نوشته اصلی توسط
ستاره ف
سلام... بازم از همتون ممنونم که بم روحیه میدین ... دیشب پسرم بهم میگفت مامان تو چرا نمیای مدرسه مون دنبالم؟ میگفت مامان دوستم اومده دنبالش که با هم برن بیرون . نمیدونستم بهش چی بگم . شوهرم بش گفت مگه باهم میریم بیرون بت خوش نمیگذره ؟ پسرم گفت من دلم میخواد مامانمم باشه .شوهرم گفت نمیشه که بابا.مامان باید تو خونه باشه ، واسمون شام درست کنه دیگه . پسرم گفت مامانای بقیه چرا باهاشون میرن ؟ نمیخوان شام درست کنن؟ شوهرم گفت اونا کار اشتباهی میکنن . بعدش که رفتم پسرمو بخوابونم بم گفت مامان ، بابا نمیذاره توهم بامون بیای بیرون ؟ من هی سعی میکردم بحثو عوض کنم . آخه نمیدونستم بهش چی بگم .اما اون ول کن نبود ... آخر سر گفت خودم به بابا میگم بذاره باهامون بیای بیرون ..