توصيه ها رو دقيقا به كار نبستيد ... بي شك تا امرزو خيلي از مشكلاتتون حل مي شد![/quote]
جناب SCI من كه تلاش كردم اگرچه كامل نبود ولي اصلا فرصتي براي با هم بودن داشتيم ؟
من بايد چه رفتاري در قبال دير آمدنها يا نيامدنهاي همسرم داشتم؟
نمایش نسخه قابل چاپ
توصيه ها رو دقيقا به كار نبستيد ... بي شك تا امرزو خيلي از مشكلاتتون حل مي شد![/quote]
جناب SCI من كه تلاش كردم اگرچه كامل نبود ولي اصلا فرصتي براي با هم بودن داشتيم ؟
من بايد چه رفتاري در قبال دير آمدنها يا نيامدنهاي همسرم داشتم؟
خواهرم،
همسر شما هنوز به بلوغ فكري يك مرد نرسيده و بايد در اين رابطه شكيبايي كنيد. بايد همدلي كنيد و وارد دنياي ايشون بشيد.. وقتي وارد دنياي ايشون بشيد ديگه ايشون تنها بيرون نيست كه بخواد دير كنه... شما رو بايد در كنار خودش و مطابق با خواسته هاي خودش پيدا كنه به عنوان يك دوست... اما اين ظاهر قضيه است براي شما و شما مي تونيد با اين وسيله،ايشون به قلب ايشون نفوذ كنيد و راهكارهاي خودتون رو اجرا كنيد. اما اگر كناره گيري كنيد و اجتناب، و به دليل اينكه رفتارهاي ايشون رو نمي پسنديد به گوشه اي بنشينيد و غصه قصه ها رو بخوريد... كه فقط بازنده ايد!!! ارزشش رو داره.. تلاش خودت رو بكن!
آقاي SCI بازم ممنون
با خودم فكر كردم ورود به دنياي رواني آدمها چگونه امكانپذيره؟
بعد به ذهنم رسيد علاقمنديهاي هركس دنياي رواني فرد را تشكيل ميده. با شناخت علاقمنديها ورود به دنياي فرد ميسر ميشه. /نميدونم چقدر پاسخم درست يا كامل بوده/
و اما علاقمنديهاي همسرمن:
خريد ماشين خصوصا مدل بالا
نوشتن مطلب پشت ماشين (كه تا به حال من موافقت نكردم)
تزيينات داخل ماشين(مثل آويز آينه و ديگه نميدونم چي براي ماشين تزيينه)
تعريف از دوستش
ضبط با صداي بلند تو ماشين گوش كردن (كه اصلاً من خوشم نمياد)
ماشين سواري با سرعت زياد(كه كاملا مخالفم)
با شناخت علاقه منديها، عواطف و احساسات مي تونيد وارد دنياي يك نفر و حتي خودتون بشيد
عواطف ناشي از افكار هستند يعني تفسير افكار ما مي شه عواطف ما، و افكار زاييده موقعيتها هستند... حالا اگر بخوايم عواطف يك نفر رو كنترل كنيم، راهي نداريم جز اينكه يا فكرش رو كنترل كنيم! كه شدني نيست... يا موقعيت رو كنترل كنيم كه نه تنها شدنيه خيلي هم سخت نيست... پس عواطف رو شناسايي مي كنيم! يعني مي بينيم وقتي ايشون خشمگين هستند قبلش چه فكري داشته اند و اون فكر حاصل چه موقعيتي بوده... يا وقتي خوشحاله به همين ترتيب... اين موضوع در مورد خود شما مصداق داره.
وقتي وارد دنياي ايشون مي شويد و موضع گيري نمي كنيد.. مسلم بدونيد وضعيت تغيير مي كنه! مثلا وقتي مي گيد كه ببين تو اين مجله ماشين چه تزئينات جالبي داره و يا حتي براش هديه اي مي خريد.. مي تونيد اين رفتارش رو تعديل و حتي كنترل كنيد!
