-
پس تاریخ دقیق و مکان مناسب خواستگاری رسمی را معین نکرده است.بنابراین می تواند تا هر وقت خواست بهانه بیاورد. یک روز پایان نامه یک روز مریضی یک روز قرض و.... تغییری در زندگی مجردی اش نداده است. یعنی باید ذهنش را آماده می کرده است که نکرده است. آدم مجرد ممکن است از این فکرها که چرا دوست قبلی ام رفت چقدر خوب بود و ... داشته باشد. اما آدمی که خودش را برای ازدواج آماده می کند ذهنش را از این حرف ها پاک می کند و فقط به ازدواج با شخص مورد نظرش فکر می کند.هدیه هم باید برای خواستگاری کردن می خرید. حتی یک شاخه گل .
-
سلام ، به تالار همدردی خوش اومدید
الف) توی تاپیک های دیگران ، پست با این مضمون که به تاپیک شما سر بزنند ، نگذار ... خلاف قوانین همدردی هست و باعث میشه در صورت تکرار ، اخطار بگیرید
ب) 61 پست ارسال شده ، ظرفیت تاپیک ها ، کلا 50 تا پست بیشتر نیست ، وقتی مراجعی تا 50 پست به نتیجه نرسد و نتواند راه درست را در پیش بگیرد ، یعنی تا ابد و دهر هم نمی خواهد به راهکارها واکنش مثبت نشان دهد
ج)کاربران خوبی و پست های خوبی در تاپیکتون گذاشته شده است، اما چه برداشتی ازشون کردی؟ خط به خط آنها را با ذهن خودت و آنچه دوست داری تحلیل کردی !!!!
د) معمولا این تاپیک ها خیلی فرسایشی می شوند ، و کاربران ذغبت نمی کنند در آن پست بگذارند ، چون هرچه می گویند ، گوش شنوایی یافت نمی شود
می دانم لحن کلامم تلخ بود ، اما نکاتی بود که لازم می دیدم گوشزد کنم
حالا از من چه می خواهی؟
اینکه بهت بگویم ، آفرین ، داری خوب میری جلو ، تلاش کن تا این آقا را جذب خودت کنی و بیاد خواستگاری ... اینکه بهت بگویم گزارش لحظه به لحظه بده که چی شد و کجا رفت و چه گفت و بیا تحلیل کنیم تا بالخره این آقا برای ازدواج با شما اقدام کند؟
واقعا خواهان این چیزها هستی ؟
متاسفانه نمی توانم در این زمینه بهتون راهکار بدهم ، چون راهکار بر اساس خواست های بالا یعنی رفتن به ترکستان .... و نه من می خواهم بروم ترکستان و نه دوست دارم ، کسی رو به ترکستان بفرستم
میدونی وضعیت شما چگونه هست؟
اینکه الان همه می گویند شب هست
اما شما می گویی ، میدونم شب هست اما الان وضعیتی هست که اسمش شب هست ، یعنی شب نیست ، چون خورشید هست ، منتها اونور کره زمین هست ، پس شب نیست .. یعنی می دونم شب هست اما نمیشه گفت الان شب شده ، چون آخه یه جای دیگه روز هست ، چون ... اما ... به خاطر اینکه ... ولی ....
-
نمی دونم به خاطر طولانی شدن خبر نداشتن از اونه یا به خاطر اینه که مجبور شدم مدام اینجا از خوبی هاش بگم و یه جورایی در مقابل همه ازش دفاع کنم ، از کاری که کرده
که باعث شده حالم به جای اینکه بهتر بشه بدتر شده. روز اولی که اومدم و اینجا نوشتم خیلی مقاوم تر بودم
اما الان نه . دارم می شکنم :54:
- - - Updated - - -
ممنون خانم بالهای صداقت
- - - Updated - - -
من تا به حال در این سایت لحن بدی از شما ندیده بودم. اما ظاهرا نوبت به من که می رسه ....
تو این سایت خیلی ها در تاپیک های دیگران درخواست میدن به کارشناس ها و تا به حال کسی بابت این موضوع اخطار نگرفته بود. اما من ....
بعضی تاپیک ها به بیش از 100 پست رسیده و هنوز جریان داره و بسته نشده . اما تاپیک من با 63 پست ....
کاربران از من سوالاتی می پرسن و من اون ها رو جواب میدم. اون ها به میل خودشون وارد این صفحه میشن و من اجبارشون نمی کنم . بعضی تاپیک ها ماههاست که جریان دارن ، به اونها نمیگید فرسایشی اما برای من ....
نمیخوام بگم اینایی که گفتید صحیح نبود ، نه ، اما یکباره هدف گرفتن این همه تیر به سمت یک نفر خوب نیست . اون هم کسی که برای یاری به سمت شما رو آورده .
یک مراجعه کننده اگر در وضعیت بدی نباشه ، به اینجا مراجعه نمی کنه و لزوم همدردی با اون صبر و تحمل و القای توانایی های اون هست. متاسفم که اصول اولیه همدردی رو باید گوشزد کرد.
در نهایت بابت اینکه به تاپیکم سر زدید ممنونم
شما موفق شدید اشکی رو که یک هفته بود نذاشته بودم جاری بشه ، جاری کنید.
از همه دوستانی که بهم کمک کردن ، به خصوص خانم سرافراز ، خانم سارا و آقای کیوان که در صحبت هاشون قوت قلب رو بهم تزریق کردن و باقی دوستان دختر بی خیال ، دختر تنها ، نوپو ، سنجاب ، دلجو و باقی که اسمشون رو الان حضور ذهن ندارم تشکر می کنم.
لطفا این تاپیک رو ببندید که به قوانین همدردی لطمه ای نخوره
خدانگهدار همگی
-
فرشته مهربان لطفا این تاپیک رو ببندید