمل» از صدای «گفتار» بسیار پند آموز تر هست . . .

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کیانا 93

سلام اقای بهراد نمیدونم چرا این قدر پیگیر هستید در این تاپیک خداییش داداش واسه اینه که میخوای ایراد خودتو پیدا کنی یااینکه خودتو تبریه کنی هرچند من میگم خانوم شما تواین دعوا 80نه 90درصد
مقصره اخه اون طفلی تو ی یک خانواده بی فرهنگ بزرگ شده فقط زدن فحاشی یاد گرفته به قول خودت تواون موضوع که کتک خورد اینوحق خودش می دونست وطرفداری کرد از خانواده خودش +یک ادم ساده است صددر صد +بعداز 6سال زندگی کردن حرف زدن یاد نگرفت نتونست بهتون بگه اچار رو نذار داخل کشو من نفهمید قبل از اینا باید میگفت ممنون که شیر دستشویی درست کردی ممنون که دوری منو تحمل کردی ممنون که گذاشتی من برم خونه مامانم حالم خیلی بهتر شد دلم باز شده بعد مطمینا اگه بعداز گفتن این جملات در مورد کشو اعتراض میکرد شما حتما ببخشید به اون میگفتید کشو رو تمیز میکردید ایشون داد بیداد کرد چون همینطوری یاد گرفته بود در مورد بقیه اتفاقات هم همینه

اما داداش ده درصد شما مقصری دلم نمیاد شاید کمتر اما گاهی که منم مثل خانوم شما دادمیزدم یا قهر میکردم فقط دلم میخواست بگه که خیلی دوستم داره بهم محبت کنه مثل اون ماجرا کشوشاید توهم به جای زدن میدونم خیلی کفریت کرد میدونم مردها گاهی خیلی زن هاشون خستهشون میکنند اما شاید اگه میگفتی این روزها که نبودی دلم برات تنگ شده شاید یک جوور دیگه میشد اخرش به دعوا ختم نمیشد گاهی دا دها وغر زدن های یک زن معنیش اینه که من محبت میخوام من میخوام بغلم کنی میخوام سلطان قلب تو باشم حتی اگه به دروغ گاهی به من بگو تومهم ترینی برای من تو سلطان قلب من هستی

واما گاهی عصبانیت( وکتک زدنش) یک مرد یعنی ببین من خسته ام من از تمام تلاش های که میکنم اماتو نمی بینی خسته ام از تمام سپاس های که از زحمات من نشده است خسته ام

خیلی مغروری نگو نه چون اگه نبودی روز اول خودتو عاقل تر از بابات نمیدونستی اگر نبودی الان حرف گوش میکردی وکمی در مورد خودت تجدید نظر میکردی به خانمت اس بده بیاد این تاپیک بخونه میدونم طلافش بده اما بذار تمام حر ف های نگفته ات رو بهش بگی این حق تو میدونم حالت خوبه شاید اونقدر مردی که نباید حالت بد

---

خدا به شما خیر و بزرگی بده . بله خیلی درست فرمودی و من چیز زیادی ندارم که اضافه کنم. 99 درصد چیزایی که نوشتید از نظر بنده ی حقیر درسته.

ممنون از وقتی که گذاشتید و تاپیک من رو خوندید. به فرمایشات شما فکر می کنم . . .

سلام
داداش
شماتونوشته هاتون گفتی دیگه حاضر نیستی با اون خانوم زندگی
کنی:47:

تمام سعیتو کن کمتر از جیبت بره

به اهدافت بیشتر فکر کن وبه رویاهات پروبال بده تا راحتتر این فاجعه رو تحمل کنی:18:

من مثبت نیستم می گم باید از دیدگاه طرف مقابل هم به قضیه نگاه کنید
شما از یه رفتار اونا اونقد عصبانی شدید که بی خیال نمی شید
وگرنه دعوای زن و شوهری رو که همه دارن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh

من مثبت نیستم می گم باید از دیدگاه طرف مقابل هم به قضیه نگاه کنید
شما از یه رفتار اونا اونقد عصبانی شدید که بی خیال نمی شید
وگرنه دعوای زن و شوهری رو که همه دارن

---

باشه! شما طرف مقابل!

من باید چه کمی و کاستی ای برای شما میزاشتم که این کارها رو با من بکنید؟ باید چه رفتار و عملی می داشتم که این اتفاقات برام بیوفته؟

مردم به داماد بیکار شون به داماد الوات شون به داماد معتاد شون به دامادی که به زنش خیانت جنسی هم داشته احترام میزارن. کانون زندگی رو دودستی نگه میدارن. نمیزارن پاشون به دادگاه باز بشه . . .

شما طرف مقابل!

شما شاید نخبه باشین، اما در زندگیتون رفوزه شدین!

