-
RE: حجاب
با عرض سلام همه دوستان عزیز مخصوصا کاربر محترم جناب گردآفرید عزیز!
جناب گرد آفرید! من بسیار خوشحال و خرسندم که با شما آشنا شده ام و اندیشه ها و افکار شما رامایه رشد و ترقی هر ایده اولوژی و فکر پویا میدانم. ظرافت و تیز بینی و نکته سنجی شما را من در کمتر جایی مشاهده کرده ام. سوالات و صحبت های شما نشانه ذهن باز و فکر پویای شماست و نشان میدهد که شما نمیخواهید هیچ گونه مطلبی را بدون دلیل و منطق بپذیرید و این بسیار عالیست.
اما در باب آنچه که گفته ای و سوالاتی را که مطرح کرده ای جای بحث بسیار دارد که من به طور خلاصه آنچه را که میدانم به اطلاع شما میرسانم و صد البته معتقدم که این حرفهایم جای نقد و بررسی دارد که مطمئنا از دید انسان تیز بین و نکته سنجی مثل شما، مخفی نخواهد ماند.
من تمام تایپیک را به طور اجمال خوانده ام. به نظر من بحث در مورد حجاب، در جاهای بسیاری از این تایپیک، با موضوعات دیگری مخلوط شده است که باید تک تک به جواب آنها پرداخت. کسی که می خواهد در مورد حجاب بحث کند، و نظر خود را ابراز کند، باید مشخص کند که آیا با اصل حجاب مخالف است یا خیر؟ ایا با شکل و نوع پوشش مشکل دارد؟ ایا با وضع حجاب در جامعه مشکل دارد؟ ایا با این حکومت که به نام اسلام است و نتوانسته در برخی از جاها آنطور که باید و شاید اسلام را اجرا کند، مشکل دارد؟ آیا اصلا با دین اسلام مشکل دارد؟ و یا حتی کلی تر از این؛ آیا با دین و دین داری مخالف است و در یک کلام دین را افیون توده ها میداند؟
به نظر من اینها مباحثی است که در اغلب اوقات و هنگامی که بحث بر روی یکی از مسائل اسلام می شود، با همدیگر مخلوط می شوند و بحث به هیچ نتیجه ای نمی رسد؟
اما آنچه را که شما گرد آفرید عزیز بیان کرده اید، بر میگردد به ارتباط حجاب با پیشرفت و ترقی افراد و تکنولوژی و جامعه و شما در اینجا مقایسه ای بین جوامع اسلامی و غربی از لحاظ پیشرفت تکنولوژی و فرهنگی در عصر " حاضر " نموده اید و اگر به خواهم در یک جمله بگویم، من فکر می کنم که شما دستورات دینی و یا به طور کلی دین را عامل عقب ماندگی و عدم پیشرفت جوامع می دانید که قاعدتا جامعه اسلامی از این قاعده مستثنا نیست.
دوست بزرگوارم!
آن غربی که شما و همه از آن حرف می زنند ، من خودم هم به پیشرفتهای فوق العاده آن اذعان دارم. غرب را به خاطر پیشرفتهایش باید تحسین کرد و میکنم. اصلا اگر غرب نبود، بسیاری از همین فناوری ها هم در کشورهای شرقی و اسلامی نبود که اصلا فکر نمی کنم نیاز به ذکر نمونه هایی باشد. هیچ کس منکر تحولات عظیم و واقعا چشمگیر غرب نیست. اما در این باره، هیچ وقت نباید دو نکته را فراموش کرد. اول اینکه، پیشرفتهایی را تحسین باید کرد که در خدمت بشراند نه به زیان او. چون مادامی که پیشرفتهای علمی با تعهد و انسانیت و وجدان همراه نباشد، نتیجه اش هیروشیماها و ناکازاکی ها خواهد بود. از این جهت است که باید به حال علم وغرب گریست و شاید با اندکی تامل و از این رهگذر بتوان فهمید که چرا اسلام متخصص متعهد می خواهد پرورش بدهد. در واقع اگر بخواهیم کاملتر بگویم، اسلام نه عالم بی دین میخواهد و نه جاهل دیندار. و نکته دوم هم این است که ما نباید در وجود خودمان در مقابل غرب احساس حقارت کنیم. چون احساس خودباختگی همان و استعمار و استثمار و ملعبه دست سود جویان قرار گرفتن هم همان.
