RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
لیلی عزیز
سلام
راستش من فقط می خواستم بهت بگم " نذار حرمت و احترام بین تو و شوهرت نابود بشه"اون روز که شما بتونین راحت به هم فحش بدین و هر دو تون حرفهایی بزنین که بوی خیانت میده ( واسه تلافی کردن و لج کردن) اون روز یعنی طلاق ، یعنی جدایی. حتی اگه زیر یه سقف باشین.
مادر منم بچه اولش مرده. درسته بر اثر بیماری بوده ، اما مرگ ، یه معنی میده. به قول یکی از دوستامون، شاید متعلق به این دنیا نبوده.
باید گذشت کنی. گذشت یعنی همین الان. همین لحظه.
با خودت تصمیم بگیری دیگه غصه بچه ات رو نخوری.
حالا که شوهرت مرد خوبی هست، بهش فرصت بده. به خدا زمان بهترین مرهمه.
دوباره میتونی فرزند داشته باشی. اما اگه حرمت و حریم ها از بین برن، دیگه نداریشون. به هم فحش ندین.
وقتی خودت میگی مادرش روانی و دیوانه است، میگی سه تا دکتر گفتن که مشکل داره، تو چه توقعی از یه روانی داری؟ به جای اینکه خودتو عذاب بدی ، همه چیز رو فراموش کن و همه کس رو ببخش.
تحولاتی توی زندگیت ایجاد کن.
غذاهای خوب بخور و تغذیه ات رو دریف کن.
موهاتو کوتاه کن.
دکوراسیون خونتو تغییر بده.
کتاب بخون.
با همسرت با احترام رفتار کن.
توخونت آشپزی کن.
از یکی از همین کارای ساده شروع کن تا یواش یواش ، خونت بشه حریم امن. اونوقت ، شوهرت اونجا رو با هیچ خونه ای عوض نمی کنه.
لازم نیست با خانواده شوهرت تماس داشته باشی.
رهاشون کن. اما در این مورد با همسرت قاطعانه بگو" فعلاً نمیخوام با خانوادت روبه روبشم تا زمانی که به آرامش برسم "
اما کاری به رفت وآمد اون نداشته باش. همین که بدونه تو آرامش می خوای برات تامین میکنه.
ما همیشه خودمون هستیم که همه چیزو سخت می کنیم. می ترسیم اگه یه رفتار درستی داشته باشیم، کوچیک میشیم یا طرف پر رو میشه. نه اتفاقا برعکس.
شوهرت میفهمه که به زندگیت بیشتر از همه چیز اهمیت می دی . بیشتر از یه دیوونه......
تو که نماز بخونی، اونم یواش یواش میخوونه. بهش نگو چرا نمی خوونی؟ مادرت گفته یا ....
دعا میکنم برات گلم.:72:
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
ممنون مهربوني عزيز
حريم ها بين ما از بين رفته به نظرت قابل ترميم و درست شدنه راستش خودم هم خيلي ناراحتم قبل از اينكه ازدواج كنم اصلا برام قابل تصور نبود زن و شوهري به هم فحش بدند (حتي فحش هايي كه زياد بد نباشه) حالا بيا ببين خودم چي شدم ولي به خدا قسم شروع كننده فحش دادن هميشه اونه (از اول زندگيمون) اصلا من فحش دادن را از اون و خانوادش ياد گرفتم
به نظرت اگر اين رابطه قابل ترميمه چطور؟ خيلي دوست دارم به روزهاي اول آشنايي مون برگردم اون وقت كه از گل كمتر به هم نمي گفتيم
الان كه دارم اينارو مي نويسم دوباره بغض گلوم را گرفته يعني مي شه رابطه ما مثل قديما بشه؟ مي شه كه رابطه ما دوباره ترميم بشه؟:302:
احساس مي كنم قرباني شدم قرباني توطئه اي كه نقشه اش مال پدر شوهر و مادرشوهرم بود خيلي حس بدي نسبت به خودم دارم احساس مي كنم با اين همه تحصيلات و درايت بازيچه دست زن و مرد عامي شدم و خودم به تحريك اون ها با دست خودم زندگي ام را نابود كردم
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
ممنون مهربوني عزيز
حريم ها بين ما از بين رفته به نظرت قابل ترميم و درست شدنه راستش خودم هم خيلي ناراحتم قبل از اينكه ازدواج كنم اصلا برام قابل تصور نبود زن و شوهري به هم فحش بدند (حتي فحش هايي كه زياد بد نباشه) حالا بيا ببين خودم چي شدم ولي به خدا قسم شروع كننده فحش دادن هميشه اونه (از اول زندگيمون) اصلا من فحش دادن را از اون و خانوادش ياد گرفتم
[img]
tp://www.hamdardi.net/images/www.hamdardi.com_2.net.jpg[/img]
ول کن این مهدی وخانوادشو:316:به نظرت اگر اين رابطه قابل ترميمه چطور؟ خيلي دوست دارم به روزهاي اول آشنايي مون برگردم اون وقت كه از گل كمتر به هم نمي گفتيم
