یکی دیگه از رفتارهای غلط من مقایسه رابطه خودمون با رابطه ی زوجهای دیگه است.حالا میفهمم که این کار چه اثرات مخربی داره:305:
نمایش نسخه قابل چاپ
یکی دیگه از رفتارهای غلط من مقایسه رابطه خودمون با رابطه ی زوجهای دیگه است.حالا میفهمم که این کار چه اثرات مخربی داره:305:
زن امیدوار عزیز
منم این مشکل رو دارم. و خیلی زیاد هم مقایسه میکنم جوری که نهایتا به این نتیجه میرسم بهتره با زوجهای هم سن و سال خودمون معاشرت نداشته باشم....
من باید چجوری این مشکل رو حل کنم؟!:303:
یکتا ی عزیز اصل مقایسه فی نفسه بد نیست اما چیزی که مقایسه رو مخرب میکنه رسیدن به این نتیجه است که رابطه من (یا همسر من) بده و رابطه دیگران(یا همسر دیگران) خوبه.
فکر میکنم عموما دو دسته آدم بیشتر به مقایسه کردن تن در میدن 1.اونهایی که نظرات دیگران براشون خیلی مهمه و مرتب منتظر تایید دیگران در مورد کارهاشون هستن. 2.افرادی که 100% از رابطه یا همسرشون راضی و خوشحال نیستن و با این مقایسه مرتب میخوان دنبال نقاط ضعف جدیدی بگردن که صحه ای باشه بر این نارضایتی.
من خودم بیشتر جز دسته اول بودم.نمیدونم شما جز کدوم دسته اید اما با بررسی ریشه ی این مقایسه باید سعی کنید که علت اصلی رو از بین ببرید.من حالا برای زندگیمون حریمی قائلم و اجازه نمیدم که حرف دیگران روم اثری داشته باشه.علی الخصوص که همسرم انتخاب مستقیم خودم بوده پس اجازه نمیدم با این مقایسه کردنها انتخابم زیر سوال بره.
نکته دیگه این که من حالا سعی میکنم به جای مقایسه از زوجهای دیگه یاد بگیرم مثلا میبینم فلان زوج هم سن و سال ما در رابطه اش نکات مثبتی داره که ما نداریم سعی میکنم تا مثله اونها این نکته مثبت وارد زندگیم بشه.
مقایسه مواردی مثل ثروت و یا ظاهر افراد هم باید کلا از ذهنتون دور بشه علی الخصوص ظاهر.
سعی کنید به جای مقایسه یاد بگیرید. روابطتونو هم به هیچ وجه کم نکنید
(راستی کاش حالا که به این تاپیک سر زدین یکی از رفتارهای غلطتونو مینوشتین)
موفق باشید
به ويترين ديگران خيلي مطمئن نباشيد....نقل قول:
نوشته اصلی توسط yekta_b
زن امیدوار عزیز
ممنونم از راهنمایی های ارزنده تون
من هم جزو دسته اول هستم و شدیدا تایید طلبم
در مورد رفتار غلط من
اشتباه ترین رفتار من عدم کنترل خشم و حرفهایی بود که در هنگام دعوا میزدم
شکر خدا به کمک این سایت کنترل بیشتری دارم
اشتباه من اینه که دیشب پیش برادرم با همسری جون بد اخلاقی کردم:163:
سلام
من بزرگترین اشتباهم این بود که در دعواهامون پای خانواده ها رو هم وسط میکشیدم
ونادانی خانواده همسرم رو مدام بهش گوشزد میکردم
البته الان دارم تاوانش رو پس میدم.از دست دان شغل معلمیم..از دست دادن درسم که دانشجو ارشد بودم
یجورایی احساس میکنم بعضی رفتارام احمقانس..مثلا درخواست مالی از همسرم زمانی که میدونم درگیر قسط و چک و... هست...
مقایسه کارایی که همسرم برای خانواده اش میکنه با کارایی که برای من میکنه
سلام
رایحه عشق احساس میکنم ما خیلی شبیه هم هستیم چون خیلی از اشتباهات شما رو منم مرتکب میشم
رفتارام در مقابل شوهرم و خانواده اش منفعلانه اس
از پدر شوهرم میترسم/خیلی تو زندگیمون دخالت میکنه حتی در مورد نوزادم که چه کار کنم چیکار نکنم
خیلی گریه میکنم/مدام دارم منت شوهر مغرورم رو میکشم (فکر کنم اشتباهم اینه که دوسش دارم زیادی یا میخوام همه چیز همیشه خوب باشه حتی وقتی بهم توهین میکنه و حق با منه بازهم من باید برم واسه منت کشی در این مورد راهنمایی ام کنید چون به این عادت کرده و اگه پا پیش نذارم که اخیرا این کار و میکنم قهرهامون به 2 روز 3 روز کشیده میشه چیکار کنم؟
اعتماد بنفس ندارم در مقابل خانواده شوهرم چون پدر شوهرم مدام ایراد می گیره و اعتماد بنفسم رو گرفته وقتی کلی هم برای افزایش اعتماد بنفسم کار میکنم و میرم اونجا میخوام حرفی بزنم اگه گوشه ایش تعریف از خودم باشه یا انگار اصلا نشنیده یا حرف خودش رو میزنه
برای خودم و خواسته هام ارزش قایل نیستم.همش مواطب بودم همسرم ناراحت نشه ولی الان تبدیل شدم به یه آدم تنها که محبت شوهرم شرطی شده
احساس میکنم دارم افسرده میشم