شیدا خانم ما نمیگیم اعتقادات رو عوض کن میگیم به اعتقادات بقیه احترام بذار از جمله همسرت و اگر نمیتونی تکلیف زندگیت رو مشخص کن.
نمایش نسخه قابل چاپ
شیدا خانم ما نمیگیم اعتقادات رو عوض کن میگیم به اعتقادات بقیه احترام بذار از جمله همسرت و اگر نمیتونی تکلیف زندگیت رو مشخص کن.
محمّدجان شما متاسفانه سایر پست های این تاپیک مارو نخوندی واسه همین ندیدین که گفتم در مورد اینا باهاش قبل ازدواج صحبت کردم ضمن اینکه ایشون با خانواده ی من آشنایی کامل داشت!!!میدونست ما چطور هستیم.قبل از ازدواج وقتی بیرون میرفتیم اگر دوستام میومدن بهش ضمنی میگفتم که دوست دارم با همه شون دست بده. هیچ مشکلی هم نداشت دستم میداد!اگر میدونستم فردی که ادم درستی نیست میخواد بیاد اصلا ایشونو نمیبردم یا اگر هم میومد میگفتم این آدم جالب نیست
محمد جان اگر تمایل دارین لطفا کل تاپیک رو مطالعه کنید چون جواب حرفای شما رو من نه یک بار بلکه صد بار به همه دادم:(
آقا نیما احتمالش هست جدای بحث اعتقادی ایشون روی شما غیرت عاشقانه داشته باشن
یعنی چون دوست ندارند شما با خانمهای نامحرم دست بدید با مردان نامحرم دست نمیدن که شما هم این کار رو نکنید
یا چون دوست ندارند ببینند که شما -که خودتونم فرمودید جذاب هستید- با خانومهای فامیلتون که می گید باز هم هستن خیلی راحت باشید یا بگو بخند کنید به آشپزخونه پناه می برن
حتما شما به خاطر ظاهر خوبتون توجه خانوم های مجلس رو هم جلب می کنید که این برای هر زنی آزاردهنده ست مذهبی و غیرمذهبی نداره
من خودم مذهبی هستم ولی اگه مذهبی هم نبودم فکر اینکه خانوم های مختلف با لباس های باز و آرایش های متنوع با شوهرم بگو بخند داشته باشن یا دست بدن برام کشنده بود به خاطر حس مالکیت و غیرت عاشقانه که جدای مذهبه اصلا شاید خدا با توجه به شناختی که از این روحیه انسانها داشته این قوانین مذهبی رو وضع کرده این ربطی به اعتماد به نفس و کم آوردن نداره وقتی جسیکا آلبا توی رسانه ها می گه از اندامش راضی نیست فکر می کنید دلیلش چیه؟ مهم نیست ذهن آدم چقدر باز باشه چقدر زیبا باشه چقدر اعتماد به نفس داشته باشه وقتی آدم تو محیطی قرار بگیره که تنوع هست رقابت هست می بینه عشق زندگیش با یکی می خنده یا روبوسی می کنه یه چیزی تو وجودش شروع به قل قل می کنه اهل دیدن فیلمای خارجی هستین؟ من اینو توی معروفترین سریالای آمریکایی مثل friends و اینا هم دیدم که اونا که روابط کاملا آزاد قبل از ازدواج دارن وقتی توی رابطه هستن از یه flirting طرفشون با کس دیگه هم حرص می خورن و سرش دعوا می کنن پس حسادت عاشقانه فقط مختص مذهب و اعتقادات نیست
خانومهای فامیل من عده ای متاهل هستن عده ای مجرد. شوهراشونم هستن.همه با هم میگن و میخندن. کسی با کسی flirt نمی کنه. هیچکسم نه درونش قل قل میکنه و نه حرص میخوره چون اتفاقی نمیفته که بخوان حرص بخورن
من وجدانم از نظر رفتاری واقعا راحته. نه باکسی شوخی بیجا کردم نه توجه خاصی به کسی جز زنم نشون دادم. دست دادن برای من و خانواده و اطرافیانم یه موضوع بسیار پیش پا افتاده س. اصلا هم نمیتونم بپذیرم که الان خلافش رفتار کنم
چیزی که در جواب سارا نوشتید، نگاهی هست که شما به موضوع دارید.
نگاه خانمتون ممکنه متفاوت باشه.
شاید وقتی با دخترخالتون در مورد یک موضوعی صحبت می کنید که همسرتون اطلاعاتی درباره اش نداره، احساس کمبود می کنه.
نگران می شه.
این که احساسش غلطه یا نگرانیش بی مورده، حرف شماست.
اما به هر حال اون بخاطر ویژگیهای شخصیتیش ممکنه این حس را پیدا کنه.
همیشه مساله flirting نیست. ممکنه یک صحبت ساده باشه.
مشکل اینه که ممکنه همسرتون نگرانه که به اندازه کافی خوب نیست.
گفتید خانواده آروم و ساده ای داره. شاید بخاطر همون آرام بودن و توصیف چند کلمه ای که از مادرش کردید،
درونگرا باشه. خیلی اجتماعی نباشه.
شاید از جو خانواده شما تا حدودی ترسیده ( منظورم ترس از این که کم بیاره، از دست بده و ... )
مشابه مثال سارا
ترس این که تو این رقابت از رقبا عقبه.
در مورد اون دوستان جدیدش هم که می گید بیشتر تحقیق کنید.
کی هستند؟ از کجا وارد زندگیش شدند ؟
فرقه خاصی هستند یا فقط یک دوست معمولی.
جناب نیما
زمانی که عقد کردید، با توجه به حرفهای شما، مشکلی نبوده و ایشان هم آزاد بودند، دست دادن و آزاد و بدون حجاب
حالا تغییراتی در ظاهر حجاب و عقیده همسرتان ایجاد شده که برای شما، به هیچ وجه، قابل قبول نیست و حاضر نیستید ایشان را بپذیرید
با توجه به اینکه در صحبت های پیش از ازدواجتان، تمام موارد را به ایشان متذکر شدید و ایشان هم پذیرفته بودند شما این حق را دارید که اگر امری خلاف درخواست های پیش از ازدواج شما، پیش آمده، اعتراض کنید هرچند خیلی ها قبول نداشته باشند و بگویند که همسر شما آرزوی خیلی از مردها هست و ...
البته اینکه حجاب دارند یه موضوعه، رفتن به آشپزخانه و اصرار به کار در خانه ای که صاحبخانه کار را به کارگر می دهند، یه موضوع دیگه که خجالتی و ... نیست. به نظرم ترسی هست که با تغییر برای ایشان حاصل شده، ترسی که اگر نتواند حجابی که بدست آورده را حفظ نکنه و تخریب شخصیت برایش بوجود بیاد. هرچند شما در ظاهر تاکنون حمایت کردید و فقط در خفا به ایشان تذکر دادید
حالا، بعد از گذشت زمان و گذشت از عقد به نظرم دو حالت وجود داره:
1. ایشان عقیده شان تغییر کرده و قصد توهین نداره و می خواهد زندگیش را با شما و تغییرات بوجود آمده بسازه. که مشکل بوجود می آید و اختلافات بسیار
2. در ابتدا، قبل از ازدواج تفاوت فرهنگی را حس کرده ولی خواهان شما و موقعیت شما بوده، شما را بدست آورده و
حالا جواب شما که میگی " مشخص نبودن ازدواج یا طلاق" میگه " مگه دست شماست!!!!!؟؟؟؟"
ادامه زندگی شما، البته به شما و همسرت ، نظر زن و مرد منوط است اما حرف ایشان یعنی چه؟؟؟
نظرم نه به عنوان کارشناس، این هست که حتما حتما، هرچه زودتر، در اولین فرصت درباره ادامه زندگیتان، خیلی جدی صحبت کنید و درخواستتان را بیان کنید و ادامه زندگی آرام را برای ایشان توجیه کنید که آرامشی برای شما نخواهد بود.
البته، تا حالا مطمئنا خودتان صحبت کردید اما حالا لطفا با حضور اشخاص قابل اعتماد طرفین(پدرهای شما) صحبت کنید نه برای اینکه دخالتی صورت بگیرد بلکه برای امنیت اجرایی صحبت های شما
به گفته شما، اینکه ایشان برای خودش برای عروسی مشغول هستند و افکارش درگیره، ایجاد مشکل خواهد کرد
با توجه به حرفتان درباره طلاق و تصمیمی که ممکنه بگیرید، پس نگذارید با آرزوها و افکارش، بیشتر از این رویاپردازی کند که برای هردوی شما نتیججه خوبی در بر ندارد
امیدوارم با تصمیم گیری درست برای آینده تان، زندگی و لحظات خوبی برای شما و همسرتان در پیش باشه :305:
سلم به همه
بچه ها این آقا درست میگه
کاری به غلط و درست افکار آقا و خانمشون ندارم
ولی وقتی کاملا به خانمشون تاکید کرده من چی میخوامو چی نمیخوام و خانم قبول کردن دیگه چرا میزنین تو سر ایشون
حالا شما خودتونو جای ایشون بذارین اگه تیپ شوهرتون واستون مهم باشه و بعدش یه ذفعه بیاد 180درجه تغییر کنه شاکی نمیشدن؟
بیچاره از اول سنگاشو ......
سلام نیمای عزیز:72:به نظر من مشکل شما ازدواج زود و بدون شناخت کافی هستش..خودتون هم گفتین که به خاطر مریض بودن پدر بزرگوارتون زود ازدواج کردین..شرایط جالبی ندارین با رفتارای ایشون..ولی امکان نغییر رفتارشون با صبر وتحمل بیشتر شما شاید باشه..گرچه میگن هرفردی رو باید همونجور که هستش پذیرفت و بعد ازدواج کرد باهاش:305:...
نیمای عزیز
میخواستم در ادامه همون پست بالام بگو ولی dcشدم
شده یه بار از خانمتون دلیل این تغییرات رو بپرسین یا فقط میگین من این کاراتو نمیپسندم؟
1:شاید واقعا در برابر خانواده شما یه جورایی احساس کمبود کره و نمیتونه کمبودشو بیان کنه و با شما در میون بذاره واسه همین جبهه گیری میکنه
2:شما بایداینو به خانمتون گوشزد کنید که ایشون میتومه خیلی خیلی مرتب و آراسته باشه بدون اینکه لباسش باز باشه ,شما هم 100%میدونیدکه لخت بودن به معنای باکلاس بودننیست و این رو براشون روشن کنید که میشه یک محجبه شیک بود
3:به ایشون بگید که براشون احترام قایل هستید و اجازه نمیدید با هر کسی نشست و برخواست صمیمی داشته باشین مگر اینکه نیت پاک اون طرف به شما اثبات شده باشه
4: وقتی اولین بار خودشو تو آشچرخونه قایم کرد به دنبالشون رفتین و با ملایمت دلیل رفتارشو پرسیدین؟شاید واقعا احساس کمبو میکنه
شده بهش بگین که نگران نباشه و تو جمع شما اگه هم یه جایی تو مثلا یه مطلبی کم آورد شما پشتشو میگیرین و کمکش میکنید که اعتماد بنفس بگیره؟
5:با توضیحاتی که شما در مورد ایشون دادین احتمالش هست که به یک عقیده افراطی و زودگدر پایبند شده باشه,در اینصورت با یه کم حوصله شما باز همون خانم قبلی میشه.آخه آدمای افراطی سریع از این عقیده به اون عقیده تغییر نگرش میدن
6:تاکید کنید که شما هم موافق عفت و نجابت هستید ولی نجابت این نیست که در رابطه با جنس مخالف با اخمو تخم روشو برگردونه
شما حق دارین وقتی از اول کامل همه چیزو روشن بیان کردین الان نسبت به رفتار ایشون اعترلض کنید ولی با مقداری حوصله بهتر به نتیجه میرسید
به نظر من خانم شما احساس کمبود نمیکنه ولی سوال من اینه که ایا لباس هاشون زشت و کثیف و یا نامرتبه یا فقط محجبه هستن ایشون؟
اگر لباساش نامرتبه و بخودش نمیرسه به قول خانم افشاری میتونین بهشون بگین یه محجبه با کلاس باشن ولی نمیتونین از حجاب منعشون کنین و به قولی یا باید همینطوری بپذیرین یا یه فکر اساسی واسه زندگیتون بردارین چون زندگی شما داره بی هدف میگذره