محمدابراهیمی
باشه آقا محمد حق عضویت تون که تموم شد ، یک مدت کوتاه به مرخصی برید و به کارهاتون برسید ...
منتظر حضور دوباره شما هستیم :72::72::72:
زود برگردید
نمایش نسخه قابل چاپ
محمدابراهیمی
باشه آقا محمد حق عضویت تون که تموم شد ، یک مدت کوتاه به مرخصی برید و به کارهاتون برسید ...
منتظر حضور دوباره شما هستیم :72::72::72:
زود برگردید
سلام به همه شماعزیزان
راستش یه چند وقتیه که همدردی هم متحول شده،دیگه اون حال وهوای چندماه پیش رو نداره! عده ای سر بهونه های مبهم(مسلمان،arix/آریا،green) ترک کردند وعده ای بی خبر(فرانک،yasa،جاودان،shad،).درکل محیطی هست که سلام وخداحافظی زیاد داره،درسته که حرفای خیلی از آدمای اینجا واقعیت خودشون نیست اما به هرحال محیط صمیمی بوده.
یک روز سرحال بودیم واینجا ازحال خوشمون نوشتیم وروزی غمگین ودل گرفته،روزی التماس دعاکردیم وروزی دعاگوی بودیم.یک روز به اندازه چندسال از تالار،آموختیم وروزی از خود تالار دلخورشدیم...
یادش بخیر تایپیکهای پرهیجان کنجکاو... چه شور وشوقی باخودش وارد تالارکرد... اما یهویی...
یادش بخیر پستهای آموزنده سارابانو، که در زمان خودش خیلی کارسازبود!
یادش بخیر صندلی داغ،چه شور وشوقی به سوال کردن وجواب دادن داشتیم!
یادش بخیر وقتی یکی ازدل گرفته اش می نالید کلی پیام خصوصی با عنوان جویای حال داشت!
یادش بخیر اونهمه صمیمیت وصفای تالار ...
یادش بخیر...
کسی میدونه کی،بمب انرژی منفی رو اینجا کارگذاشت؟چی باعث شد اینجا هم شبیه دنیای واقعی شه؟
سلام داملای عزیز.
خوشحالم که شما هستی:)
ولی چرا فقط میای و یکی دوتا پست میزنی و میری؟
من فکر میکنم الان چون وقت امتحاناته تالار یه کمی خلوت شده.
هم اینکه بالاخره تالار چیزی بجز من و شما و اعضای خوبش نیست. هست؟
منم دلم برای بچه هایی که رفتن تنگ شده.
هر کدومشون که رفتن، یه خلائی ایجاد شده.
من فکر نمیکنم دیگه کسی مثل کنجکاو باشه که از اون تاپیکای جالب سرگرمی بزنه.
یا کسی مثل شیدا حاتمی که بتونه صندلی داغ رو همیشه سر وقت بچرخونه و نذاره یخ کنه.
یا کسی مثل سارا بانو که از اون پستای قشنگ و کاربردی بزنه.
یا کسی مثل مسلمان از اون پست های خاص بزنه.
یا مثل آریکس و گرین و یاسا و شاد و فرانک و جاودان و ...
یا خیلی از دوستای خوب و قدیمی دیگه که وقتی من نبودم بودن.
هستن. اما هر کسی نگارش و ادبیات خاص خودش رو داره.
اما به نظرم باید تغییرات رو قبول کنیم.
اگه دوستایی که یه کمی قدیمی تر هستن رفتن و دیگه وقت نمیکنن بیان، به جاش اعضای خوب و جدید و دلسوز دیگه ای هستن که به تالار دارن رنگ و بوی جدید میدن.
به نظرم باید خودمون بیکار نشینیم.
منم به این خاطر گفتم دلم برای 7،6 ماه پیش تالار تنگ شده که دلم برای فعالیت خودم تنگ شده بود. نه اینکه الان تالار مشکل خاصی داشته باشه.
