نمایش نسخه قابل چاپ
با زنت شوخی کن
سر به سرش بگذار
از غذایش بچش
از دستپختش تعریف کن
و بدان که اگر گاهی هم ظرف ها را تو بشوری
آسمان خدا به زمین نمی آید!
آخر می دانی؟
او همان دختر رویاهای دیروزت است
که به آشپز خانهء زندگی امروزت آمده!
باور کن بدون او....
اجاق خانه ات حسابی کور کور است!
به امید اینکه اشکات از خنده سرازیر شه....
دوستایی داشته باشی که ارزش " داشتن " رو داشته باشن....
و با گذشت هر سال ارزششون حتی از طلا هم بیشتر شه....
به امید اینکه ببَری و همچنان فروتن باقی بمونی و بخندی بیشتر از آنکه گله کنی.....
و بدونی وقتی زمین خوردی هیچ وقت تنها نیستی......:310:
<img src="http://www.hamdardi.net/imgup/6468/1355566238_6468_ee209b831e.jpg" />
در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد می...شد.دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی, ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.
ملا قبول کرد, شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده شدم و باید به من سور دهید.گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت: نه, فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است. دوستان گفتند: همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.ملا قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید. دوستان یکی یکی آمدند, اما نشانی از ناهار نبود گفتند: ملا, انگار نهاری در کار نیست. ملا گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده, دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود. ملا گفت: آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم. دوستان به آشپزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید. دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.گفتند: ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند. ملا گقت: چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود.
نکته:با همان متری که دیگران را اندازه گیری میکنید اندازه گیری می شوید
برهنه ات می‌کنند تا بهتر شکسته شوی…. نترس گردوی کوچک !
آنچه سیاه می‌شود روی تو نیست ، دست آنهاست …
جمله از این قشنگتر شنیده بودی؟
یک قطعه سنگ همواره امن است و یک گل همیشه در معرض خطر !!!!
ولی سنگ مرده است و گل سرشار زندگی !
عشق یک گل است و در این جهان گلی بزرگ تر و مهتر از عشق وجود ندارد و هیچ چیز دیگری بیش از عشق در معرض خطر نیست...
<img src="http://www.hamdardi.net/imgup/6468/1357469091_6468_0c32dcfbcb.jpg" />
<img src="http://www.hamdardi.net/imgup/6468/1357799072_6468_a9b863a8f9.jpg" />
<img src="http://www.hamdardi.net/imgup/6468/1358238616_6468_507ac51ad2.jpg" />
آتشی نمى سوزاند "ابراهیم" را.......
و دریایى غرق نمی کند "موسى" را........
کودکی، مادرش او را به دست موجهاى "نیل" می سپارد
تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش
دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد
مکر زلیخا زندانیش می کند
اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند
از این "قِصَص" قرآنى هنوز هم نیاموختیم ؟!
که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد
نمی توانند
او که یگانه تکیه گاه من و توست !
پس..........
به"تدبیرش"اعتماد کن....
به "حکمتش" دل بسپار....
به او "توکل" کن....
و به سمت او "قدمی بردار"
تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی ...:310::310: