راستي عزيزم گفتي كه پدرش به مادرش گفته كه بياد و شمارو ببينه . چي شد ؟ شما رو ديدن يا نه ؟
هنوز نگفته كه چرا ديگه شمارو نميخواد؟( منم فكر ميكنم كه احتمالا توي فشار عصبي بوده و يك چيزي همينجوري گفته )
مارو بي خبر نذار
منتظريم تا خبرهاي خوب خوب بشنويم
نمایش نسخه قابل چاپ
راستي عزيزم گفتي كه پدرش به مادرش گفته كه بياد و شمارو ببينه . چي شد ؟ شما رو ديدن يا نه ؟
هنوز نگفته كه چرا ديگه شمارو نميخواد؟( منم فكر ميكنم كه احتمالا توي فشار عصبي بوده و يك چيزي همينجوري گفته )
مارو بي خبر نذار
منتظريم تا خبرهاي خوب خوب بشنويم
سلام رویا جان ازهمه ممنون که وقت میزارید و به منم سر میزنید
رویا جان درابطه به سوالت بگم که
قرار بود بیان مشهد اما با این دعوا که بینمون شد دیگه از هیچی خبر ندارم
نه هنوز نیومدن
نه اصلا حرفی باهام نزده قرار بود علت اینکاراشو ایمل کنه اما نکرد
میدونم فشار زیادی رو داره تحمل میکنه فهمیدم که چرا اون طور ازم ناراحت شدو ودلگیر بهش حق دادم به خدا اصلا متوجه حرف زدنم نبودم باهاش
اما بعد ش دیگه باهام تماس نگرفت
ممنون منم خودم منتظرم
توکل به خدا اما مطمئن باشید بیخبر نمیزارم
سلام غريبه جان. خوبي؟ چه خبر؟ زنگ زد؟
سلام غریبه جان خوبی؟
ببخشید نتونستم بهت سر بزنم.من تو شرایط بدی هستم.
فقط دوست من میخواهم اینو بهت بگم که بذار تو آرامش باشه.
چون من هم تو موقعیت تو بودم و من باهاش تماس میگرفتم چون نگران حالش بودم گه تو چه استرسیه.اما بعد از این مدت چند وقت اصلا بهش زنگ نزدم مثل خودش گفتم بذار بیشتر فکر کنه که باید چی کار کنه و به کاراش فکر کنه.بعد 1 ماه باهم تماس داشتیم و همدیگرو دیدیم خیلی چیزا معلوم شد وفکرای الکی که با خودم کرده بودم دیدم همش اشتباه بوده. شما هم به خودت هم به اون فرصت بده حداقلش اونو بیشتر میتونی بشناسی.
این فرصتو بده بهش.تا آروم بشه چون اون تو استرس فوق العاده زیادیه.اینجاس که تو رو میتونه بیشتر بشناسه که تو این موقعیت چی کار میکنی.
موفق باشی دوست من.
نه عزیزم هنوز تماس نگرفته هیچی:228:نقل قول:
نوشته اصلی توسط harfedel
فدای تو ممنون من خوبم شکر خدانقل قول:
نوشته اصلی توسط Nilofar
اره هم من هم اون به این فرصت و ارامش نیاز داریم
مگه خدایی چاره دیگه ای هم جز این فرصت دادن دارم ؟؟:203:
سلام خانومی
اولا مراقب خودت باش
یکم صبر کن این تنش هایی که پیش می یاد تو این شرایطی که هم تو خسته ای هم اون باعث می شه رفتارهایی صورت بگیره که اصلان طبیعی نیست
عزیزم اونم مثل تو آرامش می خواد کیه که از آرامش بدش بیاد تا خودتون آروم نشین نمی تونین اطرافیانو آروم کنین
سلام الهی تفلی سرما خورده بهش اس ام اس دادم گفت سرما خورده :54: گفتم ممنون که جواب اس ام اس مو دادی فکر نمیکردم جوابمو بدی هیچی نگفتنقل قول:
نوشته اصلی توسط bloom
گفتم میشه بهت زنگ بزنم حالتو بپرسم بخدا میخواستم حالش بپرسم:302: گفت اگه ناراحت نمیشی نه
میدونم اگه باهات صحبت کنم باز دوباره.. ادامه نداد
گفت خودم بهت زنگ میزنم به وقتش به خاطر هردومون من متوجه نشدم منظورشو:302:
بعد اس ام اس دادم تو اگه جای من بودی چکار میکردی گفتم نمی دونم
گفتم من چکار کنم گفت نمدونم
گیجم کرده خیلی
صب اروم شدم بهش اس ام اس دادم که خیلی اروم شدم به خدا منم مثل تو به این فرصت احتیاج دارم من فراموش کردم همه خاطرات ی که باعث شده دلامون بارونی بشه
خدایا یعنی من ادم نیستم
من درک ندارم
من تنش ندارم
منو تنها نزار خداااااااااااا
سلام الهی تفلی سرما خورده بهش اس ام اس دادم گفت سرما خورده گفتم ممنون که جواب اس ام اس مو دادی فکر نمیکردم جوابمو بدی هیچی نگفت
گفتم میشه بهت زنگ بزنم حالتو بپرسم بخدا میخواستم حالش بپرسم گفت اگه ناراحت نمیشی نه
میدونم اگه باهات صحبت کنم باز دوباره.. ادامه نداد
گفت خودم بهت زنگ میزنم به وقتش به خاطر هردومون من متوجه نشدم منظورشو
بعد اس ام اس دادم تو اگه جای من بودی چکار میکردی گفتم نمی دونم
گفتم من چکار کنم گفت نمدونم
گیجم کرده خیلی
صب اروم شدم بهش اس ام اس دادم که خیلی اروم شدم به خدا منم مثل تو به این فرصت احتیاج دارم من فراموش کردم همه خاطرات ی که باعث شده دلامون بارونی بشه
سلام غریبه جان
دوست من وقتی تمام این حرفاتو شنیدم یاد خودم میوفتم.دقیقا شرایطت مثل چند ماه قبل من میمونه.
دوست من فقط باید آرامش پیدا کنه.ما دوست داریم بهشون آرامش بدیم این خوبه ولی بذار خودشم تو تنهایی خودش این آرامشو تجربه کنه.(میدونم سخته ولی این کارو بکن دوست من).
نتیجه خوبی میگیری.
ودعا کن یه مهری به دل خانوادش بندازه(مثل من).
مواظب خودت باش.