دوست آزاد اندیشم!
آنچه که امروز جوامع اسلامی به آن دچار شده اند و باعث شده است که هنوز اندر خم یک کوچه بمانند و ندانند چرا دینشان واقعا به موها و حجاب زنانشان حساس است، به خاطر این است که خود را باخته اند. به خاطر این است که توانایی و قدرت دفاع از اندیشه ها و اعتقادات دینی خود را ندارند. به خاطر این است که فکر میکنند دینشان فقط یک سری دستورات معنوی و عبادی صرف است و بس. اسلام را زهد و رهبانیت و صوفیگری می پندارند. فکر میکنند که دینشان، به طور مطلق دنیایشان را کوبیده است و از آن بیزار است. آنها را فراموش کرده اند که غرب قبل از رنسانس چه بوده است. فراموش کرده اند که کشورها و کسانی که الان ادعای علم و فضلشان، گوش فلک را کر کرده است، زمانی جیره خوار کتابها و مطالب علمی شاگردان امام صادق(ع) بوده اند. فراموش کرده اند که پدر علم شیمی، در مملکتی اسلامی رشد کرد و شاگرد فرزند پیامبری بود که انسانها را تشویق به بدست آوردن "" علم "" می کرد, حتی اگر در چین باشد. فراموش کرده اند که ابن سیناها، ابوریحان بیرونی ها و زکریای رازی ها، در زمانی زندگی میکردند که غرب برای کسانی که نظریات علمی بیان می کردند، دادگاه های تفتیش عقاید برپا میکرد و جسد هزاران گالیله و امثال او را می سوزاند......!!!!!!
اما با ز هم با این وجود، من غرب را به خاطر گذشته اش سرزنش نمی کنم و نخواهم کرد. من دلم می سوزد برای خودمان که چرا ما باید با داشتن چنین دینی، الان به اینجا برسیم. من خودمان را ملامت میکنم. مطمئنا وقتی که شخصیت های علمی برجسته، در ممالک اسلامی کم باشد و بعد از فوتشان قدر آنها دانسته شود و هزاران مجلس یادبود و بزرگداشت و بدون ثمر برایشان برپا شود و تا وقتی که زنده اند دستانشان بوسیده نشود اما وقتی که مردند، خاک قبرشان را ببوسند، بسیاری از انسانها حق دارند که به سراغ روانشناسان غربی بروند و نظریات آنان را در ممالک اسلامی پیاده کنند. اما با این وجود، تمام حرف من یک جمله است و آن هم اینکه "هیچ ارتباطی بین بی دینی و پیشرفتهای علمی و صنعتی وجود ندارد." در غیر این صورت اگر چه به پیشرفتهایی میتوان دست یافت، ولی از طرف دیگر بسیاری از چیز ها را از دست خواهیم داد. چون تمامی این پیشرفت ها در خدمت بشر و برای راحتی اویند. اما همین بشر اگر که فاقد ایده ال و آرمان معنوی باشد، اگر انرژی و استعدادها و تمایلات او کنترل نشده( نه سرکوب شده) باشد، اگر از کمبود محبت و عاطفه رنج ببرد، اگر تمام هم و غمش برطرف کردن نیاز جنسی اش باشد، اگر از تنهایی رنج ببرد، اگر به نهیلیسم ( پوچ گرایی) برسد، اگر ببیند که روح بلند و بزرگش را این پیشرفتها و راحتی ها نمی تواند تامین بکند، اگر ببیند که هر انچه را که به آن دل میبندد، بعد از مدتی از آن دل زده بشود، اگر ببیند که این علم و پیشرفتها، روحش را ارضاء و سیراب نمیکند و ...............................هزارن مشکل و مساله " روحی" و روانی" دیگر، اینجاست که می بیند همه این تکنولوژی و رفاهی که دارد، پشیزی برایش ارزش ندارد. وانگار مدام این سخن از جبران خلیل جبران را در درونش زمزمه میکند که : " ما خواهان دلگرمی نیستیم. ما می خواهیم به شک کاملتری به آگاهی برسیم." و اینجاست که او خواستار چیزی فراتر از این است که من هر چه فکر میکنم نام این نیاز را جز نیازبه " دین" نمی توانم انتخاب کنم.
