سلام
در این شرایط اول باید کاری کنی که این لحظات بحرانی بگذرد و کار بدتر نشود
به این منظور:
به او بگو من واقعا کار اشتباهی کردم
هر تصمیمی بگیری حقم هست
میدونم تو بدترین فکرها را در موردم می کنی
دوستت دارم
وفادارت بودم و هستم
اما اشتباهاتم فاحش تر از آنست که حتی بخواهم مرا ببخشی
من مستحق تاوان دادن همه اشتباهاتم هستم.
اما تو اشتباهی نکردی که بخواهی این همه رنج ببری و این مرا اذیت می کند
همراهی ، هم حسی، عدم دفاع از خودتون و ... آلام او را کاهش می دهد.
به او بگو که بدون او می میری و واقعا دوستش داری
اما بگو اشتباهاتت خیلی بزرگتر از آنست که انتظار بخشش داشته باشی.
اگر مذهبی هست.
او را به صفات خداگونه مبتنی بر راز پوشی، قبولی توبه، گذشت و ... متوجه ساز
بگو که اگر بتواند یکبار دیگر بهت فرصت بدهد آنگاه متوجه خواهد شد که چقدر تغییر خواهی کرد و چقدر در جبران گذشته خواهید کوشید.
بگو شرمنده اید از همه قولهایی که شکسته اید و اشتباهاتی که کرده اید. اما خدا گفته که امید داشته باشید و من الان از ته دل پیشمانم و در عمل هم نشان خواهم داد.
تغییرات رفتاری پیشه کنید. پوشش خود را تغییر داده و بیشتر کنید. ارتباطاتتان را به شکلی که همسرتان می خواهد سنگین کنید.
و به هر حال در عمل نوازشگر باشید و او را محق بدانید.