هدیه همسرم به من در آغاز سال نو ... خیانت

عزیزم هرچه زودتر باید با یه وکیل مورد اعتماد مشورت کنی . مهریه ات رو باید زودتر به اجرا بذاری و اموالی که به نامشه رو معرفی کنی . و ثبت کنی وگرنه از دسترس خارج میکنه . ماشین و باغش به نام خودش نیست ؟ این جور آدمها رو میشناسم خیلی زرنگن و فکر همه چیزو از اول میکنن . ولی نمی دونن که دست بالای دست بسیاره . و کسی اون بالا هست و ناظر همه چیزه . دعا میکنم هر چه به صلاحته همون بشه . مهریه ات رو به اجرا بذار ولی اگه از بعدا از مهریه ات بگذری راحت طلاقت میده . نمونه اینجور مردا رو دیدم . از خداشه که از دستت خلاص بشه و به کثافت کاریش برسه . اینا زنی میخوان که کر و کور و احمق باشه . و از کاراش سر در نیاره و به پر و بالش نپیچه . یا مثل خودش باشه و بهش گیر نده . ضمنا چون بکارتت رو از دست دادی کل مهریه بهت تعلق میگیره نه نصفش .

درود بانو دختر 7

چقدر حس وحشتناکی داشته پدر شما :54: چقدر مظلومه بخدا گریم گرفت :72:
بنظرم با یه وکیل مشورت کن ضرر نداره ولی خواهشا جوری برخورد نکن بابات ناراحت بشه هیچی توی دنیا وجود نداره که ارزشش بیشتر از بابات باشه.نظری ندارم بدم فقط میخوام بدونین احساسی که دارین را درک میکنم.
درسته خانواده آرومی هستید ولی اگه میبینی طرف مقابلت داره شانتاژ بازی در میاره و بقول گفتنی داره زرنگ بازی در میاره بخاطر اینه که پدر شما را میشناسه و میدونه که آدم آرومیه و جواب نمیده ولی شما سعی کن از خودت خوب دفاع کنی حتما پیش وکیل برید و بدون مشورت با وکیل کاری نکنید.توی ازدواج احساسی بودی ولی لطفا اینجا مشورت بگیر از متخصصش.خیلی هم توجه نکن به شانتاژ بازی هاشون اینجور خانواده ها کارشون اینه شما کاری که فکر می کنید درسته انجام بدید.
خدا رو شکری دختر خوب و فهمیده ای هستی ایشالله هرچه زودتر هرچی که بصلاحته همون بشه :323:

با سلام
واقعا از وضعيتت ناراحت شدم خدا بهت صبر بده
ولي عزيزم اصلا كوتاه نيا
بخاطر روزاي خوشي كه ازت گرفته /سواستفاده اي كه كرده با جسمت با احساساست بايد پاسخگو باشه
بعدشم اونا از مهر يه ات مي ترسن معلومم هست از پسرشون دفاع مي كنن.
محكم باش كم نيار.
جوري رفتار نكن كه بعدا پشيمون بشي بگي نگاه نتونستم حق خودمو ازش بگيرم

ممنونم از همه نظراتتون با وکیل صحبت کردم و می دونم نامزدم هیچی به نام خودش نداره و ماشینش هم به نام صاحب اولیه اش هست و باغاش هم به نام پدرش هست و رسما هیچی به نام اون نیست من برای پدرم شرمنده هستم چقدر به خاطر من تحقیر شد چه دیشب و چه روزی که اومد محضر و دید پدر نامزدم نیومده دیشب به پدر نامزدم گفته بود پس تو عمدا نیومدی محضر و اون هم در کمال پر رویی گفته بود اره پس چی فکر کردی چون از دخترت خوشم نمی یومد نیومدم ! چقدر پدر م مظلومه و من چقد ردر حقش نامردی کردم خیلی سخته پدرت رو ببینی که تمام موهاش سفید شده و تمام عمر برات زحمت کشیده دست اخر بخوای یه غم به غم هاش اضافه کنی از خدا می خوام من رو ببخشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر 7