راهش آرامشه عزیز دلم اول ازدواج چه آرامشی داشتی ؟چطور میتونستی ایراداشو ببخشی؟چطور میتونستی راحت باهاش حرف بزنی؟پس دلیلش نداشتن آرامشه واینکه حساس شدی سعی کن یه چند وقتی برای خودت وقت بزاری بدون قهروکینه البته
الان كه دارم اينارو مي نويسم دوباره بغض گلوم را گرفته يعني مي شه رابطه ما مثل قديما بشه؟ مي شه كه رابطه ما دوباره ترميم بشه؟:302:
آره چرا که نه .خدا بنده هاشو میبخشه پس خیلی بده که بنده هاش نبخشن تو ببخش هم خودتو هم مهدی رو هم بقیه آدما رو ببین میشه
قبول کن تو هم اشتباه کردی به جای اینکه به گذشته فکر کنی آینده رو ببین جیگر:46:
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
سارا جون شما خيلي خوبين
ترا خدا برام دعا كنين خيلي خسته ام
راستي سارا جون نتونستم برم تو لينكي كه دادي مي شه دوباره لينك كني:102:
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
آره عزیزم چرا که نه؟ چرا نباید درست بشه؟
همه چیز میشه درست مثل روز اول . حرفای عشقولانه.
تازه شاید بهتر تر . به خدا راست میگم خانومی.
باید چندتا کار بگکی. اول اول اولش آرووم کردن خودته. این خیلی مهمه که خودتو سر و سامان بدی. تصور کن شوهرت بیاد خونه و تو رو با یه قیافه داغون و رنگ پریده و چشم گریون ، هر روز ببینه.هر روز داری میگی پدر و مادرت قاتل هستم . هر روز اونا رو محاکمه میکنی . حکم میدی .
نه خواهر جونی.
مراقبه های آقای sci که به خانم اقلیما میگن رو تمرین کن. اون روز میتونی آرووم بشی.
بعد باید حرف بزنی. باید از شوهرت بخوای به حرفات تا آخر گوش بده و تو حرفت نپره و اجازه بده درددل کنی.
بعد تو اجازه بدی اون حرف بزنه و تو حرفاشو قطع نکنی.
بعد منصفانه قاضی بشو.
ببین برای آخرین بار به شوهرت بگو " اگه پدر و مادرت باعث نابودی فرزند ما شدن، خداوند خودش به حسابشون برسه و تو دیگه کاری بهشون نداری و به خدا و عدالتش واگذارشون کردی"
بعد تمومش کن. فقط این ماجرای بچه رو زودتر تموم کن.
باید سریع برم . بهت سر میزنم.
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
مرسي مهربوني عزيز
خيلي خوشحالم كه دوستاي خوبي مثل شماها پيدا كردم آخه بعضي حرفا را آدم حتي به مامان باباش هم نمي تونه بگه:43::16::326:
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
خوبی از خودت خواهر خوبم
ما همه محتاج دعاییم حتما :203:ولی بدون بعد ازدعا به همت خودت نیاز داری
خسته ای پس به خودت برس چیزائی که مهربونی عزیز گفت خوب بود رابطه ای که طی زمان خرا ب شده رو نمیشه یه شبه درست کرد پس باید توان اینو داشته باشی که یه مدت تحملت رو بالا ببری :320:
خوب اول هم باید سعی کنی از افکار منفی دورباشی حتی اگه همه بخوان امواج منفی به سمتت بفرستن:326:
به مهدی هم سخت نگیر ببین هر چی الان به اون سخت بگیری و حرفائی که درشان خودت و اون نیست رو بزنی زمان بیشتری برای بهبود روابط باید خرج کنی عزیز:324:
پس پیش داوری ممنوع :327:
قضاوت ممنوع:97:
قتل وقاتل ومقتول ممنوع:223:
زن دوم ودوست پسروعشق خیابونی وولگردی تا صادقیه ممنوع:47:[u]
قهروکینه ممنوع:101:
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
باشه تمام سعي ام را مي كنم
ولي احساس مي كنم به يك زمان 2 - 3 روزه احتياج دارم كه تنها باشم و اصلا مهدي را نبينم تا خودم را بسازم ولي خوب اين فراهم نيست
اميدوارم زياد براي حرف زدن پا پيچم نشه تا من بتونم خودم را بسازم:303::323::82::16::D:199::323:
برام دعا كنين راستي دعا كنين درباره دعواي ديشب چيزي به خانوادش نگفته باشه :323:
سارا جون و تمام دوستان عزيز ممنون خبر مي دم از پيشرفت معنوي ام در زندگي مشترك:123:
دوستتون دارم:43: و برام دعا كنين:323:
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
سلام لیلی جان
صبح بخیر
خیلی خیلی خوشحالم که راهتو پیدا کردی و بالاخره می خوای که اوضاع رو عوض کنی. همین یعنی یه شروع خوب . من که دلم روشنه. مطمئنم موفق میشی.