شما در مقابل دوستانی که سعی دارند شمارو نسبت به اشتباهاتتون آگاه سازند، خیلی تند و توهین آمیز صحبت میکنید!
شما انسان منطقی ای نیستید.

برخی از اشتباهات و قبول میکنین و خیلی راحت میگین بله من این اشتباه و دارم ، و باعث رنجش اطرافیانم میشوم! اما قلبا قبول ندارین! وقتی یک نفر به اشتباهات خودش آگاه هست پس تمام تلاششو میکنه تا اون اشتباهات و اصلاح کنه!

شما به من خیلی توهین کردین، اما من سعی کردم عصبانیت شما رو ناشی از شرایطتون درک کنم و با آرامش دوباره براتون توضیح دادم! اما شما فقط چون من شما رو تایید نکردم و اشتباهاتتون هم بهتون گوشزد کردم ، بازم نسبت به پیام توهین آمیزتون تاکید کردین.

درصورتی که من اصلا اعمال خانومتون و تایید نکردم و نگفتم ایشون کار درستی میکنند.
من اصلا با مهریه بالا موافق نیستم. وقتی به شما میگم من به یک شاخه گل هم بعنوان مهریه راضیم این یعنی من با مهریه چند میلیاردی که به یک جوون میدن موافقم؟
این یعنی به گفته شما من انسانی ابله هستم؟
این یعنی من موافق مهریه میلیاردی و دنبال مادیات هستم؟

من فقط گفتم شما وقتی تواناییشو نداشتین نباید موافقت میکردین؟ کسی که مجبورتون نکرده بود خودتون حتی پیشنهادشو دادین!

اما شما به من خیلی توهین کردین اونم بدونی که من رو حتی بشناسین.

اگه کسی اینجا پستتون و میخونه و راه حلی که بنظرش میرسه به شما میگه یا حتی سعی داره شما رو نسبت به اشتباهاتتون آگاه سازد ، دلیل بر این نیست که حتما تمام اعمال همسرتون و قبول داره!
اولا هیچکس وظیفه ای نداره فقط از روی حس انسان دوستی سعی دارن شما رو راهنمایی کنند.

دوما اینکه خانومتون اینجا نیستن که اشتباهاتشون و بهشون بگیم، شما اومدین راهنمایی بگیرین، خب ماهم داریم شما رو راهنمایی میکنیم.

سعی داریم اشتباهاتتون و بهتون گوشزد کنیم که در آینده بتونه بهتون کمک کنه! دیگه این اشتباهات و انجام ندین.و سعی کنین خودتون و اصلاح کنین

اما شما نمیخواین گوش کنین، فقط دنبال تایید شدن هستین! دنبال اینکه ما بگیم خانومتون 100 درصد مقصر هستن! و شما بی گناه!

اما آخه اینها چه کمکی به شما میکند؟

اگه با همسرتون هم همینگونه که اینجا با دوستان صحبت میکنین ، رفتار کرده باشین خب پس کاملا میشه حدس زد تمام این خشم همسر از کجا نشات گرفته است.

شما روی عصبانیتتون اصلا کنترل ندارین! الفاظی که به دیگران نسبت میدهید اصلا الفاظ درستی نیست.و از یک شخصی با مدرک دکتری انتظار نمیره که همچین کلماتی و بکار ببرد.


شما اگه دنبال مهارت زندگی بودین، دنبال راه چاره بودین ، مطمعنا از همون ابتدای زندگی که به مشکل خوردین راه مشاوره و پیش میگرفتین!
یک درصد احتمال رفتار اشتباه خودتون و میدادین! و فقط نمیگفتین بله من فلان اشتباه و دارم و میدونم باعث رنجش هم میشود، بلکه قبولش میکردین و دنبال راه اصلاحش میبودین.
مطمعن باشین در همین زندگی هم موفق میشدین.

نقل قول:

---

من اصلاً مهریه بالا برام شرط نشد و من هم چنین هدیه ای نداشتم که به کسی بدم! فقط از روی بچگی گفتم روی کاغذ 1000 تا باشه تا زن من در مقایسه با دیگران تحقیر نشه (که البته و صد البته که در خصوص چنین زن خائنی خطا کردم)

---

تحقیر!!!!!

مهریه بالا برای هیچ زنی شخصیت نمیاره!

کی گفته زنی که 14 سکه مهریه اش باشه یا 5 سکه، یعنی شخصیت کمی داره ، یعنی در مقابل دیگران تحقیر شده؟
مگه یک زن قراره با ازدواجش خودشو بفروشه؟ که هرچی مهریه بالاتر یعنی شخصیتش بالاتر بوده! باارزش تر بوده!

خدای من، همجین طرز فکر ی و برای اولین باره تو زندگیم میشنوم که مهریه ، شخصیت من هست!!!! هرچی بالاتر ، شخصیتم بالاتر میره!

