برادر من رهاش کن بیشتر از این عذاب نکش
یک سری به تاپیک من بزن و اتفاقی که امروز برای مادرم افتاد رو بخون
تا خدای ناکرده کارتان به جای باریک نکشه
- - - Updated - - -
مشکلاتت هم که با مشکلات من مو نمیزنه
نمایش نسخه قابل چاپ
برادر من رهاش کن بیشتر از این عذاب نکش
یک سری به تاپیک من بزن و اتفاقی که امروز برای مادرم افتاد رو بخون
تا خدای ناکرده کارتان به جای باریک نکشه
- - - Updated - - -
مشکلاتت هم که با مشکلات من مو نمیزنه
اونم حتما دلایلی داره برای خودش...
ولی خوب به نظر من اون بیشتر اشتباه داشته تا من
- - - Updated - - -
محرک عزیز مشکلتون رو خوندم..
وای خدای من خیلی بزرگتر از مشکل منه اصلا شباهتی نداره شاید مشکل من 20 درصد شما هم نباشه دوست من.
این وسط نه دعوایی شده نه تحقیری نه توهینی .. فقط یه سری بحث بین خودمون بوده زیاد حاد نیست .
مشکل این وسط بچگی خانمم و سادگی و ا حساسی بودن منه.
من میدونم منو دوست داره و منم دوسش داره ولی الان بحث اینه که امادگی ازدواج رو اون نداره و اصلا خودشو با کلمه شوهر وفق نمیتونه بده به این راحتی
دوستان گلم امشب رفتم خونشون هم واسه عید دیدنی ( البته به دعوت اونا و با اصرار )
هم واسه اینکه ببینم واسه ادامه زندگیمون چیکار کنیم بهم قول داد که دیگه بحثا رو به جدایی نکشه و با هم رابطه خوبی رو داشته باشیم.
قرار یه مسافرت گذاشتیم.. و اینکه یه سری رفتار ها رو بذاریم کنار مث اینکه دعواهامون رو همه جا پر کنیم و یا یه سری راز داری ها که باید بینمون باشه.
ممنون میشم تا کمکمون کنین واسه ادامه این زندگی
سلام آقا محمد
چند تا راهکار برای اینکه رابطتت با خانواده خانمت و خودت بهتر بشه برات میگم
اولا اینکه بزار یه هشدار بهت بدم "برادر خوبم درسته که این قهر و آشتی ها نمک زندگیه و شاید باعث محبت هم بشه اما نزاری زندگیت شور بشه که در زمان عروسی تو رو با یه دنیا تردید رو به رو خواهد کرد"
راهکار 1: اگه خواستی از خانمت انتقاد کنی و یا بالعکس باید سریعا این کار رو انجام ندی و بگذاری 45 دقیقه از اون زمان بگذره بعدش برای کسی که تخلفی انجام داد جریمه ای در نظر بگیر مثلا 10 هزار تومان
اینجوری تمرین صبرم میشه براتون
راهکار 2:یاد بگیرین که حرف از جدایی نقل و نبات نیست که دم به دقیقه ازش بگین و بعدم آشتی. قبح کلمه طلاق رو از بین نبرید
راهکار 3:پیش هر کسی درد دل نکنین چون خیلی وقتا ما با صحبت کردن دلمون خالی میشه اما مشکل سر جاش هست.
راهکار4 :از خانمتون جلو خانوادش بسیار تعریف کنید مثلا بهش کمک کنید تو سفره انداختن و ....
و زمانی که بیرون هستید اگه مادر خانمتون زنگ زد پشت تلفن قربون صدقه خانمتون برین که اونا هم بشنون
اینها چیزهایی بود که به ذهن من رسید
واسه منم دعا کن.:)
:)
ممنون شیما خانم.
البته ما با این همه مشکل تو این هفت ما یک جلسه مشاوره حضوری بیشتر نرفتیم و واسه همین میخوایم دوباره بریم مشاوره...
بازم ممنون از کمکاتون . حالش یه جورایی بده همش حرف از خودکشی و مردن میزنه مدام نا امیده و فک میکنه یه ساعت دیگه شاید بمیره.. شرایط روحیش مناسب نیست میدونم ولی واقعا نمیدونم باید چیکار کنم که زندگیمون از این مردگی و سردی در بیاد. امشب دوست داشتم پیشش باشم خیلی هم اون میخواست ولی بخاطر احترام ب خانوادم نرفتم چون خیلی بازی دراورده بود.
بهش گفتم دیگه اسم طلاقو بیاری نه من نه تو...
ضمنا داره گرایش پیدا میکنه به سیگار و میترسم واقعا این کارو بکنه هر چی راهنماییش میکنم فایده ای نداره...
سلام.
محمد جان همسر شما نابالغ و بی ثباته. باید خیلی *صبور* باشی تا بالغ بشه. فکر میکنم بهتره علاوه بر مراجعه به مشاور خانواده، کتاب های مربوط به چگونگی رفتار با نوجوان ها رو هم مطالعه کنی.
همش نا امیده و بی ثباتیش داره دیوونم میکنه واقعا نمیدونم چیکار کنم و چطوری تحملش کنم. بهترین راهی که الان دارم انجام میدم اینه که به این بی ثباتیش توجهی نکنم و وقتی کنارشم سعی کنم بهترین رفتار رو باهاش داشته باشم و محبت کنم بهش ...
باز هم سلام
میدونم زیاد به حرف کسی گوش نمیدیو اینجا بیشتر برای دردودل مینویسی، اما فقط جهت یادآوری اینو بگم که توی این تاپیک و تاپیکای قبلی چند بار بهت توصیه شد که محکم باش، قاطع باش و مشکل زندگیتو ریشه ای حل کن. نه اینکه یه روز زندگی شیرین بشه و قول و قرارای عاشقانه بذارین و فردا دوباره همون بساط... متاسفانه تا وقتی شما ثبات نداری خانمت هم ثبات نخواهد داشتو به این رفتارها ادامه میده