RE: به دنبال ثبات و آرامش
لیلا جان چی کار کنم
تو به من بگو
من اگه نمی گفتم جلوی مادرش که اینطوریه فکر می کرد من گفتم نریم اونجا
لیلا جان بهم بگو راه حلش چیه
با جزئیات بگو
کامل بگو تو چی کار کردی؟
به ثبات و آرامش رسیدی
خواهش می کنم
دعات می کنم لیلا
باورت شاید نشه ولی این دو روز ،دو سه تا از جلوی موهام سفید شد طوری که همکارم هم فهمید
RE: به دنبال ثبات و آرامش
ببين اقليما جونم نمي دونم مادر شوهر تو چطوريه؟ ولي مادر شوهر من موجود منحصر به فردي بود كه اگه من باهاش رابطه داشتم اصلا نمي ذاشت با شوهرم خوب باشم و زندگي كنم.
بنابراين اولين كاري كه كردم باهاش قطع رابطه كردم. تو اين قطع رابطه هم صابون هر نوع رفتاري از طرف مهدي را هم به بدنم زدم و پاش هم ايستادم. چون فقط زندگي و شوهرم را دوست داشتم و مي خواستم تحت هر شرايطي حفظشون كنم.
ممكنه تو لازم نباشه كاملا قطع رابطه كني. فقط لازم باشه رابطه ات را كم كني. يا ............................................
ولي ببين به نظر من اگه جنبه ديدن رفتارهاي شوهر و مادرشوهرت را نداري و همش قراره جنگ و دعوا باشه. بهتره اين رابطه اصلا نباشه. يا حداقل كم باشه مثلا بيشتر اوقات شوهرت تنها بره و فقط تو مراسم خاص شما هم باشي.
اما اگه رابطه ات را باهاشون كم كردي:
1. نبايد توقع داشته باشي شوهرت از خونه و اوضاع اونا برات تعريف كنه.
2. نبايد توقع داشته باشي شوهرت زياد با خانوادت گرم بگيره و رفت و امد كنه
3. نبايد توقع داشته باشي شوهرت ذره اي نسبت به اونا محبت اش كم بشه (احتمالا بيشتر هم مي شه)
4. نبايد به هيچ وجه پشت سر خانوادش بدي بگي يا حتي حرف بزني
5. نبايد توقع داشته باشي اونا حالت را بپرسن يا براي رابطه پيش قدم بشن.
6. نبايد گذشته را شخم بزني (بايد گذشته را فراموش كني)
7. نبايد نسبت به تماس ها و رفت و آمد هاي شوهرت و خانوادش حساس باشي
8. نبايد در رابطه شوهرت با خانوادش تجسس كني
9. بايد خودت براي شوهرت از هر لحاظ بهترين باشي (از نظر ظاهر، اخلاق، رفتار، آشپزي، كارهاي خونه و .....)
10 . بايد خانه ان هميشه آروم باشه و گرمي و صميميت از در و ديوارش بباره.
11. بايد بشي يك اقليماي صبور و مهربون.
12. بايد بشي يك اقليماي خلاق و شاد كه هر روز به يك شكل شوهرش را شاد و سرش را گرم مي كنه تا بتونه اون را به خودش وابسته و در كنار خودش داشته باشه.
يك موضوع ديگه اينكه كمك هاي مالي به شوهرت را كاملا محدود و حتي قطع كن.
اين كمك ها باعث مي شه به حس تو راجع به اينكه همسرت دوستت نداره يا برات خرج نمي كنه يا برات مايه نمي ذاره دامن بزنه.
با پولت براي خودت يك ماشين ليزينگي ثبت نام كن و بذار از اين به بعد تمام خرج و مخارج ات را شوهرت بده.
حساسيت و تمركزت را از روي شوهرت و خانوادش بردار و به خودت تمركز كن. به خودت برس آرايشگاه برو، دكتر پوست برو. كلاس ورزش برو، و هر كاري كه فقط باعث سازندگي خودت بشه.
اقليماي ناز و مهربون را دوباره بساز. از نو بساز.
سوالي داشتي بپرس گلم.
RE: به دنبال ثبات و آرامش
لیلا من نمی دونم وابستگیه شوهر تو و خانواده اش چه قدره
ولی اینو می دونم وابستگیه شوهر من با خانواده اش خیلی زیاده طوری که باید هفته ای دوبار ببینتشون و دوبار در روز با تکتکشون حرف بزنه
فکر کنم جایی گفتی که همسرت ماهی یه بار به خانواده اش سر می زنه
ولی همسر من هفته ای یه بار و دیگه باید بهشون سر بزنه
خیلی تصمیم سختیه
ولی یه کار باید حتما انجام بدم اونم اینه که تماس های تلفنیمو کامل با مادرش قطع کنم تا از نظر عاطفی به هیچ عنوان درگیرشون نشم
از طرفی من واقعا نمی تونم تنها به خانواده ام سر بزنم و ناخواداگاه رابطه ام با خانواده ام هم قطع میشه
لیلا اینکارایی که گفتی صبر ایوب می خواد من اصلا آدم صبوری نیستم
یه سوال همسرم میگه به هیچ عنوان وابستگیه عاطفی بهت ندارم
حالا من می خوام به هیچ عنوان بهش محبتی نکنم و وابستگیمو بهش به حداقل برسونم می خوام نبودنمو در کنارش حس کنه
به نظرت کار درستیه
به نظرت چی کار باید بکنم که نبودنمو حس کنه بدون اینکه بذارم برم؟!
دیشب ساعت 1 اومدم تو همدردی از بی خوابی
احساس کردم خوابه و اومدم تو همدردی ولی بیدار بود
مثل مرغ سر کنده بود و هی اینور و اونور میشد هی سرفه می کرد و عصبی بود
بعد نیم ساعت اومدم خوابیدم و اونم خوابید
وقتی فهمیدم که هنوزم روم حساسه دلم یه کم گرم شد
RE: به دنبال ثبات و آرامش
اقلیما جان عزیزم
کاشکی یه وقتی میذاشتی و تاپیک های گذشتت میخوندی اون موقعی که مشکلت امام زاده رفتن بود یادته؟؟؟؟؟
پاسخ های اون تاپیک بخون یادته توصیه ها راجع به نحوه برخورد با مادرشوهرت ؟؟
اقلیما اون گناهی نداره کار بدی هم انجام نداده همه مشکل شده روابط عاطفی بین تو و شوهرت که هی بسط الکی میدی به مادرش
به نظر من اصلا" به هیچ عنوان حرکت مادرش بد نبوده که به شوهرت زنگ زده این حرف ها یعنی گیر دادن دیگه
که لحنت یا زبان بدنت یا ... با مادر شوهرت جوری بوده که همسرت بدش اومده و ناراحت شده
اقلیما چقدر خوبه اینو درک کنی هر خانواده ای یه فرهنگی داره و بهتره با فرهنگ خودشون باهاشون برخورد کنی
هی میشینی میگی شوهرم همه توجهش به مادرش هست . منم گاهی این فکر می کردم بعد که دقت کردم دیدم اگه اون برخوردی که مادرش باهاش داره منم داشتم من میپرستید . !!!! ببین مادرشون تاییدشون میکنه تحقیرشون نمیکنه چون احساس نمیکنن بچشون وظیفه داره در قبالشون بابت هر کار کوچیک خودشون میکشن ولی ما از دریچه وظیفه به کارای همسرمون نگاه میکنیم در نتیجه کمترین اخلال = تحقیر و عصبانیت و ...
اون وقتی برای مادرش یه ظرف جابجا میکنه مادرش حس میکنه کوه کنده ولی خوب اگه دو برابر اینارو واسه تو انجام بده میگی خوب اونم مسول وظیفش و تازه میگی چرا فلان کار و نکرد
اقلیما ریشه خیلی از مشکلات در نحوه برخورد خودمون هست یکم دیدگاهت تغییر بده
Re: به دنبال ثبات و آرامش
نقل قول:
لیلا من نمی دونم وابستگیه شوهر تو و خانواده اش چه قدره؟ خيلي زياد
ولی اینو می دونم وابستگیه شوهر من با خانواده اش خیلی زیاده طوری که باید هفته ای دوبار ببینتشون و دوبار در روز با تکتکشون حرف بزنه؟
شوهر منم اوايل بايد حتما حداقل هفته اي يك بار به خانوادش سر مي زد. ولي الان اينقدر به خودم وابسته اش كردم و دور و برش كاره و شلوغه كه نمي رسه بره. حتي گاهي اوقات به 2 ماه يكبار هم مي رسه. قبلا روزي 2 بار مادرش بهش زنگ مي زد يك بار هم شوهرم ولي با عدم حساسيت من الان به هفته اي 1 الي 2 بار رسيده. اونم توي خونه جلوي من
فکر کنم جایی گفتی که همسرت ماهی یه بار به خانواده اش سر می زنه
ولی همسر من هفته ای یه بار و دیگه باید بهشون سر بزنه
نقل قول:
خیلی تصمیم سختیه
بله خيلي تصميم سختيه.