اگه خودمون رو کنار بکشیم، همینی که الان شده میشه.
اگه توی زندگیت مشکلی داره، اگه حال و حوصله نداری، اگه ... اشکالی نداره که یه مدت کمتر بیای.
اما دلیل نیومدنت، حال و هوای تالار نباشه. چون خودمونیم که حال و هوای تالار رو تعریف میکنیم.
داملای عزیزم، خیلی خوشحالم که میای و ناراحتیت رو میگی.
این خیلی بهتر از اینه که بی خبر بذاری بری:)
بیشتر بیا:72:
سلام به همه
داملای نازنینم
من هم دلم برای اعضای قدیمی تالار تنگ شده...یک دفعه به بهترین دوستم گفتم : فرشته من
بهترین سالهای عمرم دوره دانشجوییم بوده و دیگه تکرار نمیشه! دوستم بهم گفت : هر فصل و
هر دوره زندگی قشنگیای مربوط به خودش رو داره! الان به حرفش رسیدم.
فقط نکته ای که هست اینن که به آدما نباید دل بست چون واقعا آدما میان و میرن!
مهم اینه که خودمون دوباره جو تالار رو مثل روزهای قدیم کنیم :46:
من مطمئنم اون بمب منفیه هنوز منفجر نشده و میشه خنثاش کرد :163:
واسه خنثی کردنش من که خیلی پایه ام شما چطور؟ :)
باید 1 تیم تشکیل بدیم ببینیم که چرا جو عوض شده...راستی من دلم خیلی برای پست های
m.moud نازنین تنگ شده و آویژه و شب بارونی عزیز
از این به بعد هم دوباره سنت حسنه "احوالپرسی" در پیام خصوصی رو راه میندازیم :)
فکر کنم 1دلیل ایجاد بمب منفی عدم حضور "ani" عزیز باشه که نوازش هاش رو کم کرده ها!!
قابل توجه "ani" عزیز!!! :)
===========================
محمد ابراهیمی عزیز
حق با شماست واقعا جاشون خالیه به خصوص پست های خوب "طاهره" و "دانه" و
"باران68" و "نقاب"
===========================
یک زن امیدوار عزیز
ان شاالله مشکلت حل میشه نازنین و زندگیت دوباره آفتابی میشه :)
===========================
بعدشم حق کاملا با دختر مهربونه که قول داده دوباره پر رنگ بشه تو تالار یعنی بشه صورتی
پر رنگ خوشرنگ
سرافراز هم غیبت غیر موجه داره!
سر افراز!!!
با اولیات بیا دفعه بعد...خانوم آنی رو هم میتونی واسطه کنی!
:72:
داملا پذیرش ؟
زندگی یعنی عبور کردن . دیدن . تجربه کردن ..............این معنی زندگی واقعی است .
داملا خروج از فضای امن عادتها می بینی چقدر برایت سخت است ؟
تا به آنجا که شرایط امروز و نقطه ی قوتهای امروز را نمی بینی .
امیدوارم از هم عبور کنیم . همدیگر را تا زمانی که هستیم ببینیم . درک کنیم . از ماجراها و اتفاقات درس بگیریم . خودمان را با شرایط جدید وفق دهیم و در پذیرش شرایط نسبت به امکانات باشیم و انعطاف پذیری داشته باشیم . ذهنمان را پرورش بدهیم برای تمرین فضای من خوب - تو خوب و ....................این ذهن را متمایل به خوب و بد کردن نکنیم . مدال های بی دلیل به هم ندهیم . و یک روز ی همین مدالها را از هم نگیریم و...................
عزیزکم گذشته فقط تجربه است نه چیزی بیشتر . در لحظه زندگی کن . زیبایی های لحظه ی زندگی ات را ببین . قشتگی دنیا همین است .