مام برات دعا میکنیم.
حرفای دیروزم ناتموم موند. الان بهت میگم.
بببین خواهر جونی. خداوند به ما زبان داده که بتونیم باهاش حرف بزنیم. پس حرف بزن.
اگه احساس میکنی که باید با خودت خلوت کنی و به آرامش نیاز داری ، به همسرت بگو.
بهش بگو که این یه قهر نیست . فقط می خوای خودتو آرووم کنی. بگو که نگرانت نباشه و اجازه بده کمی با خودت خلوت کنی و بعد از اون حتماً حالت بهتر شد، حرفهای زیادی برای گفتن داری. باور کن قبول میکنه. مطمئنم درکت میکنه.
بعد مثلا برای 2 3 روز مراقبه هایی رو انجام بده. مراقبه بخشش. مراقبه روی نفس. اینا رو از آقای sci یاد گرفتم.
اما حتی تو اون روزهای تنهاییت هم با شوهرت ارتباطتو قطع نکن. احوالشو بپرس و بذار بفهمه این یه قهر نیست و زود خوب میشی.
بعد که به آرامش رسیدی، میتونی تو یه فرصت مناسب ، هر دو تون جداگانه حرف بزنید ، بدون اونکه کسی وسط حرف دیگری بپره.
باید بهش بگی که می خوای ماجرای سقط جنین رو فراموش کنی، اما شاید کمی سوگواری کنی. بعد همه چیز به روال عادی برمیگرده.
یادت باشه. خیلی صریح حرف بزنی. شوهرت باید منظورتو متوجه بشه. خواسته ها، نیازها و انتظارایی که از خودش داری باید از اون حرف هایی که می خوای در مورد خانوادش بزنی، جدا کنی.
بهش بگو دوسش داری. اون هنوز تکیه گاهته. بهش نیاز داری.
بگو من اگر صد بار به دنیا می اومدم باز هم تورو برای همسری انتخاب میکردم.:43:
اگر کار زشتی کردی، یه عذرخواهی کوچیک هم بکن. باور کن هیچی ازت کم نمی شه.
رابطه جنسی تونو حتما حتما در اولویت قرار بده. اون طور که sci به اقلیما گفت عمل کن.
اونوقت یواش یواش همه چیز درست میشه. قدم به قدم. فقط باید حواست باشه که آرامش تو اولین شرطشه.
بی خبرمون نذار گلم.:72:
اون تمرینهایی که بهت گفتم اینجا اوردم. با کسب اجازه از sci عزیر.
تاپیک " مشکلم خیلی خیلی جدی شده" از خانم اقلیما
پست های :
110 در مورد روابط جنسی
73 مراقبه بخشش
"معمولا گفتگوهای ذهنی هجومی عمل می کنند... یعنی آرام شکل می گیرند به سرعت حمله می کنند!
در این مواقع دست از کار بکشید... یک عطر خوشبو به خود بزنید (خیلی کم در ناحیه گردن) ... در يك اتاق خلوت و تميز كه موبايل/ تلفن/ تلويزيون و غيرعه نباشد/ ماننند يك نوزاد آرام و رها روي تخت بخوابيد/ همه عضلات شما در حالت آرام باشد/ چشمان را ببندید و آرام تنفس کنید... فقط به فرایند تنفس فکر کنید و بگذارید نفس مانند نوری وارد وجود شما شود... با بینی با یک شماره هوا را به ریه ها وارد کنید... 4 شماره نگاه دارید و با دو شماره خارج کنید! هوا را وقتی نگه می دارید تصور کنید که نوری رنگي به رنگي كه دوست داريد، وارد ریه ها کردید به تمام بدن شما رخنه می کند و در سر شما جمع می شود... نور رو نگاه داريد و بگذاريد با شما بياميزد... و با بازدم تمام تصورات منفی خارج می شوند... مانند دودی سیاه" برای تمرین آرامشت.
مارو بی خبر نذار.