اما همه علاقه منديهاي ايشون اين نيست... پس بايد بيشتر دقت كنيد و اونها رو كشف كنيد
شايد من كه مدت طولاني با ايشون بودم ديگه راحت نميتونم بين علاقمنديهاي همسرم با ساير امور تفكيك قايل شمنقل قول:
اما همه علاقه منديهاي ايشون اين نيست... پس بايد بيشتر دقت كنيد و اونها رو كشف كنيد
مي شه لطفا منو براي پيدا كردن سرنخهايي ديگه در زمينه كشف علاقمنديهاش راهنمايي كنيد
يه سوال :
همسرم خواهر بزرگشو دوست داره
از قضا ايشون مدت 1 هفته اومدن خونه مادر شوهرم
و امروز هم همسرم ميره شهرستان يعني همسرم خواهرشو زياد ميبينه
از اونجايي كه خواهرشوهرم هم خيلي دلش ميخواد مشكل ما حل بشه ، بارها گفته توروخدا اگه من ميتونم كاري انجام بدم بهم بگو.
حالا سوال من اينه: آيا ميشه از طريق خواهر شوهرم براي زندگيم كاري بكنم؟
مثلا به ايشون بگم در مورد زندگي من و همسرم با همسرم صحبت كنه ؟اگه جواب مثبته خواهر شوهرم چي بايد بگه كه شوهرمو به فكر ببره؟
اين كار من (يعني درخواست از خواهر شوهر براي صحبت باهمسرم) كوچيك كردن خودم نيست؟
لازم به ذكره قبلا هم خواهر شوهرم يا همسرش كه آدم معقوليه و البته مورد قبول و احترام همسرمه با ايشون صحبت كرده بودن
همسرم بعد از حرف زدن با اونها تحت تاثير قرار ميگرفت و جلو مي اومد بعد با كوچكترين اختلافي عقب نشيني ميكرد و ميگفت ما بايد ازهم جداشيم والا يا تو ديونه ميشي يا من....
نه لزومي نداره ايشون دخالتي بكنه... چون كار زيادي از دستش بر نمي اد و موضوع كمي پيچيده مي شه
شما با كمي تامل و دقت مي تونيد علاقه منديهاش رو پيدا كنيد و در زندگي واقعي درگيرش كنيد..
مثلا يكي از اون علاقه ها، خواهرش هست... نيست!؟
خب جذبش كنيد... با ايشون و شوهرتون قرار بگذاريد.. رستوران بريد شب.. و در حضور ايشون شوهرتون رو تاييد و تمجيد كنيد... تمجيد خيلي خوبه كه در حضور افراد باشه... اون موقع ببينيد چقدر تفاوت خواهد كرد... به جاي اينكه به خواهرش بگيد سرزنشش كنه بگيد توشيقش كنه و ازش در برخورد با شما تعريف كنه! البته زياد نه و كاملا واقعي!
به خواهرش برسيد و منتي هم نگذاريد... ايشون رو وارد زندگي واقعي كنيد
آقاي SCI عزيز
خواهرشوهرم تهران نيست.اونها هم 100 كيلومتري مادر شوهرم هستن. بنابراين از هم خيلي دوريم امكان شب نشيني و شام با هم بودن نيست كه در خلالش بشه تعريف كرد.
ميشه اين تعريفو از راه دور كرد؟
يعني به خواهر شوهرم بگم از همسرم پيش بقيه اعضاي خانواده تعريف كنه و اين حرفها رو از زبون من بزنه خودش هم تاييد كنه.
ولي نصيحت نكنه كه به زندگي برگرد و اينها . خيلي عادي برخورد كنه. انگار كه وسط حرفهاش ناخواسته پيش اومده::311:
آقاي SCI لطفا به من جواب بديد.
از ديروز منتظر راهنماييتون هستم .:72::72:
پستهای قبلی رو بخونید
نیازی نیست ایشون کاری بکنند فقط توصیه اینه که ایشون برگردند به زندگی
ممنونم.
به نظرم فعلاً كار خاصي نميتونم انجام بدم تا در موقعيتي قرار بگيرم كه با هم صحبتي داشتيم از مهارتهام استفاده كنم يا اگه خونمون براي مهموني اومد .
البته دارم پست ها را ميخونم و جاهايي كه طبق آموزش ها ميتونستم كاري كنم و نكردم ياداشتشون ميكنم تا دوباره دچار همون خطا نشم.
آقاي SCI عزيز
ميشه لطفاً فرايند ميل بازگشت به زندگي همسرمو خلاصه تشريح كنيد تا بدونم كارهاي هر مرحله چيه يا بايد تو اون مرحله حواسم بيشتر به چه چيزهايي باشه؟
آخه به نظرم كارهاي من سبب ميشه تو مكالماتمون كمتر دعوا كنيم ولي اثري از ميل به زندگي دوباره با من رو در ايشون نديدم.البته ميدونم كه دارم عجله ميكنم.