ممنونم از همه نظراتتون با وکیل صحبت کردم و می دونم نامزدم هیچی به نام خودش نداره و ماشینش هم به نام صاحب اولیه اش هست و باغاش هم به نام پدرش هست و رسما هیچی به نام اون نیست من برای پدرم شرمنده هستم چقدر به خاطر من تحقیر شد چه دیشب و چه روزی که اومد محضر و دید پدر نامزدم نیومده دیشب به پدر نامزدم گفته بود پس تو عمدا نیومدی محضر و اون هم در کمال پر رویی گفته بود اره پس چی فکر کردی چون از دخترت خوشم نمی یومد نیومدم ! چقدر پدر م مظلومه و من چقد ردر حقش نامردی کردم خیلی سخته پدرت رو ببینی که تمام موهاش سفید شده و تمام عمر برات زحمت کشیده دست اخر بخوای یه غم به غم هاش اضافه کنی از خدا می خوام من رو ببخشه

---

یه پدر فقط خوشبختی دخترشو میخواد.شما شاد باشی اونم شاد میشه.پس لطفا یکم تلاشت را بیشتر کن تا برگردی به همون حالت قدیم هواشم بیشتر داشته باش.سعی کن این موضوع را هم هرچه زودتر حل و فصلش کنی با کمک وکیل و روی خوش نزار خیلی کش پیدا کنه.
بازم خداروشکر اینچیزا را قبل عروسی متوجه شدید:72: جلوی ضرر را از هرجا بگیری منفعته.

خیلی متاسفم که بعد یکسال مجبور به همچین کاری شدی
خیلی متاسف شدم که خانواده خوبی مثل شما باید یه همچین اذیت و آزاری رو تحمل کنه
خیلی ناراحت میشم وقتی فکر میکنم که خدا چطوری میخاد جواب جفای یه همچین آدمهایی رو بده:47:
دوستان به شدت تشویقت میکنن تا با تمام قوا برای جدایی تلاش کنی من هیچوقت کسی رو تشویق به متارکه نمیکنم بنابراین نظری در این مورد ندارم و فقط گفته های آقای واحد و خاله قزی رو تائید میکنم
برات دعا میکنم دوست خوبم

سلام
خیلی برات ناراحت شدم
از خدا برات آرامش قلب و ایمان میخام
من با نظر پدرت خیلی موافقم و بهت پیشنهاد میکنم بدون دعوا و دردسر و با صلح طلبی و آرامش جدا شو
و خودتو درگیر دادگاه و دادگاه بازی نکن چون نه چیز چشم گیری دستتو میگیره و وقتتم تلف میکنه و کارتو عقب میندازه
به پیشنهاد من توافقی ی چیزی از همسرت بگیر و جدا شو
اینطوری برای خودت و روحیت بهتره

اصلانم از آینده طلاق نترس بلکه از آینده ای بترس که با ی بچه باید با این مرد سر کنی.

سلام دوستان به زودی تاپیکم قفل می شه چون داره از حد مجاز می گذره
پدر شوهرم دیگه شورشو در اورده
به یه واسط گفته بود که باید همه طلا هایی که براش بردیم رو پس بده ( یه حلقه نامزدی ، حلقه عقد ، یه پلاک و زنجیر و یک جفت گوشواره ) !
گفته دختره رفته وام ازدواج پسره منو گرفته و باید وامو بهمون پس بده تا بیایم برای طلاق حرف هامون رو بزنیم !
من شوهرم گفت وام ازدواجتو به من بده من به جاش از یکی از آشناهام برات یخچال بر می دارم ، و وقتی دیدم به شدت دنبال گرفتن وام من هست و برای خرید یخچال مدام امروز و فردا می کنه و منو می پیچونه
چون قبلا هم یک و نیم میلیون پول ازم گرفته بود ودیگه پس نداد فهمیدم که واسه وام هم همین نقشه رو داره و بهش وامو ندادم
حالا این ها ترسشون اینه که نکنه من قسط های وامم رو ندم و بیفته گردنشون
دیگه از پرروییشون داره حالم به هم می خوره
یک سال با من خوابیده و عشق و حالش رو هم کرده الان دنبال یک قرون و ده شاهی هستن
اون واسط هم گفته بود باشه من همه چیو بهتون تحویل می دم و وام ازدواج هم ماله خودش بوده و اگه برای ضامن ناراحتین ضامن ها رو جایگزین می کنیم
الان دقیقا می خوام خودمو تیکه و پاره کنم که یک سال با کمال احترام باهاشون رفتار کردم و برای شوهرم از خودم و ایندم مایه گذاشتم
پدر نامزدم گفته بود که این دختره خودش دیگه نمی خواد زندگی کنه و من برای پسرم یک ماهه که مامور گذاشتم چکش کنه و تا الان قدم از قدم خطا برنداشته
خب من حق بهشون می دم هر چی باشه پسرشونه
ولی برام دعا کنید روحیه ام داغونه ناخوداگاه اشک از چشمام جاری می شه