این انسان هنگامی که با این مفهوم اشنا شد و ارزش خود را بالاتر از این دید که مثل حیوانات فقط در پی راحتی خود باشد، دیگر باید ها و نباید های دین را، نه " تکلیف" بلکه "تشریف" مبیند که شرافت بخش و مایه افتخار اوست و با روی خوش به پیشوازش میرود. چرا که ضرورتها را از عمق جان خود احساس می کند و میداند هیچکس جز خالق او به او و نیازهایش آشنا نیست و جز او کسی نمی تواند برنامه ی مناسب و همه جانبه فراهم آورد.
و از همین رهگذر است که شاید بتوان با ترکیبی از احساس نیاز به دین و پیوند جدانشدنی دین با خواسته ها و تمایلات واقعی و فطری انسان ها که ریشه در روح و روان آدمی دارد به مساله حجاب نگریست و مشاهده نمود دینی که ناب و کامل باشد، هرگز با خواسته ها و تمایلات انسانها تعارض به معنای واقعی نخواهد داشت.
و حتی میتوان بررسی کرد که حجاب حتی جدای از بحث دینی، چه از لحاظ روانی، چه از لحاظ اقتصادی میتواند مثمر ثمر باشد که این خود مجالی دیگر را می طلبد.
و اما در مورد خانواده!
دوست خوبم!
خانواده مفهومی غریب و نامانوس در غرب است. کسی که به راحتی و بدون هیچگونه محدودیتی میتواند با هر کس رابطه داشته باشد، دیگر هیچ درد سری به خود، برای تشکیل خانواده راه نخواهد داد و این تنها یک جنبه از قضیه است. شاید از من امار و ارقام مستدل بخواهید. من هم شما را به دیدن تمامی فیلم هایی و حتی برنامه های کودکی که در غرب ساخته میشود معطوف میدارم. خودتان آمار بگیرید و ببینید که از هر ده فیلم، در چند تای آنها همسر و شوهر و فرزند در زیر یک سقف زندگی میکنند. و آنگاه خودتان قضاوت کنید که آیا آن چیزی را که شما در فیلمها،تصاویر و منابع اطلاعاتی و دیداری میبینید، آیا واقعا خانواده نام دارد؟
و درآخر، دین، تنها توصیه به یک نگاه است:
نگاه به خود؛
نگاه به خدا؛
نگاه به بینهایت؛
همین.
-
RE: حجاب
سلام ALI REZA :72:
باعث خوشبختی و خرسندی برای ماست که در این تالار با دوستانی همچون شما آشنا می شویم که بدون چشم داشت وقت با ارزش خود را برای راهنمایی ما به کار می گیرند :203:
دوست عزیز مطالبی که ارسال می کنی بسیار آموزنده و با ارزشند و بنده به عنوان عضو کوچکی در این تالار از شما درخواست می کنم تا ما را در موضوعات دیگر نیز تنها نگذاشته تا از علم شما بیشتر استفاده کنیم .
این موضوع حجاب هم با دلایل محکمی که دوستان آورده اند واضح و مشخص است البته برای کسانی که دنبال دلیل می گردند . شما هم امیدوارم ضمن حضور در این تاپیک گرفتار بحث نشده و در تالارهای دیگر که افرادی به کمک شما نیاز دارند حضور پررنگ تری داشته باشید .
بدون شک بعضی افراد در جامعه وقت بیکاری برای جر و بحث و جهل دارند اما فکر می کنم حیف است که شما دوست عزیز خود را گرفتار این افراد کنید .
در هر حال برای شما دوست عزیز آرزوی شادی و خوشبختی می کنم .:16:
-
RE: حجاب
سلام گردآفرید ،
بنده همان طور هم که قبلا خدمتتان عرض کردم دلیلی برای جواب دادن به سوالات تکراری شما نمی بینم و جواب شما در در موضوعات مختلف و به موقع داده ام الان هم هر وقت ببینم چیز جدیدی میگید که نیاز به جواب دادن داشته باشه با کمال میل در بحث شرکت می کنم . حق یارت .
-
RE: حجاب
سلام گلم ....:72:
من در ایران نیستم و بنا به موقعیت توریستی که اینجا داره با صدها ملیت در روز سرو کله میزنم...
ولی جالبه تفکراتی هم که قبلا در موردخصوصیات کشورها داشتم کمی معتدل تر شده...
