RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
نقل قول:
درسته شرعا وظیفه مرد هست که همسرش رو از نظر مادی تامین کنه ولی شرعا . عرفا . احساسا و عقلا وظیفه زن هم این هست که شریک روزهای سخت و آسون زندگی باشه .
دوستان محترم :46:حرفام رو یکبار دیگه اینجا آوردم که تاکید کنم تامین مادی زندگی بعهده مرده از دید من.
وقتی طرفین همدیگرو خوب بشناسید و بهم اعتماد داشته باشند و از حساب و کتاب خونه و خرج مخارج و وام و قسط خبر داشته باشند و صداقت رو رعایت کرده باشند . مرد در شرایطی قرار نمیگیره که بخواد غرورش له بشه چرا که یه زن فداکار وقتی میبینه همسرش هزار جور دغدغه مالی داره و همه تلاشش رو میکنه هیچوقت مردش رو در شرایطی قرار نمیده که بخواد بگه ندارم .... نمی تونم ....
نظر شخصی من اینه که دور از انسانیت هست که به مردی که همه تلاشش رو میکنه ولی یه جاهایی کم میاره بگیم برو از خانوادت قرض بگیر ... مگه بعد از ازدواج نزدیکترین فرد زندگی هر کس همسرش نیست دیگه خانوادش چی کاره هستند این وسط ؟ چرا وقتی پای دخالت و عروس و مادرشوهر بازی در میونه خانواده همسر بد هستند و نباید زیاد وارد بازیشون کرد ولی موقع مسائل مالی که میشه اولین گزینه ای که به ذهن میرسه همون بدها هستند؟؟؟؟
من نمی گم مردها رو بی مسئولیت بار بیارید و اینقدر لی لی به لالاشون بگذارید که وظایف خودشون یادشون بره ولی خواهشا اینقدر پول من و پول تو و سهم من و سهم تو نکنید . اینقدر نگید وظیفشه به من چه ...
اینقدر شرایطی بوجود نیارید که بخوان بگن ندارم .... فقط تو اون لحظه حس کنید که جاهاتون عوض شده چه حسی بهتون دست میده ؟
چه حسی بهتون دست میده وقتی یه نفر ازتون خواسته ای داره و میدونین وظیفه تون هست ولی نمیتونین انجام بدین ؟
پی نوشت : همه دفاعیات من از مردهایی هست که وظایفشون رو میدونند و مسئولیت پذیر هستند نه مردایی که چشم طمع به حقوق همسرانشون دوختند یا هیچ مسئولیت و وظیفه ای رو درک نمی کنند.
اگه تاپیک منحرف شد I'm so sorry
:72::72:
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
صبا جون من کامل میفهمم حست چیه و موافقم اما نمیدونم که تو هم تاپیک هایی رو در تالار دیدی که همین مشکل رو داشتن و کارشناسای تالار یه جوری همش میکن که زن نباید خودش رو درگیر مسایل مالی کنه و وظیفه زن چیز دیگری است و حتی دیدم که تو یه تاپیک کسی نوشته بود که اگه پولی دادین بهش بگین این قرضه که من هم این روش رو به دوستم گفتم که شوهرش بهش برخورده بود و از این حرف خوشش نیومده بود
به نظرم دوستان اینجا هم دچار دوگانگی و سردرگمی شدن اگه نه اونها هم شوهرشون رو دوست دارن (من خودم هنوز مجردم)
صبا جون خوشحال میشم که نظرت رو در این تاپیک در مورد سوالایی که پرسیده بودم بدونم:
http://www.hamdardi.net/thread-18279-post-169434.html#pid169434
و بازم خواهش میکنم که اگه میشه برای جلوگیری از پراکندگی نظرات مربوط به مسایل مالی همه اش تو یه تاپیک باشه..
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
سلام به همه دوستان خوبم
و خیلی ممنون از sci عزیز و شمیم بهاری که این مدت تنهام نذاشتن و همراهیم کردن
اوضاع خوبه و تقریبا آرومه
همسرم خیلی بهتر شده چند روز پیش برام یه روسری هدیه خرید و توجه و ابراز احساساتش نسبت به قبل بیشتر شده طوری که این چند روز اخیر واقعا احساس خوبی داشتم
بهتر بگم اون داره خیلی بهتر از من عمل میکنه انگار اون اموزش دیده
ولی من دیشب بازم خراب کردم
براتون میگم
به پیشنهاد من رفتیم امامزاده خیلی هم خو ش و خرم بودم اونجا مادر شوهرم ناراحت بود هی غر میزد منم اصلا به رو ی خودم نیاوردم فقط یه بار گفتم از چیزی ناراحتید که اونم گفت نه
بعدش همسرم که برای ناهار اومد بگو و بخندش به راه بود با همسرم گفت و خندید و هی بهش می گفت اینو بخور فلان چیزو بخور به منم گاهی می گفت انگار همسر من مهمونه خونه است و من صاحبخونه
منم اهمیت ندادم و خیلی خوشحال و خندون با شوهرم و حتی مادر شوهرم صحبت کردم و خندیدم.........