یکی متولد می شود ( مثل پسر بلواسکای )
یکی میمیرد
یکی مریض می شود و زنده می ماند
یکی چمدان می بندد و می رود
یکی چمدان می بندد و نمی رود
یکی دلخور می شود
دیگری دلخور هم نمی شود
یکی طلاق می گیرد
یکی آشتی می کند
یکی تصمیم به بچه دار شدن می گیرد
یکی تصمیمی برای بچه دار شدن ندارد
یکی دانشگاه قبول می شود
یکی نمی شود
یکی نامزدیش به هم می خورد
یکی نامزد می کند
می بینی زندگی است و تجربه ..........این ها هیچکدام معنی بد و یا ندارد ( ذائقه ها خوشمزه و بد مزه اش می کنند . ما معنا دارش می کنیم . تجربه است . تجربه .
بغلی ها به صف ..................بی نهایت هم بیاد جلوی صف ( نفر اول ...خودش می دونه چرا ) :311:
هر کس برای خودش یک بالش پر و نرم هم بیاره
حالا همه با هم حمله تو بغل آنی ....................آآآآآآآآآآآآآآآ آآآآآآخ ....................بمب
حالا بالش ها را به سمت هم پرتاپ کنید ......................هورررررررررررر رررررررررررررررررا :46:
زندگی آقای سنگ تراشان را پر برداشت ! :324:
حالا پر بازی ..............................همه پرها را بریزیم رو سر و کله ی همدیگر و خودمون ...................هوررررررررررررر را! :227:
الان فرشته با خط کش میاد سراغمون و یک شعر سفارشی به خارپشت بابت این همه شیطنت می ده ...........هوررررررررررررررررر ررررررررا خط کش فرشته و قوانین نقاب شعرهای خارپشت و..........رو عشق است .:104:
فعلا بی خیال قانون ............امروز روز شوخی و بازی مضاعف است .........................هورا :227::310::46:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
آنی پیشگوییت فوق العاده بود:D
و ناگهان فرشته در چارچوب در ظاهر شد:327::324:
همه یهو :162: کی بود کی بود من نبودم:311::311:
ســــــــلام ســـــــــــــــلام صد تا ســــــــــــــــــــلام
http://www.hamdardi.net/imgup/27603/...0c4755123b.gifمن برگــــــــشتمhttp://www.hamdardi.net/imgup/27603/...0c4755123b.gif
خیلی دلم تنگ شده بود،دیگه طاقت نیوردم،زودتر اومدم،امروز اخرین امتحانو دادیم و خلاص :310:،ولی امتحان
امروزمو واقعا بدجوری خراب کردم،خیلی سخت بود خدا بفریادم برسه!
دیشب من کلا اینجوری بودم فقط 3ساعت خوابیدمhttp://www.hamdardi.net/imgup/27603/...5e76bc9305.gif
وای اگه بیفتم،خودمو سر به نیست میکنم :223:
تو این روزا که از تالار دور افتاده بودم همش این شعره تو ذهنم بود:
چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبـر از من توانی كرد و من صبـر از تو نتوانـم !
وضعم خیلی خرابه؟!نـــــــــــــــه؟!
شایانا جان چقدر دلم برات تنگ شده بود ، اتفاقا دیشب به یادت بودم
ایشالله ااین امتحان اخری هم پاس می شه و خلاص ، امیدوارم مزد زحماتت رو بگیری:46:
سلاااااااااام
آخجون رفیق گرمابه و گلستان من اومد :46:
رسیدن به خیر شایانا ی گل
همین امروز داشتم حساب میکردم ببینم کی امتحانات تموم میشه.
فکر میکردم تا آخر هفته طول بکشه.
ایشالا همه رو با نمرات عالی پاس شی:46:
این شعره مال من بود؟
:Dقربان شما مرسی:)نقل قول:
چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبـر از من توانی كرد و من صبـر از تو نتوانـم !
میبینم که هاله نوی عزیز هم اومده.:46:
خوش اومدی. :72:
یه حال و احوالی به ما خبر بده هاله جان. ما منتظریم:72: