نوشته های من را با حالت دفاعی می خوانی و جواب می دهی. اصل حرف من را درنمی یابی.
- - - Updated - - -
من می خواهم از این حال دربیایی چون می دانم چه حسی است و تجربه کرده ام. راهش را هم یاد گرفته ام و دارم به تو می گویم.
نمایش نسخه قابل چاپ
نوشته های من را با حالت دفاعی می خوانی و جواب می دهی. اصل حرف من را درنمی یابی.
- - - Updated - - -
من می خواهم از این حال دربیایی چون می دانم چه حسی است و تجربه کرده ام. راهش را هم یاد گرفته ام و دارم به تو می گویم.
عزیز دلم حالت دفاعی ندارم ولی واقعا دوست ندارم به شعورم توهین بشه
من صادقانه مشکلمو گفتم که به کمک شما حلش کنم نه اینکه هرکی یه برداشت از سخنم داشته باشه و ..........
شما پست اولت را نگاه کن. من معتقدم اصل حرف آدم ها در پست اول است. فکر می کنی من می خواهم تو را متهم کنم؟ اینجا کسی نیامده متهمت کند. اما ذهن شما این را به شما القا می کند.
- - - Updated - - -
همان ذهنی که باعث شده حس تنهایی وجودت را بگیرد و زندگی ات تلخ شود. یک مکانیسم دفاعی دارد تا نتوانی افکارش را از او بگیری. بازی ذهن خیلی پیچیده است. الان گرفتارش هستی.
- - - Updated - - -
من جمله های خودت را می آورم تا متوجه شوی چه می گویم. ا
- - - Updated - - -
حرف های من قضاوت در مورد خوب یا بد بودن نیست. هیچ قضاوتی نیست.
- - - Updated - - -
وقتی میام اینجا بیشتر دلم میگیره,چون همه از شوهرونامزدو دوست پسر میگن ولی من کسیرو ندارم
اتفاقا نوپوی عزیزم شنیدی میگن آتیش تند باشه اون آدم خطر میکنه؟
پستای اول اکثرا تحت فشاری که رومونه نوشته میشه بارها و بارها گفتم آدم از دلتنگی یه چیزی میگه
ولی خوب من واقعا به نظرتون احترام میذارم و هر راهکاری در زمینه مشکل من دارین با علاقه گوش میدم ولی خواهش میکنم ریزبه ریز و نکته به نکته بگید
من خودم میدونم مشکل دارم و میخوام حلش کنم شما هم اگه در من مشکلی میبینید جدا از تعریف مشکلم راه حلشم بگید
بله من این حرفو گفتم و منظورم این بوده مه تنهام نه اینکه فرق شوهر و دوست پسرو ندونم
دوستام همه ازدواج کردن یا دوست پسر دارن ولی من تنهای تنهام
- - - Updated - - -
اتفاقا شما در پست اول بدون هیچ ملاحظه ای و با صداقت تمام صحبت کرده ای و پست اول از همه معتبر تر است. شما حرف دلت را زده ای. عیبی هم ندارد. هیچ کس ایرادی نمی گیرد. فقط باید به پست اولت اهمیت بدهی و تجزیه تحلیلش کنی تا بتوانی مشکلت را واقعا بشناسی.
- - - Updated - - -
من گفتم که مشکل شما از خود شما شروع شده است. گرفتار بازی ذهنت شده ای و اولین قدم این است که با خودت روراست باشی. حتی اگر برایت سخت است.
الانم میگه تنهایی اذیتم میکنه ولی عزیزم اگه دنبال دوست پسر بودم با همون دوست نتیم دوست میشدم در صورتیکه بعد گذشت 2 سال هنوزم شماره همو نداریم و یک رابطه خیلی صمیمی وعاری از هر بی اخلاقی داریم.عزیزم من اگربا خودم صادق نبودم الان آخه اینجا چیکار میکردم؟
همین رابطه مانع ( ازدواج ) است. او یک مانع ذهنی است. ذهنت همین را می خواهد. چون نمی خواهد تغییرش دهی.
- - - Updated - - -
من به اخلاق و عقاید شما کاری ندارم. چون نمی خواهم قضاوت ( ارزشی ) بکنم.
- - - Updated - - -
او نمی گذارد شما به خودت بپردازی. هر روز شما را دورتر و دورتر از خودت می کند. شما برای ازدواج باید اول با خودت کنار بیایی و روبه رو شوی.
- - - Updated - - -
شما هدفت را دکترا اعلام کردی. این خوب است. اما واقعا دلت چه می خواهد؟ دلت می خواهد به چه برسد؟ قلبت با دکترا راضی می شود؟
- - - Updated - - -
وقتی دکترا برایت فایده دارد که قلبت راضی شود. وگرنه مثل الان علی رغم همه داشته های خودت احساسات تلخ زندگی ات را فرامیگیرد.
آه عزیزم من دارم میگم مشکل دارم دارم میگم کمکم کنید حلش کنم بازم شما میگید نمیخوام تغییر کنم؟من دیگه چیزی نمیگم تا شما کامل راهکارتون رو بفرمایی بعد من حرف میزنم
:43:
من گوش میکنم عزیم
بفرماید منتظرم
بهار هدف نباید فقط عقلانی باشد. باید همه جنبه های وجودت را تامین کند.
- - - Updated - - -
اولین قدم این است که به خودت برگردی . خودت را از اول تعریف کن . هویت بهار چیست ؟ ارزش های او چیست و چه چیزی واقعا ارضا کننده است برایش. در یک کلام اول باید در راه خودشناسی بروی . من می توانم منابعی را به شما معرفی کنم. اما فقط خودت می توانی این کار را بکنی. راه حل من همین است.
- - - Updated - - -
عزیزم من الان باید بروم. اگر با حرف هایم موافق هستی پیغام بگذار تا بعدا ادامه دهم.
منم میگم ارتباطتو با دوست نتی ات قطع کن .
چون بالاخره اون روزی این کار رو خواهد کرد.
و همین ارتباط هم واقعا ً کمکی که بهت نمی کنه هیچ ، آتیشت هم تندتر می کنه .
و البته به نوعی مانعی برات هست.