نقل قول:
ولی یه کار باید حتما انجام بدم اونم اینه که تماس های تلفنیمو کامل با مادرش قطع کنم تا از نظر عاطفی به هیچ عنوان درگیرشون نشم
از طرفی من واقعا نمی تونم تنها به خانواده ام سر بزنم و ناخواداگاه رابطه ام با خانواده ام هم قطع میشه
بايد بهش عادت كني
نقل قول:
لیلا اینکارایی که گفتی صبر ایوب می خواد من اصلا آدم صبوری نیستم
منم صبور نبودم صبور شدم
نقل قول:
یه سوال همسرم میگه به هیچ عنوان وابستگیه عاطفی بهت ندارم
دروغ ميگه
نقل قول:
حالا من می خوام به هیچ عنوان بهش محبتی نکنم و وابستگیمو بهش به حداقل برسونم می خوام نبودنمو در کنارش حس کنه
اشتباه محض
نقل قول:
به نظرت کار درستیه
اشتباه محض
نقل قول:
به نظرت چی کار باید بکنم که نبودنمو حس کنه بدون اینکه بذارم برم؟
!
اشتباه محض
نقل قول:
دیشب ساعت 1 اومدم تو همدردی از بی خوابی
احساس کردم خوابه و اومدم تو همدردی ولی بیدار بود
مثل مرغ سر کنده بود و هی اینور و اونور میشد هی سرفه می کرد و عصبی بود
بعد نیم ساعت اومدم خوابیدم و اونم خوابید
وقتی فهمیدم که هنوزم روم حساسه دلم یه کم گرم شد
RE: به دنبال ثبات و آرامش
لیلا تو این موارد و مو به مو انجام دادی یعنی شدنیه؟
خیلی دلم می خواد اینکارو بکنم
چون یه ماهی باهاشون قطع رابطه کردم خیلی خیلی سخت بود
RE: به دنبال ثبات و آرامش
اقلیماجون به نظر من اولا چون شما تا حالا شاید رفتار جرات مندانه ای نداشتی اما حالا با رعایت احترام و با توجه به اینکه خود شوهرتم بهت گفته اگه از چیزی ناراحت شدی خودت باهاشون درمیون بذار، درخواستتو به مادر شوهرت گفتی برعکس قبلا و
ثانیا به دلیل حساسیت و علاقه همسرت به مادرش و حتی به شما که اصلا دوست نداره مامانشون دلگیر شن به خصوص از شما و دوست دارن رابطه شما و مامانشون عالی باشه،
طبیعی بود که همسرتون ناراحت شن.
اگه یادت باشه خود آقای sci هم گفته بودن وقتی طرز برخوردتون عوض شه ممکنه اون اوایل اطرافیان ناراحت بشن اما بعد از چند وقت عادت میکنن، و البته این موضوع که ما مسئول شادی دیگران نیستیم رو هم گفته بودن.یادته؟
و اما رفتار شما، به نظر من باید با شوهرت منطقی صحبت میکردی و ازش میخواستی که اجازه بده مدیریت رابطه شما و مادرشونو به عهده خود شما بذاره،چون شما دو تا خانوم هستید و بهتر همو میفهمید،بهش اطمینان میدادید که نگران ناراحت شدن مادرشون نباشند خود شما کاملا حواستون به این موضوع هست.بهش اطمینان خاطر میدادید که اصلا و به هیچ وجه نمیخواین رابطتونو به هم بریزید و قصدتون محکم کردن رابطتون بوده. همین.
RE: به دنبال ثبات و آرامش
صحرا جان هنوز امامزاده رفتنش شروع نشده تابستون نزدیکه اونا تابستونا و بهار ها اونجا میرند
:302::302::302:
دردسر و بدبختیه من یکی دوتا نیست
خدا به دادم برسه
Re: به دنبال ثبات و آرامش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط eghlima
لیلا تو این موارد و مو به مو انجام دادی یعنی شدنیه؟
بله انجام دادم اوايل خيلي سخت بود ولي الان عادت كردم. ولي الان تقريبا 11 ماهه هيچ مشكلي با هم نداريم.
خیلی دلم می خواد اینکارو بکنم
چون یه ماهی باهاشون قطع رابطه کردم خیلی خیلی سخت بود
.
RE: به دنبال ثبات و آرامش
مرسی لیلا
مینا جان بهش گفتم
هزار دفعه گفتم اونم میگه چهطور تو به رابطه من با مادرم و خانواده ام کار داری منم به رابطه شما کار دارم
آره و رفتارم کاملا جراتمند بود ولی میشه اسمشو حساسیت های منم گذاشت
مینا تو هم با خانواده همسرت قطع رابطه کردی، میشه تو هم از حسن ها و ضرر هاش بگی؟