هنوز در صدد بیشتر آموختنم :227:
ولی یه نکته جالب اینکه ..
اینجا همه ارزشهای انسانی پابرجاست...ولی سبکهایی دارن در تعاملات...اما...
نمیخوام از چیزی حرف بزنم که در سیتی سنترها و امارات مولها باعث میشه بگم کاش اون صحنه رو از ایرانی ها نمیدیدم....
در مورد معقوله حجاب هم سعی کنیم بعد از پذیرش این مهم{ باااااااااور} این مهم رو به عزیزانمون یاد بدیم...
حجاب=پوشیدگی-سادگی-عدم جلب توجه
زیبا پوش باشید....اگه لازم شد گران پوش باشید...جذاب باشید....
تا گلهای زندگی مان اطمینان کنند و بتونیم گوهر وجودی اونهارو بهتر حفظ کنیم..
.که این امر خود تسهیل کننده باور حجاب خواهد بود...:43:
:72: :72: :72: :72: :72: :72: :72:
-
RE: حجاب
با درود؛علیرضا خان شما خطابه ای را در باب آسیب شناسی غرب و وجود مشکلاتی در آن(غرب)بیان داشتید که البته در همین *جا* بسیاری از این حرفها را به وفور در رسانه ها شاهد هستیم.
تا اینجا که همان حرفهای همیشگی است . . . اما در جایی از نوشتارتان بیان کردید که:
*اما آنچه را که شما گرد آفرید عزیز بیان کرده اید، بر میگردد به ارتباط حجاب با پیشرفت و ترقی افراد و تکنولوژی و جامعه و شما در اینجا مقایسه ای بین جوامع اسلامی و غربی از لحاظ پیشرفت تکنولوژی و فرهنگی در عصر " حاضر " نموده اید و اگر به خواهم در یک جمله بگویم، من فکر می کنم که شما دستورات دینی و یا به طور کلی دین را عامل عقب ماندگی و عدم پیشرفت جوامع می دانید که قاعدتا جامعه اسلامی از این قاعده مستثنا نیست*
می شود بفرماییید از کجای سخنان بنده به این نتیجه مهم دست یافته اید!!!؟؟؟پمن کی چنین اندیشه و دیدگاهی داشته ام؟؟؟؟؟
من با شما در مورد آفات دانش بدون اخلاق همسویم و در همان حال با شما نا همسو و مخالف در باب وجود رذایلی چون:پوچگرایی،بهره جنسی از کودکان(هرچند که این مورد در تاریخ و فرهنگ کشور ماهم هست) صرفا در غرب و ارتباط آن با تمدن غرب و عوامل مثبته آن و روند خردگرا و منطقیش و اینکه روند و ذات تمدن و فرهنگ غربی مسبب و خالق این کژیهاست.
و باز هم:آفتاب آمد دلیل آفتاب!!؟چرا؟؟زیرا که اگر همه این چیزها را به فرض محال بپذیریم،چرا مردمان غرب اینقدر خوشبخت،کارا،پرتلاش و . . . هستند؟؟
آخر چرا با چشم سر و با چشم دل نمی بینید که همین معضلات در کشور گل و بلبل ما و همه کشورهای اسلامی نیز وجود دارند؟؟؟؟؟؟
چرا صفحات حوادث روزنامه ها را که پر از قتل و تجاوز محارم و زورگیری و خودکشی است را نمی خوانید؟؟؟؟
این کثافت کاریها در هر فرهنگ و جامعه ای هست و در همه جای دنیا هم وجود دارند،چرا آنها را به غرب نسبت می دهید؟؟
کجای غرب و کدامین مردمان آن به قول شما:
*انرژی و استعدادها و تمایلات او کنترل نشده( نه سرکوب شده) باشد، اگر از کمبود محبت و عاطفه رنج ببرد، اگر تمام هم و غمش برطرف کردن نیاز جنسی اش باشد، اگر از تنهایی رنج ببرد، اگر به نهیلیسم ( پوچ گرایی) برسد، اگر ببیند که روح بلند و بزرگش را این پیشرفتها و راحتی ها نمی تواند تامین بکند، اگر ببیند که هر انچه را که به آن دل میبندد، بعد از مدتی از آن دل زده بشود، اگر ببیند که این علم و پیشرفتها، روحش را ارضاء و سیراب نمیکند*------------------>>!!!!!!!!!!!!!
اینها مشکلاتی است که در همه جهان هست؛چرا این ور مسأله را نگاه نمی کنید و ستم تاریخی به زن و جنس دوم و پست شمردن او را در مواردی همانند:خونبها،ارث،حق طلاق نمی بینید؟(جالب است برای مثلا جبران این کمبودها موضوع کثیف و پر از مشکل مهریه را وضع کرده اند که خودش مسبب بسیاری از بدبختیهاست!!!!)
چرا بی اعتنایی به اولین حق مسلم آدمی،یعنی:آرادی او را در همه ابعادش(تا آنجا که به دیگران آسیب وارد ننماید) را نمی بینید؟؟؟چرا زور و جبر و تحجر را نمی بینید؟؟؟؟آخر چرا نمی خواهید بپذیرید که هر کسی حق گزینش عقیده و روش زندگی خود را دارد و هیچ مرام،مسلک و دینی برتر تز دیگری نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در همینجا بگویم که من با الزلم نداشتن حجاب و اجبار زنان و دختران در ترکیه،فرانسه و برخی کشورهای معدودی نیز اصلا موافق نیستم و با برخی دیگر موارد در غرب؛؛
و در پایان اگر برآشفته نمی شوید به شما بگویم که خود شما نیز در زندگی خود سر تا به پا*غربی*هستید و نماز و روزه و عزاداری و غیره نیز که تنها و تنها*عادت* است(مانند:شب هالووین در آمریکا و ژانویه غربیها و کلیسا رفتن و . . . ) دال بر مسلمانی حقیقی شمایان نیست که اگر بود شمایان را از بسیاری بدیها باز می داشت و اوضاع و احوالتان اینی نبود که باید به حالتان بگریید و بگریند؛
راستی پاسخ و تعامل با بنده را درباره نوشتار(پست) شماره 60/شصت را که آورده ام،فراموش ننمایید؛؛؛بدرود.
-
RE: حجاب
حضرت آقای:معشوق همینجاست!انگ تکراری بودن مطالبم را بر من نزنید که زبان دلیل و منطق و خرد همواره گویاست و زبان جبر اندیشان و تنگ نظران الکن و کوتاه!!
بر من تهمت بیکاری و جهل را نزن که متعصبان و بی منطقان هر کجا که در اثبات و ادله کم بیاورند،ذات خبیث و پست خود را عریان کرده و به فحاشی و افترا دست دراز می کنند.!!!به علیرضا نیز چیزی را حقنه نکن که خود اختیار رفتارش را دارد و البته من همانطور که به سخنان شما احترام گذاشتم( و نه در هنگام افترا و ناسزاگویی شما) به باور و سخن او نیز احترام می گذارم و فقط سعی در روشنگری و تعامل با او را دارم.
علیرضا خان!بنگر که چه چه ظاهرمسلمانان کافراندیش بسیار داریم،بنگر و خوب هم بنگر؛؛؛
-
RE: حجاب
اگر کسانی که در این موضوع مطلب نوشته اند ، با بازنگری آن متوجه شدند که ادبیات بهتری نیز برای انتقال سخنانش بود، به من اطلاع بدهند تا متن جدیدشان را جایگزین کنم.
با خودم فکر می کنم که از این قشنگتر هم می توانیم مفاهیم خود را انتقال دهیم. دوستان چی فکر می کنند؟
-
RE: حجاب
سنگ تراشان گرامی،شما که مسئولیت کنترل این بحث و نحوه سخن گفتن را بر عهده دارید،باید آن پستی را (شماره 62) که معشوق همینجاست در خطابی به علیرضا،مستقیما بنده را بیکار،جاهل و مشتاق جر و بحث معرفی کرد،هوشمندانه حذف می کردید تا خودم درصدد دفاع نه از خود که از انسانیت و آزادی و خرد بر نمی آمدم؛
-
RE: حجاب
سلام گلهای من:72:
آری.......
حجاب حجاب حجاب.....:104:
وصد البته مصونیت مصونیت مصونیت.....:227:
:43: :72: :72: :72: :43:
-
RE: حجاب
و البته نیز:آزادی،آزادی،آزادی
و مصونیت هم که در رفتار و کردار هر کسی است و وابسته به آن و در حجاب صرف که می دانیم با همین حجاب زوری هم چه مفاسدی که نیست؛