نترس افتاده نمی شه،حواست باشه زود برنداری خمیر باشه.دیر برنداری بسوزه.
نمایش نسخه قابل چاپ
نترس افتاده نمی شه،حواست باشه زود برنداری خمیر باشه.دیر برنداری بسوزه.
نه، من فهمیدم که من "حالت من" رو ندارم!
کلی حالم گرفته شد. :47:
بعد از آپلود تصویر، فقط گزینه ی جستجو وجود داره. دیگه چی کار کنم دیگه.......... نیست دیگه.
سعی میکنم آروم شم و به خودم بگم، دوباره " حالت من" دیگری در راه است...:311:
سلام دل عزیز
برای انتخاب حالت من کافیه پایین صفحه سمت راست گزينه انتخاب سريع استايل را کلیک کنی.
اگر اولين گزينه(default style) رو انتخاب كني تو گزينه هاي بالا حالت من داره.
من از پرنده غریب یاد گرفتم امیدوارم بری و حالتت فعال بشه.....
خوب، من کلی ذوق کردم که بالاخره تونستم این معجزه ی قرن یعنی "حالت من" رو فعال کنم. :73:
خدایا! شکرت!
واسه اینکه من به یکی دیگه از آرزوهام رسیدم. همیشه میگن، آهسته و پیوسته!
خوب منم آهسته آهسته دارم به آرزوهام میرسم دیگههههههههههههههه!:311:
عید همگی تون مبارکککککککککککککککککککک! :123:
ان شاءا... همیشه خوب و خوش و سرحال باشید و از این سیدهای بزرگوار تا میتونید عیدیهای خوب خوب بگیرید.
ما که یه سید داشتیم، امروز فرار کرد حالا ببینیم میتونیم فردا عیدی مون رو بگیریم ازش.:72::72:
سلام به همه دوستان خوبم:72:
همه اونایی که هستن تو تالار و اونایی که چند وقته نیستن
دلم تنگ شده بود
بااینکه نباید می اومدم ولی بازم برگشتم
حالتون خوبه؟امیدوارم همگی روبراه باشید
منم خوبم بد نیستم
نمیدونم چرا دیگه حوصله م برای نوشتن وخوندن کم شده
البته از یه جهاتی هم بد نیست...
جای آقاصابر و باران رو تو تالار خالیه ،کاش بازم می اومدن پررنگ میشدن:323:
برام دعا کنید به دعاتون احتیاج دارم:72:
دلم برای آواتارم هم تنگ شده بود:43:
بعضی وقتا از فکر ازدواج و خواستگار و... خسته میشم
دلم میخواد فقط یه تصمیمی بگیرم تا همه چی تموم بشه...
استرس دارم
گاهی میدونم دارم راه رو شاید اشتباه میرم، ولی یه چیزایی مانع میشه بتونم تصمیم درست رو بگیرم
حالا میتونم حرف خیلیا رو بفهمم!
تا وقتی که صحبت ازدواج نیست، آدم چقدر راحتهههههه
وای از روزی که بزرگ میشیم و سر از مبحث ازدواج در میاریم ....:203:
نوپو منم تصمیم تو رو گرفتم،ولی وقتی میخواد برام جدی باشه می بینم خیلی سردرگمم!
همش میگن معیارات رو بسنج، اصلا من دیگه نمیتونم به کسی نمره بدم:54:
نمره همه 0
خودم که منفی!
100 هم که نداریم:grief:
در نتیجه...:47:
=========================================
فکر کنم به زودی این پست حذف میشود!
خب از حالم بگم تا حذف نشه!
بد نیستم...:18:
تا حالا اینقدر از همدردی دور نبودم . یک ماه و نیم.
من خوبم ...
سلام منم اومدم نمیدونم موندگارم یا نه ولی حالا که اومدم
کسی اینجا منو یادش میاد
البته نام کاربریم تغییر کرده
چه اتفاقا که تو این چند ماهه نیافتاده
خوبید بچه ها؟؟؟
این روزا خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی دلم تنگیده.
از همه متنفرم.حتی خودم.
حس میکنم واسه هیچکی مهم نیستم.حتی خدا دیگه حوصله مو نداره.
حس میکنم ملت دارن به بدبختیه من میخندن.
هرچقد زور میزنم نمیتونم شاد باشم.دلم واسه یه خنده ای که از ته دل بیاد تنگ شده.
همه ش برمیخورم به کارایی که یه روز ازشون متنفر بودم اما حالا مجبوووووووورم انجامشون بدم.
چقد تنهام.
چقد خسته م.
دوس دارم یه روز صبح که بیدار میشم اینی که هستم نباشم.جایی که هستم نباشم.این کسایی که به زندگیم این گره های کورو زدن نشناسم چه برسه دوسشون داشته باشم؟؟
خدایا این کدوم گناهم بوده که تاوانش اینه؟؟؟
میشه بگی چجوری میبخشیش؟؟
سلام فائزه خانم
معلومه که یادش میاد.
من (اگه جزء بچه ها حساب باشم)خوبم.
شما خوبی؟
از آواتارت ناراحتی درک میکنم.
اوضاع روبراهه؟
-------------------
انقدر اینجا یا دور و برم، توی دنیای واقعی آدم غصه دار میبینم که هی دارم میگم درست میشه.
ولی نمیدونم ایراد کار از کجاست که هنوزم درست نشده.
ولی مطمئنم اون طرف کسی نیست که بشه بهش ایراد نسبت داد.
پس ما آدما یه جای کارمون میلنگه.
اما کجای کارمون!