به خدا توکل کن

از خدا دلگیرم ، همیشه همیشه توکلم بهش بود و ازش می خواستم بهترین ها رو برام رقم بزنه
همیشه حرفم این بود خدایا دستم رو بگیر من نا اگاهم ولی تو از ذات بنده هات بهتر خبر داری
البته اینم می گفتم خدایا اگه دارم راهم رو اشتباه می رم یه سنگ بکوبون تو سرم ! ( من با خدا خیلی شوخی داشتم )
حتی اگه دلم اون گزینه ای رو می خواد که تو برای من نمی خوای کار خودت رو بکن روزی به حکمتت پی می برم
الان دقیقا خدا با سنگ کوبونده تو سرم که از راه اشتباه برگردم
ولی باهاش قهرم
شاید هم حکایت اون گنجیشکی هست که خدا باد رو می فرسته لونه اش رو خراب کنه
گنجشگ شاکی می شه و می گه من فقط همین جا رو داشتم که اون رو هم از من گرفتی
خدا بهش می گه ماری در کمین تو بود باد رو فرستادم که لونه ات رو واژگون کنه و بدین طریق از کمین مار پر گشودی
شاید هم مثل اون کوهنوردی هستم که از کوه پرت می شه پایین و بندش به یه درخت گیر می کنه
از خدا طلب کمک می کنه و ندا می اد که طناب را ببر و اون اعتماد نمی کنه و طناب رو نمی بره
صبح فردا گروه های کوهنوردی می بینن کسی از طناب اویزون شده و مرده در صورتی که یک متر با زمین فاصله داشته
سهم اشتباهات خودم رو قبول می کنم
ولی اعتمادی برام نمونده که بخوام به کسی و یا حتی خدا مجدد اعتماد کنم
برای همین دلشوره و نا امیدی تموم وجودم رو گرفته
توکل معنی خودش رو برام از دست داده
ولی چیزی رو که می دونم خدا بزرگه و بزرگ ترین انتقام گیرنده است

- - - Updated - - -

از خدا دلگیرم ، همیشه همیشه توکلم بهش بود و ازش می خواستم بهترین ها رو برام رقم بزنه
همیشه حرفم این بود خدایا دستم رو بگیر من نا اگاهم ولی تو از ذات بنده هات بهتر خبر داری
البته اینم می گفتم خدایا اگه دارم راهم رو اشتباه می رم یه سنگ بکوبون تو سرم ! ( من با خدا خیلی شوخی داشتم )
حتی اگه دلم اون گزینه ای رو می خواد که تو برای من نمی خوای کار خودت رو بکن روزی به حکمتت پی می برم
الان دقیقا خدا با سنگ کوبونده تو سرم که از راه اشتباه برگردم
ولی باهاش قهرم
شاید هم حکایت اون گنجیشکی هست که خدا باد رو می فرسته لونه اش رو خراب کنه
گنجشگ شاکی می شه و می گه من فقط همین جا رو داشتم که اون رو هم از من گرفتی
خدا بهش می گه ماری در کمین تو بود باد رو فرستادم که لونه ات رو واژگون کنه و بدین طریق از کمین مار پر گشودی
شاید هم مثل اون کوهنوردی هستم که از کوه پرت می شه پایین و بندش به یه درخت گیر می کنه
از خدا طلب کمک می کنه و ندا می اد که طناب را ببر و اون اعتماد نمی کنه و طناب رو نمی بره
صبح فردا گروه های کوهنوردی می بینن کسی از طناب اویزون شده و مرده در صورتی که یک متر با زمین فاصله داشته
سهم اشتباهات خودم رو قبول می کنم
ولی اعتمادی برام نمونده که بخوام به کسی و یا حتی خدا مجدد اعتماد کنم
برای همین دلشوره و نا امیدی تموم وجودم رو گرفته
توکل معنی خودش رو برام از دست داده
ولی چیزی رو که می دونم خدا بزرگه و بزرگ ترین انتقام گیرنده است

- - - Updated - - -

فرشته جون اومدی تاپیکم رو ببندی بازم یه لطفی کن واسم یه پست بگذار می دونم مشاوران سایت هیچ کدوم ترغیب به جدایی نمی کنن

- - - Updated - - -

فرشته جون اومدی تاپیکم رو ببندی بازم یه لطفی کن واسم یه پست بگذار می دونم مشاوران سایت هیچ کدوم ترغیب به جدایی نمی کنن