خلاصه شبش اومدیم خونه سر یه چیز مسخره من گیر دادم و به همسرم گفتم که یادته که شماها سر اینکه من یه روز ناراحت بودم و اومدم خونه ی بابات اینا چه قشقرقی به راه انداختید و خواهرت به مامانم زنگ زد و گفت که من همیشه اونجا ناراحتمو.....
ولی من اگه اونا ناراحت باشند و کم محلی کنند نباید حرفی بزنم اصلا منم می خوا شر به پا کنم
همسرم هم گفت تو حسودی بعدم در مقابل حرف زدن من سکوت می کرد
منم گفتم تو وقتی سکوت می کنی منو عصبی می کنی که گفت چون داری چرت و پرت میگی منم گفتم کاش وقتی که خانواده تو می ان به تو می گن که من چمه و چرا ناراحتم تو هم به اونا بگی دارند چرت و پرت میگن نه این که ازشون دفاع کنی تازه بهشون بگی به مامان من زنگ بزنند
خلاصه رابطه قشنگ و خوب این چند روز اخیرمون با حرفای بی موقع من خراب شد
البته الانم باهم قهر نیستیم ولی اون دلخوره...
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
اقليما جان تو رابطه ات با شوهرت دقيقا دنبال چي هستي كه وقتي به دست اش نمي آري شر به پا ميكني عزيزم؟
يك چيزي را خواهرانه بهت بگم تو هيچ وقت نمي توني شوهرت را مجاب كني كه بين مادرش و تو حق را به تو بده
(حتي در بدترين شرايط حق با مادرشه نه تو اين را هرگز فراموش نكن.)
مگه اينكه خودش به اين نتيجه برسه كه حق با توئه (كه در اينصورت هم به تو نخواهد گفت فقط توي دلش به اين نتيجه خواهد رسيد.)
پس در اين راه تلاش نكن و با تلاش ات خودت را خراب نكن و رابطه ات را با شوهرت خدشه دار نكن.:305:
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
حق با توئه ولی لیلا جان دیشب یه لحظه یاد گذشته و عذابی که سر هیچی کشیدم عصبیم کرد ولی بعدش به شدت از کارم پشیمون شدم
چون اونا 3 ماه منو به خاطر اینکه ناراحت بودم و اونجا رفتم و این رفتار دقیقا مشابه رفتار مادر شوهرم بود عذاب دادن
سه ماه پدر و مادرمو ندیدم
ولی الان....
حق با توئه
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
ببين اون كه مادرت نيست مادر شوهرته. پس فقط به اندازه يك مادر شوهر ازش توقع داشته باش. نه بيشتر. (تازه مادر شوهري كه الان كه ديده تو دوباره با شوهرت گرم و صميمي شدي يكجوريش شده و الان حالش بده.)
هواي شوهرت را داشته باش و نذار دوباره اون روزها تكرار بشه تا دوباره بخواي از صفر شروع كني و كلي عذاب بكشي.
بعد يك مدت اگه واقعا حق با تو باشه. شوهرت اين را مي فهمه و رفتارش با تو خوب مي شه و با اونا بسته. البته به شرطي كه تو به هيچ وجه در مورد اين كه حق با توئه با شوهرت بحث نكني. (بدي خانوادش را نگو حتي در بدترين شرايط.)
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
سلام اقلیما خواهر خوبم
خوشحالم که شرایط روز به روز داره بهتر میشه (دلت واسه دعواها مگه تنگ شده دختر !!!! ) اعتبار سازی قبل هر حرفی یادت نره حتی اگه می خواستی دلخوریتم بگی میتونستی از جمله من استفاده کنی قبلشم اعتبار سازی کنی
به قول sci جمله جالبی یه بار بهم گفتن : با ظرافت زندگی کن
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
سلام
اصلا حالم خوب نیست
اوضاع دوباره بد و بهم ریخته شده
منم دوباره کم طاقت و اصلا نمی تونم به اعصابم مسلط باشم
تمرین تنفس و کارایی که قبلا می کردم هم تاثیری روم نداره
به همسرم گفتم که کار درستی نکردم و عذر خواهی کردم ولی اون قهر و سر سنگین و کم محلی می کنه و همینم عذابم میده
احساس بدی دارم خواهش می کنم راهنماییم کنید
خیلی می ترسم
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
همون مشکلی که جمعه پیش اومد رو داره کش میده
مثل بچه های دو ساله قهر میکنه
من فقط می خواستم یه چیزایی رو بهش ثابت کنم ولی انگار.......
به خدا خسته شدم از امامزاده رفتن از اونجا این زندگی نبود که من می خواستم
من نمی خوام تا اخر عمرم تمام جمعه هام و روزای هفته ام رو یه جایی بگذرونم که ازش بیزارم
این زندگی با اهداف من خیلی فاصله داره
بعضی وقتا با خودم فکر می کنم تا کی می تونم تحمل کنم تا کی می تونم این قضیه رو برا خودم توجیه کنم
گاهی وقتا فکر می کنم قدرت تحمل مشکلاتمو ندارم
دلم نمی خواد دیگه خانواده اش رو ببینم همیشه باعث اختلاف و دعوای ما میشن