لیلا جون سلام،داستانتو از اول خوندم.چقدر قوی شدی.بهت تبریک میگم.همچنان موفق باشی.:72:
نمایش نسخه قابل چاپ
لیلا جون سلام،داستانتو از اول خوندم.چقدر قوی شدی.بهت تبریک میگم.همچنان موفق باشی.:72:
همه چيز دوباره خراب شد. شايدم من دوباره همه چيز را خراب كردم.:54::54::54::54::54::54::54::54::54::54:
خدا بد نده
خدا نکنه
چی شدی لیلا جون گل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گریه نکن.
آرووم باش. انشاالله درست میشه.
غصه نخور تعریف کن.
همه دوستات کنارتن و باهات حرف میزنن و کمکت میکنن.
مهدي از شنبه كه رفته بود خونه مامانش اينقدر نق زد و بهونه گرفت تا دعوامون شد.
هر چي دلش خواست بهم گفت. اصلا عوض نشده.:302::302:
دوستش ندارم. اينو بهش گفتم.:302::302::302::302::302:
هيچ اتفاق خاصي نيست... چيزي هم نشده!
هيچ چيزي خراب نشده...
مشكلاتي كه طي مرور زمان ايجاد شده يه دفعه كه درست نمي شه خواهر خوبم
صبر داشته باش...
مهدي فكر مي كنه اگه من بداخلاقي مي كنم به خاطر اينه كه اون زياد پولدار نيست.
اين حرفش آتيش ام مي زنه. آخه من تو زندگيم خيلي كم توقع ام. حتي خواسته هام را كه مي دونم نمي تونه برآورده كنه را به اون نمي گم تا غرورش خدشه دار نشه. اون وقت اون اينقدر راحت به من مب گه تو گذشت نداري. تو فقط خودت را دوست داري. تو .................................................. ...
ديشب بهش گفتم دوستت ندارم.
به خدا خسته شدم. از ديشب اينقدر غصه خوردم تمام بدنم درد مي كنه. روحيه ام داغونه
ديشب بهم گفت مي خوام برم محل كار خواهرت ببينم اون هم مثل تو زندگي مي كنه؟؟؟؟؟
منم خيلي عصباني شدم. بهش گفتم نه اون مثل من زندگي نمي كنه. اون روز مادر يك انگشتر برليان يك ميليون و هشتصد هزار توماني گرفت. من چي گرفتم جز اينكه يك هفته بود بچه سقط كرده بودمو و تو ولم كرده بودي رفته بودي خونه بابات. و من گوشه خونه زار مي زدم. نه خواهرم اصلا مثل من زندگي نمي كنه اون داره پادشاهي مي كنه.
مهدي همين حرف من را گرفت و ديگه ول نكرد. روي تمام گذشت ها و فداكاري هام خط كشيد و منو متهم كرد كه اين چيزها را توي خانوادت مي بيني و براي همينه كه با من اينطور رفتار مي كني.
به خدا خسته شدم. داغونم.
البته طبق معمول بلافاصله بعدش اومد منت كشي و عذرخواهي.
ولي من ديگه دلم باهاش صاف نمي شه . اون منو خيلي اذيت مي كنه. اگه همينطوري به اين زندگي احمقانه ادامه بدم تا چند سال ديگه چيزي ازم نمي مونه جز يك پيرزن دردمند ديوونه.
بهم مي گفت تو خيلي پول دوستي. واي خدايا دارم ديوونه مي شم. يك مرد چقدر مي تونه بي چشم و رو باشه
لیلا جان ، شاید نتونم راهنمائیت کنم ولی نوشتم که بدونی تنها نیستی
از اینکه راهنمائیم میکنی ممنون، آرزو میکنم زودتر مشکلتون حل بشه
به خدا تو این شبهای قدر تو و اقلیما و جناب SCi همش تو ذهنم بودین ، و البته خیلیهای دیگه مثل سابینا یا سبکتکین و ...
به خدا قبل از خودم و بیشتر از خودم ازش خواستم مشکلات زندگیمون حل بشه
نگران نباش، سعی کن دوباره آرامشو برگردونی، سعی کن دل دریاییت تمام این احساسات منفی و دلخوریهاتو تو دلش غرق کنه
ديشب بهم مي گفت تو هيچ وقت تغيير نمي كني. و اين منم كه هميشه دارم كوتاه مي يام. مي گفت تو هيچ وقت به حرف من گوش نمي كني و اصلا گذشت نداري.
مي گفت تو منو از پدر و مادر و برادرم جدا كردي و................................................ .. همون حرف هاي احمقانه هميشگي.
از خودم متنفرم كه اين همه تو زندگيم گذشت كردم. متنفرم.
:54::47::54::47::54::47::54::47::54::47:
:302::302::302::302::302::302::302::302::302::302:
من فقط تو زندگيم آرامش مي خوام. فقط همين.
نه پول . نه .................................................. .................................................. ....................
چرا مهدي اينو نمي فهمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لیلا جان حرف هایی که تو دعوا زده میشه رو بهش اهمیت نده عصبانی بوده هزار تا حرف زده
قرار شد محکم باشی یادت باشه چیزایی که یاد می گیریم مال این وقتاست نه مال وقتی که همه چی خوبه
می دونم سخته ولی من و تو و شمیم و خیلی های دیگه داریم یاد می گیریم درست زندگی کنیم و هزار تا اشتباهی که قبلا کردیم رو بر طرف کنیم
قوی باش دختر
یه کاری که من این روزا که ناراحت بودم می کردم و واقعا معجزه اش رو دیدم می دونی چی بود
خیلی ناراحت بودم حرفهای تلخی رو دوباره از همسر گرامی شنیده بودم که هنوزم یادم می افته گریه ام میگیره ولی همش قرآن می خوندم و واقعا آروم می شدم این دو روز که حالم بد بود به اندازه تمام زندگیم قرآن خوندم واقعا معجزه کرد برام
مي دونم اقليما جون من خيلي از خدا دور افتادم. برام دعا كن.