یعنی در آینده اگه مهریه ام یک شاخه گل رز هم باشه ، یعنی من بی شخصیت ترین انسان روی زمین هستم!!!!!!!!!!!:303:


اینطور که من متوجه شدم ، جناب احمد موفق شدن زندگیشون و دوباره از نو بسازند، و پایان خوشی و هم برای خودشون هم همسرشون هم خانواده هاشون بسازند! و اجرشون هم ، هم در این دنیا خواهند دید هم در آخرت !

اینکه ایشون موفق شدن، بخاطر این بود که راه مشاوره و پیش گرفتن ، بخاطر این بود بجای راه نابودی راه ساختن و پیش گرفتن!
ایشون در گام اول سعی کردن خودشون و اشتباهاتشون و وظایفشون و بخوبی بشناسند و اصلاحشون کنند !
ایشون خیلی خوب تونستن زندگیشون و بحران ها رو مدیریت کنند. و موفق هم شدند.


اما شما اگه به همین شیوه بخواین ادامه بدین ، همیشه این شکست در زندگی ؛باهاتون همراه خواهد بود!
هیچوقت نمیتونین با یک زن زندگی کنین.

زن یک انسان هست مانند شما! و شخصیت داره ! اگه نتونین به شخصیتشون احترام بذارین! و "من " بودن ها رو نتونین فراموش کنین و به "ما" تبدیل کنین.
هیچوقت نخواهید تونست ازدواج موفقی و تجربه کنید.

به عنوان آخرین کمک هم میتونم مقالات کنترل خشم و عصبانیت و در اینجا بهتون معرفی کنم.
بد نیست یک سری هم به انجمن مهارت های ارتباطی و انجمن شوهران و زنان از همدیگر چه انتظاراتی دارند، بزنید

اگه قرار باشه شما هم مثه همسرتون ، راه اشتباه و پیش برین پس فرق بین شما و همسرتون چیست؟

شما هردو در این زندگی به یک قسم مقصر هستین!
اونی موفق خواهد بود که اشتباهاتشون بپذیره، و اصلاحشون کنه!

اگه قرار باشه شما هم ایشون و طلاق ندین و تا آخر عمر عذابشون بدین ، پس فرق شما و ایشون در چیست؟
همه ی ما انسان ها مسول اعمال خودمون هستیم! حواستون باشه کاری نکنین که هم این دنیاتون و ازدست بدین هم آخرتتون .

نقل قول:

---

خوب ظاهراً خیلی از دوستان اعتقاد دارن که خیانتی در کار نیست. باشه! اگه میشد عنوان تاپیک رو عوض می کردم مثلاً میزاشتم رفتار کاملاً طبیعی همسرم و استفاده از حق و حقوق مسلمش . . .

---

هیچکس در اینجا اعمال خانومتون و تایید نکرد و نگفت ایشون کار درستی کردن و تمام اعمالشون هم درسته!
ولی کارهای شما رو هم تایید نکردن

شما خودتون گفتین ،شمارو از اشتباهاتتون و آگاه سازیم.
اما متاسفانه میزان پذیرشتون و اعلام نکردین!

امیدوارم این رفوزگی زندگیتون و بتونین جبران کنین! و موفقیت و قبولی و تجربه کنین.

اونا خانواده خوبی بودن که از روز اول می خواستن دخترشون رو با 14 تا سکه بدن به شما ولی حتی خانواده های خوب هم ممکنه خیلی عصبانی شن و حتی کار اشتباهی بکنن
و هنوز می گم باید چیزی دیده باشن که خیلی عصبانی شدن و از این خونه و مهریه و ... به عنوان ابزار استفاده می کنن
الان فهمیدم دقیقا همین طوره تا جایی که ما می تونیم متوجه شیم اینه که شما زبون تندی دارید و زبون تند آدم رو عصبانی می کنه
بله آدم به داماد بیکارش احترام می ذاره اما داماد بیکاری که زبون تندی نداشته باشه
و این مسئله غرور شما احتمالا وقتی الان تو این محیط که حتی کسی شما رو نمی شناسه با این غرور از خودتون می گید حتما تو زندگی هم خیلی با غرور با خانواده همسرتون برخورد کردید و شاید حتی خیلی جاها تحقیر شده باشن

- - - Updated - - -

یکی از دوستان به نکته خوبی اشاره کرد اگر اون موقع که خانومتون از مسافرت اومده بود و خسته بود داشت غر می زد شما می گفتید که چقد دلتون براش تنگ شده و جاش تو خونه خالی بود آیا همسرتون اون کارش رو ادامه می داد یا کلا فضا عوض می شد
وقتی یه زندگی به چالش کشیده می شه دو طرف به یک میزان مقصر هستند